eitaa logo
|هیچا|
52 دنبال‌کننده
85 عکس
33 ویدیو
4 فایل
آدمِ اینجا!... ادمین: @Hich1214
مشاهده در ایتا
دانلود
اشهد انّ علی ولی‌ الله...
و اما... حسن ختام!
دو تا سرود قشنگ دارم از گروه نوای یاس که متن‌هاش رو هم می‌گذارم، و خواهش می‌کنم حتما بخونینشون. چون عمیقا معتقدم باید خود شعر رو دید و متوجه‌ی منظور شد تا زیبایی‌ش به چشم بیاد. سرود عالم‌تاب و سرود مستور (اولویت با این یکیه!) تقدیم به صاحبین امروز🥳 هیچا~ داستان‌های مبارزه.
37.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۸ سرود عالم‌تاب 🌻🌼🌻 هیچا~ داستان‌های مبارزه.
Ghadir-AlamTaab-1397.pdf
379.8K
متن عالم‌تاب:)
18.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۱۹ سرود مستور 🍀🌸🍀 هیچا~ داستان‌های مبارزه.
Ghadir-Mastoor-1398.pdf
367.2K
متن مستور:)
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲۰ تو میایو دلم وا میشه... 🌥... بعد از همه‌ی چیزایی که شنیدیم، به نظرم اومد یه تو میایو لازمه، چون عیدی واقعی اومدن شماست... می‌دونم همه شنیدیم این مولودی رو، ولی هنوز که هنوزه جاش در صدر لیست مولودی‌هام محفوظه؛ و دوستش دارم! گوش بدید، و حال کنید روز عیدی:))) هیچا~ داستان‌های مبارزه.
غدیرمون مبااارک! خوش گذشت؟! کدوماشو بیشتر دوست داشتین؟ پشت هم پلی کردین یا یکی‌یکی انتخابی جلو رفتین؟ چیزی بود که به نظرتون خیلی قشنگ باشه و دانلودش کنین؟... الهی امروز از ته دل بخندین، و موقع خنده نیت کنین‌ خنده‌هاتون خرج و راهشون بشه؛ که میشه... تو این مسیر، حتی خنده هم علت داره، رسالت داره، تو بوق و کرنا کردن داره! خوش‌به‌حالمون:) خیلی خوش‌به‌حالمون:) هیچا~ داستان‌های مبارزه.
راستی. داستان این می‌دونین چیه؟ اولین سال مهمونی ده کیلومتری، یه پویشی راه افتاده‌بود به اسم هدیه‌ی اسباب‌بازی، که توش بچه‌هایی که می‌خواستن، اسباب‌بازی‌های خودشونو می‌آوردن توی مراسم و تحویل موکب‌ها می‌دادن، و اونا هم می‌بردن توی مناطق محروم به عنوان عیدی روز غدیر هدیه می‌کردن. این مولودی، در واقع فراخوان همون طرحه که فکر می‌کنم دو سه سال پیش اجرا شد. چون هم خیلی قشنگ بود و هم خیلی دوستش داشتم، گذاشتم باشه😁 هیچا~ داستان‌های مبارزه.
نکنه یه وقت به خاطر کودکانه بودن بعضی سرودا و مولودیا گوش ندینشون! حتما حداقل اولشو گوش بدین، ببینین چه‌ شکلیه، چه‌ شعریه، چی می‌خونه؛ بعد دوست نداشتین گوش نکنین. ولی می‌دونم خیلیاش مورد پسندتون واقع میشن، چون خدایی شعرهاشون خیلی قشنگن... خلاصه که... مبارک! هیچا~ داستان‌های مبارزه.
۶۸ ۳۶ «هر کسی که علاقه‌مند به ایران قوی است، بایستی در این انتخابات شرکت کند.» یک شب برفی از شب‌های ۱۴۰۱، بعد از زمانی که معترضین، خوب خودشان را تخلیه کردند و مرگ بر _ مرگ بر هاشان را سر کوچه هوار زدند، یک صدای زنانه‌ی نزدیک، دم خانه‌مان شنیدم. صدا این دفعه نعره‌ی مرگ بر نمی‌زد؛ برعکس! طی یک عملیات فکر شده و بسیار هیجان‌انگیز، داشت درود می‌فرستاد. با همان حنجره‌ی خسته‌ای که پیدا بود بغض کرده ولی می‌خواهد به روی خودش نیاورد، می‌خواهد صدایش به همه برسد ولی زور بیشتر از این فریاد زدن را نداشت، و از همه مهم‌تر، حنجره‌ای که از اوج گرفتنش پیدا بود مدت‌هاست این حرف‌ها هم بیخ گلویش گیر کرده، و هم دلش را هم پرپر... - درود بر ایران! - درود بر وحدت! - درود بر استقلال! - درود بر آرامش! - درود بر صلح! - درود بر... حرف‌ همه را در جملات شعاری، بدون هیچ پیچش و چرخش و کنایه‌بازی و در پرده حرف زدن، فقط فریاد زده بود. التماسی برای حفظ ارزش‌های واقعی یک ملت، حیات یک ملت، نگه داشتن خود ملت برای بقای آن؛ ملتی که حقیقتا اگر سراسر فخر نباشد، مفتخر به داشتن افتخارات زیادی است. این جمله‌ی آقا که بالاتر گذاشتم، مرا یاد آن شب انداخت؛ اینکه سوای هر دین و مذهب و اعتقادی، فقط برای ایران. چون همین، از بارزترین تفاوت‌های ایرانی‌جماعت است با باقی جهان. ما معروفیم به حضور همیشگی، معروفیم به بودن؛ چون مردمِ هست‌شدن و هستی ساختن هستیم و جانمان در می‌رود برای هر چه باورمان باشد. از اسلام (به عنوان مذهب) و جمهوری‌اش (به عنوان حاکمیت) نگفتم که مورد زاویه قرار بگیرد - که اگر می‌گفتم هم می‌شد سال‌ها گفت از آنچه اسلام برای ایران هست و آنچه کرد و آنچه شد، و آنچه که قرار است بشود با آمدن صاحبش، انشالله -؛ از ایران گفتم؛ از ایرانی که همه‌مان بخواهیم و نخواهیم، در آینده‌اش سهم داریم و صفحه به صفحه و سطر به سطر و جمله به جمله، رقمش زدیم و می‌زنیم... خدا کند آخر قصه، همه‌مان جای درستی ایستاده باشیم و شرمنده‌ی هیچ‌کس و هیچ‌چیز - خصوصا خودمان - نباشیم. آمین!... هیچا~ داستان‌های مبارزه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
My Legendary Iran... اینجا، هامبورگ. یک نفر در مصاف معترضین؛ یک نفر از همان قشر ... آن هم با پوششی که انتظار نمی‌رود! خدایا؛ تو را قسم به این ایام نزدیک به ماه عزا، هر کس پیروز میدان انتخاب شد، تو به خودش، کابینه‌اش، زبانش، حرکاتش، قدم‌هایش، تصمیماتش و روز به روزِ دوران ریاستش به دولت، برکت و قوتی بده که رگ زندگی را دوباره در خون اتحاد این ملت، به جریان در آورد... این کس هر کس که بود، تو بشو پشت و پناهش! آمین... هیچا~ داستان‌های مبارزه‌.
22.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
۶۹ ۳۶ هر خانه از این خاک خونین پرچمی دارد هر بیت از این شاهنامه رستمی دارد فرزند خورشیدم که بارد آتش از دستم هرگز نمی‌افتد کمان آرش از دستم! انسان زمانی رشد می‌کند که بفهمد هر قدم می‌تواند - و بلکه باید - یک مبارزه‌ باشد. اما اینکه این نبرد، برای ما که بازیکنش هستیم‌ خیر و درستی است یا شر و نادرستی، فقط منوط به انتخاب‌های ماست. این روزها که حرف از انتخاب درست است، می‌خواهم موضوع را از اشخاص، به اعمال برسانم. کاری به خوبی یا بدی این آدم و آن فرد ندارم، نداشتم و نخواهم داشت. من که قاضی نیستم! حرفم ولی همان حرف قدیمی و همیشگی است: حضور؛ بودنی که ارسطو (اگر اشتباه نگویم) به نبودن ترجیحش داد. بودنی که همیشه و در همه‌ی مختصات‌های حساس تاریخ بشر، تعیین‌کننده بوده و هست. بیایید باشیم برای تمام آن لحظات حساس تاریخی زندگی خودمان و دیگران. بیایید باشیم که این بودن، اگر فایده نداشته باشد، حداقل آدم را از شر خیلی چیزها نجات می‌دهد... خیلی چیزها!... هیچا~ داستان‌های مبارزه.
آخییییییییش! هیچا~ داستان‌های مبارزه.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۱ و رسید. و شد. و دوباره... سلام بر محرم... هیچا~ داستان‌های مبارزه.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲ رخصت!... التماس دعا عزیزان. هیچا~ داستان‌های مبارزه.
توی ده روز دهه، انشالله برنامه دارم، برنامه‌ی صوتی شنیدنی!... مشخصه شنیدنی‌جاتم مایه‌ی حیاتم هستن، یا نه؟!... هیچا~ داستان‌های مبارزه.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۲ چه غم مبارکی... قبول باشه عزاداری‌های شب دومتون. هیچا~ داستان‌های مبارزه.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
۳ بیا برگردیم... اای مرا دلبر و دلدار! هیچا~ داستان‌های مبارزه.
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
آخر شب که بله را چک می‌کردم، برایم فرستاده بود. - اینو با هندزفری گوش کن حتما. منو یادت نره لطفا. در تاریکی پذیرایی گوشش دادم. نمی‌دانستم چه بنویسم برایش. - گوش دادم. دستت درد نکنه. حال گرفتم... گوش بدهید، مخصوص امشب است. حال بگیرید از خانم... هیچا~ داستان‌های مبارزه.