۱۴ آذر ۱۴۰۳
حسرت دارم... شک دارم... ترس دارم... نسبت به درست بودنم، به عاقل بودنم، به مسیرم...
ولی از طرفی هم ایمان دارم... خدا دارم... امید دارم...
۱۴ آذر ۱۴۰۳
۱۴ آذر ۱۴۰۳
کلی نوشتم و پاک کردم.
اما واقعا خلاصه شو بخوام بگم، اینه که عمیقا و شدیدا دلم برای زندگی و روزهای دو سال پیشم تنگ شده.
عمیقا و شدیدا و قلبا...
۱۴ آذر ۱۴۰۳
اگه الان راحت تو رختخوابت دراز کشیدی و استرس اینو نداری که یهو یه موشک بخوره تو سرت، از بیرون هم صدای انفجار و جیغ به گوشت نمیرسه، اول خدارو شکر کن، بعدم برای سلامتی همه برادرا و خواهرای زحمت کش صلوات بفرست، بعدشم بگیر بخواب🤝
۱۴ آذر ۱۴۰۳
۱۵ آذر ۱۴۰۳
۱۵ آذر ۱۴۰۳
۱۵ آذر ۱۴۰۳
۱۵ آذر ۱۴۰۳
۱۵ آذر ۱۴۰۳
۱۶ آذر ۱۴۰۳
۱۶ آذر ۱۴۰۳