#به_وقت_شعر...✨
چه خیال است که دیوانه و شیدا نشویم؟
بوی مشکیم، محال است که رسوا نشویم
عشق ما را پی کاری به جهان آورده است
ادب این است که مشغول تماشا نشویم
پرده راز بود حرف دلیرانه زدن
با تو گستاخ ازانیم که رسوا نشویم
خون بر هم زدن اوقات بزرگان هدرست
بی حجابانه چو سیلاب به دریا نشویم
عیش ما چون سر ناخن به گشاد گره است
تا نیفتد به گره کار کسی، وا نشویم!
پای پر آبله باشد صدف بحر سراب
بهتر آن است پی عشوه دنیا نشویم
این غزل آن غزل خواجه نظیری است که گفت
تا سر شیشه می وا نشود وانشویم
#صائب_تبریزی
•••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾•••
✨@HidajeNoo ✨
#به_وقت_شعر...✨
نیست پروا تلخکامان را ز تلخیهای عشق
آب دریا در مذاق ماهی دریا خوش است
صائب شکایت از ستم یار چون کند؟
هر جا که عشق هست، جفا و وفا یکی است
عشق از سر رفت بیرون و غرور او نرفت
ناز مهمان را ز صاحب خانه میباید کشید
#صائب_تبریزی
•••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾•••
✨@HidajeNoo ✨
#به_وقت_شعر...✨
از چشم و دل مپرس که
در اولین نگاه شد
چشم من، خراب دل
و دل، خراب چشم
#صائب_تبریزی
•••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾•••
✨@HidajeNoo ✨
#به_وقت_شعر... ✨
ايه اصــــل و نسب در گردش دوران زر است
هر كسي صاحب زر است او از همه بالاتر است
دود اگر بالا نشيند كســـر شــأن شــعـله نيست
جاي چشم ابرو نگيرد چونكه او بالا تراست
ناكسي گر از كسي بالا نشيند عيب نيست
روي دريا، خس نشيند قعر دريا گوهر است
شصت و شاهد هر دو دعوي بزرگي ميكنند
پس چرا انگشت كوچك لايق انگشــــتر است
آهن و فولاد از يك كوه مي آيند برون
آن يكي شمشير گردد ديگري نعل خر است
كــــره اسـب ، از نجابت از پـس مــــادر رود
كــــره خــر ، از خــريت پيش پيش مــــادر است
كاكـل از بالا بلندي رتبــه اي پيدا نكرد
زلف ، از افتادگي قابل به مشك و عنبر است
پادشه مفلس كه شد چون مرغ بي بال و پر است
دائماً خون ميخورد تيغي كه صاحب جوهر است
سبزه پامال است در زير درخت ميوه دار
دختر هر كس نجيب افتـاد مفت شوهر است
صائبا !عيب خودت گو عيب مردم را مگو
هر كه عيب خود بگويد، از همه بالا تر است
#صائب_تبریزی
•••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾•••
✨@HidajeNoo ✨