#اسارت
🔹اعدام اسیر ویتنامی
با وجود محدودیتهای فراوان #اسارت ورود هیئت #صلیب_سرخ به اردوگاه مایه یِ دلگرمی اسرا بود از طرفی در مدت حضور در #اردوگاه، عراقی ها برای حفظ آبرو فشارها را کاهش میدادند. مثلاً ساعات باز بودن اسایشگاهها بیشتربود و یا آب را بروی اسرا نمی بستند و فرصت بیشتری بود برای #استحمام و #شستن_لباس و #قدم_زدن و..... .
اولین بار که هیئت صلیب سرخ برای دیدار از اسرای #عملیات_رمضان به #اردوگاه_موصل_۲ قدیم (اردوگاه بزرگ) وارد شد، مقارن ابان ماه سال ۱۳۶۱ بود و بخاطر اشنایی من با #زبان-انگلیسی طرف صحبت آنها و #مترجم شدم .
در هرنوبت، معمولاً سه روز دیدار آنها طول میکشید. در این اولین دیدار همه یِ ما شماره و کارت شناسایی (Identity Number) و یا (رقم الصلیب) گرفتیم و با امضای یک نامه آبی و خالی بدون هیچ نوشته ای (Blue Letter) زنده بودن خود را به خانواده اعلام کردیم.
این نامه یِ بدون متن، بدون عبور از #سانسور_شیپ #استخبارات عراق به دست #هلال_احمر ایران و نهایتاً خانواده میرسید.
در روز پایانی که مشغول صحبت با رئیس هیئت که روانشناس بود و بودم، از ایشان پرسیدم که حالا که ما نزد صلیب سرخ جهانی ثبت نام(Register) شده ایم تا چه میزان #امنیت_جانی داریم؟
او در پاسخ خاطره اش را از جنگ #ویتنام برایم تعریف کرد و گفت : " من در دوران جنگ ویتنام ( از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۵ میلادی بین ویتنام جنوبی و آمریکا علیه ویتنام شمالی و ویت کنگ ها))، بتازگی وارد صلیب سرخ جهانی شده بودم و برای اولین بار در هیئت بازدید جنگ به اردوگاه نگهداری سربازان ویتنام شمالی (ویت کنگ ها) رفته بودم .
یک روز صبح که وارد اردوگاه شدم دیدم یک گروهبان #آمریکایی، یک اسیر ویت کنگ را به دور درختی طناب پیچ کرده و قصد کشتن او را با کلت کمری دارد !! به سمت آنها رفتم و از گروهبان آمریکایی سوال کردم چرا میخواهی یک اسیر را #اعدام کنی و در جواب گفت او بمن #احترام_نظامی نگذاشته!!!
گفتم البته خطا کرده ولی این اسیر را ما ثبت و شناسایی کردیم و تو حق نداری او را اعدام کنی، گروهبان آمریکایی با غرور و تکبر خاصی گفت این موضوع به تو مربوط نیست و حالا من او را تنبیه میکنم تا هم تو بدانی هیچکاره ای و هم سایر اسرا عبرت بگیرند!! و بلا فاصله با شلیک دو #گلوله به وسط پیشانی ، اسیر نگون بخت را اعدام کرد!!!
حالا تو (خطاب به من) وضعیت امنیت را ازین گفته های من درک کن." البته بعد هم بمن گفت که شما و عراقی ها هر دو #مسلمان و دارای #فرهنگ نسبتاً مشترک هستید و چنین خطری شما را کمتر تهدید میکند ولی در عین حال "اسیر" هستید!!
او در پایان تاکید کرد من این #خاطره را فقط برای تو گفتم و لازم نیست برای سایرین بازگو کنی!!