هنرمندی بی ادعا ولی با همتی ستودنی
🦋
✍ پیش تراز این برای یکی دیگر از دوستانم که او نیز #معلول_جسمی_حرکتی است ولی «معلولیت» را به زانو در آورده است اشاره ای داشته ام .
#علی_اصغر_سلمانی_بیدگلی که او را صدا میزنند اصغر .
روایت این جوان خوش تیپ ، دوست داشتنی هنگامی که در مقطع دبیرستان ، دانش آموز با هوش ودر عین حال بازیگوش محله فخار خانه بیدگل است جز حسرت و دلسوزی برای مخاطب ارمغانی به جای نمیگذارد که راقم سطور هم نمیخواهد به تکرار داستان گذشته ایشان بپردازد ولی اشاره کنم : اصغر با درگیر شدن بیماری #اوریون و تزریق یک آمپول اشتباه سرنوشت جدیدی را تا به امروز برایش رقم میزند . و اما بعد ؛
افتخار آشنایی با این هنرمند عزیز به دهه هشتاد میرسد و از همان ابتدای دوستی حقیر متوجه ذوق شعری او شدم . از شعرهای زیبای او دفترچه ای به امانت به من سپرده شد تا با آشنایی بیشتر و خوانش شعرهای ایشان باب جدیدی را برای آرزو هایش باز کنیم . با افتخار باید اعلام کنم باور کردنی نیست که کتاب چهارم ایشان نیز به زیور طبع آراسته شده است .
کتاب یوسف صدیق در دو جلد در سال ۹۳ ، سپس کتاب قصه های معصومه در سال ۹۸ ، و اکنون کتاب #قصه_آب_فرات در سال جاری ۴۰۲ چاپ و منتشر شده است .
همکاری برادر بزرگوارم حضرت
حجت الاسلام حاج آقای رمضانی مدیر انتشارات #مکتب_بیداران در این زمینه قابل ستایش است . با عرض تبریک به این نور چشمی و آفرین به #انگیزه اصغر عزیز در پستی جداگانه به شرح داستان ، شاعر داستان نویس #کوچه_آرزوها خواهم پرداخت .
ولی یک خواهش از مسئولین بالا دستی
کمی #متفاوت_تر به این سو نگاه کنند .
🍃🌸🍃
پشت هیچستانم