eitaa logo
تاریخ تحلیلی ایران و اسلام
70 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
752 ویدیو
111 فایل
بررسی تاریخ ایران و اسلام با هدف جهاد تبیین
مشاهده در ایتا
دانلود
6⃣تصمیم بر خروج پنهانی از مدینه منوره و حرکت به سمت مکه معظمه :👇 @TarikhEslam
✅امام حسین(ع) شبانگاه بیست و هشتم رجب سال ۶۰ هجری به همراه ۸۲ نفر از اهل بیت و یارانش از مدینه خارج شد. در این سفر به جز محمد بن حنفیه بیشتر خویشاوندان امام حسین(ع) از جمله فرزندان، برادران، خواهران و برادر زاده‌های آن حضرت(ع)، ایشان را در این سفر همراهی می‌کردند. علاوه بر بنی هاشم، ۲۱ نفر از یاران امام حسین(ع) نیز با ایشان در این سفر همراه شده بودند. امام حسین(ع) در بدو خروج از مدینه فرمود : 📋《إِنِّي لَمْ أَخْرُجْ بَطِراً وَ لَا أَشِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ أَطْلُبُ الصَّلَاحَ فِي أُمَّةِ جَدِّي مُحَمَّدٍ(ص) أُرِيدُ آمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَسِيرُ بِسِيرَةِ جَدِّي وَ سِيرَةِ أَبِي عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) فَمَنْ قَبِلَنِي بِقَبُولِ الْحَقِّ فَاللَّهُ أَوْلَى بِالْحَقِّ وَ هُوَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ》 ♦️من برای جاه طلبی و کام جویی و آشوبگری و ستمگری قیام نکردم، بلکه برای اصلاح در کار امت جدم قیام کردم می خواهم امر به معروف و نهی از منکر و به شیوه جد و پدرم حرکت کنم. بر اين هر كس به حق، مرا قبول كند، خدا در آن اولي است و هركس آن را رد كند، صبر مي كنم تا خداوند ميان من و قوم من داوري كند و او بهترين داوران است.(۱) امام حسین(ع) به همراه همراهانش از مدینه خارج شد و بر خلاف خواسته نزدیکانش راه اصلی مکه را پیش گرفت. و امام حسین(ع) هنگام خروج این آیه را بارها و بارها تلاوت می کرد. 📋《فَخَرَجَ مِنْهٰا خٰائِفاً يَتَرَقَّبُ قٰالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ اَلْقَوْمِ اَلظّٰالِمِينَ》 ♦️موسى(ع) ترسان و نگران از آنجا بیرون رفت در حالى که مى فرمود : پروردگارا، مرا از گروه ستمکاران نجات بخش.(سوره قصص، آیه ۲۱) از آیه‏‌ای که امام حسین(ع) در هنگام خروج از مدینه قرائت کردند، این نکته که ترک این شهر به علّت عدم احساس امنیت بوده است آشکار می‏‌شود. 📚منابع : ۱)المناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۸۹ @TarikhEslam
7⃣بیست و هشتم رجب سال ۶۰ هجری حرکت از مدینه به سمت مکه معظمه :👇 @TarikhEslam
📆تتمّه رجب سال ۳۹ هجری قمری سالگرد شهادت مالک بن حارث معروف به مالک اشتر(رَحِمَهُ اللهُ) @TarikhEslam
✅نامش مالک بن حارث نخعی بود که بر اثر ضربه شمشیری که در جنگ یرموک در سال ۱۵ ه.قمری به ناحیه چشمش اصابت کرد، او را لقب «اشتَر» (یعنی شکافته چشم) دادند. مالک اهل یمن بود که آشناییتش با امام علی(ع) به سال دهم هجری، در تبلیغ شش ماهه امام علی(ع) در یمن بر می گردد. مالک در زمان سه خلیفه،مخصوصا عثمان بن عفان همواره به خاطر حمایت از امام علی(ع) به مناطق دور نظیر شام و حمص تبعید می شد. او در هر سه جنگ زمان حکومت امام علی(ع) یعنی جمل و صفین و نهروان شرکت داشت و دلاورانه جنگید و منصب سپهسالاری و فرماندهی قلب لشگر را بر عهده داشت. او همچنین یکی از اعضای شُرطة الخمیس [نیروی ویژه امام علی(ع)] بود. ابن ابی الحدید معتزلی در شرح نهج البلاغه هنگام معرفی مالک اشتر می نویسد : 📋《كَانَ فَارِسَاً شُجَاعَاً رَئِيسَاً مِن أكَابِرِ الشِّيعَةِ وَ عُظَمَائِهَا شَدِيدَ التَحَقُّقِ بِوِلَاءِ أَمِيرِالمُؤمِنِينَ(ع) وَ نَصرِهِ》 ♦️مالک سوارکاری شجاع، رئیس (قبیله)، و از بزرگان شیعه بود که در دوستی و یاری امیرالمؤمنین(ع) ثابت قدم بود.(۱) او نزد امام علی(ع) دارای مقام و منزلت بسی والا داشت. نقل است که؛ زیاد بن‌ نَصر و شُریح‌ بن‌ هانی دو تن از فرماندهان لشکر امیرالمؤمنین(ع) بودند که در منطقه سور الروم، با ابوالاَعور سُلَمی، پیشرو لشکر معاویه و سپاهیانش مواجه شدند. زیاد و شریح پس از آنکه آنها را به پیروی از امیرالمؤمنین(ع) دعوت کردند و آنها نپذیرفتند، ماجرا را نوشته و توسط حارث‌ بن‌ جُمهان به محضر امام(ع) ارسال کردند. حضرت(ع) نامه آنها را خواند و سپس مالک را به حضور طلبیده و فرمود : زياد و شريح نامه‏ اى به من نوشته و منتظر فرمان هستند؛ بايد به‌سوی آنها رفته و فرماندهی را به دست گیری! زياد را به طرف راست و شريح را به سمت چپ لشکر بگمار تا من به خواست خداوند به‌ زودى برسم‏. در همین زمان، امام(ع) نامه‏ اى هم به زياد و شريح نوشته و آنها را به پيروى از مالک اشتر امر فرمود. متن نامه مذکور که حضرت(ع)، منزلت والای مالک را در آن بیان می‌کند، چنین است : 📋《وَقَدْ أمَّرْتُ عَلَيْكُمَا وَ عَلَى مَنْ فِي حَيِّزِكُمَا مَالِكَ بْنَ الْحَارِثِ الْأشْتَرَ فَاسْمَعَا لَهُ وَأطِيعَا وَاجْعَلَاهُ دِرْعاً وَمِجَنّاً فَإِنَّهُ‏ مِمَّنْ لَا يُخَافُ وَهْنُهُ وَلَا سَقْطَتُهُ وَلَا بُطْؤُهُ عَمَّا الْإسْرَاعُ إلَيْهِ أحْزَمُ وَلَا إسْرَاعُهُ إلَى مَا الْبُطْءُ عَنْهُ أمْثَل‏ُ》 ♦️من، فرماندهىِ شما و سپاهيان تحت‌ امر شما را به مالک اشتر پسر حارث دادم. گفته ی او را بشنويد و از فرمان او اطاعت كنيد و او را همچون زره و سپر، نگهبان خود برگزينید؛ زيرا كه مالک، نه سستى به خرج داده و نه دچار لغزش مى شود و نه در آنجايى كه شتاب لازم است كندى دارد، و نه آنجا كه كندى پسنديده است شتاب مى‏ گيرد.(۲) در جنگ صفین، یاران امام علی(ع) در حال پیروزی بودند و هنگامی که مالک به قلب لشکر معاویه رسیده بود، یاران معاویه به نیرنگ، قرآن‌ها را بر سرِ نیزه کردند و یاران امام(ع) را به حکمیت قرآن فراخواندند و یاران ظاهر بین امام(ع) به ایشان گفتند که باید مالک برگردد و گرنه جان تو از جانب ما در خطر است! که امام(ع) مجبور شد مالک را برگرداند. سرانجام امام(ع) مالک را بعد از جنگ خوارج به استانداری مصر منصوب و عهدنامه معروف را برای او نوشت. مالک در سال ۳۹ هجری در منطقه ای به نام قُلزم توسط افراد معاویه در طی سفری که عازم مصر بود، برای تصدی حکومت مصر، در بین راه توسط دهقانی با شربت عسل زهرالود شهید شد. ثقفی در الغارات در اینباره می نویسد : 📋《أَنَّ عَلِيَّاً(ع) لَمَّا بَعَثَ اَلْأَشْتَرَ إلَى مِصرَ وَالِيَاً عَلَيهَا وَ..أَنَّ مُعَاوِيَةَ لَمَّا بَلَغَهُ خَبَرُ اَلْأَشْتَرِ بَعَثَ رَسُولاً يَتْبَعُهُ إِلَى مِصْرَ وَ أَمَرَهُ بِاغْتِيَالِهِ فَحَمَلَ مَعَهُ شَرَابٌ فَاسْتَسْقَى اَلْأَشْتَرُ فَسَقَاهُ》 ♦️هنگامی که امام علی(ع) مالک اشتر را برای حکومت مصر اعزام کرد، جاسوسان معاویه این خبر را به او گزارش دادند و او شخصی را در پی مالک به منطقه قلزم فرستاد و به او دستور داد که او را غافلگیر کند. پس همراه او سمّی فرستاد که مالک اشتر را مسموم سازد، پس مالک نیز از آن سمّ خورد و بلافاصله به شهادت رسید.(۳) معاویه بعدا به اطرافیان خود گفت : 📋《أَلاَ وَ إِنَّ لِلَّهِ جُنُوداً مِنْ عَسَلٍ》 ♦️بدانید که خداوند سربازانی از جنس زنبور عسل دارد!(۴) مالک سرانجام در همان مصر دفن شد. امام علی(ع) وقتی خبر شهادت مالک را شنیدند، 📋《حَزِنَ عَلَيْهِ حُزْناً شَدِيداً》 ♦️به شدت اندوهناک و محزون و متأسف شدند. سپس به منبر رفتند و خطبه ای خواندند و بعد از منبر به منزل آمدند و بزرگان قبیله نخع به خدمت آن حضرت(ع) برای تسلیت آمدند. @TarikhEslam ادامه مطالب :👇
حضرت(ع) خطاب به آنان فرمود : 📋《أَلاَ إِنَّ مَالِكَ بْنَ اَلْحَارِثِ قَدْ قَضَى نَحْبَهُ وَ أَوْفَى عَهْدَهُ وَ لَقِيَ رَبَّهُ فَرَحِمَ اَللَّهُ مَالِكاً لَوْ كَانَ جَبَلاً لَكَانَ فِنْداً وَ لَوْ كَانَ حَجَراً لَكَانَ صَلْداً لِلَّهِ! مَالِكٌ وَ مَا مَالِكٌ؟ وَ هَلْ قَامَتِ اَلنِّسَاءُ عَنْ مِثْلِ مَالِكٍ؟ وَ هَلْ مَوْجُودٌ كَمَالِكٍ؟!》 ♦️بدانید که مالک بن حارث، روزگار خود را به پایان برد و به پیمان خویش وفا نمود و به دیدار پرورگارش شتافت. خدا مالک را بیامرزد! اگر کوه مى بود، قلّه اى دست نیافتنى و دور و بلند مى نمود! و اگر سنگ مى بود، صخره اى سخت مى نمود! آفرین بر مالک! مالک که بود؟! آیا زنان، مانند مالک را مى زایند؟! آیا در روزگار ما چون مالک هست؟!  سپس فرمود : 📋《أَمَا وَ اَللَّهِ هَلاَكُهُ قَدْ أَعَزَّ أَهْلَ اَلْمَغْرِبِ وَ أَذَلَّ أَهْلَ اَلْمَشْرِقِ》 ♦️و اما به خدا سوگند که مرگ او اهل مغرب (شام) را عزت بخشید و مرگش اهل مشرق (عراق) را نابود کرد. و در آخر فرمود : 📋《لاَ أَرَى مِثْلَهُ بَعْدَهُ أَبَداً》 ♦️من دیگر بعد از مالک، مثل مالک را نخواهم دید.(۵) و در نقلی دیگر در ادامه روایت فرمود : 📋《رَحِمَ اَللَّهُ مَالِكاً! فَإِنَّ مَوتَهُ مِن مَصَائِبِ الدَّهرِ، أَنَّا قَدْ وَطَّنَّا أَنْفُسَنَا أَنْ نَصْبِرَ عَلَى كُلِّ مُصِيبَةٍ بَعْدَ مُصَابِنَا بِرَسُولِ اَللَّهِ(ص) فَإِنَّهَا مِنْ أَعْظَمِ اَلْمُصِيبَاتِ》 ♦️خدا مالک را رحمت کند! پس همانا مرگ مالک از مصیبتهای روزگار است. همانا ما تعهّد نموده ایم که پس از مصیبت رسول خدا(ص) بر هر مصیبتى شکیبا باشیم، زیرا آن بزرگترین مصیبتها بود.(۶) در روایتی دیگر آمده که حضرت(ع) فرمود : 📋《رَحِمَ اَللَّهُ مَالِكاً! کَانَ لِی کَمَا کُنتُ لِرَسُولِ اللّهِ(ص)》 ♦️خدا مالک را رحمت کند! که مالک برای من چنان بود که من برای رسول خدا(ص) بودم.(۷) امام(ع) پس از ماجرای حکمیت در جنگ صفّین، در نامه ای خطاب به مالک اشتر نوشت : 📋《أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّكَ مِمَّنْ أَسْتَظْهِرُ بِهِ عَلَى إِقَامَةِ اَلدِّينِ وَ أَقْمَعُ بِهِ نَخْوَةَ اَلْأَثِيمِ وَ أَسُدُّ بِهِ لَهَاةَ اَلثَّغْرِ اَلْمَخُوفِ》 ♦️اما بعد! تو از کسانی هستی که پشت گرمی من در استوارسازی دین و سرکوبی غرور تبه کاران و نگهبانی مرزهای پر خطر به توست.(۸) و حضرت(ع) در نامه ای خطاب به مردم مصر درباره مالک اشتر نوشت : 📋《أَمَّا بَعْدُ فَإِنِّي قَدْ وَجَّهْتُ إِلَيْكُمْ عَبْداً مِنْ عِبَادِ اَللَّهِ لاَ يَنَامُ أَيَّامَ اَلْخَوْفِ وَ لاَ يَنْكُلُ عَنِ اَلْأَعْدَاءِ حِذَارَ اَلدَّوَائِرِ أَشَدَّ عَلَى اَلْفُجَّارِ مِنْ حَرِيقِ اَلنَّارِ وَ هُوَ مَالِكُ بْنُ اَلْحَارِثِ اَلْأَشْتَرُ أَخُو مَذْحِجٍ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِيعُوا فَإِنَّهُ سَيْفٌ مِنْ سُيُوفِ اَللَّهِ لاَ يَأْتِي اَلضَّرِيبَةَ وَ لاَ كَلِيلَ اَلْحَدِّ》 ♦️اما بعد! من یکی از بندگان خدا را به سوی شما فرستادم که در ایام خوف و هراس، نمی خوابد و در لحظات دشوارِ مقابله با دشمن، از نبرد روی بر نمی گرداند. کسی که بر تبهکاران فاجر، از شعله های آتش، سخت تر و سوزان تر است؛ یعنی مالک اشتر را! پس گوش به فرمان او باشید و در راه حق از او اطاعت کنید، چرا که مالک اشتر یکی از شمشیرهای برّان الهی است که نه کُند می شود و نه از اثر می افتد.(۹) معاویه هنگامی از شهادت مالک آگاه شد خطاب به مردم شام گفت : 📋《أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّهُ كَانَ لِعَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ(ع) يَدَانِ يَمِينَانِ فَقُطِعَتْ إِحْدَاهُمَا يَوْمَ صِفِّينَ وَ هُوَ عَمَّارُ بْنُ يَاسِرٍ وَ قَدْ قُطِعَتِ اَلْأُخْرَى اَلْيَوْمَ وَ هُوَ مَالِكٌ اَلْأَشْتَرُ》 ♦️علی بن ابی طالب(ع) دارای دو دست بود که یكی در صفین بریده شد و آن عمار بن یاسر بود و دیگری امروز كه مالك اشتر است.(۱۰) 📚منابع : ۱)شرح نهج البلاغة ابن أبی الحدید، ج ۱۵، ص ۹۸ ۲)بحار الأنوار مجلسی، ج۳۲، ص۴۱۴ ۳)الغارات ثقفی، ج۱، ص۲۶۴ ۴)الاختصاص شیخ مفید، ص۸۰ ۵)بحار الأنوار مجلسی، ج۳۳، ص۵۹۱ ۶)الغارات ثقفی، ج۱، ص۲۶۴ ۷)شرح نهج البلاغة ابن أبی الحدید، ج ۱۵، ص ۹۸ ۸)بحار الأنوار مجلسی، ج۳۳، ص۴۸۲ ۹)الاختصاص شیخ مفید، ص۸۰ ۱۰)الغارات ثقفی، ج۱، ص۲۶۲ @TarikhEslam
✅منظور از فرمان نامه یا عهدنامه مالک اشتر، همان نامه ای است که از جانب امام علی(ع) خطاب به مالک اشتر، در باب آئین حکمرانی، هنگامی که وی را به استانداری مصر منصوب می کرد، نوشته است. این نامه از مهم‌ترین و مفصل‌ترین سخنان منسوب به امام علی(ع) است. 📜زمان نگارش این عهد نامه هنگامی بود که وضع مصر در زمان حکومت محمّد ابن ابی بکر بر اثر کارهای معاویه درهم شد، و گروهی به خون خواهی عثمان برخاستند و به امام علی(ع) از اوضاع آن سامان خبر رسید. پس در طی حکمی مالک بن حارث نخعی را به ولایت آنجا منصوب کرد. مضمون آن بیشتر، چگونگی رفتار حکومت و مسئولان حکومتی با شهروندان مسلمان و غیرمسلمان و وظایف حکومت برای آبادانی مملکت و شکوفایی جامعه است. ✍برخی از سفارشهای امام(ع) به مالک اشتر در مقام استانداری مصر عبارتند از : ۱)عدل و انصاف ۲)رضایت عموم مردم در پی عیب‌جویی  مردم نرفتن و پرده‌پوشی بر عیوبشان ۳)گمان نیک به مردم ۴)مشورت با دانشمندان جهت اداره شهرها ۵)طبقه‌بندی مشاغل جامعه و اینکه هر یک از طبقات بر والی حقّی دارد. ۶)اوصاف قاضی ۷)اوصاف کارگزاران ۸)اولویت دادن آبادانی زمین‌ها بیش از خراج ۹)شرائط کاتبان ۱۰)نیکی به تجار و صنعتگران ۱۱)مراقبت دقیق از طبقه پایین جامعه ۱۲)مراعات حال نمازگزاران ناتوان هنگام نماز جماعت ۱۳)امتیاز ندادن به خویشاوندان و خواص در بیت المال و اموری که به ضرر غیر آنها تمام می‌شود. ۱۴)برطرف کردن بدگمانی مردم ۱۵)صلح با دشمن (در صورت درخواست وی و رضای خدا) ۱۶)وفای به عهد و استوار بستن آن 📚منبع : کتابنامه نهج البلاغه استادی، صص۱۲-۱۴ @TarikhEslam
✍فرازی از عهدنامه «مالک اشتر» :👇 @TarikhEslam
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ 📋《هَذَا مَا أَمَرَ بِهِ عَبْدُ اللهِ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) مَالِكَ بْنَ الْحَارِثِ الْأَشْتَرَ فِي عَهْدِهِ إِلَيْهِ حِينَ وَلَّاهُ مِصْرَ جِبَايَةَ خَرَاجِهَا وَ جِهَادَ عَدُوِّهَا وَ اسْتِصْلَاحَ أَهْلِهَا وَ عِمَارَةَ بِلَادِهَا! أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ إِيْثَارِ طَاعَتِهِ وَ اتِّبَاعِ مَا أَمَرَ بِهِ فِي كِتَابِهِ مِنْ فَرَائِضِهِ وَ سُنَنِهِ الَّتِي لَا يَسْعَدُ أَحَدٌ إِلَّا بِاتِّبَاعِهَا وَ لَا يَشْقَى إِلَّا مَعَ جُحُودِهَا وَ إِضَاعَتِهَا وَ أَنْ يَنْصُرَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِقَلْبِهِ وَ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ فَإِنَّهُ جَلَّ اسْمُهُ قَدْ تَكَفَّلَ بِنَصْرِ مَنْ نَصَرَهُ وَ إِعْزَازِ مَنْ أَعَزَّهُ..》 ♦️اين فرمانى است از بنده خدا، على امير المؤمنين(ع) به مالك بن الحارث الاشتر. در پيمانى كه با او مى نهد، هنگامى كه او را فرمانروايى مصر داد تا خراج آنجا را گرد آورد و با دشمنانش پيكار كند و كار مردمش را به صلاح آورد و شهرهايش را آباد سازد. او را به ترس از خدا و برگزيدن طاعت او بر ديگر كارها و پيروى از هر چه در كتاب خود بدان فرمان داده، از واجبات و سنتهايى كه كس به سعادت نرسد مگر به پيروى از آنها، و به شقاوت نيفتد، مگر به انكار آنها و ضايع گذاشتن آنها. و بايد كه خداى سبحان را يارى نمايد به دل و دست و زبان خود، كه خداى جلّ اسمه، يارى كردن هر كس را كه ياريش كند و عزيز داشتن هر كس را كه عزيزش دارد بر عهده گرفته است. 📚منبع :  نهج البلاغه ترجمه مرحوم دشتی، نامه ۵۳ @TarikhEslam