eitaa logo
پشت هیچستانم
581 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط با ادمین: @Saeed_Bojar
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂🍁🦋🍁🍂 به تصاویر این کلیپ دقت کنید ، کمی حال دلتان را رها کنید ؛ برای صحنه ها خاطراتی را با خودتان مرور کنید . حالا نگاه تان را از صفحه گوشی تان بردارید . ریه هایتان را از هوای تازه پر کنید ، با آرامش خاطر جوابم را بدهید: خدایی چقدر از ,, فاصله گرفته ایم ...!!! چرا و به چه قیمت !؟ در نوبتی چند سطری خواهم نوشت . فعلا توصیه ام این است تماشای این چند ثانیه را از دست ندهید . ☘🍃🌸🍃☘ پشت هیچستانم https://eitaa.com/joinchat/1942683888Cd71dac5320
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
... 👌باور بفرمایید نتونستم از کلام و صدای مخملین استاد « اکبر گلپایگانی » به راحتی بگذرم . حرف دل و جانم بود ، گفتم: تقدیم کنم شما هم آنرا ببرید . پذیرفته باد . برای 🍃☘🌸❤️🌸☘🍃 پشت هیچستانم https://eitaa.com/joinchat/1942683888Cd71dac5320
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃☘🌸🥀🌸☘🍃 مگر خدا آفرینشِ آدمیزاد را با اسم تو آغاز نموده که اینطور بچه‌های برخاسته از گهواره ؟! صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین «ع» ✍ ملیحه سادات مهدوی 🍂🍃🥀🍃🍂 با خود گفتم ، در این چند ثانیه کلیپ نیز شریک باشید . پذیرفته باد . پشت هیچستانم https://eitaa.com/joinchat/1942683888Cd71dac5320
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
محبت بین ما کار خدا بود از اینجا من خدا را می شناسم... 🌱❤🌱  ✍ این هنرمند عرصه بازیگری را فوق‌العاده دوست دارم ، تیپ شخصیتی ادای دیالوگ‌های خوبش و آنچه که به او سپرده میشود ، در نقش هایش عالی و چشمگیرند . ولی از او این ، آن هم « خوانندگی» را سراغ نداشتم . پس شما را نیز همراه با خودبه این کلیپ دعوت میکنم . 🍃☘🌸🦋🌸☘🍃 پشت هیچستانم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
قاعده روزگار ،،، 🍃☘🍁🍎🍁☘🍃 پایان هر سختی، آسانی هست . نه بخوانید : هر هم دارد . برای این چند ثانیه کلیپ و قدرت این هر چه خواستم بنویسم ، گفتم دست نگه دارم تا شما مخاطبانم آنرا ببینید و‌ در ، آن شریک باشید . شهرستان آران و بیدگل . پذیرفته باد . 🌱🍂🍁🌸🍁🍂🌱 پشت هیچستانم
دیدار به ... 🍃🌸🍃 کتابخانه عمومی شماره یک که امروزه به نام استاد گرانقدر نامیده میشود روزگاری اداره نوپای فرهنگ و ارشاد اسلامی را در خود جای داده بود. انگار همین دیروز بود که اواخر سال ۷۹ تمهیدات برای راه اندازی اداره جدیدی در آبادی مان رقم میخورد و آرزوی دیرینه اهالی فرهنگ و‌ هنر بر آورده میشد بلاخره در مجتمع فرهنگی آن زمان کتابخانه و‌ در کنار آن اداره ارشاد نیز متولد شد. دوران خدمت خود را در فرمانداری شهرستان میگذراندم و به خیال آنکه اووه چه شود درخواست و خواهش که به اداره ای منتقل شوم که هم سنخ با فعالیتم میباشد و با خود میگفتم، شاید در این اداره مثمر ثمرباشم و به این خیال. «شرح روایت بیش از دو دهه گذران عمر در این اداره و خاطرات آن باشد بوقتی دیگر» بهانه ای شد به اتفاق دوستانم از اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی مدیریت و همکاران محترمم پس از مدتها که از کاشانه اولیه خدمتم دور شده بودیم بازدید و دیداری با ریاست و کارکنان خدوم کتابخانه زادگاهم را داشته باشیم غلو نمیکنم اگر بگوییم بعضی بازدید و دیدارها برایم دیگری را دارد. این نشست کوتاه و‌سپس دیدار و احوال پرسی از دوستان و همکاران قدیمی برایم بوی یار مهربان، را به همراه داشت. دلم میخواست برمیگشتم به زمان دهه هشتاد و همان گوشه اتاق دنجی که برای خودم انتخاب کرده بودم و حالا یک بغل کتاب فارغ از همه آنچه امروز دغدغه های پوچ و تو‌ خالیست.ولی حیف عمر میگذرد و اکنون در آستان ماه های بازنشستگی به این فکر میکنم چه دوستی بهتر ازکتاب! پایان بخش دیدار اهدای لوح و یادگاری بود به .سعید بوجار آرانی
آرزوهایی که فراموش شدنی نیست دو چرخه رالی ؛ « ، مارک معروف آن سالهای دور بود که برای یک دو چرخه محسوب میشد ». 🦋 خوب به یاد دارم پدرم به زحمت فراوان و بقول خودش با پس اندازی که جمع کرده بود یک دوچرخه برای خودش خریداری کرده بود. آن سالها حاج در آبادی مان فروشنده دوچرخه و لوازم یدکی و جانبی آن بود. برای این مرد آرام خوش برخورد و کاسبکار دوست داشتنی سالهای آشنایی باید در فرصتی به تفسیر بنویسم . حاجی نمونه بارزی از یک بنگاه دار ماشین های لوکس امروزی بود با وقار و محترم ولی در حد و‌ قواره دوچرخه هایی که برای خیلی ها ، دست نیافتنی بود . چه شور و شوقی داشتیم وقتی پدر دوچرخه را با خودش به خانه آورد . انگار ما بچه ها که تا آن روز مرکبی نداشتیم احساس میکردیم همه چی برایمان مهیا شده و به آرزو های مان رسیده ایم . پدر قول داد یکی به یکی و در نوبتی جداگانه ترک « سواره بر عقب دو چرخه » ما را تا خانه پدر بزرگ خواهد برد و در این شریک خواهد کرد . راستی بعضی از آنچه به عنوان یک آرزو در ذهن داریم خود به خود چه زیبایی هایی را برایمان به یادگار گذاشته اند. با غرق شدن در این عکس دلم هوایی شد و آرزو کردم دوباره برگردم به آن سالها ... بدون آنکه به هیچ چیز دیگر فکر کنم ، به پدرم بگویم: بابا جان حالا بیا من را هم سوار بر دوچرخه با خود ببر به آن سالهای دور ... آیا میشود شما رکاب بزنید و با هم دور بزنیم دنیای بی خیالی را !؟ می دانم نمیشود ولی باز و ما به عشق دست پیدا کردن به آرزوها روزگار سپری میکنیم . یادش بخیر 🍃☘🌸🌹🌸☘🍃 ✍ سعید بوجارآرانی پشت هیچستانم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
برای بدون شرح ... ببینید بشنوید و در این سروده دعا گو باشید . استاد گرامی دستمریزاد. ☘🍁🥀🦋🥀🍁☘ پشت هیچستانم https://eitaa.com/hichestan49
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
وقتی آقا داشت نماز میخوند، داشت جارو می کرد! بعد یه گوشه با رفیقش رفتند اینطوری نماز عید رو خوندن رفیق به این میگن❤️ | عضوشوید 👇 http://eitaa.com/joinchat/443940864Cf192df24f0 👌 واقعا از بعضی پست ها به راحتی نمی شود گذشت ، مثل همین کلیپ تقدیمی از کانال معرفی شده ؛ ملاحظه بفرمایید و در این عبادت شما هم شریک باشید . ، التماس دعا .تصدق مرامت سعید_بوجار_آرانی 🍃☘🌸🍎🌸☘🍃 پشت هیچستانم https://eitaa.com/hichestan49
هدایت شده از پشت هیچستانم
آرزوهایی که فراموش شدنی نیست دو چرخه رالی ؛ « ، مارک معروف آن سالهای دور بود که برای یک دو چرخه محسوب میشد ». 🦋 خوب به یاد دارم پدرم به زحمت فراوان و بقول خودش با پس اندازی که جمع کرده بود یک دوچرخه برای خودش خریداری کرده بود. آن سالها حاج در آبادی مان فروشنده دوچرخه و لوازم یدکی و جانبی آن بود. برای این مرد آرام خوش برخورد و کاسبکار دوست داشتنی سالهای آشنایی باید در فرصتی به تفسیر بنویسم . حاجی نمونه بارزی از یک بنگاه دار ماشین های لوکس امروزی بود با وقار و محترم ولی در حد و‌ قواره دوچرخه هایی که برای خیلی ها ، دست نیافتنی بود . چه شور و شوقی داشتیم وقتی پدر دوچرخه را با خودش به خانه آورد . انگار ما بچه ها که تا آن روز مرکبی نداشتیم احساس میکردیم همه چی برایمان مهیا شده و به آرزو های مان رسیده ایم . پدر قول داد یکی به یکی و در نوبتی جداگانه ترک « سواره بر عقب دو چرخه » ما را تا خانه پدر بزرگ خواهد برد و در این شریک خواهد کرد . راستی بعضی از آنچه به عنوان یک آرزو در ذهن داریم خود به خود چه زیبایی هایی را برایمان به یادگار گذاشته اند. با غرق شدن در این عکس دلم هوایی شد و آرزو کردم دوباره برگردم به آن سالها ... بدون آنکه به هیچ چیز دیگر فکر کنم ، به پدرم بگویم: بابا جان حالا بیا من را هم سوار بر دوچرخه با خود ببر به آن سالهای دور ... آیا میشود شما رکاب بزنید و با هم دور بزنیم دنیای بی خیالی را !؟ می دانم نمیشود ولی باز و ما به عشق دست پیدا کردن به آرزوها روزگار سپری میکنیم . یادش بخیر 🍃☘🌸🌹🌸☘🍃 ✍ سعید بوجارآرانی پشت هیچستانم
آرزوهایی که فراموش شدنی نیست دو چرخه رالی ؛ « ، مارک معروف آن سالهای دور بود که برای یک دو چرخه محسوب میشد ». خوب به یاد دارم پدرم به زحمت فراوان و بقول خودش با پس اندازی که جمع کرده بود یک دوچرخه برای خودش خریداری کرده بود. آن سالها حاج در آبادی مان فروشنده دوچرخه و لوازم یدکی و جانبی آن بود. برای این مرد آرام خوش برخورد و کاسبکار دوست داشتنی سالهای آشنایی باید در فرصتی به تفسیر بنویسم . حاجی نمونه بارزی از یک بنگاه دار ماشین های لوکس امروزی بود با وقار و محترم ولی در حد و‌ قواره دوچرخه هایی که برای خیلی ها ، دست نیافتنی بود . چه شور و شوقی داشتیم وقتی پدر دوچرخه را با خودش به خانه آورد . انگار ما بچه ها که تا آن روز مرکبی نداشتیم احساس میکردیم همه چی برایمان مهیا شده و به آرزو های مان رسیده ایم . پدر قول داد یکی به یکی و در نوبتی جداگانه ترک « سواره بر عقب دو چرخه » ما را تا خانه پدر بزرگ خواهد برد و در این شریک خواهد کرد . راستی بعضی از آنچه به عنوان یک آرزو در ذهن داریم خود به خود چه زیبایی هایی را برایمان به یادگار گذاشته اند. با غرق شدن در این عکس دلم هوایی شد و آرزو کردم دوباره برگردم به آن سالها ... بدون آنکه به هیچ چیز دیگر فکر کنم ، به پدرم بگویم: بابا جان حالا بیا من را هم سوار بر دوچرخه با خود ببر به آن سالهای دور ... آیا میشود شما رکاب بزنید و با هم دور بزنیم دنیای بی خیالی را !؟ می دانم نمیشود ولی باز و ما به عشق دست پیدا کردن به آرزوها روزگار سپری میکنیم . یادش بخیر ✍ سعید بوجارآرانی @kheymegah