#به_وقت_شعر...✨
... و مرد قصّه به یک اتفاق دعوت بود
به کشف راز شب و شبچراغ دعوت بود
به شبنشینی ابر و ستاره و مهتاب
به همنشینی بیچلچراغ دعوت بود
نشست برگ شقایق به روی دستانش
نگاه خسته به یک چای داغ دعوت بود
عبور باد خبرچین به جاده میافتاد
تبر به قطع درختان باغ دعوت بود
درست قبل سحر، ساعت شنی چرخید
جهان به رقص سیاه کلاغ دعوت بود
کبوترانه به دشتی سپید میکوچید
چرا به سفرهی رنگین زاغ دعوت بود؟
و بغض سربی کهنه چکید در حلقش
که مرد قصّه به یک اتفاق دعوت بود
#سمیرا_یکه_تاز
•••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾•••
✨@HidajeNoo ✨