eitaa logo
| هیچ |
130 دنبال‌کننده
53 عکس
11 ویدیو
1 فایل
مرا به| هیچ | بدادی و من هنوز بر آنم که از وجود تو مویی به عالمی نفروشم هاهناء مَعرَضُ ذِهنِی... با همین لینک تلگرام هم هستیم🙂
مشاهده در ایتا
دانلود
| هیچ |
❇️ به همه دوستان دغدغه‌مند پیشنهاد میکنم این صوت را بادقت گوش کنند. 🔻جناب حاج آقای راجی راهکارهای
کانال رقعه متعلق به حضرت استاد مشکی باف هستش که مطالب ناب و منظم ایشان را ارائه می‌دهد حتما عضو این کانال باشید🌸 @hii_ich
جریان مقاومت زنده است و بهتر از پیش در،حال خنثی سازی دسیسه های رژیم غاصب است ! فکر نکنید این ترور ها جریان را از بین می‌برد! @hii_ich
دوست دارم دوباره هیچ رو فعال کنم کمک میخوام مثلا یه ادمین @Faalism اگه کسی تمایل داشت پیام بده لطفا
گویی قمارخانه‌ی هیچ است روزگار هربار شادمان شدم از بُرد، باختم...
چهل شب و چهار هزار ذکر که بر ثانیه ای بر باد رفت ▫️شیخ گفت: چهل شب هر شب صد بار؛ "رب ادخلنی مدخل صدق"را بخوانید امام زمان را می بینید. رفت وآمد گفت: "خواندم و ندیدم🤔 جواب شیخ مو را به تنش راست کرد: ▫️"توی مسجد که نماز می خواندی سیدی بهتون گفت انگشتر دست چپ کراهت دارد. گفتی کلُ مکروهٍ جایزٌ ! آن سید امام زمانت بود |...هیچ...| ▫️| @hii_ich
🌹 | یک عاشقانه ازطرف خدا فی عُدَّة الدَّاعِي‏ ، رَوَى الْحَسَنُ بْنُ أَبِي الْحَسَنِ الدَّيْلَمِيُّ عَنْ وَهْبِ بْنِ مُنَبِّهٍ قَالَ: أَوْحَى اللَّهُ إِلَى دَاوُدَ علیه السلام : يَا دَاوُدُ مَنْ أَحَبَّ حَبِيباً صَدَّقَ قَوْلَهُ وَ مَنْ رَضِيَ بِحَبِيبٍ رَضِيَ فِعْلَهُ وَ مَنْ وَثِقَ بِحَبِيبٍ اعْتَمَدَ عَلَيْهِ وَ مَنِ اشْتَاقَ إِلَى حَبِيبٍ جَدَّ فِي السَّيْرِ إِلَيْهِ يَا دَاوُدُ ذِكْرِي لِلذَّاكِرِينَ وَ جَنَّتِي لِلْمُطِيعِينَ وَ حُبِّي لِلْمُشْتَاقِينَ وَ أَنَا خَاصَّةً لِلْمُحِبِّينَ وَ قَالَ سُبْحَانَهُ أَهْلُ طَاعَتِي فِي‏ ضِيَافَتِي‏ وَ أَهْلُ شُكْرِي فِي‏ زِيَادَتِي‏ وَ أَهْلُ ذِكْرِي فِي نِعْمَتِي وَ أَهْلُ مَعْصِيَتِي لَا أُويِسُهُمْ مِنْ رَحْمَتِي إِنْ تَابُوا فَأَنَا حَبِيبُهُمْ وَ إِنْ دَعَوْا فَأَنَا مُجِيبُهُمْ وَ إِنْ مَرِضُوا فَأَنَا طَبِيبُهُمْ أُدَاوِيهِمْ بِالْمِحَنِ وَ الْمَصَائِبِ لِأُطَهِّرَهُمْ مِنَ الذُّنُوبِ وَ الْمَعَايِبِ. |...هیچ...| ▫️| @hii_ich
🌹 | ترجمه روایت بالا در کتاب عدة الداعی ، روایت کرده حسن بن ابی الحسن معروف به دیلمی از وهب بن منبه : وحی کرد خدای متعال به داوود علیه السلام که : ای داوود ، کسی که کسی را دوست دارد قول او را تایید میکند ، و کسی که از معشوقی رصایت دارد از فعل معشوقش نیز رضایت دارد و کسی که از معشوق خودش اطمینان دارد به او اعتماد میکند و کسی که به معشوقی اشتیاق دارد و او را میخواهد ، تمام تلاشش را در رسیدن به او میکند! ای داوود یادمن برای کسانی است که مرا یاد می کنند بهشت من برای کسانی است که مرا اطاعت میکنند عشق من برای کسانی است که مرا میخواهند و من فقط برای عاشقان خودم هستم! و فرمود خدای منزه از تمام نقص ها : اطاعت کنندگان من در میهمانی من هستند شکرگذاران من در زیاد شدن نعمت هایشان از جانب من هستند یادکنندگان من در نعمات من هستند اما اهل معصیت... اما کسانی که سرپیچی میکنند از دستورات من ، من از رحمت و مهربانی خودم آنها را نا امید نمیکنم... اگر توبه کردند ، من دوستدار آنها هستم اگر مرا خواندند ، من اجابت کننده آنها هستم و اگر مریض شدند ، من طبیب آنها هستم ، آنها را درمان خوام کرد با امتحان ها و سختی ها تا پاک کنم آنها را از گناهان و معایبی که به آن مبتلا شده اند. |...هیچ...| ▫️| @hii_ich
ای آنکه طبیبِ دردهای مایی این درد ز حد رفت، چه می فرمایی؟ مولوی 🌱 |...هیچ...| ▫️| @hii_ich
| هیچ |
ای آنکه طبیبِ دردهای مایی این درد ز حد رفت، چه می فرمایی؟ مولوی 🌱 |...هیچ...| ▫️| @hii_ich
📝 | خراب نگاه پیر خرابم... سراسیمه وارد شد و وسط حیاط فریاد کشید ، + یافتم یافتم یافتم ؛ من مسیر بالا رفتن را پیدا کردم چشمش را بین همه چرخاند ، ناگهان نگاهش را روی کسی متمرکز کرد ، پلک نزد ، به نظرش آمد همان کسی را پیدا کرده که توان بالا رفتن از پله های ساختمان را دارد. آن دیگری هم با خود گفت چه کسی از او بهتر ؛ من حاضرم تا قله همراهش بروم. هر دو با شوقی زیاد تصمیم گرفتند همسفر های این صعود باشند. با قدرت و سرعت بسیار به سمت آسمان حرکت کردند ، پاگرد اول را رد کردند ، پیر خراباتی از پله ها پایین می آمد ؛ بر عصایش تکیه زد ، نگاهی به آنها کرد و گفت هنوز جوانید ، این پله ها بسیار است و بی فایده ، کاسه ی زانوانتان را در این راه هدر ندهید! لبخندی به او زدند و گفتند: هنوز جوانیم و توان جست و جو داریم ، اولی ادامه داد : میخواهم بیابم که در انتهای این مسیر چیست! پیر پوز خندی زد و گفت : گفتم که هنوز جوانی ، سرت باد دارد ، من از بالا می آیم چیزی ندارد حرفش آن جوان را آشفته کرد و با عصبانیت گفت من این راه را تازه کشف کرده ام و حال دو تایی آمده ایم اینجا ، تازه از سطح متر هاست که فاصله گرفته ایم و این یعنی داریم به موفقیت نزدیک میشویم ؛ پس اعتنا نکردند و با سرعت پله ها را دوتا دوتا رد کردند رفتند و رفتند و ساعت ها و ساعت ها و سال ها گذشت ، سر هر پله اش خاطره ای نهادند. به پله های آخر که رسیدند ، رعشه و لرزش راه پله ی طولانی سر و صدایی به راه انداخت... مسیر به خاطر خاطرات زیاد مسدود شد و ریزش کرد ؛ دو پله آخر را دیدند و خاطرشان جمع شد که موفق شدند ، روزنه ی نور از انتهای راه پله ساطع شد. بالا رفتند و دیدند پرتگاهیست که با بادی اندک جانشان را خواهد گرفت. خواستند برگردند ، پله نبود خواتسند جلو بروند ، فایده نداشت لذا در آخرین پاگرد زندگی خود نشستند ، با اشک های جاری و دستانی برافراشته ، منتظر امداد غیبی حضرت حجت بن الحسن ، امام زمان ، روحی فداه ماندند... ادامه در مطلب بعدی... |...هیچ...| ▫️| @hii_ich
...ادامه مطلب قبلی : وَ قَالَ علی بن الحسین السجاد عَلَيْهِ السَّلاَمُ: 💠 | هَلَكَ مَنْ لَيْسَ لَهُ حَكِيمٌ يُرْشِدُهُ وَ ذَلَّ مَنْ لَيْسَ لَهُ سَفِيهٌ يَعْضُدُهُ. 💠| و فرمود هلاك شده كسى كه حكيمى ندارد كه راهنمائيش كند و خوار است كسى كه نادانى ندارد كه كمكش كند. (در زندگی ، مواعظ بسیاری روزی ما میشود ، گاهی در اتوبوس ، گاهی در مترو ، گاهی در خانه و گاهی در خیابان ؛ شاید خدای متعال نقشه ای برایمان کشیده که به طریقی نصیحتی را به ما میرساند! ، کسی سود میکند که نهایت استفاده را از تمام امکاناتی که خدای متعال برایش قرار داده در مسیر رشد استفاده کند ، نصیحت یکی از زیباترین این امکانات است. گاهی از دوست ، گاهی از غریبه، گاهی از پدر گاهی از هم کلاسی ... ؛ فرقی ندارد ، اگر حرفی میزند که احتمال میدهی مفید باشد یا ضرری ندارد به حرفش اهمیت بده ، توجه کن ، روی حرفش فکر کن! ) منبع روایت مذکور : بحار الأنوار الجامعة لدرر أخبار الأئمة الأطهار علیهم السلام , جلد۷۵ , صفحه۱۵۹ |...هیچ...| ▫️| @hii_ich
نصیحت گوش کن جانا که از جان دوست تر دارند جوانان سعادتمند پند پیردانا را حافظ🌱 |...هیچ...| ▫️| @hii_ich
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ ‌ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ دانی که پس از عمر چه ماند باقی مهر‌ست و محبت‌ست‌و‌باقی همه هیچ ملای رومی |...هیچ...| ▫️| @hii_ich