eitaa logo
اسناد المصائب
3هزار دنبال‌کننده
1هزار عکس
305 ویدیو
42 فایل
﴾﷽﴿ 🕌امام رضا(علیه السلام) : «مَنْ تَذَكَّرَ مُصَابَنَا كَانَ مَعَنَا فِی دَرَجَتِنَا يَوْمَ القِيَامَةِ» 📚أمالی شیخ صدوق، ص۷۳ ✍ارائه ی مصائب و مراثی اهل بیت(علیهم السلام) @hosseinifazel نشر و کپی بدون ذکر منبع🚫 📚کانال تاریخ اسلام : @TarikhEslam
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅بعد از غصب فدک توسط غاصبان، و ماجرای دردناک هجوم به خانه حضرت فاطمه(س)، حضرت(س) با تمام جراحات و صدمات وارده، وارد مسجد پیامبر(ص) شد و برای مهاجر و انصار خطبه خواند. ایشان در قالب سه حجاب وارد مسجد شدند و در انظار عموم قرار گرفتند. 🔹۱)حجاب ظاهری ايشان با استفاده از خمار و جلباب! که در منابع آمده است : 📋《لاثَتْ خِمَارَها عَلَی رَأْسِهَا وَ اشْتَمَلَتْ بِجِلْبَابِهَا》 ♦️حضرت زهرا(س) خمار را به سر کردند و آن پوشش سراسری را هم طوری بر سر افكندند كه محيط بر تمام بدن ايشان بود. (خمار : روسری ای كه روی گردن و سينه را کاملا می پوشاند.) (جلباب : نوعی پوشش سراسری بوده كه روی لباس ها می پوشيده اند. شايد چيزی شبيه عبای امروز يا پيراهن بلند عربی باشد.) 🔹۲)حجاب پيكره ی ظاهری حضرت(س) به وسیله جماعت زنان! 📋《وَ أَقْبَلَتْ فِي لُمَّةٍ مِنْ حَفَدَتِهَا وَ نِسَاءٍ مِنْ قَوْمِهَا [تَطَأُ ذُيُولَهَا]》 ♦️حضرت زهرا(س) در میان گروهی كه به اصطلاح هم سن يا هماهنگ يا از ياران و اعوان و خويشاوندان ايشان بودند حركت می كردند، [در حاليكه چادرش به زمين كشيده می‌شد.] 🔹۳)حجاب به واسطه پرده ای که میان زنان و مردان نصب شد. 📋《فَنِيطَتْ دُونَهَا مُلاَءَةٌ》 ♦️سپس ميان حضرت(س) و مردم پرده ای نصب شد.(۱) در روایت دیگر این چنین نقل شده است که؛ 📋《مَا تَخْرِمُ مِشْيَتُهَا مِشْيَةَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص) حَتَّى دَخَلَتْ عَلَى أَبِي بَكْرٍ وَ هُوَ فِي حَشْدٍ مِنَ اَلْمُهَاجِرِينَ وَ اَلْأَنْصَارِ وَ غَيْرِهِمْ فَنِيطَتْ دُونَهَا مُلاَءَةٌ فَجَلَسَتْ》 ♦️حضرت فاطمه(س) در حالی که راه رفتن او همانند راه رفتن رسول اکرم(ص) بود، بر ابوبكر كه در ميان عده‏اى از مهاجرين و انصار و غير آنان نشسته بود وارد شد، در اين هنگام بين حضرت(س) و ديگران پرده‏ اى آويختند، و حضرت(س) نشست. سپس؛ 📋《أَنَّتْ أَنَّةً أَجْهَشَ اَلْقَوْمُ لَهَا بِالْبُكَاءِ فَارْتَجَّ اَلْمَجْلِسُ ثُمَّ أَمْهَلَتْ هُنَيْئَةً حَتَّى سَكَنَتْ فَوْرَتُهُمْ》 ♦️آنگاه ناله‏‌ هاى جانسوز از دل برآورد كه همه مردم به گريه افتادند و مجلس و مسجد به سختى به جنبش درآمد، سپس لحظه ای سکوت کرد تا همهمه مردم خاموش شد.(۲) در نقل دیگر آمده است : 📋《فَارْتَجَّ الْمَجْلِسُ، ثُمَّ أَمْهَلَتْ هُنَیئَةً حَتَّى إِذَا سَکنَ نَشِیجُ الْقَوْمِ وَ هَدَأَتْ فَوْرَتُهُمْ، افْتَتَحَتِ الْکلَامَ بِحَمْدِ اللَّهِ وَ الثَّنَاءِ عَلَیهِ وَ الصَّلَاةِ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص) فَعَادَ الْقَوْمُ فِی بُکائِهِمْ فَلَمَّا أَمْسَکوا عَادَتْ فِی کلَامِهَا》 ♦️گویی مجلس از شدت فریاد و گریه حضار می لرزید و حاضران به گریه افتادند. سپس حضرت(س) لحظه ای سکوت کرد تا مجلس از جنب و جوش خود باز ایستاد.  در این هنگام، حضرت(س) کلام خود را با سپاس و ستایش از خداوند و درود بر رسول اکرم(ص) آغاز نمود. بار دیگر ناله‌ها از سوی مردم به اوج خود رسید و وقتی آنان از ناله دست کشیدند، حضرت(س) دوباره شروع به سخن کردند و فرمودند : 📋《أَیهَا النَّاسُ! اعْلَمُوا أَنِّی فَاطِمَةُ(س) وَ أَبِی مُحَمَّد(ص) أَقُولُ عَوْداً وَ بَدْءاً، وَ لَا أَقُولُ مَا أَقُولُ غَلَطاً، وَ لَا أَفْعَلُ مَا أَفْعَلُ شَطَطاً، لَقَدْ جاءَکمْ رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِکمْ عَزِیزٌ عَلَیهِ ما عَنِتُّمْ حَرِیصٌ عَلَیکمْ بِالْمُؤْمِنِینَ رَؤُفٌ رَحِیمٌ》 ♦️اى مردم! بدانید من فاطمه‌ ام، و پدرم محمّد(ص) است که صلوات و درود خداوند بر او و خاندانش باد. آنچه که در آغاز گفته‌ام، در پایان هم از آن سخن خواهم راند و در گفتارم ناصحیح نگویم و در کردارم راه خطا پی نگیرم. «همانا پیامبرى از میان شما به سوى شما آمد که رنج و محنت شما او را گران آمد، سخت به شما دل بسته است و براى مؤمنین مهربان و غمخوار است». 📋《فَإِنْ تَعْزُوهُ وَ تَعْرِفُوهُ تَجِدُوهُ أَبِی دُونَ آبَائِکمْ، وَ أَخَا ابْنِ عَمِّی دُونَ رِجَالِکمْ، وَ لَنِعْمَ الْمَعْزِی إِلَیهِ فَبَلَّغَ الرِّسَالَةَ، صَادِعاً بِالنِّذَارَةِ، مَائِلًا عَنْ مَدْرَجَةِ الْمُشْرِکینَ، ضَارِباً ثَبَجَهُمْ، آخِذاً بِأَکظَامِهِمْ، دَاعِیاً إِلَى سَبِیلِ رَبِّهِ بِالْحِکمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، یکسِرُ الْأَصْنَامَ، وَ ینْکثُ الْهَامَ، حَتَّى انْهَزَمَ الْجَمْعُ وَ وَلَّوُا الدُّبُرَ، حَتَّى تَفَرَّى اللَّیلُ عَنْ صُبْحِهِ، وَ أَسْفَرَ الْحَقُّ عَنْ مَحْضِهِ، وَ نَطَقَ زَعِیمُ الدِّینِ، وَ خَرِسَتْ شَقَاشِقُ الشَّیاطِینِ، وَ طَاحَ وَشِیظُ النِّفَاقِ، وَ انْحَلَّتْ عُقَدُ الْکفْرِ وَ الشِّقَاقِ، وَ فُهْتُمْ بِکلِمَةِ الْإِخْلَاصِ فِی نَفَرٍ مِنَ الْبِیضِ الْخِمَاصِ》 @AsnadolMasaeb ادامه مطالب :👇
چه پر افتخار است این نسب که درود خداوند او و خاندانش را شامل باد. او رسالت خود را به مردم ابلاغ و آنان را از عذاب خداوندى بر حذر داشت. از روش مشرکان روى گرداند و گردنهایشان را به ضرب تازیانه توحید کوفت و حلقومشان را به سختى فشرد. او مردم را با دلیل و برهان و اندرز سودمند به راه خداوند رهنمون بود و شوکت بت و بت پرستان را در هم شکست تا جمع آنها از هم گسیخت و ظلمت شب تار زدوده شد و صبح ایمان دمید و نقاب از چهره حقیقت به یک سو فکند. زبان پیشواى دین به گفتار باز شد و عربده‌ جویی هاى شیاطین به خاموشى گرایید و افسر و تاج نفاق بر زمین فرو افتاد و گره‌هاى کفر و اختلاف گشوده شد و شما به همراه گروهى از سپید رویان پاک نهاد (پارسایان آبرومندى که از شدت خویشتن‌دارى و گرسنگى روزه سپید روى و رنگ پریده بودند) گویاى کلمه اخلاص (لا اله الّا اللَّه) شدید. 📋《وَ کنْتُمْ عَلى‌ شَفَا حُفْرَةٍ مِنَ النَّارِ، مُذْقَةَ الشَّارِبِ، وَ نُهْزَةَ الطَّامِعِ، وَ قَبْسَةَ الْعَجْلَانِ، وَ مَوْطِئَ الْأَقْدَامِ، تَشْرَبُونَ الطَّرْقَ، وَ تَقْتَاتُونَ الْوَرَقَ، أَذِلَّةً خَاسِئِینَ، تَخافُونَ أَنْ یتَخَطَّفَکمُ النَّاسُ مِنْ حَوْلِکمْ》 ♦️و حال آنکه بر لب پرتگاه گودال جهنّم بودید و به خاطر ضعف و ناتوانى شما، هر کس از راه مى‌رسید، مى‌توانست شما را نابود کند، همچون جرعه‌اى براى تشنه و لقمه‌اى براى خورنده و شکار هر درنده و لگدکوب هر رونده و پایمال هر رهگذرى مى‌شدید. از آب گندیده و ناگوار مى‌نوشیدید و از پوست جانور و مردار سدّ جوع مى‌کردید و پست و ناچیز بودید و از هجوم همسایه و همجوار در هراس بودید. 📋《فَأَنْقَذَکمُ اللَّهُ تَبَارَک وَ تَعَالَى بِأَبِی بِمُحَمَّدٍ(ص) بَعْدَ اللَّتَیا وَ الَّتِی، وَ بَعْدَ أَنْ مُنِی بِبُهَمِ الرِّجَالِ، وَ ذُؤْبَانِ الْعَرَبِ، وَ مَرَدَةِ أَهْلِ الْکتَابِ》 ♦️در چنین حالى خداوند تبارک و تعالى محمّد(ص) پیام‌ آور خود را به سوى شما گسیل داشت. او پس از آن همه رنجها که دید و سختى‌ها که کشید، شما را از ذلت و خوارى رهایى بخشید. رزم آوران ماجراجو، سرکشان درّنده‌خو، جهودان دین به دنیا فروش و ترسایان دور از حق از هر سو به او تاختند و با او به مخالفت برخاستند. 📋《کلَّما أَوْقَدُوا ناراً لِلْحَرْبِ أَطْفَأَهَا اللَّهُ، أَوْ نَجَمَ قَرْنٌ لِلشَّیطَانِ، وَ فَغَرَتْ فَاغِرَةٌ مِنَ الْمُشْرِکینَ، قَذَفَ أَخَاهُ فِی لَهَوَاتِهَا، فَلَا ینْکفِئُ حَتَّى یطَأَ صِمَاخَهَا بِأَخْمَصِهِ، وَ یخْمِدَ لَهَبَهَا بِسَیفِهِ، مَکدُوداً دؤوبا فِی ذَاتِ اللَّهِ، وَ مُجْتَهِداً فِی أَمْرِ اللَّهِ، قَرِیباً مِنْ رَسُولِ اللَّهِ، سَیدَ أَوْلِیاءِ اللَّهِ، مُشَمِّراً نَاصِحاً، مُجِدّاً کادِحاً، لَا تَأْخُذُهُ فِی اللَّهِ لَوْمَةُ لَائِمٍ، وَ أَنْتُمْ فِی رَفَاهِیةٍ مِنَ الْعَیشِ، وَادِعُونَ فَاکهُونَ آمِنُونَ، تَتَرَبَّصُونَ بِنَا الدَّوَائِرَ، وَ تَتَوَکفُونَ الْأَخْبَارَ، وَ تَنْکصُونَ عِنْدَ النِّزَالِ، وَ تَفِرُّونَ مِنَ الْقِتَالِ》 ♦️هنگامی که هر زمان آتش اخگر به هیزم و هیمه فتنه افکندند، خداوند آن را خاموش ساخت و هر گاه شاخ شیطان نمایان مى‌گشت و یا مشرکى دهان به یاوه‌ گویى مى‌گشود، او برادرش على(ع) را در کام آن مى‌افکند. امام على(ع) هم در مقابل تا آن زمان که بر مغز و سر مخالفان نمى‌کوبید و بینى آنها را به خاک مذلّت نمى‌مالید، ترک امر نمى‌نمود. او در راه خداوند کوشا، به رسول خدا نزدیک، و مهتر اولیاى نصیحتگر، تلاشگر و کوشنده بود، و شما در آن هنگام در آسایش مى‌زیستید و از امنیت برخوردار بودید. مترصّد تغییر جهت چرخ گردون علیه ما و گوش به زنگ اخبار بودید. به هنگام کارزار عقب گرد مى‌کردید و در میدان نبرد فرار را بر قرار ترجیح مى‌دادید تا الی آخر(۳) وقتی حضرت فاطمه(س) بعد از ایراد خطبه به منزل بازگشت، وقتی مظلومیت امامش یعنی امیرالمومنین(ع) را دیدند، برای اینکه کارهای پلید غاصبان حکومت را مجسم کنند و بفهمانند که این‌ها چه ستم‌هایی روا داشته‌اند، و شرح جنایات آنها در تاریخ بماند، در خطاب به امام علی(ع) فرمود : 📋《یَا ابْنَ أَبِی طَالِبٍ(ع)! عَلَیْکَ السَّلَامُ! اِشْتَمَلْتَ شَمْلَةَ الْجَنِینِ، وَ قَعَدْتَ حُجْرَةَ الظَّنِینِ!》 ♦️ای پسر ابوطالب(ع)! سلام بر تو! همچون کودکی که در شکم مادر جمع شده و زانو در بغل گرفته، کنج خانه نشسته‌ای! و همانند آدم‌های ظنین و متهم به گوشه‌ای نشسته‌ای! 📋《اِفْتَرَسْتَ الذِّئابَ وَ افْتَرَشْتَ التُّرَابَ》 ♦️روزی گرگ‌ ها را می‌دریدی و امروز خاک را فرش خود قرار داده‌ای و گوشه‌ای نشسته‌ای! 📋《لَیْتَنِی مِتُّ قَبْلَ هَنِیئَتِی》 ♦️اى کاش قبل از این که به این حالت ذلّتِ ظاهرى بیفتم، مُرده بودم.(۴) 📚منابع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۲۹، ص۲۳۶ ۲)الطرائف سید بن طاووس، ج۱، ص۲۶۳ ۳)شرح الأخبار قاضی نعمان، ج۳، ص۳۴ ۴)الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۱۰۷ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅حال حضرت فاطمه(س) روز به روز رو به وخامت بود. زنان نیز سخنان حضرت زهرا(س) را در بین مدینه بازگو کردند و همگان به نارضایتی فاطمه(س) از ابوبکر و عمر پی بردند و در صدد نکوهش عمر و ابوبکر بر آمدند. خلیفه وقت، ابوبکر، به همراه عمر بن خطاب وضعیت را به ضرر خود دیدند و به این ترتیب قصد عیادت از ایشان را کردند که با این کار حداقل حضرت(س) را راضی نگه دارند و خود را بی تقصیر جلوه دهند و اینکه دلجویی ظاهری انجام داده باشند و مسئله غصب خلافت و هجوم را معمولی جلوه دهند و تنفّر مردم را نسبت به خودشان کم کنند و هم به حکومت خود رنگ مشرعیت بدهند. اما در اولین درخواست با بی توجّهی حضرت زهرا(س) رو به رو شدند. وقتی کار به اینجا کشید و فهمیدند که حضرت(س) آنان را به حضور نمی طلبد، از امام علی(ع) خواستند تا وساطت کند. پس، از أمیرالمومنین(ع) درخواست ملاقات و عیادت ایشان را کردند، حضرت علی(ع) تقاضای آن دو را به فاطمه(س) ارائه کردند و ایشان در جواب فرمودند : 📋《البَیتُ بَیتُکَ وَ الحُرَّةُ اَمَتُکَ، اِفعَل ما تَشَاءُ!》 ♦️خانه متعلق به شماست و من هم به منزله كنيز و خدمتگزار در خانه شما هستم و هر طور که صلاح می دانید عمل کنید.(۱) پس بدین ترتیب حضرت(س) پذیرفت. سپس ابوبکر و عمر داخل شدند. حضرت زهرا(س) تا آنان را دید، روی به دیوار و پشت به آنان کرد. گفتند : آمده ایم که رضای شما را حاصل کنیم! حضرت(س) فرمود : من با شما حرف نمی زنم، مگر که قول بدهید که آنچه را که می گویم، اگر راست است، به راستی آن شهادت بدهید. آنان نیز قبول کردند. 📋حضرت(س) خطاب به آن دو فرمود: 《أَرَأَیتُكُما إِنْ حَدَّثْتُكُما عَنْ رَسُولِ اللهِ(ص)! تَعْرِفانِهِ وَ تَفْعَلانِ بِهِ؟ قالا : نَعَمْ. فَقالَتْ : نَشَدْتُكُمَا اللّهُ أَلَمْ تَسْمَعا رَسُولَ الله(ص) یقُولُ : (رِضَی فاطِمَةَ مِنْ رِضاىَ، وَ سَخَطُ فاطِمَةَ مِنْ سَخَطى، فَمَنْ أَحَبَّ فاطِمَةَ إِبْنَتى فَقَدْ أَحَبَّنى، وَ مَنْ أَرْضى فاطِمَةَ فَقَدْ أَرْضانى، وَ مَنْ أَسْخَطَ فاطِمَةَ فَقَدْ أَسْخَطَنى)؟ قالا : نَعَمْ! سَمِعْناهُ مِنْ رَسُولِ اللّهِ(ص)! فَقالَتْ : فَإِنّى أُشْهِدُ اللّهَ وَ مَلائِكَتَهُ أَنَّكُما أَسْخَطْتُمانى وَ ما أَرْضَیتُمانى وَ لَئِنْ لَقیتُ النَّبِىَّ لاََشْكُوَنَّكُما إِلَیهِ!》 ♦️آیا اگر حدیثى را از پیامبر خدا(ص) نقل كنم به آن عمل خواهید كرد؟ گفتند : آرى. فرمودند: شما را به خدا آیا نشنیده اید كه پیامبر(ص) فرموده اند : «خشنودى فاطمه(س) خشنودى من، و خشم فاطمه(س) خشم من است، هر كه دخترم فاطمه(س) را دوست بدارد، مرا دوست داشته، و هر كه فاطمه(س) را خشنود سازد، مرا خشنود ساخته، و هر كه فاطمه(س) را خشمگین نماید، مرا خشمگین نموده است»؟ گفتند : آرى، چنین حدیثى را از پیامبر خدا(ص) شنیده ایم. حضرت(س) فرمود : من هم خدا و فرشتگان را گواه مى گیرم كه شما دو نفر مرا خشمگین نمودید و خشنودم نساختید، و چون پیامبر(ص) را ملاقات نمایم، حتماً از شما به او شكایت خواهم نمود. در این هنگام، ابوبکر پیش آمد و گفت : ای فاطمه(س)! پناه می برم به خدا از اینکه مورد خشم پیامبر اکرم(ص) و تو باشم و بعد شروع کرد به گریستن! در این هنگام حضرت فاطمه(ع) مرتب خطاب به ابوبکر می فرمود : 📋《وَاللهِ لَاَدعُوَنَّ اللهَ عَلَیكَ عِندَ كُلِّ صَلَوةِِ اُصَلَّیَهَا》 ♦️به خدا قسم! من در هر نمازى كه مى خوانم، تو را نفرین مى كنم.(۲) آنان پس از شنیدن این سخنِ حضرت(س)، منزل را ترک کردند. 📚منابع: ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۹۸ ۲)بحارالأنوار مجلسی، ج۲۹، ص۶۲۷/ ﺍﻻﻣﺎﻣﻪ ﻭ ﺍﻟﺴﻴﺎﺳﻪ دینوری، ﺝ۱، ﺹ۲۰ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🗿پشيمانی «ابوبكر» در آخرين روزهای زندگی!👇 @AsnadolMasaeb
✅معمولاً هر شخصی در آخرين روزهاي زندگيش و هنگامي كه احساس مي کند مرگ به او نزديك شده است، مهمترين سخنان خود را گفته و اساسي ترین سفارش ها را می کند. ابوبکر نيز در آخرين روزهاي عمرش، سخنانی گفته است كه شنيدن آن ها واقعيت هاي بسياری را آشكار می كند؛ هر چند كه او حتی در اين جا نيز از گفتن تمام حقايق خودداری كرده است ؛ اما همين اندازه اش نيز براي اثبات بسياري از مسائل كفايت مي كند. وی در آخرين روزهاي عمرش، اعتراف مي كند كه دستور هجوم به خانه صديقه طاهره(س) را صادر كرده است. تعدادی از علمای اهل سنت؛ از جمله شمس الدين ذهبي، در کتاب تاریخ الاسلام، و محمد بن جرير طبري در تاريخش، ابن قتيبه دينوري در الإمامة والسياسة، ابن عساكر در تاريخ مدينه دمشق چنين مي نويسند : عبدالرحمن بن عوف در بيماري ابوبكر بر او وارد شد و بر وي سلام كرد، پس از گفتگويي، ابوبكر به او چنين گفت : 📋《..أَمَا إِنِّي لا آسَى عَلَى شَيْءٍ إِلّا عَلَى ثَلاثٍ فَعَلْتُهُنَّ : ..وَدِدْتُ أَنِّي لَمْ أَكُنْ كَشَفْتُ بَيْتَ فَاطِمَةَ(س) وَتَرَكْتُهُ، وَأَنْ أُغْلِقَ عَلَيَّ الْحَرْبَ》 ♦️من به چيزی تأسف نمي خورم، مگر بر سه چيز كه انجام دادم. ..دوست داشتم خانه ی فاطمه(س) را هتك حرمت نمی كردم، هر چند برای جنگ بسته شده بود! 📚منابع: ۱)تاريخ الإسلام ذهبی، ج۳، ص۱۱۸ ۲)تاريخ طبری، ج۲، ص۶۱۹ ۳)الامامة والسياسة دينوری، ج۱، ص۲۴ ۴)تاريخ مدينة دمشق ابن عساكر، ج۳۰، ص۴۲۲ ۵)شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد، ج۲، ص۴۶ ۶)المعجم الكبير طبرانی، ج۱، ص۶۲ ۷)مروج الذهب مسعودی، ج۱، ص۲۹۰ ۸)ميزان الاعتدال ذهبی، ج۳، ص۱۰۹ ۹)لسان الميزان عسقلانی، ج۴، ص۱۸۹ ۱۰)كنز العمال متقی هندی، ج۵، ص۶۳۱ ۱۱)مجمع الزوائد هيثمی، ج۵، ص۲۰۲ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♦️نگرانی در اواخر عمر شریفشان :👇 @AsnadolMasaeb
✅در روایتی از اسماء نقل شده است که در همین روزها حضرت فاطمه(س) خطاب به اسماء فرمود : 📋《أَلَا تَرَیْنَ إِلَى مَا بَلَغْتُ؟ فَلَا تَحْمِلِینِی عَلَى سَرِیرٍ ظَاهِرٍ!》 ♦️آیا نمی‌بینی من در چه حالی هستم؟ مبادا مرا روی تخته‌ای بگذارید که جنازه‌ام ظاهر باشد. (گویا تابوت آن‌زمان همانند نردبانى بدون دیوار بوده، وجنازه را روى آن مى‌گذاشتند، و جنازه مشخّص مى‌شد و پارچه‌اى روى جنازه‌ى آنها مى‌انداختند و حجم جسم آنها از زیر پارچه پیدا بود، و هرکس آن ها را می دید تشخیص مى‌داد که مرد است یا زن!) اسماء گفت : 📋《لَا لَعَمْرِی وَ لَکِنْ أَصْنَعُ نَعْشاً کَمَا رَأَیْتُ یُصْنَعُ بِالْحَبَشَةِ!》 ♦️نه! به جان خودم قسم! بلکه نظیر آن تابوتی را برای تو درست می‌کنم که در حبشه دیده بودم. فاطمه(س) فرمود : 📋《فَأَرِینِیهِ!》 ♦️پس نمونه‌ی آن را به من نشان بده! 📋《فَأَرْسَلَتْ إِلَى جَرَائِدَ رَطْبَةٍ فَقُطِّعَتْ مِنَ الْأَسْوَاقِ ثُمَّ جَعَلَتْ عَلَى السَّرِیرِ نَعْشاً وَ هُوَ أَوَّلُ مَا کَانَ النَّعْشُ فَتَبَسَّمَتْ وَ مَا رُئِیَتْ مُتَبَسِّمَةً إِلَّا یَوْمَئِذِِ》 ♦️اسماء فرستاد تا از بازار شاخه‌های تازه‌ی خرما آوردند. آنگاه آن تابوتی را که در حبشه دیده بود ساخت و آن اوّلین تابوتی بود که ساخته شد. حضرت فاطمه(س) پس از دیدن آن تابوت خندان شد و هیچ وقت غیر از آن موقع خندان نشده بود.(۱) در روایتی دیگر آمده که حضرت(س) وقتی تابوت را مشاهده نمود، فرمود : 📋《اُسْتُرِينِي! سَتَرَكِ اَللَّهُ مِنَ اَلنَّارِ》 ♦️حجم بدنم را بپوشان که خداوند متعال بدن شما را از آتش دوزخ مستور گرداند.(۲) 📚منابع : ۱)کشف الغمّه اربلی، ج۱، ص۵۰۳ ۲)تهذیب الاحکام طوسی، ج۱، ص۴۶۹ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅می‌توان مبارزات حضرت فاطمه‌ زهرا(س) را در مقابل غاصبان خلافت و نیز پشتیبانی و دفاع از مقام ولایت و امامت را در پنج مرحله مورد بررسی قرار داد : 1⃣جریان فدک 2⃣عزاداری حضرت زهرا(س) در فراق پیامبر اکرم(ص) 3⃣حضور حضرت(س) در پشت‌ درِ خانه و به هنگام آتش گرفتن در 4⃣اعلام نارضایتی حضرت(س) از دو خلیفه و غاصبان خلافت 5⃣وصیت حضرت(س) در مخفی بودن قبرشان 📚منبع : کتاب مهار انحراف مهدی طائب، ص۱۲۳ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✅حضرت فاطمه(ع) بعد از شهادت حضرت رسول اکرم(ص) به فاصله کمی به پدر بزرگوارشان ملحق شدند. در این فاصله اندك تا شهادت خود حضرت(س) گریه و حزن ایشان به قدری بود، که نام ایشان جزء بکائین خمسه می باشد. امام صادق(ع) در این باره می فرماید : 📋《الْبَكَّاءُونَ خَمْسَة : آدَمُ(ع)، و يَعقُوبُ(ع)، و يُوسُفُ(ع) وَ فَاطِمَةُ(س) بِنتُ مُحَمَّدِِ(ص) وَ عَلِىُّ بنُ الحُسَينِ(ع)! وَ أَمَّا فَاطِمَةُ(س) فَبَكَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ(ص) حَتَّى تَأَذَّى بِهِ أَهْلُ الْمَدِینَةِ فَقَالُوا لَهَا : قَدْ آذَیْتِینَا بِكَثْرَةِ بُكَائِكِ! إِمَّا أَنْ تَبْكِی بِاللَّیْلِ وَ إِمَّا أَنْ تَبْكِی بِالنَّهَارِ فَكَانَتْ تَخْرُجُ إِلَى الْمَقَابِرِ مَقَابِرِ الشُّهَدَاءِ فَتَبْكِی حَتَّى تَقْضِیَ حَاجَتَهَا ثُمَّ تَنْصَرِفُ》 ♦️گريه كنندگان -معروف تاريخ- پنج نفرند : آدم(ع) و يعقوب(ع) و يوسف(ع) و حضرت فاطمه زهرا(س) وامام سجاد(ع)! امام صادق(ع) درباره علت گريه حضرت فاطمه(س) فرمود : حضرت فاطمه(س) در فراق رسول اکرم(ص) به قدرى گریه كرد كه اهل مدینه خسته و ناراحت شده و به او گفتند : تو به واسطه كثرت گریه‏ ات ما را اذیّت مى‏ كنى! باید یا شب گریه کنی و یا روز گریان باشی! لذا حضرت زهرا(س) از مدینه خارج و به سوى قبر شهداء مى‏ رفت، وقتى ناراحتی هاى قلبى خود را با گریستن خالى مى‏ كرد، به سوى مدینه باز مى‏ گشت.(۱) اما حقیقت این است که گریه حضرت فاطمه(س) تنها براى از دست دادن پدر نبود، بلکه گریه های ایشان، مردم را به یاد وقایعی مى انداخت، که نسبت به آن بی تفاوت شده بودند و این دل حضرت فاطمه(س) را به درد می آورد، از جمله بی حرمتی و بی اعتنایی به فرمایشات رسول اکرم(ص) در مورد جانشینی امام علی(ع) و هجوم و اهانت به خانه وحی و نادیده گرفتن و حتی فراموشی واقعه غدیر و اینکه حضرت(س) به واسطه این گریه ها به نوعی درصدد اثبات حقانیت و مظلومیت امام علی(ع) بود. چون با شعار《فُقِدَ النَّبِیُّ وَ ظُلِمَ الْوَصِیُّ》این راه را پیش گرفتند. اما اینکه آیا این گریه ها موجب آزار اهل مدینه بوده است یا نه؟!! 👤علامه مرحوم سید جعفر مرتضی عاملی در این باره می‏ گوید : «ما تصور نمی‏ كنیم كه گریه زهرا(س) در فراق پدرش آسایش مردم را به هم زد و موجب اعتراض آنان شد بلكه آنچه آنان را ناراحت كرد و به واكنش واداشت چیزی است كه وجود زهرا(س) در كنار قبر پدرش با حالتی از حزن و اندوه و دلتنگی و دل شكستگی برمی‏ انگیخت (یعنی) مظلومیت زهرا(س) كه بلافاصله پس از درگذشت پدرش به سراغ او آمده بود و نمایانگر حالت تحریك مداوم مردم پاك نهاد و مخلص و با ایمان و در نتیجه نابودی خطی بود كه از انجام هیچ عملی در راه رسیدن به خواسته‏ هایش فرو گذار نكرد. گریه زهرا در فراق شخص رسول خدا(ص) به اندازه گریه آن بانو در تجسم سرنوشت غمباری كه به مجرد وفات پیامبر اسلام، بر خاندان پیامبر(ص) وارد شد نبود (در واقع گریه اصلی برای اوضاع پس از رحلت پیامبر(ص) بود)»(۲) به هر حال پس از فشار حاکمان و اعتراض همسایگان، امام علی(ع) در قبرستان بقیع، اتاقى براى فاطمه زهرا(س) ساخت که (بیت الاحزان) نام گرفت. پس از آن حضرت فاطمه(س) در آن شروع به گریه نمودند؛ و به این نحو، گریه را علنی تر کردند. البته گریه حضرت(س) در خانه ی خودش تا حدودی علنی بود، چون خانه امیرمومنان(ع) به مسجد النبی(ص) چسبیده بود و درب آن به داخل مسجد باز می شد. لذا تمام اهل مسجد آن گریه های اعتراض را می شنیدند و برایشان یقین حاصل می شد که آن حضرت(س)، از ابوبکر و مردم مدینه رنجیده اند. لذا بر آنها واجب می شد که رضایت حضرتش را جلب کنند، امّا چنین نکردند. البته طبق احادیث خود اهل سنّت، ابوبکر و عمر اقدام نمودند به جلب رضایت آن حضرت(س)، ولی آن حضرت(س) رضایت ندادند که هیچ، بلکه تأکید نمودند که هیچگاه آنها را نخواهند بخشید.(۳) در روایات دیگری آمده است که حضرت فاطمه(س) پس از رسول اکرم(ص) همیشه محزون و غمگین بود و هیچگاه نخندید و آنگاه که بیمار شد، در شکایت خود به سوى خدا چنین مى گفت : 📋《يَا حَيُّ يَا قَيُّومُ! بِرَحْمَتِكَ أَسْتَغِيثُ فَأَغِثْنِي اَللَّهُمَّ زَحْزِحْنِي عَنِ اَلنَّارِ وَ أَدْخِلْنِي اَلْجَنَّةَ وَ أَلْحِقْنِي بِأَبِي مُحَمَّدٍ(ص)》 ♦️اى خداوند زنده و پاينده، به رحمت تو پناه مى برم پس به فريادم برس! بار خدايا! مرا از آتش جهنم دور گردان و به بهشت وارد كن و مرا به پدرم رسول خدا(ص) ملحق ساز.(۴) 📚منابع : ۱)الخصال شیخ صدوق، ج۱، ص۲۷۲ ۲)مأساة الزهراء(س)، مرتضى عاملى، ج۱، ص۳۳۵ ۳)صحیح بخاری، ج۶، ص۱۴۵ ۴)بحارالانوار مجلسی، ج۷۸، ص۲۳۳ @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴شهادت هنگام هجوم توسط مهاجمان که مورد اتفاق شیعه و اهل سنت :👇 @AsnadolMasaeb
🔰مساله سقط شدن حضرت محسن(علیه السلام) و شهادت ایشان توسط هجوم مهاجمان مورد اتفاق شیعه و سنی می باشد و جای انکار نمی باشد که به برخی از این مدارک اشاره می شود :👇 📚کتب اهل تسنن : 1⃣مرحوم ابن شهر آشوب از کتاب معارف ابن فتیبه از علمای برجسته اهل سنت نقل می کند : «فرزندان فاطمه(سلام الله علیها) حسن(ع) و حسین(ع) و زینب(س) و ام کلثوم(س) و محسن(ع) بودند و همانا محسن از ضربه قنفذ کشته شد.» 📚منبع : مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۱۳۲ ┈┉┅━━━━━━━━┅┉┈ 2⃣بلاذری در انساب الاشراف خودش نقل می کند : «فاطمه(سلام الله علیها) برای علی(ع) چند فرزند به دنیا آورد که عبارتند از؛ حسن(ع) با کنیه ابامحمد و حسین(ع) با کنیه اباعبدالله و محسن(ع) که در کودکی از دنیا رفت.» 📚منبع: انساب الاشراف بلاذری، ج۱، ص۴۰۴ ┈┉┅━━━━━━━━┅┉┈ 3⃣مسعودی می نویسد : «آنان در هجوم خود به خانه فاطمه(سلام الله علیها) سیده زنان را در پشت درب چنان فشردند که محسن(ع) را سقط کرد.» 📚اثباه الوصیه مسعودی، ص۱۴۲ ┈┉┅━━━━━━━━┅┉┈ 4⃣شهرستانی از «نظام» که از علمای برجسته اهل سنت است نقل می کند : «همانا عمر چنان ضربه ای به شکم فاطمه(سلام الله علیها) در روز بیعت زد که فاطمه(س) جنین خود را از شکم انداخت.» 📚منبع: الملل و النحل شهرستانی، ج۱، ص۵۷ ┈┉┅━━━━━━━━┅┉┈ 5⃣ابن ابی الحدید از استادش نقیب نقل می کند که می گفت : «پیامبر(ص) اگر در زمان فاطمه(سلام الله علیها) زنده بود بدون شک خون کسانی که فاطمه را ترساندند تا بچه از شکمش افتاد را مباح می کرد.» 📚منبع : شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید معتزلی، ج۱۴، ص۱۹۲ ┈┉┅━━━━━━━━┅┉┈ 6⃣طبری می نویسد : «فاطمه(سلام الله علیها) برای علی(ع) حسن(ع) و حسین(ع) و محسن(ع) را به دنیا آورد، لکن محسن(ع) در کودکی از دنیا رفت.» 📚منبع : ذخائر العقبی طبری، ص۵۵ ┈┉┅━━━━━━━━┅┉┈ 7⃣ذهبی عالم برجسته اهل سنت از احمد حماد کوفی که از حافظان اهل سنت است نقل می کند : «بدون شک عمر چنان لگدی به فاطمه(سلام الله علیها) زد که محسن از او سقط شد.» 📚منبع : لسان المیزان ذهبی، ج۱، ص۲۶۸ ┈┉┅━━━━━━━━┅┉┈ 8⃣صفدی نیز در کتاب خود می نویسد : «بدون شک عمر در روز بیعت چنان فاطمه(سلام الله علیها) را زد که محسن(ع) را از شکم انداخت.» 📚منبع : الوافی بالوفیات صلاح الدین صفدی، ج۶، ص۱۵ ┈┉┅━━━━━━━━┅┉┈ 9⃣جوینی از بزرگان اهل سنت از پیامبر(ص) چنین نقل می کند که می فرمود : «هرگاه فاطمه(سلام الله علیها) را می بینم به یاد مصیبت هایی که پس از من بر او وارد می شود می افتم وگویی که من خود شاهد آن اتفاقات هستم ومی بینم که ذلت به خانه او وارد شده وحرمتش را هتک نموده وحق اورا غصب وارث اورا منع و پهلویش را شکسته وجنین اورا سقط نموده اند.» 📚منبع : فرائد السمطین جوینی، ج۲، ص۳۴ ┈┉┅━━━━━━━━┅┉┈ 🔟ذهبی در شرح حال ابن ابی دارم می گوید : ابن ابی دارم شخصی بود که در طول عمر خود با رعایت اعتدال زندگی کرد، ولی در آخرین روزهای عمرش بیشترین چیزی که برای او خوانده می شد روایات معایب بود. برای او این روایت خوانده شد و او نیز تایید می کرد. «عمر به پهلوی فاطمه(سلام الله علیها) لگد زد و محسنش را سقط نمود.» 📚منبع : سیر اعلام النبلاء ذهبی، ج۱۵، ص۵۷۸ ┈┉┅━━━━━━━━┅┉┈ 📚کتب شیعه: 1⃣مرحوم طبرسی نقل می کند که امام حسن(ع) خطاب به مهاجم خانه حضرت زهرا(س) عرضه می داشت : «تو کسی هستی که بر فاطمه(سلام الله علیها) دختر پیامبر(ص) ضربه وارد کردی تا فرزند درون شکمش را سقط کرد.» 📚منبع : الاحتجاج طبرسی، ج۱، ص۲۷۸ ┈┉┅━━━━━━━━┅┉┈ 2⃣سلیم بن قیس نقل می کند : «به زهرا(سلام الله علیها) ضربه و آسیب رساندند تا جنینش سقط شد و به واسطه این ضربه شهید شد.» 📚منبع: کتاب سلیم بن قیس هلالی، ج۲، ص۵۸۸ ┈┉┅━━━━━━━━┅┉┈ 3⃣امام صادق(ع) فرمود : «عمر با پایش به زهرا(سلام الله علیها) ضربه وارد کرد در حالی که او حامله به محسن(ع) بود و پس از آن ضربه محسن(ع) از او سقط شد.» 📚منبع: الاختصاص شیخ مفید، ص۱۸۵ ┈┉┅━━━━━━━━┅┉┈ 4⃣در روایت دیگر فرمود : «قنفذ به امر عمر با شمشیر بر فاطمه(سلام الله علیها) ضربه وارد کرد و او محسن(ع) را سقط کرد.» 📚منبع: دلائل الامامه طبری شیعی، ص۱۳۴ ┈┉┅━━━━━━━━┅┉┈ 5⃣شیخ صدوق روایت می کند که پیامبر گرامی(ص) فرمود : «فاطمه(سلام الله علیها) سیده زنان عالمین و پاره تن من و نور چشم من می باشد. پس از من حرمتش شکسته می شود و حقش غصب می شود و فرزندش سقط می شود و او ندا می دهد یا محمد! اما اجابت نمی شود.» 📚منبع : امالی شیخ صدوق، ص۱۱۴ ┈┉┅━━━━━━━━┅┉┈ 6⃣در روایت دیگر آمده است : «آنان به منزل زهرا(سلام الله علیها) حمله کردند و سبب سقط محسن شدند.» 📚منبع : بحار الانوار مجلسی، ج۳۰، ص۲۹۵ ┈┉┅━━━━━━━━┅┉┈ 7⃣در کتاب ارشاد القلوب آمده است که حضرت زهرا(سلام الله علیه) فرمود : «آنان سبب سقط محسن شدند، بدون آنکه او جرمی کرده باشد.» 📚منبع : بحار الانوار مجلسی، ج۳۰، ص۳۵۰ @AsnadolMasaeb
🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴♦️🏴 📆سیزدهم جمادی الاول سال یازدهم هجری قمری، سالروز جانسوز و مظلومانه بانوی دو عالم، حضرت صدیقه کبری، شفیعه اعظم، حامی ولایت، دردانه عالم خلقت بر شما دوستداران اهل بیت(علیهم السلام) عصمت و طهارت تسلیت و تعزیت باد. @AsnadolMasaeb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا