سالروز قیام خونین 17 شهریور گرامی باد
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
سلام علیکم ، صبح زیبایتان بخیر و خوشی
دل و جان و وجودتان را معطر کنید با ذکر صلواتی بر محمد و آل محمد(ص)
اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🇮🇷🏴🏴🏴🇮🇷
سوره مبارکه الأحزاب آیه ۲۳
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.
🇮🇷🏴🏴🏴🇮🇷
در 17 شهریور، غریو خونین عاشقان شهادت، طاغوت شکن شد و تاریخ ساز. در این روز، خون شهادت طلبان ایثارگر، چونان صاعقه ای سهمگین، نعره های مستانه دژخیمان رژیم مستکبر را محو کرد و کاخ ستم یزیدصفتان را لرزاند و چهره خبیث و جنایتکار شاه را عیان تر کرد.
🤲التماس دعا🤲
«اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِيِّکَ الْفَرَجَ»
«اللَّهُمَّ اشْفِ کُلَّ مَرِیضٍ»
#هیات_رزمندگان_دارالشهداءتهران_منطقه۱۷
https://eitaa.com/hiatrazmandegan17
. ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
سلام علیکم
در سفر اربعین همه می خواهند بروند، کسی نمی خواهد بماند، هر کی را می بینی از جایی رسیده و میخواهد به جای دیگری برود.
انگار همه در حرکتند.
حتی غذا خوردن و استراحت شان هم فرق می کند، کوتاه و مختصر برای اینکه زودتر بروند. هر جایی پیدا کنند میخوابند هرچه باشد می خورند، هر جایی بشود می نشینند سخت گیری ندارند که حتما باید جای خوابم فلان باشد و غذایم بهمان باشد. چرا؟
چون می خواهند بروند قرار نیست بمانند.
این حالت خیلی قشنگ است این همان
حالی است که به ما گفته اند در کل زندگی
دنیا داشته باشید.
به فکر رفتن باشید، به مقصد بعد از دنیا
فکر کنید و اینجا را سخت نگیرید.
فرصت اربعین تمرین خوبی است برای
یاد گرفتن زندگی در حال حرکت، زندگی
مومنانه.
#تربیت_اربعینی
#اربعین_۱۴۰۲
#هیات_رزمندگان_دارالشهداءتهران_منطقه۱۷
https://eitaa.com/hiatrazmandegan17
. ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
💻 تولیدات رسانه KHAMENEI.IR در هفتهای که گذشت...
📽 مستند کوتاه | هدیه به قلب مجروح جُنا
khl.ink/f/53791
▶️ جهت | باید تورم را کاهش دهید
khl.ink/f/53789
📹 نماهنگ | نفی یک نگاه مرتجعانه
khl.ink/f/53766
📹 نماهنگ | از مردم؛ برای مردم
khl.ink/f/53770
📹 نماهنگ | مستحکم و جوانانه؛ به پیش...
khl.ink/f/53786
📹 نماهنگ| راهپیمائی مقدس
khl.ink/f/53784
🎥 گزارش خبری | حکایت دلدادگی
khl.ink/f/53785
📝 لوح از دستخط | راهپیمائی مقدس
khl.ink/f/53749
🖊 متن گزارش رئیسجمهور | شکست دشمن در پروژههای منزوی کردن ایران و ناامیدسازی مردم
khl.ink/f/53756
💬 تحلیل و تبیین | گفتگو با مهندس اوجی وزیر نفت
khl.ink/f/53743
💬 تحلیل و تبیین | گفتگو با دکتر جواد لاریجانی
khl.ink/f/53729
💬 تحلیل و تبیین | گفتگو با حجتالاسلام والمسلمین پناهیان
khl.ink/f/53769
🎤 روایت اول | گفتگو با دکتر دهقانی فیروزآبادی معاون علمی رئیسجمهور
khl.ink/f/53757
🎤 روایت اول | گفتگو با دکتر بذرپاش وزیر مسکن و شهرسازی
khl.ink/f/53761
🎤 روایت اول | گفتگو با خانم دکتر خزعلی معاون رئیسجمهور در امور زنان و خانواده
khl.ink/f/53774
🖼 شماره جدید نشریه خط حزبالله | میلیونها قلب عاشق در میدان جاذبه حسینی(ع)
khl.ink/f/53790
🌷بخش نوجوان
Nojavan.Khamenei.ir
💻سایر زبانها
KHAMENEI.IR
#_بِسْمِ_اللَّهِ_الرَّحْمَنِ_الرَّحِيمِ
#سلام_علیکم
حکایت تلخ معرفت پشه ها
برای دیدن یکی از دوست های جانبازم،
رفته بودم آسایشگاه امام خمینی (ره) که در شمالی ترین نقطه تهران است.
فکر می کردم از مجهزترین آسایشگاه های کشور باشد، که نبود. بیشتر به خانه ای بزرگ شبیه بود. دوستم نبود، فرصتی شد به اتاق های دیگر سری بزنم.
اکثر جانبازها آنجا قطع نخاع بودند، برخی قطع نخاع گردنی، یعنی از گردن به پایین حرکت نداشتند، بسیاری از کمر، بعضی نابینا بودند، بعضی جانباز از هر دو دست.
و من چه می دانستم جانبازی چیست، و چه دنیایی دارند آن ها..
جانبازی که ۳۵ سال بود از تخت بلند نشده بود پرسید؛ "کاندیدا شده ای! آمده ای با ما عکس بگیری؟" گفتم نه!
ولی چقدر خجالت کشیدم. حتی با دوربین موبایلم هم تا آخر نتوانستم عکسی بگیرم.
می گفت اینجا گاه مسئولی هم می آید، البته خیلی دیر به دیر، و معمولا نزدیک انتخابات!
همه اینها را با لبخند و شوخی می گفت. هم صحبتی گیر آورده بود، من هم از خدا خواسته!
نگاه مهربان و آرام اش به من تسلی می داد.
وقتی فهمید در همان عملیاتی که او ترکش خورده من هم بوده ام، خیلی زود با من رفیق شد.
پرسیدم خانه هم می روی؟ گفت هفته ای دو هفته ای یک روز، نمی خواست باعث مزاحمت خانواده اش باشد!
توضیح می داد خانواده های همه جانبازهای قطع نخاع خودشان بیمار شده اند، هیچکدام نیست دیسک کمر نگرفته باشند. پرسیدم اینجا چطور است؟
شکر خدا را می کرد، بخصوص از پرسنلی که با حقوق ناچیز کارهای سختی دارند. یک جور خودش را بدهکار پرسنل می دانست.
گفتم: بی حرکتی دست و پا خیلی سخت است، نه؟
با خنده می گفت نه! نکته تکاندهنده و جالبی برایم تعریف کرد، او که نمی توانست پشه ها را نیمه شب از خودش دور کند، می گفت با پشه های آنجا دیگر دوست شده است..
می گفت "نیمه شب ها که می نشینند روی صورتم، و شروع می کنند خون مکیدن، بهشان می گویم کافیست است دیگر!" می گفت خودشان رعایت می کنند و بلند می شوند، نگاهم را که می بینند، می روند. شانس آوردم اشک هایم را ندید که سرازیر شده بودند.
نوجوان بوده، ۱۶ ساله که ترکش به پشت سرش خورده و الان نزدیک ۵۰ سالش شده بود.
و سال ها بود که فقط سقف بی رنگ و روی آسایشگاه را می دید. آخر من چه می دانستم جانبازی چیست! صدای رعد و برق و باران از بیرون آمد، کمک کردم تختش را تا بیرون سالن بیاوریم، تا باران نرمی که باریدن گرفته بود را ببیند.
چقدر پله داشت مسیر! پرسیدم آسایشگاه جانبازهای قطع نخاع که نباید پله داشته باشد. خندید و گفت اینجا ساختمانش مصادره ای است و اصلا برای جانبازها درست نشده است.
خیلی خجالت کشیدم. دیوارهای رنگ و رو رفته آسایشگاه، تخت های کهنه، بوی نم و خفگی داخل اتاق ها... هر دقیقه اش مثل چند ساعت برایم می گذشت.
به حیاط که رسیدیم ساختمان های بسیار شیک روبرو را نشانم داد. ساختمان هایی که انگار اروپایی بودند. می گفت اینها دیگر مصادره ای نیستند، بسیاری از این ساختمان ها بعد از جنگ ساخته شده، و امکاناتش بیشتر از آسایشگاه های جانبازهاست.
نمی دانستم چه جوابش را بدهم. تنها سکوت کردم.
می گفت فکر می کنی چند سال دیگر ما جانبازها زنده باشیم؟ یکه خوردم. چه سئوالی بود! گفتم چه حرفی می زنی عزیزم، شما سرورِ مایید، شما افتخار مایید، شما برکت ایرانید، همه دوستتان دارند، همه قدر شما را می دانند، فقط اوضاع کشور این سال ها خاص است، مشکلات کم شوند حتما به شما بهتر می رسند.
خودم هم می دانستم دروغ می گویم. کِی اوضاع استثنایی و ویژه نبوده؟ کِی گرفتاری نبوده. کِی برهه خاص نبوده اوضاع کشور... چند دقیقه می گذشت که ساکت شده بود، و آن شوخ طبعی سابقش را نداشت. بعد از اینکه حرف مرگ را زد.
انگار یاد دوستانش افتاده باشد. نگاهش قفل شده بود به قطره های ریز باران و به فکر فرو رفته بود.کاش حرف تندی می زد! یکاش شکایتی می کرد!
کاش فریادی می کشید و سبک می شد!
و مرا هم سبک می کرد!
یک ساعت بعد بیرون آسایشگاه بی هدف قدم می زدم. دیگر از خودم بدم می آمد. از فراموش کاری ها بدم می آمد. از جانباز جانباز گفتن های عده ای و تبریک های بی معنای پشتِ سر هم. از کسانی که می گویند ترسی از جنگ نداریم همان ها که موقع جنگ در هزار سوراخ پنهان بودند. و این روزها هم، نه جانبازها را می بینندنه پدران و مادران پیر شهدا را...
بدم می آمد از کسانی که نمی دانند ستون های خانه های پر زرق و برقشان چطور بالا رفته!
از کسانی که جانبازها را هم پله ترقی خودشان می خواهند!
کاش بعضی به اندازه پشه ها معرفت داشتند
وقتی که می خوردند، می گفتند کافیست!
و بس می کردند،و می رفتند،
ما چه می دانیم جانبازی چیست.ایکاش مسئولین ودانه درشتهای به میزومال دنیا چسبیده کمی انصاف داشتندواززندگی نکبت بارشان خجالت میکشیدند...
دکتر محمدرضا(سیامک) عسگری
رزمنده دفاع مقدس
#هیات_رزمندگان_دارالشهداءتهران_منطقه۱۷
https://eitaa.com/hiatrazmandegan17
13.96M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مداح محمد جنامی، متولد و ساکن خرمشهر
بازیر نویس فارسی
51.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نوحه مشهور «درب العشک» با نوای مداح جوان محمد جنامی و زیرنویس فارسی
مداح نغمه مشهور اربعین امسال که علاوه بر فضای مجازی، در بسیاری از موکبهای ایرانی و عراقی مورد استقبال قرار گرفته، محمد جنامی (مداح جوان دهه هفتادی) است که از عربزبانهای استان خوزستان است.
جنامی، متولد و ساکن خرمشهر است و سالهاست در بسیاری از هیأتهای ایران و عراق، مداحی میکند. او چند سال پیش در آستانه محرم، قطعهای به نام «ریح الدموع» را با محمد فصول به زبان فارسی و عربی اجرا کرد که هنوز هم در بسیاری از مواکب اربعین، پخش میشود.
نغمه شنیدنی این مداح جوان که اربعین امسال، اینچنین مورد استقبال قرار گرفته «درب العشک» نام دارد که سروده حسین الکربلایی است.
امسال از این مداح جوان علاوه بر این مداحی، دو قطعه دیگر به نامهای «مجانینه» و «هلا باربعینه» منتشر شده که مورد استقبال قرار گرفته است.
زیرنویس فارسی این اثر توسط عباس رزیجی انجام شده است و به مناسبت اربعین حسینی،
تقدیم نگاهِ حسینی مخاطبان..
┏━🍃🌺━🌺🍃━┓
#هیات_رزمندگان_دارالشهداءتهران_منطقه۱۷
https://eitaa.com/hiatrazmandegan17
. ┈┄┅═✾•••✾═┅┄┈
🔴 صدور پیام امام صادق به زائران کربلا/پاسخ به ایراد گیری به #اربعین
🔻خدایا من و زائران قبر پدرم حسین(ع) را بیامرز؛ آنان که اموالشان را انفاق کرده و بدن هایشان را به سختی انداخته بخاطر اشتیاق در نیکى به ما و امید به پاداش هایى که در دوستى و پیوند با ما نزد توست برای رسیدن به ما و براى شادمان نمودن پیامبر تو و #پذیرفتن فرمان ما و #خشمگین ساختن دشمنان ما به زیارت کربلا رفتند.
🔻اینان اراده و نیّتشان از این ایثار کسب خشنودى توست پس تو هم از طرف ما این ایثار را جبران کن و با بهشت رضوان، احسانشان را پاسخ ده و در شب و روز حافظ و نگاهدارشان باش...
🔻ایشان را از شر شیاطین انسى و جنّى محفوظ فرما و برترین چیزى را که در دور بودنشان از اوطان خویش از تو آرزو کردهاند را به ایشان عطاء کن و نیز به ایشان برتر و بالاتر از آنچه را که بواسطه اش ما را بر فرزندان و اهل و نزدیکانشان اختیار کردند ببخش.
🔻خدایا دشمنان ما بواسطه خروج بر ایشان آنان را مورد ملامت و سرزنش قرار دادند ولى این حرکت اعداء، ایشان را از تمایل به ما باز نداشت و این ثبات آنان از باب مخالفتشان است با مخالفین ما.
🔻پس تو این صورتهایى که حرارت آفتاب آنها را در راه محبّت ما تغییر داده مورد ترحّم خودت قرار بده، و نیز صورت هایى را که روى قبر ابى عبد اللَّه الحسین علیه السّلام مى گذارند و برمى دارند مشمول لطف و رحمتت قراربده، همچنین به چشمهایى که از باب ترحم بر ما اشک ریختهاند نظر عنایت فرما و دلهایى که براى ما به جزع آمده و بخاطر ما سوختهاند را ترحم فرما
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
#هیات_رزمندگان_دارالشهداءتهران_منطقه۱۷