آخرین بازمانده از پیشقراولان هیئت محترم حضرت اباالفضل ع آران، مرحوم زنده یاد
#آقای_رضا_مصلح_آرانی
🖤
پدرم دوره نوجوانی خودش را در دهه های گذشته در منزل ایشان بعنوان شاگردی خدمت کرده است و برایم از او همیشه به #نیک_نامی یاد میکند.
از آن زمان او را#دایی_رضا خطاب میکرده است.
ما نیز به احترام و ارادت به این پیر غلام هیئتی او را با عشق#دایی_جان صدا میکردیم.
وقتی با دستان نحیف و لرزانش به مانند احترام نظامی سلامم را جواب میداد بیشتر تماشایی مینمود و انگار هنوز آقا رضا همان مرد استوار، بلند قامت و رشیدی ست که #سالخوردگی به او نمی آید
در آرشیو داشته هایم از دو عکس این عاشق سینه چاک هیئتی که در روزهای #تاسوعا از او به ثبت دارم رو نمایی کردم عکس اول سال ۴۰۱ و عکس دوم درظهر تاسوعای امسال است قبل از راه افتادن هیئت. ابتدای عکاسی ام از چهره این خادم نجیب زاده شروع میشد چرا که هرچند با زحمت ولی با عشق و ارادت خاصی، اهل خانواده او را برای تماشا و بدرقه عزادران اباالفضلی دهنو به درب منزل آورده و او در حالیکه غمبار روی صندلی نشسته بود چشم از صحنه های شور و غرور آفرین هیئت بر نمیداشت
وقتی ظهر تاسوعای امسال به او رسیده و احوالپرسی داشتم در حالی جویای احوال و سلامتی ام بود که من را شرمنده خود ساخت.
باورم نمیشد دایی همچنان آن حافظه عالی و ماندگارش را به کمک گرفته و مهربانی اش را ارزانی بدارد.
صورتش را بوسیدم و مثل همیشه با احترام او را صدا کردم دایی اجازه هست از شما عکسی داشته باشم
ژشستی گرفت به تمام قد عاشق آقا اباالفضل ع و گفت دایی این #آخرین عکس خواهد بود به #یادگار
روحش شاد
✍ سعید بوجار آرانی
هدایت شده از خیمه گاه آران و بيدگل
آخرین بازمانده از پیشقراولان هیئت محترم حضرت اباالفضل(ع)، مرحوم
#آقای_رضا_مصلح_آرانی
🖤
پدرم دوره نوجوانی خودش را در دهه های گذشته در منزل ایشان بعنوان شاگردی خدمت کرده است و برایم از او همیشه به #نیک_نامی یاد میکند.
از آن زمان او را#دایی_رضا خطاب میکرده است.
ما نیز به احترام و ارادت به این پیر غلام هیئتی او را با عشق#دایی_جان صدا میکردیم.
وقتی با دستان نحیف و لرزانش به مانند احترام نظامی سلامم را جواب میداد بیشتر تماشایی مینمود و انگار هنوز آقا رضا همان مرد استوار، بلند قامت و رشیدی ست که #سالخوردگی به او نمی آید
در آرشیو داشته هایم از دو عکس این عاشق سینه چاک هیئتی که در روزهای #تاسوعا از او به ثبت دارم رو نمایی کردم عکس اول سال ۴۰۱ و عکس دوم درظهر تاسوعای امسال است قبل از راه افتادن هیئت. ابتدای عکاسی ام از چهره این خادم نجیب زاده شروع میشد چرا که هرچند با زحمت ولی با عشق و ارادت خاصی، اهل خانواده او را برای تماشا و بدرقه عزادران اباالفضلی دهنو به درب منزل آورده و او در حالیکه غمبار روی صندلی نشسته بود چشم از صحنه های شور و غرور آفرین هیئت بر نمیداشت
وقتی ظهر تاسوعای امسال به او رسیده و احوالپرسی داشتم در حالی جویای احوال و سلامتی ام بود که من را شرمنده خود ساخت.
باورم نمیشد دایی همچنان آن حافظه عالی و ماندگارش را به کمک گرفته و مهربانی اش را ارزانی بدارد.
صورتش را بوسیدم و مثل همیشه با احترام او را صدا کردم دایی اجازه هست از شما عکسی داشته باشم
ژشستی گرفت به تمام قد عاشق آقا اباالفضل ع و گفت دایی این #آخرین عکس خواهد بود به #یادگار
روحش شاد
✍ سعید بوجار آرانی
@kheymegah