📙 خوانش کتاب دکل
#قسمت_سیوهفتم
مثال ساده اش این است که اگر از یک بازی فوتبال چهار تا صحنه ی زیبا و موقعیت گل گلچین کنند و به ما نشان بدهند پیش خودمان میگوییم عجب بازی قشنگی بوده، اما واقعیت این نیست چون اگر کل بازی را تماشا کنیم، میبینیم این بازی در طول ۱۲۰ دقیقه فقط چهارتا موقعیت قشنگ داشته و بقیهی بازی بازیکنان فقط زدند زیر توپ و اصلاً کار گروهی خوبی از دو تیم نمیبینیم. قضیه ی تاریخ این مملکت نیز همین است. بچهها اگر چهارتا موقعیت قشنگ گل به شما نشان دادند از لحاظ روانی در ذهن شما اینگونه نقش می بندد که بقیهی زمان بازی نیز قشنگ بوده در حالی که این نیست. پس برویم تاریخ مملکت را بخوانیم تا بدانیم اهداف حاکمان و عملکردهایشان چه بوده و با دیدن پازل کامل تاریخ به یک سطح معرفتی خوب و دقیق که یقیناً این شناخت درست برای مسیر آینده ی ما نقش مؤثر و برسیم تعیین کننده ای خواهد داشت.
پس یک ملاک این شد که باید خدمتها و خیانتها را هم زمان دید و قضاوت کرد البته ما با شاخص اهداف و آرمانهایی که برای مسیر حرکت خود مشخص کردهایم میتوانیم بگوییم کدام عملکردها خیانت به حساب میآید بله برای ما که مسلمان هستیم، اگر حاکم دینی نماز نخواند و شرایط عبادت و اطاعت خدا را در جامعه فراهم نکند، این را خیانت حساب میکنیم ولی برای یک جامعهی غیردینی و لائیک این خیانت نیست خب این یک ملاک مهمی بود که امروز یاد گرفتید پس شاخصه ی قضاوت ما نباید کیک و میوه ای باشد که داخل مدارس می دادند از این طرف نیز نباید شاخصه ی قضاوت ما نسبت به نظام و انقلاب، قیمت سیب زمینی و پیاز باشد بله انتقاد ایرادی ندارد، من خودم بیشتر از شما نسبت به عملکردهای غلط مسئولین انتقاد دارم، اما نقد با این قضاوت کلّی که نظام ما به درد نمیخورد، خیلی فرق میکند.
- اما ملاک دیگر این است که با هر انقلاب و تحوّل و هر حرکت جهادی، سختی مشقتهایی همراه است مضاف بر این که از ابتدای انقلاب تاکنون جبهه ی وسیعی از دشمنان زورگو دائم در حال زدن ما هستند. لذا بسیاری از سختیها و مشکلات مسیر طبیعی است. چرا که باید به طور عادی از بسیاری از خوشیهای مشروع خود چشم پوشی کنیم و یا به خاطر آرمانهای مقدس خود از بسیاری از لذتهای غیر مشروع که در رژیم پهلوی وجود داشت صرف نظر کنیم قضیه قضیهی جمع کردن باروبنه و هجرت از ظلمت به سمت نور است وقتی پیامبر اکرم از مکه به مدینه هجرت کردند آنجا با مشقت فراوان حکومت تشکیل دادند و طی ده سال با ده ها جنگی که به ایشان تحمیل شد دست و پنجه نرم کردند. حال اگر عده ای این وسط بگویند بابا این چه وضعی است؟ قبل از اسلام و در زمان ابوسفیان به ما سرشیر و کره میدادند همه شاد بودیم، کاباره هایمان برپا بود راحت قمار بازی میکردیم برای خود نشاطی داشتیم رقص و آوازمان سر جایش بود آیا به نظر شما این حرف منطقی به نظر میرسد؟ این را همهی انسانهای عاقل میدانند که با وجود این همه دشمن کفتار صفتی که داریم مجبوریم برای حفظ خود خانواده ها و نسل جوانمان همیشه در حال جهاد ، حرکت جدّی، ساخت و ساز و خون دل خوردن باشیم روال طبیعی یک حرکت جهادی و تلاش مضاعف این است که باید از خوشیها راحت طلبیها چشم پوشی کنیم؛ درست مثل دانش آموزی که برای کنکور این را پذیرفته که باید برای رسیدن به اهدافش از خواب و خوراک و تفریحش بزند تا بتواند وارد دانشگاه شود. مَثَل نظام ما مانند ساختن یک بناست که هر روز مشغول ساختن آن هستیم و ممکن است گاهی وعده ی غذایی ما به خاطر هزینه های ساخت و ساز، کم و زیاد شود و بعضی روزها به خاطر هزینه ای که برای آینده میکنیم سر سفرهمان فقط نان و ماست پیدا شود.
ولی این نکته را اصلاً فراموش نکنید که ما برای ساختن این بنا، دشمنهایی داریم که تشنه ی خون ما هستند. البته بعداً درباره دشمن شناسی خیلی حرف داریم اما بدانید که دشمنان ما با اصل وجود ما، با اصل مسلمان بودن ما و از اساس با اسلام، قرآن و اهل بیت ع مخالفت جدی و عناد دارند؛ یعنی ما در حالی که مشغول ساختن این بنا هستیم خودِ همین تلاش سختی و مشقتهایی به همراه دارد که طبیعت هر کار جهادی است اما این سختیها موقعی دوچندان میشود که دشمنان و بدخواهان ما با انواع ترفندها کارشکنی میکنند و نمیگذارند روال طبیعی ساخت این ساختمان پیش برود؛ مثلاً هر روز این معاندین میآیند سر ساختمان و دعوا و مرافعه راه میاندازند کارگرها را میزنند و بخشهایی از ساختمان را تخریب میکنند تا ساخت این بنا به تعویق بیفتد؛ گاه نیمههای شب میآیند مصالح ما را میدزدند، گاه بین مردم محلّه علیه ما تبلیغ و جوسازی میکنند که همه ی اینها در پیشرفت کار ما دست انداز و مانع حساب میشود...
ادامه دارد ...🍃
•••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾•••
⚡️@HidajeNoo ⚡️