eitaa logo
هزار راه نرفتــــ💔ـــه
18.3هزار دنبال‌کننده
1.4هزار عکس
257 ویدیو
0 فایل
"﷽" هزار راهِ نرفتــــــه در انتظار من است ، هزار فصل خزان جای🍂🍁 🌱 نوبهار من است ... . ارتباط با مدیر👌 @mehr_bano🌹🌿 کانال تبلیغاتی ما🍁 https://eitaa.com/tablighatkosar
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🍂🍁🍂 🍂🍁 📚داستانک مادری رفته بود خانه سالمندان بهش گفتم مادر چرا آوردنت اينجا...؟ _گفت:من خودم اومدم مادر... _گفتم؛آخه مگه ميشه؟يه مادر با پاي خودش بياد جايي كه روزي هزار بار از خدا عزرائيل رو طلب كنه...؟ گفت؛هر چيزي يه تاريخ انقضايي داره مادر...شايد منم ديگه تاريخم گذشته بود... گفتم؛چند وقت يه بار بهت سر ميزنن...؟ گفت؛الان هفت سالي ميشه ازشون خبر ندارم...يه شماره دارم،كه هفت ساله خاموشه... بغضش تركيد...🥺😢 پيشونيش رو بوسيدم و اومدم بيرون.، يادم ميومد كه خواهر برادرا وقتي دعواشون ميشد،ميرفتن دامنِ مادرشون رو سمتِ خودشون ميكشيدن و داد ميزدن "مامانِ منه...مامانِ خودمه..." و حالا،مادرشون رو به هم تعارف ميكردن و هيچ كدوم حاضر نبودن تحويل بگيرن... یه پیرزن بهم گفت؛پیر شی جوون ولی نوبتی نشی سوال کردم حاج خانم نوبتی دیگه چیه ؟ گفت فردا که از کار افتاده شدی و قدرت انجام کارهای عادی روزانت رو نداشتی بین بچه هات به خاطر نگهداریت دعوا نشه که امروز نوبت من نیست. من نگهش نمی دارم، نوبت توست. از خداوند درخواست دارم که به تمامی ما انسانها عمر با عزت عطا کند🤲 و هیچ کدوم ما هیچ وقت نوبتی و محتاج نشیم.✨✨ @hezar_rah_narafte🍃🌹
🤍✨🤍 ✨🤍 🤍 خدمت به پدر و مادر ✍زكريا مى‌گويد مسيحى بودم و در مسيحيت متعصب، مسلمان شدم، و خوشحال بودم، به‌ مكه رفتم، خدمت امام صادق عليه السلام رسيدم فرمود اگر پرسشى دارى، بپرس. عرض كردم: خانواده‌ام مسيحى هستند، تنها مسلمان آن خانواده منم، مادرم كور شده، من به ناچار با آنان زندگى مى‌كنم، زيرا پدر و مادرم جز من كسى را ندارند، دوست دارند با آنها هم غذا شوم و از ظرف آنان آب بخورم. فرمودند پدر و مادرت گوشت خوك مى‌خورند گفتم نه، با تماسى دارند؟ گفتم: نه. فرمود: از آن خانه بيرون نرو. از پدر و مادرت جدا مشو، به مادرت خدمت كن، كارهايش را انجام بده، او را به حمام و دستشوئى ببر، لباسهايش را عوض كن، لقمه به دهانش بگذار! وقتى به كوفه برگشتم تمام دستورات حضرت را نسبت به عمل كردم، به من گفت حقيقت را به من بگو آيا مسلمان شده‌اى؟ گفتم: آرى و اين همه خدمت و محبت به دستور امام زمانم فرزند رسول‌اللّه حضرت صادق (عليه السلام) است، مادرم گفت: او خود است. گفتم: نه او امام ششم و زاده رسول حق است، گفت: نه، اين كارهائى كه در حق من انجام مى‌دهى دستور انبياء خداست، در هر صورت من كورم، در عين كورى مى‌فهمم كه دين تو از دين من بهتر است، من را هم به دين خودت راهنمائى كن. مادرم را به عرصه‌گاه مسلمانى آوردم. نماز ظهرش را با من خواند، وقت مغرب به من گفت باز نماز بخوان تا با تو بخوانم، زيرا من از برنامه ظهر لذت بردم، نماز مغرب را با من خواند و پس از از رفت، يادم آمد كه حضرت فرمود اگر مادرت از دنيا برود خودت دفنش كن، شيعيان را اول صبح خبر كردم، گفتند به كشيش بگو، گفتم مسلمان شده بود، به من كمك كردند تا كارهايش انجام گرفت. 📚پایگاه عرفان @hezar_rah_narafte🍃🌹