#ماهِ_ماه ۱۱ سپاه حضرت بقیه الله... ما کجایش هستیم؟ اصلا هستیم؟! یا دستی بر سرمان می‌کشد و رد می‌شود بی‌آنکه بگوید اینجای مسیر با تو؟... آقا ما سرباز حق‌ایم؛ می‌خواهیم باشیم اقلا! شما اگر ما را نبینید، پناهمان در این دنیا از هم فرو می‌ریزد. شما را به همین مردم غزه، ما را شرمنده‌تر از این که هستیم نکنید... نکنید! هیچا~ داستان‌های مبارزه.

#جنوب #خون‌نوشت ۴ #هیچ‌آ ۱۵ #قدسِ_مقدس اینجا، دیوار مسجد جامع خرمشهر است. خرابی های دیوار، رد گلوله است، و این نوشته، همه‌ی رسالتی که این گلوله روی دیوار به انجام رسانده را کامل می‌کند. ما منتظریم... سفت، سخت، و پایه... هیچا~ داستان‌های مبارزه.

#طوفان_الاقصی #طوفان_الاحرار

#خون_نوشت ۵ #قدس_مقدس واللهِ و باللهِ ما در برابر قضیه‌ی قدس مسئولیم... ما مسئولیت داریم! و مسئولیت در زبان دین، یعنی ماموریت...

#نگاشته ۳۶ #قدس_مقدس شروع مراسم امروز، با این تصویر بود. تصویری که امروز نه فقط در ایران، که در تمام جهان، شاهدش هستیم:) هیچا~ داستان‌های مبارزه.

پرچم‌ها بالاست... #علم‌ها هم روزی بالا خواهد رفت. علمی که اسم شما رویش نوشته شده باشد آقا!....

و هر دو در کنار هم...‌ در اوج! #سنصلی_فی‌_القدس

این جمعیت!...

اندکی صبر؛ سحر نزدیک است!...

یا اباصالح المهدی ادرکنی! مگر می‌شود اینها را ندید؟! مگر می‌شود از این همه درد و لعن یکجا گذر کرد؟... خدایا بشنو... مردمی که نخواستند در برابر ظلم سکوت کنند و زبان روزه بیرون آمدند را هم ببین، و هم بشنو!

#خون #شهید_القدس

#نگاشته ۳۷ #هیچ‌آ ۱۶ شاعر می‌فرماید: نمیشه باورم، که وقت رفتنه... و وقت رفتن است. ماه مبارک، مثل یک مشاور و قرص آرام‌بخش، آمد و برایمان سفره‌ی شفا پهن کرد. مثل پرستار یک‌یک ما را به خدا دعوت کرد، سحر تا افطار و افطار به سحر، همه‌چیز را با اسم خودش برای ما خاص کرد و حالا با تمام این محبت‌ها، وقتی توشه‌ی یک سالمان را با دل خوش و حال خوب برایمان گذاشت، ما و سال و حال و کار و بار زندگی را با هم به خدا می‌سپرد و تا ۱۲ اسفند همین امسال که دوباره برگردد، برای دوباره دیدنمان صبر می‌کند؛ همانطور که ما با اشک و لبخند توامان، همین کار را می‌کنیم و به استقبال ۰۳ی‌ نو رسیده می‌رویم؛ استقبالی به سبک همیشگی این چرخ گردون، استقبالی به سبک فراز و نشیب و پستی و بلندی و سختی و آسانی... ماه رمضون جون! شاعر می‌فرمود: هیچ‌جا نمی‌ریم همینجا هستیم! ولی ما می‌گوییم: حرکت می‌کنیم و در مقصد امسالمان منتظرت می‌مانیم، خدا کند وقتی دوباره برگشتی، بتوانیم سرمان را پیش تو بالا بگیریم. هیچا~ داستان‌های مبارزه.

#قدس_مقدس پ.ن: بماند که این ماه رمضان از این جهت با همه فرق می‌کرد البته. بماند واقعا! ولی من فکر می‌کنم امسال اگر از نفس یک صاحب‌نفس هم یک لعن به این خونخواران صهیون رفته باشد، ماه مبارک خودش کار خودش را در این عالم می‌کند و لعن، جایی پاچه‌ی اینها را می‌گیرد به لطف خدا.‌ خدا کند ما وقتی که این پاچه گرفته می‌شود، جای دوری نباشیم و حواسمان را خود ماه مبارک، خوبِ خوب جمع کرده باشد!... هیچا~ داستان‌های مبارزه.

#ماهِ_ماه ۱۲ اللهم انا نشکو الیکَ... یا ولی‌عصر (عج)؛ آقا! ما رزقمان را از شما می‌گیریم، اندازه‌ی خودمان عیدی فراموشتان نشود‌. می‌دانید که، رسم است از سید عیدی گرفتن!... به قول برخی، دعاگو و دعاجوی زیاد.

عیدتون مبارک:)

#نگاشته ۳۸ #هیچ‌آ ۱۷ زیباترین تجلی اسلام، نماز جماعت است.‌ اینکه عده‌ای دیوانه‌وار فریاد بزنند: اللهم اهل الکبریا و العظمه... و بعد عید شود، و عید بندگی را بهم تبریک بگویند! نه؟ هیچا~ داستان‌های مبارزه‌.

نماز جماعت امروز قدس مسجدالاقصی... هیچا~ داستان‌های مبارزه.

بسم‌الله القاصم الجبارین...

خدایا تو را به ماه مبارکی که در این همه غم به ما گذشت، تو را به مهدی فاطمه، تو را به اشک و خون‌ِ دلی که تمام این مدت در میان مردم #غزه، شب و روز را یکی کرده بود برایشان... خدایا... خدایا... ما دلمان فقط و فقط و فقط به تو قرص است خدایا... آسمان این جهان را فقط تو می‌توانی از هر چه موشک‌ و بمب و خمپاره و خونِ به هوا خاسته هست، پاک کنی!...

راه قدس، از کربلا می‌گذرد... یا لثارات‌الحسین...

به نام خشم تمام ما...