eitaa logo
🕌هیات رزمندگان اسلام خرم آباد🕌
200 دنبال‌کننده
5.3هزار عکس
4.3هزار ویدیو
12 فایل
این کانال خبری -تحلیلی-فرهنگی -مذهبی بوده وجهت یادآوری خاطرات و تصاویررزمندگان اسلام خرم آباددر دوران دفاع مقدس ایجادشده پیشنهادات و انتقادات خود را به شماره ۰۹۱۶۶۶۱۱۴۸۹ مجتبی رشنو ارسال نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹اعدام اسیر ویتنامی با وجود محدودیتهای فراوان ورود هیئت به اردوگاه مایه یِ دلگرمی اسرا بود از طرفی در مدت حضور در ، عراقی ها برای حفظ آبرو فشارها را کاهش میدادند. مثلاً ساعات باز بودن اسایشگاهها بیشتربود و یا آب را بروی اسرا نمی بستند و فرصت بیشتری بود برای و و و..... . اولین بار که هیئت صلیب سرخ برای دیدار از اسرای به قدیم (اردوگاه بزرگ) وارد شد، مقارن ابان ماه سال ۱۳۶۱ بود و بخاطر اشنایی من با -انگلیسی طرف صحبت آنها و شدم . در هرنوبت، معمولاً سه روز دیدار آنها طول میکشید. در این اولین دیدار همه یِ ما شماره و کارت شناسایی (Identity Number) و یا (رقم الصلیب) گرفتیم و با امضای یک نامه آبی و خالی بدون هیچ نوشته ای (Blue Letter) زنده بودن خود را به خانواده اعلام کردیم. این نامه یِ بدون متن، بدون عبور از عراق به دست ایران و نهایتاً خانواده میرسید. در روز پایانی که مشغول صحبت با رئیس هیئت که روانشناس بود و بودم، از ایشان پرسیدم که حالا که ما نزد صلیب سرخ جهانی ثبت نام(Register) شده ایم تا چه میزان داریم؟ او در پاسخ خاطره اش را از جنگ برایم تعریف کرد و گفت : " من در دوران جنگ ویتنام ( از سال ۱۹۵۵ تا ۱۹۷۵ میلادی بین ویتنام جنوبی و آمریکا علیه ویتنام شمالی و ویت کنگ ها))، بتازگی وارد صلیب سرخ جهانی شده بودم و برای اولین بار در هیئت بازدید جنگ به اردوگاه نگهداری سربازان ویتنام شمالی (ویت کنگ ها) رفته بودم . یک روز صبح که وارد اردوگاه شدم دیدم یک گروهبان ، یک اسیر ویت کنگ را به دور درختی طناب پیچ کرده و قصد کشتن او را با کلت کمری دارد !! به سمت آنها رفتم و از گروهبان آمریکایی سوال کردم چرا میخواهی یک اسیر را کنی و در جواب گفت او بمن نگذاشته!!! گفتم البته خطا کرده ولی این اسیر را ما ثبت و شناسایی کردیم و تو حق نداری او را اعدام کنی، گروهبان آمریکایی با غرور و تکبر خاصی گفت این موضوع به تو مربوط نیست و حالا من او را تنبیه میکنم تا هم تو بدانی هیچکاره ای و هم سایر اسرا عبرت بگیرند!! و بلا فاصله با شلیک دو به وسط پیشانی ، اسیر نگون بخت را اعدام کرد!!! حالا تو (خطاب به من) وضعیت امنیت را ازین گفته های من درک کن." البته بعد هم بمن گفت که شما و عراقی ها هر دو و دارای نسبتاً مشترک هستید و چنین خطری شما را کمتر تهدید میکند ولی در عین حال "اسیر" هستید!! او در پایان تاکید کرد من این را فقط برای تو گفتم و لازم نیست برای سایرین بازگو کنی!!