eitaa logo
هیئت اباعبدالله الحسین علیه السلام ( مهاجرین امین آباد )
173 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
780 ویدیو
25 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔆فدك اسم سرزميني است در شمال مدينه در نزديكي قلعه‌هاي خيبر كه حدود يك صد كيلومتر با مدينه فاصله دارد. ساكنين قلعه‌های خیبر و آن سرزمين‌ها طوايفي از يهود بودند.
دلیل تجمع یهود در اطراف مدینه 🔆آمدن يهود به حجاز و سكونت شان در مدينه به قرنها قبل از ظهور اسلام برمي گردد. علماي يهود از پيامبران شنيده و در كتابها خوانده بودند كه در آخرالزمان پيامبري مبعوث مي‌شود كه پيامبران پيشين را تصديق مي‌كند و دينش جهان گير مي‌شود. آنها به اميد درك پيامبر آخرالزمان و ايمان به او به حجاز مهاجرت كردند و در اطراف مدينه ساكن شدند؛ زيرا مي‌دانستند كه پايتخت آن پيغمبر مدينه خواهد بود. طوایف مختلف یهود در اطراف مدینه 🔆يهوديان اطراف مدينه سه طايفه معروف بودند (بني قريظه، بني قينقاع، بني نضير) كه ويژگي‌هاي خاصي داشتند: 1⃣اولا مثل ساير يهوديان بسيار مال دوست بودند و فكر اقتصادي داشتند. 2⃣ويژگي دوم آنها دورانديشي و عاقبت انديشي بود. وقتي وارد حجاز شدند سعي كردند كه سرزمينهاي حاصل خيز و مكانهاي استراتژيك را شناسايي كنند و قلعه‌هاي محكمي براي خود بنا كنند. 3⃣ويژگي سوم اين قوم هم اين بود كه اهل علم و دانش بودند و نسبت به اعراب، از تمدن برتري برخوردار بودند. يهوديان با اين ويژگيها از موقعيت خاصي در بين اعراب برخوردار بودند.
⬇️⬇️⬇️ بدعهدی طوایف یهود مقدمه جنگ خیبر 🔆بعد از اين كه پيغمبر اكرم ص به مدينه مهاجرت فرمودند و عملاً دولت اسلامي در مدينه تشكيل شد، ایشان با طوايف مختلف يهود معاهده اي بستند و بنا شد كه آنها متعرّض مسلمان‌ها نشوند و با دشمنانشان همكاري نكنند؛ ولي هيچ كدام از اين طوايف به عهد خود وفا نكردند و پنهاني با مشركين مكه از يك طرف و بعدها با منافقين مدينه از طرف ديگر روابطي برقرار كردند و حتي توطئه كردند كه جنگي عليه پيغمبر اسلام راه بياندازند. منافقين به آنها قول داده بودند كه اگر شما به مدينه حمله كنيد ما دو هزار نفر هستيم و به شما كمك خواهيم كرد. در سوره منافقون به اين هدف منافقان اشاره مي‌كند و مي‌فرمايد: «يَقُولُونَ لَئِنْ رَجَعْنا إِلَى الْمَدينَةِ لَيُخْرِجَنَّ الْأَعَزُّ مِنْهَا الْأَذَل/ منافقان مي‌گفتند: ما عزيز هستيم و مسلمانها آواره‌هاي مكه هستند و ذليلند و ما اينها را بيرون خواهيم كرد» وقتي پيغمبر اكرم ص اطلاع پيدا كردند براي جنگ با آنها آماده شدند و نهايتاً جنگهايي اتفاق افتاد كه يكي از آنها جنگ خيبر بود. منبع:کتاب شرح خطبه فدکیه_آیت الله مصباح ره
⬇️⬇️⬇️⬇️ فتح قلعه های خیبر عامل مصالحه زمین ها و اموال فدک 🔆در جنگ خيبر قلعه‌هاي خيبر كه مهم ترين قلعه استراتژيك يهوديان بود (وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم) به دست تواناي اميرالمؤمنين ع فتح شد. خبر فتح خيبر به اهل فدك رسيد. آنها براي در امان ماندن از بلايي كه بر سر اهل خيبر آمد به پيغمبر پيشنهاد مصالحه كردند و نهايتاً بزرگان فدك پيشنهاد كردند كه ما زمين‌ها و اموالمان را به شما مي‌دهيم به شرط اين كه جانمان سالم بماند. پيغمبر اكرم ص هم قبول كردند و آنها هر كدام به اندازه يك شتر از اموالشان برداشتند و بقيه را تسليم پيغمبر اكرم ص كردند.
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ فدک غنیمت جنگی نبود 🔆قرآن در اول سوره حشر به ماجرای فدک اشاره مي‌كند و مي‌فرمايد: وَمَا أَفَاء اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْهُمْ فَمَا أَوْجَفْتُمْ عَلَيْهِ مِنْ خَيْلٍ وَلَا رِكَابٍ وَلَكِنَّ اللَّهَ يُسَلِّطُ رُسُلَهُ عَلَى مَن يَشَاء وَاللَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ؛ مضمون آيه اين است: اين سرزميني را كه بدون قواي نظامي تصرف كرديد و خود مردم آن جا آنها را به پيغمبر بخشيدند، اين اموال با ساير اموالي كه مسلمان‌ها در جنگ‌ها به غنيمت مي‌گيرند تفاوت دارد. معمولاً لشكريان اسلام وقتي در جنگ با كفار پيروز مي‌شوند و غنايمي به دست مي‌آورند خمس آن غنايم مال پيغمبر است؛ وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى. اما اموالي كه به خود پيغمبر تقديم مي‌شود، همه آن اموال مال پيغمبر است. اهل فدك خودشان اراضي فدك را به پيغمبر تسليم كردند تا جانشان را حفظ كنند.
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ فدک به فرمان الهی به حضرت زهرا س بخشیده شد 🔆 وقتي اراضي فدک در اختيار پيغمبر ص قرار گرفت به حسب نقلي كه در بعضي روايات شده، اين آيه نازل شد كه: « وَآتِ ذَا الْقُرْبَى حَقَّهُ؛ اختيار اين اموال با شماست؛ اما «ذي القربي» در اين اموال حق دارند». در واقع دستور داده شد كه: درست است كه اختيار اين اموال با شماست، اما اين بخش از اراضي را به «ذي القربي» بدهيد. در روايت آمده است كه منظور از ذي القربي حضرت زهرا س است. پيغمبر اكرم ص به امر اين آيه شريف فدك را به حضرت زهرا س بخشيدند و در زمان خودشان در آن جا سرپرستي را گذاشتند تا آن جا را اداره كند. حضرت ص به اندازه خرج يك سال خود و حضرت زهرا س برمي داشتند و مابقي را به عنوان هديه حضرت زهرا س بين فقرا تقسيم مي‌كردند. تا زماني كه پيغمبر اكرم ص حيات داشتند اين جريان ادامه داشت. منبع:کتاب شرح خطبه فدکیه_آیت الله مصباح ره
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ فدک بهانه ای برای بیان حقایق 🔆برخي تصور كرده اند كه آن چه حضرت زهرا س را خيلي رنج مي‌داد اين بود كه اموالش را گرفتند! گاهي در مرثيه خوانيها گفته مي‌شود كه حضرت فرمودند: «نان بچه هايم را گرفتيد! » اگر بگوييم اين يكي از بزرگترين ظلمهايی است كه ما شيعيان به اهل بيت ع مي‌كنيم حرف گزافي نزده ايم. 🔅چگونه كساني كه همه ثروتهاي عالم در مقابل آنها به اندازه تل خاكستري ارزش ندارد، براي از دست دادن مال دنيا ناراحت شوند؟! اميرالمومنين ع در نهج البلاغه مي‌فرمايد: وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَكٍ وَ غَيْرِ فَدَك من را با فدك و غير فدك چه كار؟! آيا واقعاً اين گريه ها، ناله‌ها و دادخواهيها براي مال دنيا بود؟! چنين تصوري، تصوري خام، بي جا و نابخردانه است. 🔅حقيقت امر اين است كه اين مسأله بهانه اي بود براي اين كه حضرت زهرا س حقايقي را افشا كند كه تا قيامت اين حقايق چنان آشكار بماند كه كسي نتواند آنها را مخفي كند. به جز حضرت زهرا س هيچ كس نمي توانست اين حقايق را به اين صراحت بيان كند؛ حتي شخص اميرالمومنين ع خود طرف دعوا با خلفا بود و ادعاي خلافت پيامبر ص را داشت؛ لذا هر چه مي‌گفت، مي‌گفتند: «مي خواهي به نفع خودت حرف بزني! » اما حضرت زهرا س حقايق را با لحني بيان فرموند كه امروز هم كسي جرأت ندارد با اين لحن درباره آن اشخاص صحبت كند. در آن شرايط اين تنها كاري بود كه از دختر پيغمبر بر مي‌آمد و ايشان با استفاده از همان چند روز به اندازه سالها و قرنها به اسلام خدمت كرد. منبع:کتاب شرح خطبه فدکیه_آیت الله مصباح ره
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ محورهای اصلی خطبه فدکیه 🔆این خطبه غرّا و کم نظیر در حقیقت از هفت بخش تشکیل می شود که هر کدام هدف روشنی را تعقیب می کند: 1⃣تحلیل فشرده و عمیقی پیرامون مسأله توحید و صفات پروردگار و اسمای حسنی و هدف آفرینش است. «اَلْحَمْدُ للهِ عَلی ما اَنْعَمَ وَ لَهُ الشُّکْرُ عَلی ما اَلْهَمَ...» 2⃣مقام والای پیامبر(ص) و مسؤولیت ها و ویژگی ها و اهداف او مورد بحث قرار گرفته. «وَ اَشْهَدُ اَنَّ اَبِی مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اخْتارَهُ...» 3⃣از اهمیّت قرآن مجید و عمق تعلیمات اسلام، فلسفه احکام و پند و اندرزهایی در این رابطه سخن می گوید. «ثُمَّ الْتَفَتَتْ عَلَیْهَا السَّلامُ اِلی اَهْلِ الْمَجْلِسِ...» 4⃣ بانوی اسلام ضمن معرفی خویش، خدمات پدرش رسول الله(ص) را به این امت بازگو می کند، و بیان گذشته نزدیک جاهلی آنها و مقایسه با وضعشان بعد از اسلام. «ثُمَّ قالَتْ : اَیُّهَا النّاسُ! اعْلَمُوا اَنِّی فاطِمَةُ...» 5⃣ حوادث بعد از رحلت پیامبر(ص) و حرکت و تلاش منافقین را برای محو اسلام بازگو کرده است. «فَلَمَّا اخْتارَ اللهُ لِنَبِیِّهِ (ص) دارَ اَنْبِیائِهِ وَ...» 6⃣ از غصب فدک و بهانه های واهی که در این زمینه داشتند، و پاسخ به این بهانه ها سخن می گوید.«ثُمَّ لَمْ تَلْبَثُوا اِلاّ رَیْثَ (اِلی رَیْثَ) اَنْ تَسْکُنَ ...» 7⃣ به عنوان یک اتمام حجت از گروه انصار و اصحاب راستین پیامبر(ص) استمداد می کند و گفتار خود را با تهدید به عذاب الهی پایان می دهد. «ثُمَّ رَمَتْ بِطَرْفِها نَحْوَ الاَنصارِ...» منبع: کتاب زهرا س برترین بانوی جهان‏، آیت الله العظمی ناصر مکارم شیرازی، انتشارات سرور، قم، ۱۳۸۸ ه.ش، ص ۱۴۹.
👆👆👆👆👆👆 متن کامل به همراه ترجمه فارسی مناسب خطبه فدکیه حضرت زهرا(س) 🔆حجه الاسلام پناهیان: کاش با خطبۀ حضرت زهرا(س) آشناتر بودیم که یک‌دوره آگاهی از اهم معارف دینی است. اولیاء خدا به فرزندان خود خطبۀ فدکیه را آموزش می‌دادند و آنها حفظ می‌کردند. اگر کسی می‌خواهد جمع‌بندی فاطمه(س) را از دین اسلام بداند و از علت غربت دین پس از رسول خدا(ص) آگاه شود، این خطبه را بخواند. منبع: کانال بیان معنوی
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️ کیفیت ورود حضرت زهرا س به مسجد برای ایراد خطبه فدکیه 🔆در سند این خطبه راوی قبل از پرداختن به بیانات حضرت، به چگونگی حضور ایشان در مسجد و نوع پوشش حضرت زهرا (س) و مشی ایشان هنگام حرکت اشاره می کند: 🔅ورود به مسجد: 🔸«لَمّا آجمَعَ ابوبکرٍ وَ عُمَرٍ علی مَنعِ فاطمهَ فَدَکاً وَ بَلَغَها ذلکَ». زمانی که ابوبکر و عمر تصمیم گرفتند که مانع رسیدن فدک به حضرت زهرا (س) شوند و این خبر به آن حضرت رسید، 🔸 «لاثَت خِمارَها عَلی رَأسِها». حضرت زهرا (س) برخاستند و خِمار را بستند. «لاثَ» به معنی پیچیده است. مثلاً می‌گوییم «لاثَ العمامه علی رأسه، ای شدّها و ربطها». یعنی عمامه را به سرش پیچید. اما «خمار» چیزی بوده است بزرگتر از روسریهای فعلیِ زنها، به صورتی که سر و سینه و گردن را می‌پوشانده است و همان است که در آیه شریفه آمده است: «وَلیَضرِبنَ بِخُمُرِهِنَّ علی جُیُوبِهِنَّ». روسری‌هایشان را طوری روی سر بیندازند که سینه را بپوشاند. خُمُر جمع خِمار است. از لفظ خمار هم معلوم می‌شود که حضرت طوری آن روسری را به کار برده بودند که روی گردن و سینه ایشان پوشیده شده بود. 🔸«وَاشْتَمَلَتْ بِجِلْبابِها». و جلباب را بر سر افکندند. «جلباب» نوعی پوشش سراسری بوده که روی لباسها می‌پوشیده‌اند. شاید چیزی شبیه عبای امروز یا پیراهن بلند عربی. حضرت آن پوشش سراسری را هم طوری بر سر افکندند که محیط بر تمام بدن ایشان بود. 🔸«وَ أقْبَلَتْ فی لُمَّهٍ مِنْ حَفَدَتِها وَ نِساءِ قَوْمِها».  حضرت زهرا (س) همراه با گروهی هم سن و سال یا هماهنگ، یا از یاران، اعوان و خویشاوندان ایشان بودند حرکت کردند. تا اینجا یکی از مسائل قابل توجه، مسئله پوشش حضرت است که ایشان برای وارد شدن در مسجد که مردان در آنجا حضور داشتند، چگونه خودشان را از نظر پوشش آماده کردند. نکته دیگر توجه به جماعتی است که آن حضرت را در حرکت به سمت مسجد همراهی کردند و احتمال زیاد دارد که منظور همراهان از این کار، یاری حضرت زهرا (س) باشد. همان‌طور که امروز اگر کسی برای حضور در مجلس احتجاج حرکت می‌کند، گروهی از همفکرانش نیز او را همراهی می‌کنند. پس در این اقدام حضرت، دو احتمال وجود دارد. اول آنکه شخصیت ظاهری ایشان محفوظ بماند، دوم اینکه پیکره ظاهری حضرت هم در بین مردها نمایان نشود و درمیان گروه زنان، پوشیده بماند. 🔸«تَطَأُ ذُیُولَها». در راه رفتن، پا روی پایین لباسش می‌گذاشت. (یا بر اثر ناراحتی با شتاب حرکت می‌کرد.)  در اینجا به طور مسلم منظور این است که لباس ایشان آنقدر بلند بود که گاه زیر پا قرار می‌گرفت و چون ممکن است از این عبارت، استشمام شود که حضرت در راه رفتن عجله داشتند، در ادامه آمده است: 🔸«ما تَخْرِمُ مِشْیَتُها مِشْیَهَ رَسولِ الله».  راه رفتن حضرت، هیچ کم از راه رفتن پیغمبر اکرم (ص) نداشت. «مِشْیَه» بر وزن فعله، نوع و هیئت فعل را می‌رساند. یعنی روش راه رفتن حضرت، هیچ از روش راه رفتن پدرشان کم نداشت. یعنی با همان متانت و وقار رسول اکرم (ص) حرکت می‌کرد و آن عظمت و وقار و متانت در راه رفتن او بود و همه آنچه را که شایسته یک زن است رعایت کرده بود. در این عبارت دو نکته وجود دارد: اول آنکه رفع این شبهه است که چرا حضرت تند می‌رفت و عجله داشت که پاسخ می‌گوید مشی او مثل پدرش رسول اکرم (ص) بود یعنی با همان متانت و وقار و دوم اینکه شاید به دلیل بلند بودن، لباس قهراً زیر پا قرار می‌گرفته است. سپس حضرت وارد مسجد شد در حـالی کـه گرداگـرد ابی بکر را جمـع زیادی از مهاجرین و انصار و دیگر مسلمین گرفته بودند. همین که خبردار می شوند دختر پیغمبر(ص) در راه مسجد است یا به محض ورود ایشان محیط را آماده می‌کننـد و برای حفظ حضرت از نگاه مـردان، پـرده ای بین ایشان و مهـاجرین و انصـار حاضر در مسجد  نصـب می‌کنند و این روش و  احترام به صورت سنّت درآمده است و امروزه نیز در مجالس مذهبی رعایت می‌شـود . 🔅آغاز سخن: حضرت زهرا (س) قبل از آغاز سخن ناله ای کرد و ناله‌اش آنچنان جانسوز بود که تمام مهـاجرین و انصار و زن و مردی که در مسجد بودند شروع کردند به گریه کردن اما گریـه ای که معمـولی و عادی نبود. منبع: شرحی مختصر بر مفاهیم آسمانی خطبه فدکیه حضرت زهرا (س)_آیت الله مجتبی تهرانی ره
1⃣⬇️ 🔆الْحَمْدُ لِلَّهِ عَلَى مَا أَنْعَمَ وَ لَهُ الشُّكْرُ عَلَى مَا أَلْهَمَ وَ الثَّنَاءُ بِمَا قَدَّمَ. ترجمه: تحسین و ستایش سزاوار خدای بی همتاست، برای نعمت هایی که عطا فرمود، و شکروسپاس سزاوار اوست، برای آنچه الهام فرمود، و درودها شایسته اوست، برای آنچه از پیش عطافرمود. ✅اجمالاً فرقي كه مي‌توان بين حمد و شکر و ثناء گذاشت اين است كه ثناء مفهوم عامتری از همه اين هاست. در عربي براي هر مدح و ستايشي مي‌توان ثناء را به كار برد؛ خواه ممدوح عاقل باشد يا عاقل نباشد و خواه حيات داشته باشد يا جماد باشد، و نيز خواه براي كار اختياري باشد يا غير اختياري، براي همه اينها مي‌توان از تعبير ثناء استفاده كرد؛ اما حمد در جايي گفته مي‌شود كه كاري خوب از فاعلي با شعور و مختار صادر شود؛ خواه آن كار سودي به حال حمدكننده داشته باشد يا نداشته باشد؛ ولي ثنايي است كه براي كسي كه كار خوبي انجام بدهد و نتيجه آن كار خوب عايد ستايش گر شود، بكار مي‌رود. ✅✅نكته ديگر ترتيب قرار گرفتن سه واژه حمد، شكر و ثناست. چرا اول حمد، بعد شكر و بعد ثنا بكار رفته است؟ شايد چون در مقام ستايش خداست و خدا موجودي است كه عين حيات و علم است و اعلي مراتب حيات و قدرت و علم و اختيار را دارد، طبعاً آدم بايد او را به خاطر كارهاي خوب و اختياري اش ستايش كند. خدا كار غير اختياري ندارد. همه آثار خوبي كه از خدا ناشي مي‌شود در اختيار اوست و چيزي جبري از خدا صادر نمي شود. پس واژه حمد، واژه اي مناسب براي ستايش خداست. خداوند هم در قرآن، كلام خود را با حمد شروع كرده است. در جمله دوم مي‌خواهد خدا را بر بخششي ستايش كند كه عايد خود ثناكننده است و يك عطيه اختصاصي است. در چنين جايي واژه شكر مناسب است. سپس بعد از حمد الهي و شكر بر نعمتهاي اختصاصي مي‌خواهد اين ستايش را تعميم دهد شبيه ذكر عام بعد خاص؛ لذا تعبير ثناء را به كار مي‌برد. منبع:کتاب شرح خطبه فدکیه_آیت الله مصباح ره