📚 کتاب " کفش ها و آدم ها "
نوشته ایرج احمدی هزاوه
" . . . مطالعه زندگی روستایی و تضادهای ساختاری . . . "
با تشکر از دوست عزیزم جناب آقای دکتر سید محمد الحسینی
@irajahmadihezave
#ایرج_احمدی_هزاوه
https://eitaa.com/hezavehvillage
آرزوی امشب
به یادت آرزو کردم که چشمانت اگر تر شد
به شوق آرزو باشد نه تکرار غم دیروز . . .
شبتـــــون لبریز از آرامش
در پناه مهربانیهای پروردگار🌷🌷🌷
https://eitaa.com/hezavehvillage
هر چقدر نسبت به خودتان حس بهتری داشته باشید،
درهای عشق و محبت بیشتری به روی خود میگشایید،
و آدمها و موقعیتهایی بهتر جذب میکنید . . .
سلام عزيزان همیشه همراه
صبحتون بهخیر 🌷🌷🌷
الهی به امید تو مهربان . . .
https://eitaa.com/hezavehvillage
امیدوارم در میان مردمی که میدوند برای زنده بودن
تــــــو آرام قــــــدم برداری برای زنــــــدگی کردن . . .
روستای تاریخی و گردشگری #هزاوه
https://eitaa.com/hezavehvillage
🔻ترامپ: به من نگاه کن عباس آقا!
عباس آقا: نمیتونم، این مذاکرات غیر مستقیمه :))
#طنز😂
https://eitaa.com/hezavehvillage
#اطلاعیه
احتراما بدینوسیله به اطلاع می رسانیم که مربی کاراته برای افرادی که متقاضی ورزش کاراته می باشند فردا پنجشنبه در سالن ورزشی روستای هزاوه حضور دارند علاقمندان میتوانند جهت ثبت نامه راس ساعت 3بعد اظهر حضور یابند.
با تشکر دهیاری وشورای اسلامی هزاوه
https://eitaa.com/hezavehvillage
اعلامیه هفتمین شب درگذشت مرحومه مغفوره شادروان بانو
سکینه مهدوی هزاوه
فرزند مرحوم کاظم مهدوی هزاوه
همسر مرحوم مهدی مومنی هزاوه
@hezavegram
#هزاوه_روستا_امیرکبیر_قائم_مقام
https://eitaa.com/hezavehvillage
📚 کتاب " سه مرد تاریخ ساز ایران "
نویسنده : مجتبی برزآبادی فراهانی
صفحه ۷۰ : میرزا ابوالقاسم قائم مقام فراهانی از سادات حسینی و از مردم هزاوه فراهان . . .
@hezavegram
#هزاوه_روستا_امیرکبیر_قائم_مقام
https://eitaa.com/hezavehvillage
#فرهنگ_لغت_هزاوه
حرف واو
وَخم: وقف، موقوفی، موقوفه. باغچه وخمی: باغچه وقفی
ورمالیده: بالا زده، دامن به کمر زده، آستین بالا زده. پاچه ورمالیده: کنایه از آدم پر رو و بی ادب
وَر ناهار: چاشت، پیش ناهار
وَر و رو دار: بر و رو دار ، زیبا، خوشگل
وِز: فِر، موی وِز : موی فر
وِلا شدن، وِلا کردن: پهن شدن، پهن کردن، ریختن، از هم پاشیدن. ولا کردن خمیر: پهن کردن خمیر. گردوهاش ولا شد: گردوهاش ریخت .
گَله م او خورد و تو خورد و ولا شد
دو تا قوچ سفید از من جدا شد
وَلگ، ولگِو: ولگ آب، جایی از جوی آب که مسیر آب به وسیله سنگ، شن و گل عوض می شود، امروزه از کشوهای آهنی هم استفاده می کنند. به واژه valve که به آن والف می گویند بسیار نزدیک است.
وِنگ: گیج، منگ
وِنگه کردن: پیچیدن صداهای مبهم در گوش یا سر. گوشُم ونگه کرد: گوشم صدا داد. ( در این مواقع می گویند کسی مرا به نیکی یاد کرده )
وور دادن: پرتاب کردن، انداختن
با آنکه در لهجه روستای هزاوه واژه های ترکی موجود نیست اما این واژه ترکی است( وور : بینداز، وورمه: نینداز )
وور دی: بینداز ، ( قو دی : بینداز )
ووی: voy ، از اصوات است. در هنگام تعجب، تحیر، اعتراض یا اظهار خوشحالی به کار می رود.
مثال: ووی تونی ببه م ؟
ووی چه زود اومدی!
ووی تونم برا ما آدم شدی
ووی چه خوب شد!
ویر: یاد، خاطره، هوش، عقل. مثال ویرم نیست: به یادم نیست ، بی یاد و ویری: آلزایمر
ویرِو : ویراب
ویشیل: ساده، بی نمک، آش ویشیل . بیشیل هم گفته می شود.
ایرج احمدی هزاوه
@irajahmadihezave
#ایرج_احمدی_هزاوه
https://eitaa.com/hezavehvillage