5.71M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶 حقیقت پیرامون عقد آریایی
🔘 عقد آریایی، هیچ ریشهی تاریخی ندارد. بدعتی است برخاسته از تخیلات شاعرانه، به منظور فخرفروشی...
👈🏻 نگاهی مختصر به ریشه عقد جعلی آریایی
@ir_bastan
✅بنی قریظه گروه سوم از یهودیان مدینه بودند که در سال پنجم هجری، بعد از اتمام جنگ های بدر و احد، با رسول اکرم(ص) به مخالفت پرداختند.
ابتدا ابوسفیان به کمک قبایل تبعید شده بنی نضیر و بنی قینقاع، شهر مدینه را با هدف تخریب جامعه مسلمانان محاصره کرد که جنگ احزاب (خندق) صورت گرفت.
در ابتدا بنی قریظه به مسلمانان گفته بودند که در طول غزوه خندق با آنان متحد هستند.
اما بعدها آنان از اعراب قریش و مشرکان و متحدانشان جانبداری و حمایت کردند.
پس علت روی دادن این جنگ، پیمان شکنی بنی قریظه و همکاری با مشرکان در جنگ احزاب علیه مسلمانان بوده است.
شعله جنگ از آنجا شروع شد که وقتی یهودیان بنی نضیر اخراج شدند و در خیبر ساکن گردیدند، گروه های دیگر یهودی، تصمیم گرفتند، تمام طوایف را تشویق به نابودی مسلمین بکنند، و جنگ احزاب را به راه انداختند، از میان آنها (حیَّ بن اخطَب) به سراغ بنی قریظه رفت و رئیس آنها را به پیمان شکنی واداشت و ایشان هم پیمان را شکستند.
جالب اینکه (کعب بن اسد) ابتدا راضی نمی شود و از نیکویی های حضرت رسول اکرم(ص) و وفاداریش به پیمان سخن می گوید، آنها پیمان داشتند که با دشمنان اسلام، علیه اسلام متحد نشوند، ولی در نهایت این کار را کردند، و پیمان شکستند.
حتی از کفار قریش درخواست نیرو کردند و یک بار هم شبیخون زدند ولی در نهایت با همکاری یک تازه مسلمان که اسلامش را پنهان کرده بود، توافق آنها با کفّار به هم خورد، و در نتیجه از همکاری با احزاب عرب، باز ایستادند.
⚔آغاز غزوه بنی قریظه :
پس حضرت رسول اکرم(ص) به سراغ یهودیان بنی قریظه رفتند و آنها را محاصره نمودند.
حضرت(ص) ابتدا به آنان پیشنهاد تسلیم شدن دادند ولی آنان تسلیم نشدند، شاید اگر به پیشنهاد رسول اکرم(ص) تسلیم میشدند، تخفیفی در مجازاتشان داده میشد.
بنی قریظه تقاضای حَکَم(داور) بین خود و رسول اکرم(ص) را دادند.
حضرت(ص) نیز درخواست آنان را پذیرفتند.
بنی قریظه پیشنهاد داوری سعد بن معاذ [از صحابی رسول اکرم(ص) و از هم پیمان بنی قریظه] را دادند و حضرت(ص) نیز پذیرفتند.
در هر حال سعد دستور به اعدام مردان و اسارت زنان و کودکان ایشان را داد.
📚منابع:
۱)المغازی واقدی، ص۳۴۵
۲)سیره ابن هشام، ص۳۷۴
۳)تاریخ یعقوبی، ج۱، ص۴۱۱
۴)طبقات ابن سعد، ج۲، ص۶۷
@TarikhEslam
12.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#پرسش_و_پاسخ
سوال7️⃣5️⃣ : آیا حضرت رسول اکرم(ص) در #جنگ_بنی_قریظه نسل کشی کرده است؟!
✍پاسخ نسبتا قانع کننده از «علیرضا پور مسعود» با عنوان «نقش یهود در حوادث اسلام» :👆
@TarikhEslam
📅بیست و چهار ذی القعده سال ۲۰۰ هجری قمری حرکت #امام_رضا_علیه_السلام از مدینه به مرو!👇
#وقایع_ماه_ذی_القعده
@TarikhEslam
#پرسش_و_پاسخ
سوال8️⃣5️⃣:اهداف مأمون از دعوت #امام_رضا_علیه_السلام به خراسان چه بود؟
✍پاسخ #مقام_معظم_رهبری به این سوال:👇
@TarikhEslam
✍پاسخ:
مأمون از دعوت امام هشتم به خراسان چند مقصود عمده را تعقیب میکرد :
1⃣اولین و مهمترین آنها، تبدیل صحنه مبارزات حاد انقلابی شیعیان، به عرصه فعالیت سیاسی آرام و بیخطر بود.
همان طور که گفتم، شیعیان در پوشش تقیه، مبارزاتی خستگیناپذیر و تمامنشدنی داشتند.
این مبارزات که با دو ویژگی همراه بود، تأثیر توصیفناپذیری در برهم زدن بساط خلافت داشت.
آن دو ویژگی، یکی مظلومیت بود و دیگری قداست.
شیعیان با اتکا به این دو عامل نفوذ، اندیشه شیعی را که همان تفسیر و تبیین اسلام از دیدگاه ائمه اهل بیت است، به زوایای دل و ذهن مخاطبین خود میرساندند و هر کسی را که از اندک آمادگی برخوردار بود، به آن طرز فکر متمایل و یا مؤمن میساختند و چنین بود که دائره تشیع، روزبهروز در دنیای اسلام گسترش مییافت و همان مظلومیت و قداست بود که با پشتوانه تفکر شیعی، اینجا و آنجا در همه دورانها قیامهای مسلحانه و حرکات شورشگرانه را برضد دستگاههای خلافت سازماندهی میکرد.
مأمون میخواست یکباره آن خفا و استتار را از این جمع مبارز بگیرد و امام را از میدان مبارزه انقلابی به میدان سیاست بکشاند و بدین وسیله کارآئی نهضت تشیع را که بر اثر همان استتار و اختفا روزبهروز افزایش یافته بود به صفر برساند.
با این کار، مأمون آن دو ویژگی مؤثر و نافذ را نیز از گروه علویان میگرفت؛ زیرا جمعی که رهبرشان فرد ممتاز دستگاه خلافت و ولیعهد پادشاه مطلقالعنان وقت و متصرف در امور کشور است، نه مظلوم است و نه آنچنان مقدس.
این تدبیر میتوانست فکر شیعی را هم در ردیف بقیه عقاید و افکاری که در جامعه طرفدارانی داشت، قرار دهد و آن را از حد یک تفکر مخالف دستگاه که اگرچه از نظر دستگاهها، ممنوع و مبغوض است، از نظر مردم به خصوص ضعفا پرجاذبه و استفهامبرانگیز است، خارج سازد.
2⃣تخطئه مدعای تشیع مبنی بر غاصبانه بودن خلافتهای اموی و عباسی و مشروعیت دادن به این خلافتها بود. مأمون با این کار به همه شیعیان، مزورانه ثابت میکرد که ادعای غاصبانه و نامشروع بودن خلافتهای مسلط که همواره جزء اصول اعتقادی شیعه به حساب میرفته، یک حرف بیپایه و ناشی از ضعف و عقدههای حقارت بوده است، چه اگر خلافتهای دیگران نامشروع و جابرانه بود، خلافت مأمون هم که جانشین آنهاست، میباید نامشروع و غاصبانه باشد، و چون علی بن موسی الرضا(ع) با ورود در آن دستگاه و قبول جانشینی مأمون، او را قانونی و مشروع دانسته، پس باید بقیه خلفا هم از مشروعیت، برخوردار بوده و باشند و این نقض همه ادعاهای شیعیان است. با این کار نه فقط مأمون از علی بن موسی الرضا(ع) بر مشروعیت حکومت خود و گذشتگانش اعتراف میگرفت، بلکه یکی از ارکان اعتقادی تشیع را که همان ظالمانه بودن پایه حکومتهای قبلی است نیز درهم میکوبید.
علاوه بر این، ادعای دیگر شیعیان مبنی بر زهد و پارسایی و بیاعتنایی ائمه به دنیا نیز با این کار نقض میشد، و چنین وانمود میشد که آن حضرت(ع) فقط در شرایطی که به دنیا دسترسی نداشتهاند، نسبت به آن زهد میورزیدند و اکنون که درهای بهشت دنیا به روی ایشان باز شد، به سوی آن شتافتند و مثل دیگران خود را از آن مغتنم کردند.
3⃣اینکه مأمون با این کار، امام(ع) را که همواره یک کانون معارضه و مبارزه بود، در کنترل دستگاههای خود قرار میداد و به جز خود آن حضرت(ع)، همه سران و گردنکشان و سِلَحشوران علوی را نیز در سیطره خود در میآورد؛ و این موفقیتی بود که هرگز هیچ یک از اسلاف مأمون چه بنیامیه و چه بنیعباس برآن دست نیافته بودند.
4⃣اینکه امام را که یک عنصر مردمی و قبله امیدها و مرجع سؤالها و شکوهها بود، در محاصره مأموران حکومت قرار میداد و رفتهرفته رنگ مردمی بودن را از او میزدود و میان او مردم و سپس میان او و عواطف و محبتهای مردم فاصله میافکند.
5⃣هدف پنجم این بود که با این کار برای خود وجهه و حیثیتی معنوی کسب میکرد. طبیعی بود که در دنیای آن روز همه او را بر اینکه فرزندی از پیغمبر و شخصیت مقدس و معنوی را به ولیعهدی خود برگزیده و برادران و فرزندان خود را از این امتیاز محروم ساخته است، ستایش کنند و همیشه چنین است که نزدیکی دینداران به دنیاطلبان از آبروی دینداران میکاهد و بر آبروی دنیاطلبان میافزاید.
6⃣ آنکه در پندار مأمون، امام با این کار به یک توجیهگر دستگاه خلافت بدل میگشت.
بدیهی است شخصی در حد علمی و تقوایی امام با آن حیثیت و حرمت بینظیری که وی به عنوان فرزند پیامبر در چشم همگان داشت، اگر نقش توجیه حوادث را در دستگاه حکومت برعهده میگرفت، هیچ نغمه مخالفی نمیتوانست خدشهای بر حیثیت آن دستگاه وارد سازد؛ این همان حصار منیعی بود که میتوانست همه خطاها و زشتیهای دستگاه خلافت را از چشمها پوشیده بدارد.
⬅️به جز اینها، هدفهای دیگری نیز برای مأمون متصور بود.
📚منبع:
کتاب انسان ۲۵۰ ساله، ص۳۰۷-۳۱۲
@TarikhEslam
📜حدیث سلسلةُ الذَهَب(زنجیر زرّین):👇
#امام_رضا_علیه_السلام
@TarikhEslam
✅شیخ صدوق در کتاب التوحید چنین نقل کرده است که اسحاق بن راهویه میگوید :
وقتی امام رضا(ع) در سفر به خراسان، به نیشابور رسید، شماری از مُحدِّثان خدمت حضرت(ص) رسیدند و عرض کردند :
ای پسر رسول خدا(ص) از شهر ما تشریف میبرید و برای ما حدیثی بیان نمیفرمایید؟
پس از این تقاضا، حضرت(ع) سرش را از کجاوه بیرون آورد و فرمود :
شنیدم از پدرم موسی بن جعفر(ع) که فرمود،شنیدم از پدرم جعفر بن محمّد(ع) که فرمود، شنیدم از پدرم محمّد بن علی(ع) که فرمود، شنیدم از پدرم علی بن الحسین(ع) که فرمود شنیدم از پدرم حسین بن علی(ع) فرمود شنیدم از پدرم امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب(ع) که فرمود، شنیدم از رسول خدا(ص) که فرمود شنیدم از جبرئیل که گفت:
📋《إن اللهَ تَعَالَی یَقُولُ (لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ) حِصْنِی فَمَنْ دَخَلَ حِصْنِی أَمِنَ مِنْ عَذَابِی》
♦️خداوند جل جلاله میفرماید:
کلمه «لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» دژ مستحکم من است، پس هرکس که در دژ من درآید، از عذابم در امان است.
وقتی مرکب به راه افتاد، امام رضا(ع) فرمود:
📋《بِشُرُوطِهَا وَ أَنَا مِنْ شُرُوطِهَا》
♦️البته با شرایطش و من جزو شرایط آن هستم.(۱)
📚منبع:
۱)توحید شیخ صدوق، ص۴۹
@TarikhEslam
🗺🔎🗺🔎🗺🔎🗺🔎🗺🔎
🗞نقشه تقریبی مسیر کاروان #امام_رضا_علیه_السلام از مدینه منوره تا مرو!
سفر امام رضا(ععلیه السلام)؛
۱)از مدینه تا بصره
۲)از بصره تا فارس
۳)از فارس تا یزد
۴)از یزد تا خراسان
@TarikhEslam
🕌چند نکته درباره برکات حضور #امام_رضا_علیه_السلام در ایران :👇
@TarikhEslam