eitaa logo
پشت هیچستانم
619 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
1 فایل
ارتباط با ادمین: @Saeed_Bojar
مشاهده در ایتا
دانلود
اربعین جانگداز یک کربلایی زنده یاد مرحوم 🍂🖤🍂 زندگی بعضی از انسانها از همان اوان به دنیا آمدنشان با همراه ست که این یادگارهای خدا دادی میماند تا روزی خود را نشان داده و آنگاه دل را بیشتر میسوزاند شرح حال زندگی محمد حسین از کودکی با به همراه داشتن بیماری قلب یک نشانه‌ای بود که بایستی تا زنده بود قلب بیمار و‌ دردمندش به عاشقانه های دوستی با اهل بیت ع بتپد هیئتی باشد دوست دار مردم و‌ در کنار مردم زندگی کند.عزادار و سرباز مخلص آقا و‌ مولایش حسین (ع) . کولی خود را ببندد و‌ هیچ‌ چیز مانع سر راه او نشود، حتی نارسایی قلبی که با کار میکند. عقیده داشت که اگر قرار باشد این قلب از کار بیفتد چه بهتر که در راه رفتن به معشوق تمام شود ، مردمی، نجیب و دوست داشتنی . چند سالی نمیگذرد که برای تعمیر ساعتی به مغازه اش رفته بودم و نمیدانم چه شد که از همان نگاه و برخورد اول او‌ را صدا زدم عمو ؛ تیپ و آرامشش بوی داشت و چهره رنجورش او را بیش از سنی که سپری کرده بود نشان میداد با خودگفتم ؛ روزی به این معما پی خواهم برد و هر جور باشد با او هم کلام خواهیم شد و به آنچه که الان دیگر برایم باقی مانده است خواهم رسید و حیف که چه زود دیر میشود کارم در مغازه اش تمام شده بود و هنگامی که خواستم با ایشان تسویه کنم با خوش برخوردی هر چه تمام گفت: عمو‌ قابلی ندارد باشد برای اینبار که آمدید همین چند کلمه دنیای معرفت و مهر را برایم در شکل گیری دوستی با او همراه داشت و شد یک روحش شاد 🦋 ✍سعید بوجار آرانی هیچستانم
اربعین جانگداز یک کربلایی زنده یاد 🍂🖤🍂 زندگی بعضی از انسانها از همان اوان به دنیا آمدنشان با همراه ست که این یادگارهای خدا دادی میماند تا روزی خود را نشان داده و آنگاه دل را بیشتر میسوزاند شرح حال زندگی محمد حسین از کودکی با به همراه داشتن بیماری قلب یک نشانه‌ای بود که بایستی تا زنده بود قلب بیمار و‌ دردمندش به عاشقانه های دوستی با اهل بیت ع بتپد هیئتی باشد دوست دار مردم و‌ در کنار مردم زندگی کند.عزادار و سرباز مخلص آقا و‌ مولایش حسین (ع) کولی خود را ببندد و‌ هیچ‌ چیز مانع سر راه او نشود، حتی نارسایی قلبی که با کار میکند. عقیده داشت که اگر قرار باشد این قلب از کار بیفتد چه بهتر که در راه رفتن به معشوق تمام شود ، مردمی، نجیب و دوست داشتنی. چند سالی نمیگذرد که برای تعمیر ساعتی به مغازه اش رفته بودم و نمیدانم چه شد که از همان نگاه و برخورد اول او‌ را صدا زدم عمو؛ تیپ و آرامشش بوی داشت و چهره رنجورش او را بیش از سنی که سپری کرده بود نشان میداد با خودگفتم ؛ روزی به این معما پی خواهم برد و هر جور باشد با او هم کلام خواهیم شد و به آنچه که الان دیگر برایم باقی مانده است خواهم رسید و حیف که چه زود دیر میشود کارم در مغازه اش تمام شده بود و هنگامی که خواستم با ایشان تسویه کنم با خوش برخوردی هر چه تمام گفت: عمو‌ قابلی ندارد باشد برای اینبار که آمدید همین چند کلمه دنیای معرفت و مهر را برایم در شکل گیری دوستی با او همراه داشت و شد یک روحش شاد 🦋 ✍سعید بوجار آرانی هیچستانم @kheymegah