eitaa logo
کانال رسمی شورای هماهنگی رزمندگان حزب الله مازندران
314 دنبال‌کننده
4.4هزار عکس
4.4هزار ویدیو
77 فایل
🇮🇷 کانال رسمی ایتا : 👇👇👇 ✅ https://eitaa.com/hezbollah_mazandaran ☫کانال رسمی تلگرامی : 🇮🇷 شورای هماهنگی رزمندگان حزب الله مازندران 🇮🇷 👇👇👇 🆔 @hezbollah_mazandaran
مشاهده در ایتا
دانلود
این حاج ابولفضل خیلی آدم خاصی بود خیلی.البته این عکس مال وقتیه که جوون بود.ایشون خیلی با روحانیون حشر و نشر داشت.همیشه میگفت هر وقت تونستی شام بیا پیش ما یک شب یک خاطره ای ناب از آیت الله تعریف کرد گفت آیت الله حائری زمان جنگ لبنان و قبل آزادی جنوب همیشه می آمد پیش رزمندگان و برای اونها صحبت می کرد و کلاس میگذاشت. گفت هر چند سال میومد.و ما هم ایشون رو در مهمانسرای خودمون پذیرایی میکردیم گفتند یک روز به من خبر دادند که یک روحانی ایرانی رو در ایست بازرسی جنوب به سمت پایگاه های اسراییل گرفتند و نگه داشتند گفتند خودم رفتم ببینم کیه دیدم عحب آیت الله حائری شیرازی با چند تا نارنجک به کمرش گرفتنش دو تا ایست بازرسی رو رد کرده بود سومی نکهش داشته بودند گفتم حاج آقا شما مقر بودی اینجا چیکار میکنی.گفت : از شهدا خجالت کشیدم عمرم داره زیاد میشه و شهید نشدم خواستم خودمو برسونم اولین ایستکاه صهیونیستها منفجر کنم😔 حاج ابالفضل میگفت برش گردوندیم.بعدها هر وقت منو میدید میگفت شماها نذاشتید من به وظیفه جهادیم عمل کنم و ناراحت بود نقل خاطرات 🇮🇷 کانال رسمی ایتا : 👇👇👇 ✅ https://eitaa.com/hezbollah_mazandaran ☫کانال رسمی تلگرامی : 🇮🇷 شورای هماهنگی رزمندگان حزب الله مازندران 🇮🇷 👇👇👇 🆔 @hezbollah_mazandaran
این حاج ابولفضل خیلی آدم خاصی بود خیلی.البته این عکس مال وقتیه که جوون بود.ایشون خیلی با روحانیون حشر و نشر داشت.همیشه میگفت هر وقت تونستی شام بیا پیش ما یک شب یک خاطره ای ناب از آیت الله تعریف کرد گفت آیت الله حائری زمان جنگ لبنان و قبل آزادی جنوب همیشه می آمد پیش رزمندگان و برای اونها صحبت می کرد و کلاس میگذاشت. گفت هر چند سال میومد.و ما هم ایشون رو در مهمانسرای خودمون پذیرایی میکردیم گفتند یک روز به من خبر دادند که یک روحانی ایرانی رو در ایست بازرسی جنوب به سمت پایگاه های اسراییل گرفتند و نگه داشتند گفتند خودم رفتم ببینم کیه دیدم عحب آیت الله حائری شیرازی با چند تا نارنجک به کمرش گرفتنش دو تا ایست بازرسی رو رد کرده بود سومی نکهش داشته بودند گفتم حاج آقا شما مقر بودی اینجا چیکار میکنی.گفت : از شهدا خجالت کشیدم عمرم داره زیاد میشه و شهید نشدم خواستم خودمو برسونم اولین ایستکاه صهیونیستها منفجر کنم😔 حاج ابالفضل میگفت برش گردوندیم.بعدها هر وقت منو میدید میگفت شماها نذاشتید من به وظیفه جهادیم عمل کنم و ناراحت بود نقل خاطرات 🇮🇷 کانال رسمی ایتا : 👇👇👇 ✅ https://eitaa.com/hezbollah_mazandaran ☫کانال رسمی تلگرامی : 🇮🇷 شورای هماهنگی رزمندگان حزب الله مازندران 🇮🇷 👇👇👇 🆔 @hezbollah_mazandaran