#به_وقت_شعر...✨
مرا وداع تو ای دوست! کرده خانه به دوش
چه کردهای که دلم میکشد بهانه به دوش؟
شبیهِ من که پر از آتشم شبیهِ تنور...
کِه میکشد غم نان را درین زمانه به دوش؟
به روی سنگی، در آب گیر افتادم
شبیهِ مورچهای مضطرب، و دانه به دوش
به پای رفتناش ای چشمِ شور! اشک نریز
که خشک میشود این گل، جوان، جوانه به دوش
به پیشِ پای تو ای کوه! سربلند شدم
شبیهِ شعلهی آتشفشان، زبانه به دوش
در انتظار تو ماندم، نیامدی و شدم
چنانکه سروِ خیابانی، آشیانه به دوش
برای خرمن مویت هزار شانه کم است
چگونه میکشد این بار را دو شانه به دوش؟
کمی سبک شدهام باز هم پس از چندی
گرفته بار غمت را دمی ترانه به دوش
#هارون_بهیار
•••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾•••
✨@HidajeNoo ✨
#به_وقت_شعر...✨
مرا وداع تو ای دوست! کرده خانه به دوش
چه کردهای که دلم میکشد بهانه به دوش؟
شبیهِ من که پر از آتشم شبیهِ تنور...
کِه میکشد غم نان را درین زمانه به دوش؟
به روی سنگی، در آب گیر افتادم
شبیهِ مورچهای مضطرب، و دانه به دوش
به پای رفتناش ای چشمِ شور! اشک نریز
که خشک میشود این گل، جوان، جوانه به دوش
به پیشِ پای تو ای کوه! سربلند شدم
شبیهِ شعلهی آتشفشان، زبانه به دوش
در انتظار تو ماندم، نیامدی و شدم
چنانکه سروِ خیابانی، آشیانه به دوش
برای خرمن مویت هزار شانه کم است
چگونه میکشد این بار را دو شانه به دوش؟
کمی سبک شدهام باز هم پس از چندی
گرفته بار غمت را دمی ترانه به دوش
#هارون_بهیار
•••✾•🌿🌺🌺🌺🌿•✾•••
✨@HidajeNoo ✨