بزار لینک دار شدشو بفرستم

خانوم کوچولو🤏مهربون خوش صحبت تولدت مبارککککک ممنونم که همراهم بودی خیلی از همسایه بودن ٫دوست بودن٫هم صحبت بودن باهات لذت میبرم و حالا هم که یه سال بزرگتر شدی چه بهتر الان دیگه رسماً همسن شدیم و از این خیلی لذت میبرم😭🛐 از طرف من😭

این لینک دار شدش

وای بوس😭🤍

واییییی میخواستم برات سازدهنی بزنم بفرستم یادم افتاد مسافرتم😭🙏

ای تو این شانس

فدات شم😭😭😭😭🤡

تاتاغودکوژکند😭

📬ناشناس: هیکاری تولدت مبارک ––– وایی خیلی ممنونم قشنگمم😭🤍

مجموعه ای از تبریک های بچه ها:)) بوس به همتون..و مرسی💘😭

سلام عشقتون اومده بایه تقدیمی یهویی جدید🎀🪄 روند تقدیمی اینجوریه که شما یکی از این سه تا فونت رو انتخاب می‌کنید و بعد یه متن یا یه شعر به من میدید تا براتون بنویسم و ارسال کنم. تموم شد فقط اینکه حتما این پیام رو فور کنید توی چنلتون و لینک رو اینجا برای من بزارید و اینکه ممبر ها هم میتونن شرکت کنن😾🙏🏿 اینجا؟آبی ترین توهم.!

دست نویس کتاب ها زبان ما شدند.کتاب ها خانه ی ما شدند.کتاب ها زندگی ما شدند. -کتاب آخرین قصه گوی زمین

منم بزاررررنلنلنلین😭

گذاشتم😭

افرینننن😭

هیکاری،دختری با موهای مشکی تا سرشونه هایش و پلیور های عجیب و آل استار های رنگارنگش عاشق گربه ها بود. در انتهای خیابان ششم،در یکی از کوچه هایش مغازه ای کوچک و قدیمی داشت که در آن آلبوم های موزیک،کتاب،عتیقه و نوار کاست می‌فروخت. گربه ها همیشه جلوی در مغازه اش،زیر درخت بید مجنون درحالی که نور آفتاب بهشان می‌خورد لم می‌دادند و منتظر هیکاری بودند تا برایشان غذا بیاورد و نوازششان کند. اکثر مشتری هایش افراد سن بالا بودند و خیلی کم پیش می‌آمد آدمی در سن و سال خودش به آن مکان قدیمی،کتاب و عتیقه های عجیب غریب جذب شود ولی هیکاری عاشق آنها بود. برای هیکاری،تولدت مبارک.

قلم نامیا🛐🛐🛐😭✨

هی دختر برا منو ندیدیاا

..

چرااا دیدمم😭

اینجاهم هست😭

ولی دلم میخواد ونگوگ زنده بشه:)

درود،آماریس صحبت میکنه^^! (به خاطر هیچ مناسبتی،میخوام تقدیمی بدم) تقدیمی اینجوریه که شما این پیامو تو چنلتون فور می‌کنید تا من با توجه به وایب چنلتون بگم شبیه کدوم کشور و کدوم یکی از اسباب بازی های اَندی *داخل عکس چنتاشون هستن* هستید و بهتون یه افسانه رندوم تقدیم کنم^^ *درضمن لینکتونو بفرستید پیویم : @Qmari3 *به امید ایگنور نشدن ، دوستدارِ همیشگیِ شما : آماریس