eitaa logo
هیس‌طوری!
3.9هزار دنبال‌کننده
584 عکس
136 ویدیو
1 فایل
📚 پویش کتاب‌خوانی هیس‌طوری! یه ماجراجویی شگفت‌انگیز ویژه دهه‌ هشتادی‌ها با پنج میلیارد تومان جایزه 🎯 شرکت در پویش: Hisstori.ir ‌ 💻 پشتیبانی آنلاین: ▫️ @admin_hisstori ‌ ☎️ پشتیبانی تلفنی: 021-66747914 021-66746528
مشاهده در ایتا
دانلود
اندکی از اقامت نواب در آبادان نگذشته بود که یک روز راننده‌ای خبر آورد که در محل تخلیه بارها بین یک کارگر ایرانی و یک مهندس انگلیسی دعوا شده است. نواب با سرعت به آنجا رفت. مهندس خارجی به کارگر ایرانی سیلی زده و با سکوت کارگر ایرانی، در ظاهر همه چیز تمام شده بود. نواب به دیدن کارگر رفت و پرسید: «قضیه چی بود برادر ؟ - هیچی، - پس چرا به تو سیلی زد؟ - خودش اشتباه کرده بود. گفته بود که جعبه‌ها را به انبار ببرم، بعد که آمد گفت بی‌خود کردی جعبه‌ها را بردی انبار. من هم جوابش را دادم.» نواب که مطمئن شد او بی‌گناه است، تا ظهر صبر کرد. هنگام ناهار به محل اجتماع کارگرها رفت و چهارپایه‌ای زیر پایش گذاشت و با صدای بلند گفت: «شما که با خیال راحت اینجا نشسته‌اید، غیرتتان کجا رفته؟ به یک ایرانی سیلی زده‌اند آن وقت صدای شما در نمی‌آید؟ نفت ثروت ماست، آنها نوکر ما هستند، در خاک کشور ما هستند و نباید این طور رفتار کنند. بیایید دسته جمعی پیش انگلیسی‌ها برویم. اگر ثابت شود که انگلیسی مقصر بوده، باید طبق قوانین اسلامی قصاص شود و سیلی بخورد، اگر الان جلوی آنها را نگیرید فردا هرکاری دلشان خواست می‌کنند.» با روشنگری‌های شهید نواب صفوی، احساسات ضد انگلیسی در میان کارگران شرکت نفت بالا گرفت. کارگران به صورت دسته جمعی به طرف دفتر انگلیسی‌ها حرکت کردند و اقدام به تظاهرات کردند. هرچند با دخالت پلیس و نیروهای نظامی، این اعتراضات سرکوب شد اما جرقه خیزش کارگران علیه انگلیس شکل گرفت. ⌛️ ۲۷ دی، سالگرد شهادت و یارانش به دست رژیم شاهنشاهی هیس‌! طوری نیست بین خودمون باشه 😉 ◽️ @Hisstori_ir