ضعف خود را نپذیری، توانا نمی شوی.
.تا سکوت پیشه نکنی، گویا نمی شوی.
.تا به خود اعتماد نکنی، مورد اعتماد نمی شوی.
تا خالی نشوی، پُر نمی شوی.
.تا قانع نباشی، غنی نمی شوی.
.تا از ذهنیت خالی نشوی، غرق در تفکر نمی شوی.
تا آهسته و پیوسته نروی، فاتح تفکر نمی شوی.
تا خدا ترس نشوی، شجاع نمی شوی.
تا دوست نداشته باشی، محبوب نمی شوی.
تا خاکی نباشی، آسمانی نمی شوی.
تا زندگیت را به دیگران نبخشی، از زندگی برخوردار نمی شوی.
.تا شکست را تجربه نکنی ,موفق نمی شوی.
تا ناتوان را در نیابی، توانا نمی شوی.
@hezar_rah_narafte🍃🌹
🤍✨🤍
✨🤍
🤍
✅جوانی موبایلش را که کنار قران گذاشته بود یادش رفت با خودش ببره و رفت بیرون از منزل "
🍂قران سوالی ازموبایل میکنه "
* چرا اینجا انداختنت ؟
✨موبایل:این اولین بار است که منو فراموش میکنه
🍂قرآن : ولی من که همیشه فراموش میکنه
✨موبایل: من همیشه با اون حرف میزنم ،اونم با من
🍂قرآن:منم همیشه بااون حرف میزنم ولی ان نه گوش میده ونه بامن حرف میزنه *
✨موبایل:آخه من خاصیت پیام دادن و پیام گرفتن دارم..
🍂قرآن:منهم پیام و بشارتهای دارم و وعده های زیبا دادم ولی فراموشم میکنند*
✨موبایل:از من امواج و مطالب زیادی خارج میشه که ممکنه به عقل انسان ضرر بزنه ولی با این همه ضررباز هم منو ترک نمیکنه..
🍂قرآن: ولی من طبیب روحها و نفسها و جسم "ها هستم با این همه درمان ،از من دوری میکنه
✨موبایل:از کیفیت من پیش دوستام تعریف میکنه
🍂قرآن:من بزرگترین مصدر کیفیت هستم ولی روش نمیشه از من پیش دوستاش تعریف کنه..
✅ دراین بین صدای پا ی جوان امد که " موبایلم یادم رفته "
✨موبایل: با اجازه شما ،اومد منو ببره،من که گفتم بدون من نمیتونه زندگی کنه....
🍂 "" منهم قیامت به خدایم شکایت میکنم وعرضه میدارم "یارب ان قومی اتخذو هذا القران مهجورا "
ای مسلمانان والله قرآن محجور مانده...
✅در نشر این پیام کوشا باشید..
@hezar_rah_narafte🍃🌹
رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرمایند:
⚡️اگر مردی راضی شود به اینکه زنش آرایش کرده از خانه خارج شود ، بی غیرت است .
و اگر کسی این مرد را بی غیرت بنامد گناهی نکرده ،و زن هنگامی که آرایش کرده و معطر از خانه اش خارج شود و شوهرش به این عمل رضایت دهد ، باهر قدمی که زن بردارد برای شوهر او خانه ای در جهنم ساخته می شود .
⚡️پس وصیت مرا در مورد زنان خود به خاطر بسپارید ، تا از شدت حسابرسی خدا نجات پیداکنید.
📚جامع الاخبار ص ۱۸۵
@hezar_rah_narafte🍃🌹
هزار راه نرفتــــ💔ـــه
🍃🤍🕊 سر ظهر بابا اومد و چشمش که به نوه هاش افتاد ذوق کرد و از پریا پرسید پس آقا سروش کجان زنگ بزن بر
🍃🤍🕊
از تموم مدل های که دیده بودیم شیک تر بود ،به مامان نگاه کردم و گفتم مامان لباس کرمی چطوره من خوشم اومده،🥰🙃
مامان نگاهم کرد وگفت؛ خوبه ،لباس کناریش هم خوش آب و رنگ ها
مامان به لباس رنگ و وارنگی که درست کنار لباسی که پسندیده بودم اشاره کرد وگفت ببین ،
یه شومیز رنگی با رنگ های صورتی و آبی و بنفش و زرد ،لب هام رو جمع کردم و به نشونه اعتراض سری تکون دادم و گفتم مامان این چیه بی کلاس نیس !!☹️😒
مامان اخمی کرد وگفت ؛نه عزیزم خیلی هم قشنگه،.شاده اتفاقا😁
من که می خواستم نظر مامان رو عوض کنم گفتم تهرانی ها از این لباس های رنگ و وارنگ خوششون نمی اد بیشتر ساده دوست دارن !!
مامان گفت : حالا بریم تو پرو کن
وارد مغازه شدیم فروشنده یه دختر پلنگ با یه آرایش غلیظ بود😕
مامان خواست لباس ها رو بیاره تا پرو کنیم دختر فروشنده لباس ها رو آورد و گفت این کارها جدید همه کارها ترک !
از حرفش خنده ام گرفت،
لباس ها رو پوشیدم و تو آینه خودم رو برانداز کردم خیلی زیبا شده بودم هردو بهم اومده بود،!
مامان که نمی تونست انتخاب کنه گفت هردو رو می خریم!!☺️
قیمت لباس ها بالا بود و فروشنده تخفیف نمی داد مامان باهاش چونه می زد و می خواست مناسب تر حساب کنه مامان رو به دخترگفت حالا که دارم دوتا رو می برم یه کم ملاحظه مون رو بکنید،،!
می دونستم بابا اگه بفهمه آنقدر هزینه کردیم شر به پا می کردو دعوا راه می انداخت،!!
@hezar_rah_narafte🍃🌹
.
سنگی که طاقت ضربه های تیشه را ندارد
لایق تندیس شدن نیست
در مقابل سختی ها مقاوم باش که وجودت شایسته تندیس شدن است
@hezar_rah_narafte🍃🌹
🤍✨🤍
✨🤍
🤍
💎مردی از یکی از دره های پیرنه در فرانسه می گذشت ، که به چوپان پیری برخورد.
غذایش را با او تقسیم کرد و مدت درازی درباره ی زندگی صحبت کردند .
بعد صحبت به وجود خدا رسید .
مرد گفت : اگر به خدا اعتقاد داشته باشم باید قبول کنم که آزاد نیستم و مسئول
هیچ کدام از اعمالم نیستم . زیرا مردم میگویند که او قادر مطلق است و اکنون و
گذشته و آینده را می شناسد…
چوپان ناگهان و بی مقدمه زیر آواز زد و پژواک آوازش دره را آکند !
بعد ناگهان آوازش را قطع کرد و شروع کرد به ناسزا گفتن به همه چیز و همه
کسی !!!
صدای فریادهای چوپان نیز در کوهها پیچید و به سوی آن دو بازگشت .
سپس چوپان گفت : زندگی همین دره است ، آن کوهها ، آگاهی پروردگارند ؛ و
آوای انسان ، سرنوشت او
آزادیم آواز بخوانیم یا ناسزا بگوئیم، اما هر کاری که می کنیم، به درگاه او می رسد و
به همان شکل به سوی ما باز می گردد
خداوند پژواک کردار ماست …
آدمی ساخته ی افکار خویش است فردا همان خواهد شد که امروز می اندیشیده است.
(مترلینگ)
@hezar_rah_narafte🍃🌹
🌷 امام صادق (علیه السلام) :
✍ اَلذُّنوبُ الَّتى تُغَيِّرُ النِّعَمَ البَغىُ وَ الذُّنوبُ التَّى تورِثُ النَّدَمَ القَتلُ وَ الَّتى تُنزِلُ النِّقَمَ الظُّلمُ وَالَّتى تَهتِكُ السُّتورَ شُربُ الخَمرِ وَ الَّتى تَحبِسُ الرِّزقَ الزِّنا وَ الَّتى تُعَجِّلُ الفَناءَ قَطيعَةُ الرَّحِمِ وَالَّتى تَرُدُّ الدُّعاءَ وَ تُظلِمُ الهَواءَ عُقوقُ الوالِدَينِ
👌 گناهانی كه نعمت ها را تغيير مى دهند، تجاوز به حقوق ديگران است.
👌 گناهی كه پشيمانى مى آورد، قتل است.
👌 گناهى كه گرفتارى ايجاد مى كند، ظلم است.
👌 گناهى كه آبرو مى بَرد، شرابخوارى است.
👌 گناهى كه جلوى روزى را مى گيرد ، زناست.
👌 گناهى كه مرگ را شتاب مى بخشد، قطع رابطه با خويشان است.
👌 گناهى كه مانع استجابت دعا مى شود و زندگى را تيره و تار مى كند، نافرمانى از پدر مادر است.
📖 الکافی ، علل الشرايع ج 2
@hezar_rah_narafte🍃🌹
سازنده ترین ڪلمه صبر است
برای داشتنش دعا ڪن
روشنترین ڪلمه امید است
به آن امیدوار باش
ضعیف ترین ڪلمه
حسرت است آن را نخور
محڪمترین ڪلمه
پشتڪار است آنرا داشته باش
لحظه هاتون سرشار از یاد خدا
@hezar_rah_narafte🍃🌹
🤍✨🤍
✨🤍
🤍
✅داستان کوتاه
✍یکی از آقایان نقل می کند: برادرم را که مدتی پیش فوت کرده بود در خواب دیدم با وضع و لباس خوبی که موجب شگفتی بود. گفتم: داداش دیگر آن دنیا کلاه چه را برداشتی؟! گفت: من کلاه کسی را برنداشتم. گفتم: من تو را می شناسم. این لباس و این موقعیت از آن تو نیست. گفت: آری . دیشب، شب اول قبرِ مادر قبرکن بود. آقا سید الشهدا(ع) به دیدن آن زن تشریف آوردند و به کسانی که اطراف آن قبر بودند خلعت بخشیدند و من هم از آن عنایات بهره مند شدم. بدین جهت از دیشب وضع و حال ما خوب شده و این لباس فاخر را پوشیده ام
از خواب بیدار شدم ، نزدیک اذان صبح بود. کارهای خود را انجام داده و حرکت کردم به سمت تخت فولاد. برای تحقیقات سر قبر برادرم رفتم. بعضی قرآن خوان ها کنار قبرها قرآن می خواندند. از قبرهای تازه پرسیدم، قبر مادر قبرکن را معرفی کردند. رفتم نزد آقای قبر کن. احوال پرسی کردم و از فوت مادرش سوال کردم، گفت: دیشب شب اول قبر او بود
💥گفتم: روضه خوانی می کرد؟ روضه خوان بود؟ کربلا رفته بود؟ گفت: خیر ، برای چه می پرسی؟ داستان را گفتم ، او گفت: هر روز زیارت عاشورا می خواند
📚حکایاتی از عنایات حسینی، ص۱۱۱
@hezar_rah_narafte🍃🌹
هزار راه نرفتــــ💔ـــه
🍃🤍🕊 از تموم مدل های که دیده بودیم شیک تر بود ،به مامان نگاه کردم و گفتم مامان لباس کرمی چطوره من خو
🍃🤍🕊
دختر در جواب اصرارهای مامان گفت :خانم محترم شرمنده ام لطفاً درخواست تخفیف نکنید نمی تونم تخفیف بدم کارها همه ترک و قیمت ها مقطوع 😌😏
من که از حرف دخترحرصم گرفته بود گفتم ؛کجا ترک خانوم مشخص همه کار تولیدی های ایران!!😤😒
دختر گفت ؛نه عزیزم پارچه ها ترک و دوخت تهران !
مامان با ذوق گفت ؛دختر من هم تهران زندگی می کنه،
از حرف مامان که ربطی به بحث نداشت جا خوردم و با تعجب نگاهش کردم ، دختر نگاه تمسخرآمیزی بهم انداخت و پوزخندریزی زد که حرصم رو بیش از پیش درآورده بود دلم می خواست یه جواب دندون شکن بهش می دادم 😤😠
مامان آنقدر چونه زد تا تونست یه مقدارجزئی تخفیف بگیره از مغازه که بیرون اومدیم گفتم ؛مامان حالا جواب بابا رو چی میدی مامان!!
گفت ؛تو نگران نباش یه مقدار پس انداز داشتم ،بابات ازش بی خبر بهش نمی گم این قیمت خریدیم اخلاق بابات رو که می شناسی اگه بفهمه آنقدر هزینه کردیم آشوب به پا میکنه😬
کمی فکر کردم و گفتم :حالا این لباس ها رو با چی بپوشم مامان گفت؛ حالا بریم خونه یه فکری می کنیم ،.
_آخه چه فکری من یه شلوار شیک ندارم ،....
مامان گفت ؛فکرش رو کردم، تو بقچه نوئه رو نگاه می کنم یه چیزی جفت وجور می کنم می دم بپوشی غصه اش رو نخور
تو فکر این چیزها رو نکن بسپار به من ،من درستش می کنم ،.
پوزخندی زدم و گفتم؛آخه تو بقچه مون هم یه دست لباس خوب نیس!☹️😅
@hezar_rah_narafte🍃🌹
.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
"آغاز هفتهای تازه است؛
خدایا، در این روزها به ما آرامشی عمیق عطا کن، توانی برای تحمل سختیها و نگاهی روشن برای دیدن زیباییهای کوچک زندگی.
قدمهایمان را استوار کن 🌼
و قلبهایمان را سرشار از امید و مهربانی."💐
°•○●°•🍃🌸🍃•°●○•°