هنر مجاهد
سورهی مبارکهی «الاعلی» آیاتی دارد که این اواخر زیاد بهش فکر میکنم، وقتی که خدا میخواهد از آدم
یک بار، خیلی سال پیش در موردش نوشتم و اسمش را هم گذاشتم «مرحلهی اضمحلال تدریجی» فکر میکردم یک روزی دورهاش به پایان خواهد رسید، ولی حالا از دور که نگاه میکنم میبینم که خلاص شدن از این مرحله بدون کمک معجزهای امکانپذیر نبود، آن موقع خودم را در هیبت پرومته میدیدم، همانی که آتش را از خدایان دزدید و به انسانها هدیه داد، پرومتهی تنها و گرفتار در کوههای قفقاز که هر روز جگرش طعمهی عقاب میشود تصویر حماسی و شاعرانهی بود که برای تسکین دل خودم ساخته بودم، اما در واقع این هم نبود، #خدا این را بهتر از همه میدانست: بدبختی مثل یک زمین لمیزرع است، یک جایی مثل برزخ خودساخته که نه زندگی میکنی و نه میمیری.
#قرآن
#کلمات
@hibook🖋
میگویند عشایر عرب رسم دارند وقتی کسی مهمانشان میشود تا 15 روز از او نمیپرسند برای چه آمده؟ از کجا آمده؟ قصد رفتن به کجا را دارد؟ آیا آشنایی دارد یا خیر؟ و بدون اینکه در مورد مهمان بدانند از او شبانه روز پذیرایی میکنند.
دلم میخواهد یک همچین معاملهای با #خدا بکنم، بشوم یکی از همین عشایر عرب، هر کسی رد میشود در خانهام برایش باز باشد، هلهبیکم گویان ایستاده باشم جلوی درب خانهای که ندارم، ابنالسبیل نباشم دیگر.
@hibook🌱