هدایت شده از 𝖲𝗂𝗆'𝗌 𝗒𝖾𝖺𝗋𝗇𝗂𝗇𝗀 𝗌𝗉𝖺𝖼𝖾
ALSO like "this rule applies to everyone, except them, them, and obviously them"
𝖬𝖺𝗋𝗌𝗁𝖺𝗅𝗅
نیایشِ دوازدهسالهی عزیزم ، سلام .
میدونم منِ یازدهساله الانشم زیادی باهات حرف میزنه (باعث تعجبه که ازش خسته نشدی ، واقعا وراجه) ، اما من میخوام کلمات متفاوتی رو بیان کنم .
منِ یازدهساله وقتی ساعت نه شب میگی که خوابت میاد و عجیب رفتار میکنی ، بهت میخنده ، بهت میگه "مگه مرغی ؟!" ولی باید بگم که الان دیگه منم مثل تو شدم .
منِ یازده ساله درک نمیکنه که نمیتونی اعتماد کنی ، حتی اگر بخوای ؛ با کمال پررویی بهت میگه "اگه میخوای که انجامش بدی ، پس فقط اینکارُ بکن پیرمرد !" ولی الان دیگه منم مثل تو شدم .
منِ یازده ساله نمیدونه چه حسی داره وقتی اطرافت پر از آدمه اما بازم تنهایی ؛ ولی الان دیگه منم مثل تو شدم .
منی که کوچکتر بود هیچوقت نمیفهمه چرا باید بخاطر مراقبت از کسی ، ازش فاصله بگیری و اینکه گاهی دوست داشتن به معنی ترک کردنه ؛ اما ورلاینِ من ، حالا میفهمم .
از تمام پرحرفیهام بگیر تا بحثهای سادهای مثل اینکه تو بین هودی و اورکتهای کلاسیک ، دومی رو انتخاب میکردی (" ورلی ، محض رضای خدا دست از لباس پوشیدن مثل بابابزرگها بردار !") .... حالا میفهمم هرچقدر هم از تاییدش متنفر بوده باشم ، حق با اونا بوده ؛ ما واقعا شبیهیم .
- فرستاده شده برای تو ، از طرفِ تو ( منتهی چهار سال "پیر"تر )