4⃣عُبیدالله بن حرّ جُعفی:👇
«دیدار در نزدیکی کربلا»
#خواص_بی_خواص
@TarikhEslam
✅هنگامى که امام حسین(ع) با سپاه اندک خویش به «قصر بنى مقاتل» رسید در آنجا خیمه اى توجّه اش را جلب کرد.
حضرت(ع) پرسید : این خیمه کیست؟
گفتند : عبیدالله بن حرّ جعفى!
امام(ع) حجّاج بن مسروق جعفى را به نزد او فرستاد.
حجّاج به خیمه عبیدالله بن حرّ آمد، سلام کرد و گفت :
اى پسر حرّ! به خداسوگند! اگر شایسته آن باشى که بپذیرى خداوند به تو کرامتى عظیم هدیه کرده است.
گفت : کدام کرامت؟
حجّاج پاسخ داد : این حسین بن على(ع) است، که تو را به یارى خویش فرا مى خواند.
پس اگر در رکاب آن حضرت(ع) با دشمنانش نبرد کنى، پاداش بزرگى نصیب تو خواهد شد و اگر کشته شوى، به فیض شهادت نایل گردى.
عبیدالله بن حرّ گفت :
من از کوفه بیرون نیامدم مگر آن که بیم داشتم حسین بن على(ع) به کوفه قدم گذارد و من آنجا باشم و یارى اش نکنم.
در کوفه هیچ یاورى نمانده مگر آن که به دنیا رو کرده است، خدمت امام(ع) برگرد و این مطلب را به عرضشان برسان.
حجّاج نزد امام(ع) آمد و ماجرا را به عرض امام(ع) رساند.
امام(ع) برخاست و با تنى چند از یاران خود به نزد عبیدالله بن حرّ آمد.
عبیدالله از امام(ع) استقبال گرمى به عمل آورد و امام(ع) نشست و پس از حمد و ثناى الهى فرمود :
اى پسر حرّ! همشهریان تو این نامه ها را برایم نوشتند و خبر دادند که همگى بر یارى من متّفق اند و در کنار من ایستاده و با دشمنانم پیکار خواهند کرد و از من خواستند که نزدشان بروم و من نیز آمدم.
ولى گمان نمى کنم که آنان بر عهدشان پایدار بمانند، زیرا آنان بر کشتن پسر عمویم مسلم بن عقیل و یارانش با دشمنان همکارى کردند، و همگى با پسر مرجانه، عبیدالله بن زیاد که از من مى خواست با یزید بیعت کنم، همراه شده اند.
و تو اى پسر حرّ!
بدان! به یقین خداوند در برابر کارهایى که انجام داده اى و گناهانى که در ایّام گذشته مرتکب شده اى، از تو بازخواست خواهد کرد، و من در این لحظه از تو مى خواهم که با آب توبه گناهانت را شستشو دهى و تو را به یارى خاندان اهلبیت(ع) فرا مى خوانم.
اگر حقّمان را به ما دادند خدا را بر آن شکر کرده و مى پذیریم و اگر آن را از ما بازداشتند و به ظلم و ستم بر ما چیره شدند، تو در طلب حق، از یاوران من خواهى بود و در هر دو صورت زیانى نخواهى دید.
عبیدالله بن حرّ عرض کرد :
تو را به خدا سوگند که این خواهش را از من مکن.
من هر چه بتوانم از کمک هاى مالى از تو دریغ نخواهم کرد.
این اسب را از من بپذیر که در پى کسى با آن روان نشدم مگر آن که بر او دست یافتم و با آن از مهلکه اى نگریختم جز آن که نجات یافتم و این شمشیر را تقدیم تو مى کنم که به هر چه فرود آوردم آن را برید.
امام(ع) فرمود :
📋《یَابْنَ الْحُرِّ! ما جِیْناکَ لِفَرَسِکَ وَ سَیْفِکَ، اِنَّما اَتَیْناکَ لِنَسْاَلَکَ النُّصْرَهَ، فَاِنْ کُنْتَ قَدْ بَخِلْتَ عَلَیْنا بِنَفْسِکَ فَلا حاجَهَ لَنا فِی شَىْء مِنْ مالِکَ!》
♦️اى فرزند حرّ! ما به قصد اسب و شمشیرت نیامدیم، ما آمدیم تا از تو یارى بطلبیم. اگر از تقدیم جانت در راه ما دریغ مى ورزى، هیچ نیازى به مالت نداریم.
سپس فرمود :
من از رسول خدا(ص) شنیدم که مى فرمود:
📋《مَنْ سَمِعَ داعِیَهَ اَهْلِ بَیْتی، وَ لَمْ یَنْصُرْهُمْ عَلى حَقِّهِمْ اِلاَّ اَکَبَّهُ اللهُ عَلى وَجْهِهِ فِى النّارِ》
♦️هر کس فریاد استغاثه اهل بیت مرا بشنود و به یاریشان نشتابد، خداوند متعال وى را به رو در آتش دوزخ اندازد.(۱)
آنگاه امام حسین(ع) برخاست و این آیه را تلاوت کرد :
📋《مَا كُنْتُ مُتَّخِذَ الْمُضِلِّينَ عَضُدَاً》
♦️من هرگز گمراه کنندگان را کمک کار خود بر نمی گزينم.(۲)
و سپس امام(ع) به نزد یاران خویش بازگشت.
📚منابع :
۱)الفتوح ابن اعثم، ج۵، ص۱۳۲
۲)سوره کهف، آیه ۵۱
@TarikhEslam
5⃣ضحّاک بن عبدالله مشرقی :👇
«دیدار با امام(ع) در روز عاشورا»
#خواص_بی_خواص
@TarikhEslam
✅ضحاک بن عبدالله مشرقی از جمله یاران امام حسین(ع) است که با حضور در کربلا و سپس فرار از صحنه نبرد روز عاشورا، انتقاداتی را بعدها بین تحلیلگران و مورخین شیعی به علت تنها گذاشتن امام(ع) و اهل بیتش برانگیخته است.
✅طبری می نویسد :
ضحاک بن عبدالله مشرقی به همراه مالک بن نضر ارحبی، در میانه راهِ کاروان امام حسین(ع) به سوی کوفه، با ایشان ملاقات کردند.
امام حسین(ع) آن دو نفر را به یاری خود دعوت کرد، وقتی آنان عذر خواستند!
امام حسین(ع) فرمود :
📋«فَمَا يَمْنَعُكُمَا مِن نُصرَتِی؟»
♦️چه چیز مانع یاری شما می شود؟
مالک بن نضر گفت :
📋«عَلَيَّ دَيْنٌ و لِى عِيَالٌ»
♦️من بدهی و نانخور دارم.
اما ضحاک دعوت امام حسین(ع) را مشروط قبول کرد و گفت :
📋«إِنَّ عَلَيَّ دَيْنَاً وَ إِنَّ لِى لَعِيَالاً وَلكِنَّكَ إِنْ جَعَلْتَنِي فِي حِلٍّ مِن الاِنصِرَافِ إِذَا لَمْ أَجِدْ مُقَاتِلاً قَاتَلتُ عَنكَ مَا كَانَ لَكَ نَافِعَاً وَ عَنكَ دَافِعَاً»
♦️من هم فردی عیال وارم و به مردم مقروض هستم؛ اما اگر به من اجازه دهی، هنگامی که هیچ جنگجویی در کنارت نیافتم، بازگردم و فقط تا آنجا برایت بجنگم که برایت سودمند باشد و بتوانم از تو دفاع کنم!
امام حسین(ع) نیز پذیرفت.(۱)
گذشت تا اینکه روز عاشورا فرا رسید.
ضحاک خود می گوید :
وقتی دیدم یاران امام حسین(ع) کشته شدهاند و نوبت به ایشان و خاندانش رسیده و با او به جز سوید بن عمرو خثعمی و بشیر بن عمرو حضرمی باقی نماندهاند، خدمت حضرت ابا عبدالله(ع) رسیدم و گفتم :
📋«يَابنَ رَسُولِ اللهِ(ص)! قَد عَلِمتَ إِنِّي قُلتُ؟ أَنِّي أُقَاتِلُ عَنكَ مَا رَأيتُ مُقَاتِلاً فَإِذَا لَم أَرِ مُقَاتِلاََ فَأَنَا فِي حِلٍّ مِن الاِنصِرَافِ؟»
♦️ای پسر رسول خدا(ص)! به خاطر دارید که بین من و شما چه شرطی بود؟
قرار بود هنگامی که هیچ جنگجویی در کنارت نیافتم، بازگردم و اکنون نیز جنگجویی در اطرافت نمی بینم تا بجنگم و الان من تکلیفی در قبال شما ندارم.
امام حسین(ع) فرمود :
📋«صَدَّقتَ! فَأَنتَ فِي حِلٍّ! وَ كَيفَ لَكَ بِالنَّجَاةِ إِن قَدَّرتَ عَلَيهِ؟»
♦️آری! من بیعت خود را از تو برداشتم ولی تو چگونه میتوانی از بین سپاه دشمن فرار کنی؟
ضحاک گفت :
📋«فَأَقبَلتُ فِي فَرَسِي وَ كُنتُ قَد تَرَكتُهُ فِي خِبَاءِِ حَيثُ رَأَيتُ خَيلَ أَصحَابِنَا تُعقَرُ»
♦️با اسبم می گریزم! اسبم را وقتی دیدم یاران و اصحاب پِی می کنند، در خیمهای پنهان کردهام و به همین جهت بود که پیاده میجنگیدم.
سپس ضحاک بن عبدالله سوار بر اسب شد و از صحنه نبرد گریخت.
پانزده نفر از اصحاب عمر بن سعد به تعقیبش پرداختند، تا اینکه ضحاک به دهکدهای نزدیک ساحل فرات رسید و به آنجا پناه برد و از کشته شدن رهایی یافت.(۲)
📚منابع :
۱)تاریخ طبری، ج۴، ص۳۱۷
۲)الکامل ابن أثير، ج۴، ص۷۳
@TarikhEslam
✍📚✍📚✍📚✍📚✍📚✍
8️⃣8️⃣ #معرفی_کتاب :📚
کتاب «إبصار العين في أنصار الحسين(ع)» کتابی تحقیقی درباره ی یاران و اصحاب امام حسین(علیه السلام) در واقعه ی کربلا و قبل از آن، اعم از شهداء و مجروحین؛ اثر مرحوم محمد سماوی نجفی(۱۳۷۰ قمری)✍📚👇
@TarikhEslam
🌐برای خرید یا مطالعه این کتاب به لینک زیر مراجعه کنید :👇
🆔 https://lib.eshia.ir/27710/1/0
@TarikhEslam
7.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 چه شد که کودتای ۲۸ مرداد اتفاق افتاد
🔹مصدق که با اعتماد به آمریکا به آنها پناه برده بود، ناگهان با خیانت ایالات متحده و کودتای مشترکاش با انگلیس مواجه شد. او از قدرت سرنگون شد تا اولین تجربۀ ایرانیها در مواجهه با غرب رقم بخورد: آمریکا قابل اعتماد نیست!
با تصاویری مستند از وضعیت خانۀ مصدق پس از کودتا
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
کپی کن
#روشنگری = گسترش آگاهی 👇👇
👉 @Roshangarii 🚩
🔺مریم قجر عضدانلو یا همون «مریم رجوی» هم تو دهه پنجاه، دانشجوی نخبه رشته مهندسی متالوژی دانشگاه شریف بود.
▪️برای اون کسانی که نخبه بودن رو مساوی با معصومیت و آگاهی میدونن.. یه #نخبه میتونه آدمکش ترین #تروریست جهان هم بشه
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
کپی کن
#روشنگری = گسترش آگاهی 👇👇
👉 @Roshangarii 🚩
💐👆 این شخصی که پشت هاشمی ایستاده عبدالناصر همتی، راننده اوست.
🔹 بله راننده! راننده ای که با لابی هاشمی شد رئیس بیمه بعد سفیر ایران در چین و بعد رئیس بانک مرکزی و تا کاندیداتوری ریاست جمهوری هم آمد.
🔹 این یعنی اصلاحات خوب بلد است از افراد دون پایه موجودات کذایی بسازد و در روز مبادا استفاده کند
•┈┈•❀🕊🍃🌺🍃🕊❀•┈┈•
کپی کن
#روشنگری = گسترش آگاهی 👇👇
👉 @Roshangarii 🚩
#حجاب
🔶 داستان جعلی کوروش
❌ حجاب زنان ما، پلک چشم مردان ماست!
🔰 شایعه: از کوروش پرسیدند: چرا زنان شما حجاب ندارند؟ کوروش پاسخ داد: حجاب زنانِ ما، پلک چشمان مردان ماست (یعنی نگاه مردان ما پاک است، پس زنان ما نیاز به حجاب ندارند)!
☑️ در پاسخ میگوییم:
اولاً این داستان سند تاریخی ندارد.
ثانیاً زنان ایران باستان، حجاب و پوششی کامل داشتند و سختگیری بسیاری در این زمینه وجود داشت [اسناد را در تصاویر ببینید].
#پوشش
#جعلیات
#تاریخ_باستان
#حیا
#هخامنشیان
@ir_bastan