eitaa logo
تاملی در تاریخ اسلام
2.1هزار دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
165 ویدیو
280 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام علی(علیه السلام) خطاب به امام حسن(علیه السلام): «وَاعْرِضْ عَلَیْهِ أَخْبَارَ الْمَاضِینَ..» 📚نهج البلاغه، نامه۳۱ ✅روزی نه چندان دورِ دور، ماهم در تاریخ، ورق خواهیم خورد. @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚مقتل : @AsnadolMasaeb
مشاهده در ایتا
دانلود
سپس بشیر گفت : این على بن الحسین(ع) است که با عمه ها و خواهرانش در آستانه شهر فرود آمده اند و من فرستاده او هستم تا ماجرا را به اطلاع شما برسانم. سپس نقل می کند : با این سخن، 📋《فَمَا بَقِيَتْ فِي اَلْمَدِينَةِ مُخَدَّرَةٌ وَ لاَ مُحَجَّبَةٌ إِلاَّ بَرَزْنَ مِنْ خُدُورِهِنَّ مَكْشُوفَةً شُعُورُهُنَّ مُخَمَّشَةً وُجُوهُهُنَّ ضَارِبَاتٍ خُدُودُهُنَّ يَدْعُونَ بِالْوَيْلِ وَ اَلثُّبُورِ فَلَمْ أَرَ بَاكِياً أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ اَلْيَوْمِ وَ لاَ يَوْماً أَمَرَّ عَلَى اَلْمُسْلِمِينَ مِنْهُ》 ♦️حتّى زنان مدینه از خانه هایشان با موهاى پریشان بیرون ریختند و درحالى که از شدّت مصیبت صورت هاى خود را مى خراشیدند و بر چهره هاى خود لطمه مى زدند، صدا به گریه و زارى بلند کردند و هیچ مرد و زنى را گریان تر از آن روز ندیدم و روزى تلخ تر از آن روز بر مسلمانان نگذشت!(۷) در مورد معرفت و ارادت این بانوی جلیل القدر به امام حسین(ع)، همین بس که وقتی، بشیر خبر شهادت امام حسین(ع) را به مدینه رساند، در این هنگام در مسیر خود با ام البنین(س) مواجه شد و خبر شهادت فرزندانش را به او داد. در این هنگام؛ ام‏ البنین با صبر و بصیرتى بى‏ نظیر پرسید :  📋《یَا بَشِیرُ! اَخبِرنِى عَن اَبِى عَبدَاللهِ الحُسَینِ(ع)! اَولَادِى وَ مَن تَحتَ الخَضرَاءَ کُلُّهُم فِدَاءُ لِاَبِى عَبدِاللهِ الحُسَینِ(ع)》 ♦️اى بشیر! مرا از اباعبدالله الحسین(ع) باخبر ساز! فرزندان من و همه آنچه زیر این آسمان است فداى اباعبدالله(ع) باد.(۸) هنگامی که بشیر خبر شهادت امام حسین(ع) را به او داد؛ 📋《هُنَالِكَ اَنهَارَت وَ لَطَمَت وَجهَهَا وَ صَاحَت : وَاوِيلَاهُ! وَاحُسَينَاهُ!》 ♦️در این هنگام، در همان جا بر زمین افتاد و بر صورت زد و فریاد کشید : واویلاه! واحسیناه!(۹) و آهى کشید و با دنیایى از غم و اندوه گفت :  📋《قَد قَطَعتَ نِیَاطَ قَلبِى!》 ♦️آه که بندهاى قلبم را پاره پاره کردى.(۱۰) به این ترتیب، ام البنین شهادت چهار پسر رشید را درک کرد و در سوگ آنها نشست. او براى پسران خود ندبه و گریه مى‏ کرد و گاهی در بقیع مى‏ نشست و ندبه‏ هاى جانسوزى سر می داد و می گفت : 📋《يَا مَنْ رَأَى الْعَبَّاسَ كَرَّ عَلَى جَمَاهِيرِ النَّقَدِ، وَ وَرَاهُ مِنْ أَبْنَاءِ حَيْدَرَ كُلُّ لَيْثٍ ذِي لَبَدٍ، أُنْبِئْتُ أَنَّ ابْنِي أُصِيبَ بِرَأْسِهِ مَقْطُوعَ يَدٍ، وَيْلِي عَلَى شِبْلِي أَمَالَ بِرَأْسِهِ ضَرْبُ الْعَمَدِ》 ♦️اى كسی که عباس(ع) را ديدى حمله می كرد بر توده هاى فرومايه و از فرزندان حيدر هر شير يال دارى دنبال او بود. خبردار شده ام كه به سر فرزندم ضربت وارد شده درحالى كه بريده دست بود، واى بر من بر شير بچه ام كه ضربت عمود سرش را خميده كرد. 📋《لَوْ كَانَ سَيْفُكَ فِي يَدِيْكَ، لَمَا دَنَا مِنْهُ أَحَدٌ، لا تَدْعُوِنِّي وَيْكِ أُمَّ الْبَنِينَ، تُذَكِّرِينِي بِلِيُوثِ الْعَرِينِ》 ♦️اگر شمشيرت در دستت بود، كسى نمى توانست به تو نزديك شود و نيز از اوست. واى بر تو مرا ديگر مادر پسران مخوان، كه مرا به ياد شيران بيشه ام مي اندازى. 📋《كَانَتْ بَنُونَ لِي أُدْعَى بِهِمْ وَ الْيَوْمَ أَصْبَحْتُ وَ لا مِنْ بَنِينَ، أَرْبَعَةٌ مِثْلُ نُسُورِ الرُّبَى، قَدْ وَاصَلُوا الْمَوْتَ بِقَطْعِ الْوَتِينِ》 ♦️مرا پسرانى بود، كه به آنان خوانده مى شوم، اما امروز براى من پسرانى نيست. چهار پسر مانند كركسان بلندي ها كه با بريده شدن رگ حيات يكى پس از ديگرى به مرگ پيوستند. 📋《تَنَازَعَ الْخِرْصَانُ أَشْلاءَهُمْ، فَكُلُّهُمْ أَمْسَى صَرِيعاً طَعِينَ، يَا لَيْتَ شِعْرِي أَ كَمَا أَخْبَرُوا، بِأَنَّ عَبَّاسا قَطِيعُ الْيَمِينِ》 ♦️نيزه ها بر پيكرهايشان ستيزه داشتند، همه آنان با تن مجروح به خاك افتادند. اى كاش مي دانستم آنچنان است كه خبر دادند، اين كه دست عباسم بريده شده بود.(۱۱) زنان مدینه نیز دور او جمع مى‏ شدند و می گریستند. ابوالفرج اصفهانی می نویسد : 📋《فَكَانَ مَروَانُ يَجِي‌ءُ فِيمَن يَجِي‌ءُ لِذَلِكَ، فَلَا يَزَالُ يَسمَعُ نُدبَتَهَا وَ يَبكِي》 ♦️حتی مروان بن حکم اموی، از دشمنان اهل بیت نیز با شنیدن سروده‌های جانسوز او می‌گریست.(۱۲) اما تاریخ وفات ام البنین(س) اطلاع دقیقی در دست نیست. 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۲ ۲)عمدة الطالب ابن عنبه، ص۳۵۷ ۳)تنقیح المقال مامقانی، ج۲، ص۱۲۸ ۴)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۸۲ ۵)اللهوف ابن طاووس، ص۸۸ ۶)مثیرالاحزان ابن نمای حلی، ج۲، ص۱۱۲ ۷)اللهوف ابن طاووس، ص۱۷۴ ۸)شرح الأخبار قاضی نعمان، ج۳، ص۱۸۶ ۹)العبّاس بن على(ع) مدرسی، ص۲۴ ۱۰)ریاحین الشریعه محلاتی، ج۳، ص۲۹۴ ۱۱)سفینة البحار محدث قمی، ج۳، ص۳۰۸ ۱۲)مقاتل الطالبیین ابوالفرج اصفهانی، ص۹۰ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1⃣سوال اول : چرا در کربلا حضور نداشت؟ ✍استاد : ایشان در آن زمان بانوی میان سالی بود؛ یعنی اگر هنگام ازدواج با امیرالمؤمنین(ع) در سال بیستم هجری حدوداً بیست ساله بوده، در هنگام واقعه کربلا که ابتدای سال ٦١ق اتفاق افتاد در حدود شصت سال داشته. و بعنوان همسر امیرالمؤمنین(ع) از جایگاه ویژه‌ای برخوردار بوده است. از سوی دیگر، ظاهر حرکت کاروان امام حسین(ع) در همان ابتدا اینطور نبود که به قصد کربلا و شهادت باشد؛ خروج شبانۀ امام(ع) و اهل بیتش در شب بیست و نهم رجب سال شصت هجری قمری از مدینه به سمت مکه بود، نه کربلا! و به این قصد بود که در پناه حرم امن الهی در امان باشند بدین صورت که یزید از اینکه امام را بین دوراهیِ قتل یا بیعت مطلقه گذاشته بود کوتاه بیاید. که در این سفر، فرزندان ام‌البنین همراه امام حسین(ع) و در رکاب ایشان بودند. و دعوت کوفیان از امام(ع) در این مدتِ اقامتِ حدوداً چهار ماهۀ امام در مکه انجام گرفت، نه پیش از خروج امام(ع) از مدینه! اهل کوفه که خود از خلافت یزید ناراضی بودند و نمی‌خواستند زیر بار بیعت او روند هنگامی که از خود داری امام(ع) از بیعت با یزید و پناه بردن ایشان به حرم مکه مطلع شدند با فرستادن نامه‌هایی ایشان را به کوفه دعوت، و آمادگی خود جهت حمایت و دفاع از ایشان، و حتی آمادگی‌شان جهت اخراج حاکم کوفه را اعلام نمودند. امام(ع) اقامتش در پناه حرم مکی را ادامه داد تا آنکه با شروع ایام حج و سرازیر شدن مسلمانان از سراسر مناطقِ دور و نزدیکِ سرزمین پهناور اسلامی به مکه و بالا رفتن احتمال پیوستن آنان به امام یا دست‌کم تحت تأثیر قرار گرفتنشان جهت خروج از بیعت با یزید، تهدیدها و فشارهای یزید بر امام(ع) شدیدتر شد و به جایی رسید که دستور خونریزی مطلق یعنی حتی در داخل مسجدالحرام و در جوار کعبه را صادر کرد. با این تشدّد دستگاه خلافت، امام برای جلوگیری از شکسته شدن امنیت و احترام خانۀ خدا چاره‌ای نداشت جز اینکه یا ذلت بیعت مطلقه را بپذیرد یا از حرم مکه خارج شود تا تهوّر و گستاخی و بی‌پروایی یزید و آل ابی‌سفیان در جنگ طلبی و خونریزی، در منطقۀ حرم انجام نگیرد و موجب شکسته شدن حرمت مکه و مسجدالحرام نشود. لذا امام(ع) و همراهانش در روز هشتم ذی حجه، روز ترویه، از مکه خارج شدند. و در انتخاب مقصد، از آنجا که در تمام این مدتِ اقامت امام در مکه، اهالی هیچ منطقه‌ای جز کوفه از بیعت با یزید خودداری نکرده و ارتباطی با امام برقرار نکرده بودند. بنابراین به طور طبیعی راه و مقصدی برای امام(ع) نبود مگر کوفه. و این سفر هم ظاهرش از ابتدا معلوم نبود که به کربلا منجر می‌شود، بلکه هجده هزار نفر از کوفیان و اهل عراق با مسلم بن عقیل سفیر امام بیعت کرده بودند، و چهار هزار نفرشان در خانه‌های اطراف محل سکونت مسلم از او نگهبانی می‌کردند. شاید اگر این سفر امام به عراق به فرجام می‌رسید و پرچم عدل علی(ع) و خلافت اولاد معصومش در کوفه برپا می‌شد، فرزندان ام‌البنین(س)، مادر را نیز به کوفه دعوت نموده و در آن‌جا میزبان او می‌شدند. اما وضعیت به گونۀ دیگری پیش رفت و حضرت ام‌البنین(س) به طبیعت حال همچنان در مدینه ماند و خبر واقعه کربلا و شهادت فرزندانش را به او رساندند. @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تاملی در تاریخ اسلام
1⃣سوال اول : چرا #حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها در کربلا حضور نداشت؟ ✍استاد : ایشان در آن زمان بان
2⃣سوال دوم : اگر مطلع بودن از فرجام خروج امام حسین(ع) از مدینه که به شهادت امام(ع) و اسارت اهل بیتش می‌انجامد، موجب همراهی ام البنین(س) می‌شد پس ام سلمه که توسط خود امام(س) از سرانجام این سفر مطلع شده بود چرا با امام نرفت؟ آیا به دلیل آیۀ ﴿وَقَرۡنَ فِی بُیُوتِكُنَّ﴾(أحزاب/٣٣)؟ و آیا این آیه شامل ام البنین(س) نمی‌شد؟ ✍استاد : اصل خبر أم سلمه از طریق سید بن طاووس شهرت پیدا کرده و سند معتبری ندارد. از لحاظ محتوا نیز خبر ابن طاووس با محتوای اخبار معتبر همخوانی ندارد؛ زیرا اخبار معتبر گویای اینست که خروج امام از مدینه بصورت ناگهانی و شتابان و در دل تاریکی شبِ ۲۹ ماه یعنی شب غیرمهتاب بوده، حال آنکه خبر ابن طاووس متضمن این معناست که مردم از تصمیم امام بر خروج از مدینه آگاه شده بودند. و اگر چنین می‌بود که مردم مطلع می‌ بودند عوامل حکومتی گزارش می‌دادند و مانع می‌شدند. همچنین در آن خبر اینطور آمده که در هنگام روز أم‌سلمه آمده گریه کرده و امام دلداریش داده و أم‌سلمه می‌گوید : «وَلدي إن ذهبتَ فلا تذهبْ إلی العراق...» فرزندم! اگر حتماً رفتنی هستی پس به عراق نرو! در حالیکه در آن برهه هیچ حرفی از عراق و کربلا نبوده، و اصلاً فرستادن مأموران والیِ مدینه جهت احضار و اجبار امام(ع) بر بیعت در هنگام غروب بود و امام به مأموران فرمود : حالا باشد فردا صبح تا ببینیم چه می شود، و امام(ع) در دل همان شب به همراه فرزندان و برادران و اهل بیتش شتابان راهی مکه شد؛ یعنی بعد از این ابلاغ و احضار از طرف حاکم مدینه دیگر اصلاً امام در مدینه نماند تا أم‌ سلمه خدمت ایشان برسد و نصیحتی کند و گفتگویی میانشان باشد. و بالاخره با غیر معتبر بودن اصل خبر دیگر جایی برای توجیه و تأویلش نمی‌ماند. @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تاملی در تاریخ اسلام
2⃣سوال دوم : اگر مطلع بودن #حضرت_ام_البنین_سلام_الله_علیها از فرجام خروج امام حسین(ع) از مدینه که به
3⃣سوال سوم : اگر یا ام سلمه همراه امام حسین(ع) می‌بودند آیا مانع از وقوع خونریزی و هتک حرمت و لااقل مانع از اسارت زنان نمی‌شدند؟ ✍استاد : خیلی بعید است. بلکه احتمالاً آنها را هم خارجی حساب کرده و اسیر می‌کردند؛ یزیدی که حتی جوار کعبه و معلق بودن به پردۀ کعبه را حرمت نمی‌نهد، بلکه خودِ کعبه را نیز به هدف چیره شدن بر رقبای سیاسی‌اش به منجنیق می‌بندد، گستاخی‌اش در حدی هست که برای زیر پا گذاشتن اعتبار و وجاهت أم‌سلمه نیز بی‌بهانه نماند. 📚منبع : پرسش و پاسخ‌های شفاهی از استاد @Yusufi_Gharawi @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🕌💠🕌💠🕌💠🕌💠🕌💠 ♦️نمایی از مزار واقع در «قبرستان بقیع» مدینه :👆 @TarikhEslam
🕌💠🕌💠🕌💠🕌💠🕌💠 ♦️نمایی نزدیک از مزار ایشان :👆 @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍ 2️⃣3️⃣2⃣ :📚 کتاب «زندگینامه مادر مهتاب» شرح تاریخ زندگانی حضرت ام البنین(سلام الله علیها)؛ اثر جمعی از محققین و نویسندگان📚✍👇 @TarikhEslam
4_5985600860476935631.pdf
943K
✍📚✍📚✍📚✍📚✍ کتاب «مادر مهتاب» @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📆بیستم جمادی الثانی سال پنجم بعثت، مصادف با با سعادت و سراسر نور دخت نبیّ اکرم محمد مصطفی(ص)، صدیقه کبری، زهرای مرضیه تبریک و تهنیت باد. «اللّهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدّیقَةِ فاطِمَةَ الزَّکِیَّةِ حَبیبَةِ حَبیبِکَ وَنَبِیِّکَ وَاُمِّ اَحِبّآئِکَ وَاَصْفِیآئِکَ الَّتِى انْتَجَبْتَها وَفَضَّلْتَها وَاخْتَرْتَها عَلى نِسآءِ الْعالَمینَ اللّهُمَّ کُنِ الطّالِبَ لَها مِمَّنْ ظَلَمَها وَاسْتَخَفَّ بِحَقِّها وَکُنِ الثّائِرَ اَللّهُمَّ بِدَمِ اَوْلادِها اللّهُمَّ وَکَما جَعَلْتَها اُمَّ اَئِمَّةِ الْهُدى وَحَلیلَةَ صاحِبِ اللِّوآءِ وَالْکَریمَةَ عِنْدَ الْمَلاَءِ الاَْعْلى فَصَلِّ عَلَیْها وَعَلى اُمِّها صَلوةً تُکْرِمُ بِها وَجْهَ اَبیها مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ وَتُقِرُّ بِها اَعْیُنَ ذُرِّیَّتِها وَاَبْلِغْهُمْ عَنّى فى هذِهِ السّاعَةِ اَفْضَلَ التَّحِیَّةِ وَالسَّلامِ» @TarikhEslam
✅مفضل بن عمر از امام صادق(ع) نقل می کند که از ایشان پرسیدم : 📋《کَیْفَ کَانَ وِلادَةُ فَاطِمَةَ(س)؟》 ♦️ولادت حضرت فاطمه‌(س) چگونه بوده است؟ حضرت(ع) فرمودند : 📋《نَعَمْ إِنَّ خَدِیجَةَ(س) لَمَّا تَزَوَّجَ بِهَا رَسُولُ اللَّهِ(س) هَجَرَتْهَا نِسْوَةُ مَکَّةَ فَکُنَّ لا یَدْخُلْنَ عَلَیْهَا وَ لا یُسَلِّمْنَ عَلَیْهَا وَ لا یَتْرُکْنَ امْرَأَةً تَدْخُلُ عَلَیْهَا! فَاسْتَوْحَشَتْ خَدِیجَةُ(س) لِذَلِکَ وَ کَانَ جَزَعُهَا وَ غَمُّهَا حَذَراً عَلَیْهِ [رَسُولِ اللهِ(ص)]!》 ♦️بلی! هنگامی که حضرت رسول اکرم(ص) با خدیجه‌ی کبری(س) ازدواج نمود، زنان مکّه از آن بانو کناره گیری نمودند، نزد او نمی‌رفتند و بر او سلام نمی‌کردند، هیچ زنی را اجازه نمی‌دادند که نزد آن بانو مشرّف شود. این موضوع باعث وحشت و ناراحتی خدیجه کبری(س) شد، غم و اندوه او برای پیامبر اکرم(ص) بود که مبادا آن حضرت(ص) را آسیبی برسد. 📋《فَلَمَّا حَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ(س) کَانَتْ فَاطِمَةُ(س) تُحَدِّثُهَا مِنْ بَطْنِهَا وَ تُصَبِّرُهَا وَ کَانَتْ تَکْتُمُ ذَلِکَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَدَخَلَ رَسُولُ اللَّهِ(ص) یَوْماً فَسَمِعَ خَدِیجَةَ(س) تُحَدِّثُ فَاطِمَةَ(س)! فَقَالَ لَهَا : یَا خَدِیجَةُ(س) مَنْ تُحَدِّثِینَ؟ قَالَتْ : الْجَنِینُ الَّذِی فِی بَطْنِی یُحَدِّثُنِی وَ یُؤْنِسُنِی! قَالَ : یَا خَدِیجَةُ(س)! هَذَا جَبْرَئِیلُ یُبَشِّرُنیِ یُخْبِرُنِی أَنَّهَا أُنْثَی وَ أَنَّهَا النَّسْلَةُ الطَّاهِرَةُ الْمَیْمُونَةُ وَ أَنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی سَیَجْعَلُ نَسْلِی مِنْهَا وَ سَیَجْعَلُ مِنْ نَسْلِهَا أَئِمَّةً وَ یَجْعَلُهُمْ خُلَفَاءَهُ فِی أَرْضِهِ بَعْدَ انْقِضَاءِ وَحْیِهِ》 ♦️هنگامی که خدیجه کبری(س) به حضرت زهرا(س) حامله شد، فاطمه‌ی اطهر(س) در رحم مادر با مادر گفتگو می‌کرد و او را امر به صبر می‌نمود. ولی خدیجه‌ی کبری(س) این موضوع را از پیامبر(ص) پنهان می‌داشت تا اینکه یک روز پیامبر خدا(ص)، نزد خدیجه‌ی کبری(س) آمد و شنید که آن بانو با فاطمه‌ زهرا(س) سخن می‌گوید، فرمود : ای خدیجه(س)! با که سخن می‌گویی؟! خدیجه گفت : این بچّه‌ای که در رحم من است با من سخن می‌گوید و مونس من است. پیامبر خدا(ص) فرمود : آری این جبرئیل است که به من بشارت می‌دهد و می‌گوید این فرزند دختر من است، این فرزند نسلیست طیّب و طاهر و مبارک. خدای توانا نسل مرا از این دختر برقرار و پایدار خواهد نمود. به زودی امامان را از این دختر به وجود می‌آورد و آنان را پس از اینکه وحی پروردگار قطع شود در زمین خلیفه‌ی خویشتن قرار خواهد داد. 📋《فَلَمْ تَزَلْ خَدِیجَةُ(س) عَلَی ذَلِکَ إِلَی أَنْ حَضَرَتْ وِلادَتُهَا فَوَجَّهَتْ إِلَی نِسَاءِ قُرَیْشٍ وَ بَنِی هَاشِمٍ أَنْ تَعَالَیْنَ لِتَلِینَ مِنِّی مَا تَلِی النِّسَاءُ مِنَ النِّسَاءِ فَأَرْسَلْنَ إِلَیْهَا : أَنْتَ عَصَیْتِنَا وَ لَمْ تَقْبَلِی قَوْلَنَا وَ تَزَوَّجْتِ مُحَمَّداً(ص) یَتِیمَ أَبِی طَالِبٍ(ع) فَقِیراً لا مَالَ لَهُ فَلَسْنَا نَجِی‌ءُ وَ لا نَلِی مِنْ أَمْرِکِ شَیْئاً》 ♦️حضرت خدیجه‌ی کبری(س) دائماً در همین حال بود تا اینکه موقع وضع حمل وی فرا رسید، در این موقع خدیجه نزد زنان قریش و بنی هاشم فرستاد که بیایید و مرا درباره‌ی وضع حمل یاری نمائید. امّا آنها به او پاسخ رد دادند و در جواب گفتند : چون تو سخن ما را نپذیرفتی و با محمّد(ص) که شخص فقیر و یتیم ابوطالب بود ازدواج نمودی لذا ما نزد تو نخواهیم آمد و متصدّی هیچ گونه امر تو نخواهیم شد! 📋《فَاغْتَمَّتْ خَدِیجَةُ(س) لِذَلِکَ فَبَیْنَا هِیَ کَذَلِکَ إِذْ دَخَلَ عَلَیْهَا أَرْبَعُ نِسْوَةٍ سُمْرٍ طِوَالٍ کَأَنَّهُنَّ مِنْ نِسَاءِ بَنِی هَاشِمٍ فَفَزِعَتْ مِنْهُنَّ لَمَّا رَأَتْهُنَّ فَقَالَتْ إِحْدَاهُنَّ : لا تَحْزَنِی یَا خَدِیجَةُ(س)! فَإِنَّا رُسُلُ رَبِّکِ إِلَیْکِ وَ نَحْنُ أَخَوَاتُکِ أَنَا سَارَةُ وَ هَذِهِ آسِیَةُ بِنْتُ مُزَاحِمٍ وَ هِیَ رَفِیقَتُکِ فِی الْجَنَّةِ وَ هَذِهِ مَرْیَمُ بِنْتُ عِمْرَانَ وَ هَذِهِ کُلْثُمُ أُخْتُ مُوسَی بْنِ عِمْرَانَ!》 ♦️خدیجه‌ کبری(س) از شنیدن این جواب غمگین گردید، در همان حالی که وی اندوهناک بود ناگاه چهار زن گندمگون و بلند بالا که مثل زنان بنی هاشم بودند نزد او حاضر شدند. هنگامی که خدیجه‌ی کبری آنان را دید جزع و فزع کرد، یکی از آنان گفت : ای خدیجه(س)! محزون مباش! زیرا ما فرستادگان خداییم، ما خواهران تو هستیم، من ساره‌ام، این بانو آسیه بنت مزاحم است که در بهشت رفیق تو می‌باشد. این بانو، مریم دختر عمران و آن بانوی دیگر، کُلثم خواهر موسی(ع) است. @TarikhEslam ادامه مطالب :👇
📋《بَعَثَنَا اللَّهُ إِلَیْکِ لِنَلِیَ مِنْکِ مَا تَلِی النِّسَاءُ مِنَ النِّسَاءِ، فَجَلَسَتْ وَاحِدَةٌ عَنْ یَمِینِهَا وَ أُخْرَی عَنْ یَسَارِهَا وَ الثَّالِثَةُ بَیْنَ یَدَیْهَا وَ الرَّابِعَةُ مِنْ خَلْفِهَا فَوَضَعَتْ فَاطِمَةَ(س)طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً》 ♦️خداوند ما را فرستاده تا متصدی امر وضع حمل تو باشیم، یکی از آن زنان طرف راست و دیگری سمت چپ، سوّمی آنها مقابل حضرت خدیجه(س) و چهارمی آنها پشت سر او نشستند و حضرت خدیجه(س) حضرت فاطمه(س) را در حالی که پاک و پاکیزه بود زائید. 📋《فَلَمَّا سَقَطَتْ إِلَی الْأَرْضِ أَشْرَقَ مِنْهَا النُّورُ حَتَّی دَخَلَ بُیُوتَاتِ مَکَّةَ وَ لَمْ یَبْقَ فِی شَرْقِ الْأَرْضِ وَ لا غَرْبِهَا مَوْضِعٌ إِلا أَشْرَقَ فِیهِ ذَلِکَ النُّورُ وَ دَخَلَ عَشْرٌ مِنَ الْحُورِ الْعِینِ کُلُّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ مَعَهَا طَسْتٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ إِبْرِیقٌ مِنَ الْجَنَّةِ وَ فِی الْإِبْرِیقِ مَاءٌ مِنَ الْکَوْثَرِ فَتَنَاوَلَتْهَا الْمَرْأَةُ الَّتِی کَانَتْ بَیْنَ یَدَیْهَا فَغَسَلَتْهَا بِمَاءِ الْکَوْثَرِ وَ أَخْرَجَتْ خِرْقَتَیْنِ بَیْضَاوَیْنِ أَشَدَّ بَیَاضاً مِنَ اللَّبَنِ وَ أَطْیَبَ رِیحاً مِنَ الْمِسْکِ وَ الْعَنْبَرِ فَلَفَّتْهَا بِوَاحِدَةٍ وَ قَنَّعَتْهَا بِالثَّانِیَةِ ثُمَّ اسْتَنْطَقَتْهَا فَنَطَقَتْ فَاطِمَةُ(س) بِالشَّهَادَتَیْنِ وَ قَالَتْ : أَشْهَدُ أَنْ لا إِلَهَ إِلا اللَّهُ وَ أَنَّ أَبِی رَسُولُ اللَّهِ سَیِّدُ الْأَنْبِیَاءِ وَ أَنَّ بَعْلِی سَیِّدُ الْأَوْصِیَاءِ وَ وُلْدِی سَادَةُ الْأَسْبَاطِ ثُمَّ سَلَّمَتْ عَلَیْهِنَّ وَ سَمَّتْ کُلَّ وَاحِدَةٍ مِنْهُنَّ بِاسْمِهَا》 ♦️موقعی که حضرت زهراء(س) متولّد شدند نور آن بانو درخشید تا اینکه تمام خانه‌های مکّه نورانی شد، هیچ خانه‌ای در شرق و غرب زمین باقی نماند مگر اینکه آن نور در آن تابید، آنگاه تعداد ده نفر از حورالعین نزد حضرت خدیجه‌ی کبری(س) آمدند که با هر کدام یک تشت و ابریق بهشتی بود، ابریق‌ها پر از آب کوثر بودند، آن زنی که در مقابل حضرت خدیجه‌ی کبری(س) بود ابریق‌ها را گرفت و حضرت فاطمه‌ی زهراء(س) را با آب کوثر شستشو داد، بعداً دو حوله که از شیر سفیدتر و از مشک و عنبر خوشبوتر بودند بیرون آورد و یکی از آنها را به بدن مبارک حضرت زهراء(س) پیچید و دیگری را برای آن حضرت(س) مقنعه قرار داد، سپس آن زن از حضرت زهراء(س) خواست که سخن بگوید، زهرای اطهر(س) زبان به شهادتین گشود و فرمود : (اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلاّ الله وَ اَنَّ اَبی رَسُولُ الله(ص) سَیِّدُ الاَنبِیاءِ وَ اَنَّ بَعلی سَیِّدُ الاَوصیاءِ وَ وُلدی سادَةُ الاَسباطِ) آنگاه بر آن زنان سلام کرده و هر یک را با اسامی خود نام برد. 📋《وَ أَقْبَلْنَ یَضْحَکْنَ إِلَیْهَا وَ تَبَاشَرَتِ الْحُورُ الْعِینُ وَ بَشَّرَ أَهْلُ السَّمَاءِ بَعْضُهُمْ بَعْضاً بِوِلادَةِ فَاطِمَةَ(س) وَ حَدَثَ فِی السَّمَاءِ نُورٌ زَاهِرٌ لَمْ تَرَهُ الْمَلائِکَةُ قَبْلَ ذَلِکَ!》 ♦️آنان برای آن نوزاد مقدّس خندان شده و به یکدیگر بشارت دادند، اهل آسمان هم راجع به ولادت حضرت زهراء(س) به یکدیگر بشارت می‌دادند. در آسمان نور درخشنده‌ای پیدا شد که ملائکه قبل از آن نظیر آن را ندیده بودند. 📋《وَ قَالَتِ النِّسْوَةُ : خُذِیهَا یَا خَدِیجَةُ طَاهِرَةً مُطَهَّرَةً زَکِیَّةً مَیْمُونَةً بُورِکَ فِیهَا وَ فِی نَسْلِهَا فَتَنَاوَلَتْهَا فَرِحَةً مُسْتَبْشِرَةً وَ أَلْقَمَتْهَا ثَدْیَهَا فَدَرَّ عَلَیْهَا فَکَانَتْ فَاطِمَةُ(س) تَنْمِی فِی الْیَوْمِ کَمَا یَنْمِی الصَّبِیُّ فِی الشَّهْرِ وَ تَنْمِی فِی الشَّهْرِ کَمَا یَنْمِی الصَّبِیُّ فِی السَّنَةِ》 ♦️آن زنان به خدیجه‌ی کبری(س) گفتند : این مولود پاک و پاکیزه را که مبارک است بگیر! خود این نوزاد و نسل وی با برکت خواهند بود، خدیجه‌ی کبری(س) با خوشحالی و مسرّت تمام حضرت زهرا(س) را گرفته و پستان در دهان او نهاد و شیری در دهان وی جاری شد. پس حضرت فاطمه‌ی اطهر(س) در هر روزی به قدر یک ماه و هر ماه به قدر یک سال رشد می‌ کرد.(۱) در روایتی حضرت فاطمه(س) خطاب به امام علی(ع) فرمود : 📋《اِعْلَمْ یَا أَبَاالْحَسَنِ(ع)! أَنَّ اللَّهَ تَعَالَی خَلَقَ نُورِی وَ کَانَ یُسَبِّحُ اللَّهَ جَلَّ جَلالُهُ ثُمَّ أَوْدَعَهُ شَجَرَةً مِنْ شَجَرِ الْجَنَّةِ فَأَضَاءَتْ فَلَمَّا دَخَلَ أَبِی الْجَنَّةَ أَوْحَی اللَّهُ تَعَالَی إِلَیْهِ إِلْهَاماً أَنِ اقْتَطِفِ الثَّمَرَةَ مِنْ تِلْکَ الشَّجَرَةِ وَ أَدِرْهَا فِی لَهَوَاتِکَ فَفَعَلَ فَأَوْدَعَنِی اللَّهُ سُبْحَانَهُ صُلْبَ أَبِی(ص) ثُمَّ أَوْدَعَنِی خَدِیجَةَ(س) فَوَضَعَتْنِی وَ أَنَا مِنْ ذَلِکَ النُّورِ أَعْلَمُ مَا کَانَ وَ مَا یَکُونُ وَ مَا لَمْ یَکُنْ یَا أَبَاالْحَسَنِ الْمُؤْمِنُ یَنْظُرُ بِنُورِ اللَّهِ تَعَالَی》 @TarikhEslam ادامه مطالب :👇
♦️ای اباالحسن(ع)! بدان که خداوند تعالی خلق کرد نور مرا و آن نور، تسبیح خداوند را می گفت، پس خداوند آن نور را در یکی از درختان بهشت به ودیعه گذاشت و آن درخت برای اهل بهشت نورافشانی نمود و چون پدرم داخل بهشت شد خداوند تعالی به او وحی فرمود : جدا کن میوه ی این درخت را و آن را در دهان خود بگذار! پس پدرم چنین نمود. آنگاه خداوند سبحان مرا در صلب پدرم به ودیعه گذاشت، سپس مرا به خدیجه(س) دختر خویلد منتقل نمود و او مرا وضع حمل کرد و من از چنین نوری می باشم و به همین علّت است که عالِم هستم به گذشته و آینده و آنچه نیامده است. سپس فرمود : ای اباالحسن(ع)! مومن به واسطه ی نور خداوند تعالی می نگرد.(۲) در روایتی دیگر جابر بن عبدالله می گوید : به رسول خدا(ص) گفته شد : 📋《یَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! إِنَّکَ تَلَثَّمُ فَاطِمَةَ(س) وَ تَلْزَمُهَا وَ تُدْنِیهَا مِنْکَ وَ تَفْعَلُ بِهَا مَا لا تَفْعَلُهُ بِأَحَدٍ مِنْ بَنَاتِکَ؟》 ♦️یا رسول الله(ص)! برای چیست که این قدر فاطمه‌ی زهراء(س) را می‌بوسی و او را در بر می‌گیری و نزدیک خویش جای می‌دهی، با او یک لطف و مرحمتی داری که با دختران دیگر خود نداری؟! حضرت(س) فرمود : 📋《إِنَّ جَبْرَئِیلَ أَتَانِی بِتُفَّاحَةٍ مِنْ تُفَّاحِ الْجَنَّةِ فَأَکَلْتُهَا فَتَحَوَّلَتْ مَاءً فِی صُلْبِی ثُمَّ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ فَأَنَا أَشَمُّ مِنْهَا رَائِحَةَ الْجَنَّةِ》 ♦️جبرائیل سیبی از سیب‌های بهشتی برای من آورد و من آن را خوردم، آن سیب در پشت من مبدل به نطفه شد، وقتی با خدیجه(س) همبستر شدم وی به فاطمه حامله گردید، لذا من از فاطمه بوی بهشت می‌بویم.(۳) حضرت رسول اکرم(ص) در حدیثی طولانی می فرماید : قبل از ولادت حضرت فاطمه(س) جبرائیل ولادت او را به من بشارت داد و گفت : نام او در آسمانها《منصوره》و در نزد زمینیان《فاطمه》است. پرسیدم : 📋《لِمَ سُمِّیَتْ فِی السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةَ وَ فِی الْأَرْضِ فَاطِمَةَ(س)؟》 ♦️ای حبیبم جبرئیل! چرا در آسمان منصوره و در زمین فاطمه‌(س) است؟ جبرائیل پاسخ داد : 📋《سُمِّیَتْ فِی الأَرْضِ فَاطِمَةَ(س) لِأَنَّهَا فُطِمَتْ شِیعَتُهَا مِنَ النَّارِ وَ فُطِمَ أَعْدَاؤُهَا عَنْ حُبِّهَا》 ♦️بدین جهت در زمین فاطمه(س) نامیده شده که شیعیانش از آتش بریده شده‌اند و دشمنان وی از محبّتش محروم خواهند بود. 📋《وَ هِیَ فِی السَّمَاءِ الْمَنْصُورَةُ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ(وَ یَوْمَئِذٍ یَفْرَحُ الْمُؤْمِنُونَ بِنَصْرِ اللَّهِ یَنْصُرُ مَنْ یَشاءُ)》 ♦️و در آسمان بدین لحاظ منصوره است که خداوند متعال فرموده است : در آن روز مؤمنین برای نصرت خدا که هر کس را بخواهد یاری می‌کند، خوشحال می‌شوند، منظور از این نصرت، همان نصرتی است که حضرت فاطمه‌(س) برای دوستان خود خواهد داشت.(۴) 📚منابع : ۱)امالی شیخ صدوق، ص۵۹۳ ۲)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۸ ۳)علل الشرائع شیخ صدوق، ص۱۸۳ ۴)معانی الأخبار شیخ صدوق، ص۳۹۶ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰ارادت خاص حضرت رسول اکرم(صلوات الله علیه) به :👇 @TarikhEslam
✅ابن عباس می گوید : 📋《دَخَلَتْ عَائِشَةُ عَلَی رَسُولِ اللهِ(ص) وَ هُوَ یُقَبِّلُ فَاطِمَةَ(س)! فَقَالَتْ لَهُ : أَتُحِبُّهَا یَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)؟ قَالَ : أَمَا وَاللَّهِ لَوْ عَلِمْتِ حُبِّی لَهَا لازْدَدْتِ لَهَا حُبّاً إنَّهُ لَمَّا عُرِجَ بِی إِلَی السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ أَذَّنَ جَبْرَئِیلُ وَ أَقَامَ مِیکَائِیلُ ثُمَّ قِیلَ لِی : ادْنُ یَا مُحَمَّدُ(ص)! فَقُلْتُ أَتَقَدَّمُ وَ أَنْتَ بِحَضْرَتِی یَا جَبْرَئِیلُ؟ قَالَ : نَعَمْ! إِنَّ اللَّهَ عَزَّوَجَلَّ فَضَّلَ أَنْبِیَاءَهُ الْمُرْسَلِینَ عَلَی مَلائِکَتِهِ الْمُقَرَّبِینَ وَ فَضَّلَکَ أَنْتَ خَاصَّةً فَدَنَوْتُ فَصَلَّیْتُ بِأَهْلِ السَّمَاءِ الرَّابِعَةِ》 ♦️روزی عایشه نزد رسول اکرم(ص) مشرّف شد و دید که رسول اکرم(س) فاطمه‌(س) را می‌ بوسد. عایشه گفت : ای رسول خدا(ص)! آیا فاطمه(س) را دوست می‌داری؟! حضرت(ص) فرمود : آری! به خدا قسم، اگر تو می‌دانستی من چقدر فاطمه‌ام را دوست می‌دارم تو نیز او را بیشتر دوست می‌داشتی! زیرا موقعی که مرا در شب معراج به آسمان چهارم بردند، جبرئیل اذان گفت و میکائیل اقامه گفت، آن گاه به من گفته شد : یا محمّد(ص)! جلو بیا و نماز بگذار! گفتم : ای جبرائیل با بودنِ تو، من جلو بیایم و نماز بگذارم؟ گفت : آری! زیرا خدای حکیم پیامبران مرسل خود را بر ملائکه مقرّب خود فضیلت و برتری داده و تو را یک فضیلت مخصوصی عطا نموده است، من جلو رفتم و با اهل آسمان چهارم نماز به جای آوردم. 📋《ثُمَّ الْتَفَتُّ عَنْ یَمِینِی فَإذَا أَنَا بِإِبْرَاهِیمَ(ع) فِی رَوْضَةٍ مِنْ رِیَاضِ الْجَنَّةِ وَ قَدِ اکْتَنَفَهَا جَمَاعَةٌ مِنَ الْمَلائِکَةِ! ثُمَّ إِنِّی صِرْتُ إِلَی السَّمَاءِ الْخَامِسَةِ وَ مِنْهَا إِلَی السَّادِسَةِ فَنُودِیتُ : یَا مُحَمَّدُ(ص)! نِعْمَ الْأَبُ أَبُوکَ إِبْرَاهِیمُ(ع) وَ نِعْمَ الْأَخُ أَخُوکَ عَلِیٌّ(ع)!》 ♦️هنگامی که به طرف راست خود متوجّه شدم حضرت ابراهیم(ع) را دیدم که در یکی از باغ‌های بهشت است و گروهی از ملائکه در اطراف آن بزرگوار اجتماع نموده‌اند. سپس وقتی به سوی آسمان پنجم و ششم بالا رفتم ندائی شنیدم که گفت : ای محمّد(ص)! پدر تو ابراهیم(ع) خوب پدری و برادرت علی بن ابیطالب(ع) خوب برادریست. 📋《فَلَمَّا صِرْتُ إِلَی الْحُجُبِ أَخَذَ جَبْرَئِیلُ بِیَدِی فَأَدْخَلَنِی الْجَنَّةَ فَإذَا أَنَا بِشَجَرَةٍ مِنْ نُورٍ فِی أَصْلِهَا مَلَکَانِ یَطْوِیَانِ الْحُلَلَ وَ الْحُلِیَّ فَقُلْتُ : حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ لِمَنْ هَذِهِ الشَّجَرَةُ؟ فَقَالَ : هَذِهِ لِأَخِیکَ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ(ع) وَ هَذَانِ الْمَلَکَانِ یَطْوِیَانِ لَهُ الْحُلِیَّ وَ الْحُلَلَ إِلَی یَوْمِ الْقِیَامَةِ》 ♦️هنگامی که متوجّه سرا پرده‌ها شدم جبرئیل دست مرا گرفت و داخل بهشت نمود ناگاه با درختی از نور مواجه شدم که دیدم دو ملک حلّه و زیورهایی به آن می‌پیچند، گفتم : ای حبیب من جبرئیل! این درخت از کیست؟! گفت : از برادرت حضرت علی(ع) است، این دو ملک تا روز قیامت حلّه و زیور به این درخت می‌پوشانند. 📋《ثُمَّ تَقَدَّمْتْ أَمَامِی فَإذَا أَنَا بِرُطَبٍ أَلْیَنَ مِنَ الزُّبْدِ وَ أَطْیَبَ رَائِحَةً مِنَ الْمِسْکِ وَ أَحْلَی مِنَ الْعَسَلِ فَأَخَذْتُ رُطَبَةً فَأَکَلْتُهَا فَتَحَوَّلَتِ الرُّطَبَةُ نُطْفَةً فِی صُلْبِی فَلَمَّا أَنْ هَبَطْتُ إِلَی الْأَرْضِ وَاقَعْتُ خَدِیجَةَ(ع) فَحَمَلَتْ بِفَاطِمَةَ(س) فَفَاطِمَةُ(س) حَوْرَاءُ إِنْسِیَّةٌ فَإذَا اشْتَقْتُ إِلَی الْجَنَّةِ شَمِمْتُ رَائِحَةَ فَاطِمَةَ(س)》 ♦️آنگاه وقتی به طرف جلو رفتم با رطبی روبرو شدم که از کره نرم‌تر و از مشک خوشبوتر و از عسل شیرین‌تر بود، من یک رطب را خوردم و آن رطب در پشت من مبدّل به نطفه شد، هنگامی که به زمین نزول نمودم و با خدیجه کبری(ص) همبستر شدم و او به فاطمه زهراء(س) حامله شد. پس فاطمه‌(س) حوریه‌ایست که انسیه می‌باشد، هر گاه من مشتاق بهشت می‌شوم فاطمه(س) را می‌بوسم.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۴، ص۲۴۰ @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌مادران بهشتی 🌹حضرت رسول اکرم(ص) : «الْجَنَّةُ تَحْتَ أَقْدَامِ الْأُمَّهَاتِ» بهشت زیر پاهای مادران است. 📚نهج الفصاحه، ص۴۳۴ 📎 📎 📎 📎 @TarikhEslam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا