eitaa logo
هیئت یا زهرا
150 دنبال‌کننده
6.6هزار عکس
10.7هزار ویدیو
5 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد شجاعی : «باید انسان تولید کرد!» ✍️ سوار اسنپ بودم! تلفن راننده زنگ زد و کسی مشکلش را پشت تلفن مطرح کرد و دیدم که غصه‌ای او را فرا گرفت. • تلفن را که قطع کرد گفت؛ این‌همه گرفتاری گلوی مردم را گرفته و دارد خفه‌شان می‌کند. گفتم: بله کاملاً درست است! دست به هرجایی که میزنی خراب است! همه‌ی ما در فشارهای مختلفی دست و پا می‌زنیم که می‌توانست وجود نداشته باشد. • نگاهی در آینه به من انداخت و کمی سکوت کرد. گفت: من فکر نمی‌کردم شما هم گلایه داشته باشید، مذهبی‌ها عموماً چشم بسته دفاع می‌کنند. گفتم: چیزی که هست را آیا می‌شود ندید گرفت؟ کشور ما در مُشت فشارهای سختی گرفتار است! √ نمی‌شود فسادهای اقتصادی را ندید! √ نمی‌شود دین‌زدگی‌های ناشی از افراط‌ و یا جهل را ندید! √ نمی‌شود ضعف سیستم آموزشی را در اقناع نوجوانان در مقوله‌ی خودشناسی و مدیریتِ خویشتن ندید! √ نمی‌توان حاکمیتِ «مهندسی معکوس فرهنگی» و نتایج معکوسی را که این فعالیت‌ها بجای می‌گذارند ندید! و بسیار فساد دیگر را....... نمی‌شود ندید! گفت: کاش می‌شد حقمان را می‌گرفتیم! گفتم : می‌شود! حتماً که می‌شود، ولی ما هنوز روش مطالبه را نیاموخته‌ایم! هنوز روش پشت همدیگر ایستادن را نیاموخته‌ایم! هنوز نمی‌دانیم که اگر چیزی گران می‌شود و به سمت خرید همان جنس حمله می‌کنیم داریم جیب همان مسئول فاسدی را پر می‌کنیم که برج‎‌هایش را روی عدم تعادل بازار می‌سازد. هنوز نمی‌دانیم وقتی به هم رحم نمی‌کنیم نتیجه‌اش مسلّط شدن مسئولانی است که بر ما رحم ندارند. گفت: چرا ما اینها را بلد نیستیم؟ گفتم: تازه ما اینها را از تمام مردم جهان بیشتر بلدیم، این است وضعمان! یادتان نیست زمان کرونا که وقتی مردم جهان همدیگر را غارت می‌کردند ما درِ خانه‌های همدیگر وسایل بهداشتی و غذایی و ... هدیه می‌دادیم؟ گفت: چرا ! من سالها در خارج کشور زندگی کردم و هنوز هم رفت و آمد زیادی دارم و حرفتان را کاملاً قبول دارم، اما چرا وضع ما به اینجا رسیده؟ (و با انگشت خانمی را با وضع زننده‌ای نشانه گرفت، که در غرب نیز این پوشش مخصوص قشر خاص و منفوری است.) چرا زن متمدن ایرانی باید کارش به اینجا برسد؟ • گفتم: جوابتان بسیار ساده است! ما تا کِی از چیزی مراقبت می‌کنیم و آنرا با چیز دیگری جایگزین نمی‌کنیم؟ گفت: تا زمانی که قدر و قیمتش را بدانیم! گفتم: این خانم هم اگر قیمت درونش را می‌شناخت و می‌دانست با همین بدن قادر است محدودیت‌های ماده را بشکافد و به بالاترین کمالات انسانی برسد تا جایی که مَثَل اعلای خدا و یا «خلیفه‌الله» در زمین باشد، حرمت این بدن را حتماً نگه می‌داشت! مگر شما شمش طلایتان را روی داشبور ماشین‌تان می‌گذارید؟ • گفت: معلوم است که نه، مَثَل اعلیٰ یعنی چه؟ گفتم: دقیقاً همینجا مهندسی معکوس فرهنگی اتفاق می‌افتد! یعنی به تو می‌گویند «جانشین خدا» ولی نمی‌گویند «یعنی چه» و «چجوری باید به این مقام برسی»... آیا شما وقتی چیزی را نشناسید، محدودیت‌های مسیر رسیدن به آن را قادرید تحمل کنید؟ گفت: عمراً • گفتم: انقلاب را امام متولد کرد برای آنکه محصولش « تولید انسان» باشد! یعنی همان «جانشین یا خلیفه‌ی خدا در زمین! و «انسان» یعنی کسی که سلامت باطن دارد، یعنی اَمن شده است برای بقیه، مظهر اسم مؤمن خدا! فقط چنین کسی می‌تواند اَمن و اهل رحم به بقیه باشد، همان ضعفی که در اول مکالمه‌مان مطرح کردیم درمورد مردم ! گفت: اشاره‌تان را فهمیدم! • گفتم: شما به تبلیغاتِ تمام نمایندگان انتخابات در تمام این چهل سال دقت کنید، شعار کدامشان با شعار امام یکی بود و هدفشان از رسیدن به قدرت، «تولید انسان» بود؟ گفتم : نمی‌دانم شاید کمتر از انگشتان دست! گفتم : از ماست که بر ماست... نه؟ اگر خودمان را به وزنِ نگاه معمار انقلاب بزرگ می‌دیدیم، بعضی مسئولان با شعار نان و مرغ و بی‌حجابی و اختلاط بر ما حاکم نمی‌شدند! گروهی نه خودشان مؤمنند که رحم داشته باشند بر ما، و نه توانستند امنیت و سلامتِ وجودی را یادِ مردم بدهند. به فکر فرو رفت و چیزی نگفت! گفتم: ما زمانی به اشتباه در انتخاب مبتلا شدیم که؛ _ قیمت خودمان را نشناختیم! _ به اندازه قیمتمان انتخاب نکردیم! حالا هم دودش به چشم خودمان رفت... حالا که می‌دانیم باید جبرانش کنیم. ✘ ولی یادمان نرود ذات قدسی انقلاب سرمایه‌های خودش را ساخت! حاج قاسم‌هایش را پرورش داد! و این قطارِ در حرکت، بعد از چهل سال که بعضی مسئولان منافق سعی در توقفش داشتند با حمایت مردم به ایستگاه مقصد خود نزدیک شده است! ثمره‌ی این انقلاب علیرغم تمام تهدیدها و تحقیرها، همّت‌ها و باکری‌ها و حججی‌ها و .... شد تا نسلِ ظهور در امتداد چنین الگوهایی رشد و ایستادگی کنند. کمی عقب‌تر که بایستید خواهید دید: محور مقاومت به برکت «انقلاب ایران» برای حفظ امنیت اخرین ذخیره‌ی خدا و جهانی کردن تمدن الهی او آماده است! https://eitaa.com/heyatey
: «باکلاس در این مراسم شرکت کنید!» ✍ بین‌الطلوعینِ امروز، در اینستاگرام گلایه‌های دکتر عباس موزون را در یک لایو سحرگاهی می‌دیدم که از ناشناخته ماندن قیمتِ برنامه «زندگی پس از زندگی» صحبت می‌کردند در تغییر ارکانِ تمدن جهان. می‌گفتند این تجربه‌ها می‌تواند بسیاری از بخش‌های زندگی را ارتقاء بخشد مثل هنر، مثل پزشکی، مثل قوانین اجتماعی، مثل .... و هنوز نه تنها جایگاه حقیقی‌اش شناخته نشده که سرشار از قضاوتهای غیرمنصفانه است. ※ آنقدر دردشان ملموس بود که سلول به سلولِ جانم تیر کشید. چقدر دقیق بود این گلایه‌ها! • با خودم گفتم: نه صرفاُ برنامه‌ی «زندگی پس از زندگی» که اساساً هر کجا که انسان «قدر» خویش را می‌فهمد از همان نقطه به خودش و به آنچه در پیرامونش می‌گذرد قیمتی نگاه می‌کند، و قیمتی استفاده می‌کند! اساساً هر کفرانِ (قدرناشناسیِ) نعمتی، مالِ نافهمیِ انسان است. و نافهمی یا کم‌فهمیِ قیمت یا قدر چیزی باعث می‌شود که به آن کوچک نگاه می‌کند و قادر به بهره‌گیری از آن نیست! • قطعاً همینطور است: خبرهایی که تجربه‌گران از جهان پس از دنیا می‌دهند می‌تواند به ارتقاء تمام مدیریت‌ها و سبک‌ زندگی‌ها و رفتارها بینجامد، چرا که از جهانی خبر می‌دهد که مقصدِ حرکت انسان در این دنیاست و هر چه انسان جغرافیای مقصدش را بیشتر بشناسد مسیرش را درست‌تر و دقیق‌تر و متناسب با این مقصد تنظیم می‌کند. ✘ مهجور ماندن أنبیاء و امامان معصوم علیهم‌السلام علّتی جز این دارد آیا؟ وقتی شیعه «قدر» خود را بعنوان یک «انسان» نشناخت: دیگر امام به کارش نمی‌آمد. چون قدّ و اندام بدون امام می‌توانست بزرگ شود، بدون امام می‌توانست ازدواج کند، بدون امام می‌توانست شغل داشته باشد و به زندگی اجتماعی برسد... درست مثل حیوانات! ولی او نمیدانست که باید «باطن سازی» کند نه اندام سازی! اندام سازی مال وقتی بود که در رحم مادرش بود. • چه کسانی از یک نعمت بیشترین بهره را می‌برند؟ آنان که قدر نعمتشان را آنگونه که هست می‌شناسند! √ شبهای قدر هم کسانی بیشترین بهره را می‌برند که «قدر شناسی» بلد شده اند! قدرشناسی از چه کسی؟ از «خودِ واقعیِ شان» نه این خانم و آقا که زندگی طبیعی دارد، بلکه همان خودِ بی نهایتی که در درونشان امانت گذاشته خدا .... • «شبهای قدر» شبِ آدمهای قدرشناس است! آنان که قدر خود را شناخته‌اند و دیگر ارزان فروشی نمی‌کنند! آدمهای وزین ... آدمهای باکلاس!! که دغدغه‌ها و آرزوهای واقعیِ قلبشان هم باکلاس است! ※ و شب قدر ... شب اجابت همین قلبهای با کلاس است! @ostad_shojae | montazer.ir
: «مسلم بیخود نبود روز عرفه شهید شد! یکروز قبل از قربان.» ✍️ شبهای هفتم و هشتم و نهم ذی‌حجه رسم صدهاساله‌ی حرم حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام است «مراسم مسلمیّه». تمام هیئات جمع می‌شوند و سه شب عزاداری بزرگی برپا می‌کنند که دیگر جای سوزن انداختن نیست. تا صبح، حرم پر از هیاهوست و در عینِ حال پر از نشاط. • داشتم با خودم فکر می‌کردم که الکی نیست روز عرفه، روز شهادت حضرت مسلم سلام‌الله‌علیه است. بقول استاد عرفه یعنی : «خودت را بشناس و عاشق خودت باش» محال است کسی خودش را بشناسد، و دو دو تا چهارتای زندگیش به «امام» ختم نشود. یعنی من بعنوان انسان، یک لیدرِ راه‌بلد لازم دارم تا مرا ببرد! احتیاج دارم‌هااااا.. نه اینکه فقط دوست دارم! و ... کسی که امام را بفهمد و بخواهد، تمام ملزومات آنرا نیز با عشق می‌خواهد. این می‌شود که «ولایت فقیه» که در زمان امامان ما از ارکان اداره جامعه اسلامی بود، و والیان فقیه که جانشینان مورد اعتماد امام در اراضی مختلف بودند اینقدر قیمت پیدا کرد... مثل همین حضرت عبدالعظیم حسنی علیه‌السلام. ✘ اساساً آنان که «مسلم» را نفهمیدند و باور نکردند، قیام امام حسین علیه‌السلام را نیز باور نکردند! و فردا در میدان قربانی، به جایِ نفس طمّاع و شهوات گوناگونِ خویش، مسلم را... و در پس آن امام و همراهانش را سر بریدند. • نشسته بودم و دیدن اینهمه زائر، نشاطی عجیب را در من جولان می‌داد! ولی دردی هم، شبیه یک بوقِ ممتد در من امتداد پیدا می‌‎کرد : مسلم یک ولی فقیه زمانِ خود بود، خود حضرت عبدالعظیم علیه‎‌‌السلام که در محضرش مسلمیه را سنگ‌تمام می‌گذاریم هم... شیعه با خود این دو نفر چه کرد؟ حالا که ما آن‌موقع‌ها نبودیم. الآن فهم ما از «صدق» در برابر مقام «ولایت» چقدر است؟ • در مدرسه‌ها که یادمان ندادند هرگز، در دانشگاه‌ها هم که بدتر: که حکمرانی اسلامی، حکمرانیِ ولایی است، و تو به میزانی رشد خواهی داشت که با تمام مراتب ولایتی، که با آنها در ارتباط هستی به «سلم» رسیده باشی! و «جهان آینده» دولت حکمرانیِ ولایی است اما در مدل کاملش. یعنی مثل امیرالمومنین علیه‌السلام، جوری پشت سرش راه بروی، که سایه‌هایتان روی هم بیفتد و هیچ حائل و مانعی بینتان نباشد. و این معنایِ واقعیِ کلمه‌ی «صدق» است که کلیدی‌ترین مسئله در حکمرانی ولایی است. امّا ... آدمها تا «عاشق» نشوند، «صادق» نمی‌شوند! محال است در جامعه‌ای «مدیریت رحمانی» یا «مدیریت عاشقانه» حاکم نباشد، ولی آدمها به صدق برسند! درچنین نوع حکمرانی، آدمها برای منافع دور هم جمع نمی‌شوند، بلکه افراد ِکوچکترین تشکیلات نیز از داشتن هم، و بودن در کنار هم شادند و حظّ می‌برند، چون ساختارشان در طول امام معصوم تعریف شده است. با دیدن یکی از بچه‌ها خط فکرم پاره شد. گفت : به چه فکر میکنی ! گفتم به : قربانی! گفت : چی؟ گفتم : ما باید مبانی زیستن در دولت کریمه (حکمرانی ولایی) را بیاموزیم. و تمرین کنیم. چون اساساً درک عید قربان، و فلسفه قربانی دادن، به این ربط دارد که: ※ تو چقدر خودت و طبیعتاً چقدر امامت را می‌فهمی. ※چقدر میان تو و او رابطه‌ی عاشقانه برقرار شده، و با این عشق به شادی رسیده‌ای! ※ چقدر این عشق به تو جرات پاگذاشتن روی خودت را می‌دهد! ※ چقدر موفق به قربانی خودت و حرکت به سمت امام می‌شوی! ※ما به قدر همینها که گفتم صادقیم ... و به «قدم صدق» که ویژگی اصلی دولتمردان دولت کریمه است رسیده‌ایم! ✘ مسلم بیخود نبود روز عرفه شهید شد! یکروز قبل از قربان. https://eitaa.com/heyatey
: «بچه‌ها آمده‌اند تا ما رفتار خدا را با خودمان تمرین کنیم» ✍️ اشتباهی تکراری بود که چند ماهی سیر صعودی داشت و تذکرهای غیرمستقیم اثری نداشت. سن و سال نمی‌شناسد، گاهی ما آدمها فکر میکنیم مخاطب همه‌ی تذکرها دیگرانند و این وصله‌ها به ما نمی‌‎چسبد. • خدا یک عادت جالبی دارد تا زمانی صبر می‌کند در مورد خطاهایت، اگر خودت به داد خودت نرسیدی، کمی پرده را کنار می‌زند و خرابکاری‌ات مشخص می‌شود تا بلکه ترس‌هایی مثل از دست دادن محبت عزیزان، ترس از وجهه اجتماعی، ترس از آبرو و ... بیفتد به جانت و خودت به داد خودت برسی و بیفتی در آغوشش و توبه کنی! ✔️ پرده‎پوشی خدا خاصیتِ مربی‌گری اوست، ✔️ پرده‌دری او نیز هم ... • آمد نشست کنارم و گفت : می‌خواهم با شما حرف بزنم ! گفتم : باشه در یک فرصت مغتنم صحبت می‌کنیم! گفت : فرصت مغتنم یعنی چی؟ گفتم : یعنی وقتی که قلب به مرحله‌ی پذیرش رسیده باشد، آنوقت اگر صحبتی اتفاق بیفتد غنیمت است، می‌نشیند به جانِ این جان، و رشدش می‌دهد! و جانی که دائم دنبال علّت‌تراشی است و فضای لُخت که کلمات بروند روی آن بنشینند و جوانه بزنند و سبزش کنند ندارد، هیچ فرصتی برایش مغتنم نیست. • گفت : یعنی کِی «فرصت مغتنم» می‌رسد؟ من منتظر بمانم صدایم کنید؟ • گفتم: ما آدمها وقتی برسیم به مرحله‌ی فرصت مغتنم؛ آنوقت این گفتگو خودش جور می‌شود! • گفت: چجوری؟ گفتم : ما باید موانعِ فهم را از درونمان برداریم تا جان، توان کشف ریشه‌ی خطا و توان جبران را پیدا کند! • گفت : موانع یعنی چی؟ گفتم : آنچه که نمی‌گذارد فقط دنبال کشف خطای خودت باشی به هیچ چیز دیگری جز همانجایی که خودت اشتباه رفتی، فکر نکنی! • در هاله‌‌ای از ابهام و سؤال پیچیده شد و از کنار من رفت .... و من می‌دانستم این تحیّر حتماً به جواب می‌رساند او را! ✘ با خودم فکر کردم: بچه‌ها آمده‌اند تا ما رفتار خدا را با خودمان تمرین کنیم: و چقدر خدا توبه را آسان کرده ! • هیچ آداب و ترتیبی نمی‌خواهد، کافی‌است بنشینی و فکر کنی که کجا خطا رفته‌ای؟ ✘ هم خودش ریشه را به تو می‌فهماند، ✘ و هم قلبت را از سنگینی این دوری که بین تو خودش افتاده رها می‌کند، ✘ و هم توان جبران می‌دهد! ✘ و هم بیش از گذشته محبت و دوستی‌اش را برایت سرریز می‌کند! بشرطی که تو آنقدر قلبت را لُخت کرده باشی که بتواند زوائد خطرناک نفس تو را بکشد بیرون و بگیرد جلوی چشمانت! و تو آنرا با قلبت ببینی و باور کنی و واقعاً بخواهی که جبران کنی نه اینکه تازه توجیه کنی یا فرافکنی کنی... همین! ✔️ به این می‌‌گویند «مسیر توبه» ! و این در همه‌ی جریانهای بازگشت ؛ همین شکلی است! چه در ارتباط آدمها باهم و چه در ارتباط بندگان با خدا! https://eitaa.com/heyatey
: هنوز ما فقط حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را صاحب عزا می‌دانیم! : آفت‌های عزاداری • این روزها چقدر حرف، برای زدن هست، نمی‌دانم چقدرشان را می‌شود گفت! این روزها هجوم می‌آورند تمام حرفهایی که باید وسط مجالس عزاداری، علِت اصلی همه گریه‌ها باشند! • داشتم با خودم فکر می‌کردم  : همین الآن وسط تمام هیئت‌ها و مجالس عزاداری، که بندِ محکم زمینند به آسمان و هر سال قلبهای مرده‌ی زیادی را احیاء می‌کنند: هزار نیّت و دعا و حاجت، از قلبهای ما می‌گذرد! حق داریم ... کسی را جز این خاندان نداریم، که دست یاری دراز کنیم! یکی زیر مشکلات زندگی کمرش خم شده، و قرضها که روی قرض تلنبار شده، آرامشش را گرفته! یکی از سقوط اخلاقی نوجوان و جوانش هراسان است و نور امید و هدایت میخواهد! یکی بیمار دارد و زیر فشارهای مریض‌داری برای شفای بیمارش دعا می‌کند! • داشتم با خودم فکر می‌کردم: ۱۴ قرن است ما مفتخریم به عزاء. عزایی که آب حیات است در رگهای انسانیِ ما. عزایی که انسانیت را زنده نگه داشته! ولی نتوانسته این درک را همه‌گیر کند، که هر چه می‌کِشیم از همین عاشوراست که قرن‌هاست برایش رخت عزا به تن میکنیم. • هنوز فقط حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را صاحب عزا می‌دانیم؛ در حالی که صاحب عزای اصلی خودِ ماییم!  که امروز مجبوریم بنشینیم و برای چیزهایی نگران باشیم که اگر دنیا صاحب داشت، اگر مسیر درست را طی می‌کرد، این مشکلات نبود که گلوی ما را سفت بگیرد و بفشارد. جهان در تمدن خویش به فنا رسیده است و نیاز به تمدنی دارد که صفر و صدش درست چیده شده باشد ! همان تمدنی که امام حسین علیه‌السلام حذف شد، تا این تمدن جهان را نگیرد! تمدنی که انسان را می‌بیند، نه این زن و مرد را، و صفر و صدش را بر مبنای نگاه خدا به این انسان می‌چیند. • وسط هیئتها نشسته‌ایم، و نمی‌دانیم اگر تمدن حاکم بر جهان، تمدن امام معصوم می‌بود قطعا صفر و صدش معصومانه چیده میشد، یعنی همانطور که خدا می‌خواست، و اینگونه فقر در تمام ابعادش ما را به ستوه نمی‌آورد: ـ فقر در اقتصاد ـ فقر در فرهنگ و اخلاق ـ فقر در سلامت ـ فقر در .... ما به فقر رسیدیم، چون منبع این تمدن را داشتیم و نفهمیدیم چگونه باید دنیایمان را بر اساس آن اداره کنیم. • این تمدن، در جهان، بزودی براحتی فراگیر می‌شود زیرا : ـ تمدن جهان به نهایت سقوطش رسیده، ـ و خستگی بشر برای درک یک زندگی آرام، آخرین روزهای بلوغ خود را طی میکند! ✘ کاش هیئتها همه می‌دانستند: یک هیئت، آنجا گلِ آخر را میزند که عزادارانش به این اداراک برسند اگر همین الآن دغدغه‌ی نام و  نان و سلامتی و ... دارند یعنی صاحب عزا آنهایند! و باید برای تمدنی انسانی، که دغدغه‌ها هم در آن انسانی‌اند، تلاش کنند. برای حاکم کردن آخرین متخصص معصوم که صفر و صد تمدنش را معصومانه ببندد تا «عدالت» ساده ترین خروجی این تمدن باشد.مبانی انسان‌شناسی در تمدن نوین الهی https://eitaa.com/heyatey
: آماده می‌شویم برای رمضان آماده می‌شویم برای استفاده‌ و بهره‌برداریِ بی‌نهایت بالاتر از سالهای گذشته از ظرفیت رمضان آماده می‌شویم برای ورود سالمی که خدا می‌خواهد و خروج موفقی که خدا راضی و شاد است به شکوه ضیافت رمضان https://eitaa.com/heyatey