eitaa logo
تاریخ تحلیلی ایران و اسلام
70 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
752 ویدیو
111 فایل
بررسی تاریخ ایران و اسلام با هدف جهاد تبیین
مشاهده در ایتا
دانلود
✅آمده است که؛ 📋《فَأَقْبَلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ(ع) مُسْرِعاً حَتَّى دَخَلَ عَلَيْهَا وَ إِذَا بِهَا مُلْقَاةٌ عَلَى فِرَاشِهَا وَ هُوَ مِنْ قَبَاطِيِّ مِصْرَ وَ هِيَ تَقْبِضُ يَمِيناً وَ تَمُدُّ شِمَالًا فَأَلْقَى الرِّدَاءَ عَنْ عَاتِقِهِ وَ الْعِمَامَةَ عَنْ رَأْسِهِ وَ حَلَّ أَزْرَارَهُ وَ أَقْبَلَ حَتَّى أَخَذَ رَأْسَهَا وَ تَرَكَهُ فِي حَجْرِهِ》 ♦️حضرت على(ع) به سرعت به سوى اطاق فاطمه(س) رفت و بر آن بانو وارد شد، ناگاه ديد فاطمه در ميان بستر خويش افتاده و به طرف راست و چپ می ‏غلطد. على(ع) ردا را از دوش خود و عمّامه را از سر مبارك خويش افكند و لباس خود را درآورد، آنگاه آمد و سر مبارك حضرت زهرا(س) را به دامن گرفت و او را ندا داد که؛ 📋《يَا زَهْرَاءُ(س)! فَلَمْ تُكَلِّمْهُ! فَنَادَاهَا يَا بِنْتَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى(ص)! فَلَمْ تُكَلِّمْهُ! فَنَادَاهَا يَا فَاطِمَةُ(س)! كَلِّمِينِي فَأَنَا ابْنُ عَمِّكَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ(ع)》 ♦️یا زهرا(س)! ولى حضرت فاطمه(س) سخنى نگفت. علی(ع) براى دومين بار فرمود : اى دختر محمّد مصطفى(ص)! فاطمه زهرا(س) باز جوابى نداد! على(ع) صدا زد : اى فاطمه(س)، با من سخن بگو! من پسر عموى تو على بن ابى طالب(ع) هستم. 📋《فَفَتَحَتْ عَيْنَيْهَا فِي وَجْهِهِ وَ نَظَرَتْ إِلَيْهِ وَ بَكَتْ وَ بَكَى》 ♦️در این هنگام، فاطمه(س) چشمان خود را به روى او باز كرد، آنگاه آن بانو گريست و على(ع) هم گريان شد و به زهراى اطهر فرمود : مگر تو را چه شده؟ فاطمه فرمود : 📋《يَا ابْنَ الْعَمِّ! إِنِّي أَجِدُ الْمَوْتَ الَّذِي لَا بُدَّ مِنْهُ وَ لَا مَحِيصَ عَنْهُ》 ♦️اى پسر عمو! من اكنون آن مرگى را مشاهده می ‏كنم كه نمی ‏توان از دست آن گريخت! سپس راجع به فرزندانش خصوصا امام حسن(ع) و امام حسین(ع) سفارشاتی کرد و فرمود : 📋《يَا أَبَا الْحَسَنِ(ع)! وَ لَا تَصِحْ فِي وُجُوهِهِمَا فَيُصْبِحَانِ يَتِيمَيْنِ غَرِيبَيْنِ مُنْكَسِرَيْنِ فَإِنَّهُمَا بِالْأَمْسِ فَقَدَا جَدَّهُمَا وَ الْيَوْمَ يَفْقِدَانِ أُمَّهُمَا فَالْوَيْلُ لِأُمَّةٍ تَقْتُلُهُمَا وَ تُبْغِضُهُمَا》 ♦️ای ابالحسن(ع)! ايشان يتيم و دل شكسته‏ اند! ديروز بود كه آنان جدّ بزرگوار خود را از دست دادند، امروز هم مادر خود را از دست مى‏ دهند. واى بر آن امّتى كه آنان را مى‏ كشند و با ايشان بغض و دشمنى مى‏ ورزند!! آنگاه اشعارى را بدين ترتيب خواند : 📋《ابْکِنِی إِنْ بَکَیْتَ یَا خَیْرَ هَادٍ وَ اسْبِلِ الدَّمْعَ فَهُوَ یَوْمُ الْفِرَاقِ‌ یَا قَرِینَ الْبَتُولِ أُوصِیکَ بِالنَّسْلِ‌ فَقَدْ أَصْبَحَا حَلِیفَ اشْتِیَاقٍ‌ ابْکِنِی وَ ابْکِ لِلْیَتَامَی وَ لَا تَنْسَ قَتِیلَ الْعِدَی بِطَفِّ الْعِرَاقِ‌ فَارَقُوا فَأَصْبَحُوا یَتَامَی حَیَارَی‌ یَحْلِفُ اللَّهَ فَهُوَ یَوْمُ الْفِرَاقِ‌》 ♦️اگر گریه می کنی بر من گریه کن ای بهترین هدایت کنندگان، و اشک بریز که روز فراق رسید. ای همسر بتول! من درباره نسل خود به تو سفارش می کنم، زیرا که ایشان ملازم اسلام می ‌باشند. برای من و یتیم‌های من گریه کن، مخصوصا کشته و قتیل کربلا را فراموش نکنی. ایشان مفارقت می ‌کنند و یتیمانی حیران و سرگردان می ‌شوند، خداوند مقرّر کرده که روز فراق است. سپس حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرمود : ای ابوالحسن(ع)! من امروز خواب دیدم که پدر بزرگوارم به من فرمود : 📋《هَلُمِّی إِلَیَّ یَا بُنَیَّةِ! فَإِنِّی إِلَیْکِ مُشْتَاقٌ فَقُلْتُ : وَ اللَّهِ إِنِّی لَأَشَدُّ شَوْقاً مِنْکَ إِلَی لِقَائِکَ! فَقَالَ : أَنْتِ اللَّیْلَةَ عِنْدِی وَ هُوَ الصَّادِقُ لِمَا وَعَدَ وَ الْمُوفِی لِمَا عَاهَدَ》 ♦️دخترم! نزد من بیا، زیرا من مشتاق تو هستم. گفتم : پدر جان! به خداوند سوگند که من بیشتر شوق ملاقات تو را دارم. پدرم فرمود : تو امشب نزد من خواهی بود و گفتار پدرم همیشه راست است و به وعده خود وفا خواهد کرد.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۸۷ @TarikhEslam
✅ابن فتال نیشابوری درباره وضعیت اهل مدینه بعد از شهادت حضرت فاطمه(س) می نویسد : 📋《فَصَاحَتْ أَهْلُ الْمَدِینَهِ صَیْحَهً وَاحِدَهً وَ اجْتَمَعَتْ نِسَاءُ بَنِی هَاشِمٍ فِی دَارِهَا فَصَرَخْنَ صَرْخَهً وَاحِدَهً کَادَتِ الْمَدِینَهُ أَنْ تَزَعْزَعَ مِنْ صُرَاخِهِنَّ وَ هُنَّ یَقُلْنَ : یَا سَیِّدَتَاهْ! یَا بِنْتَ رَسُولِ اللَّهِ(ص)!》 ♦️همه مردم مدینه بانگ شیون برداشتند و زنان مدینه در خانه فاطمه(س) جمع شدند و چنان بانگ شیون برداشتند که نزدیک بود مدینه به لرزه درآید، و مى‏ گفتند : اى بانوى ما، اى دختر رسول خدا(ص)! 📋《وَ أَقْبَلَ النَّاسُ إِلَى عَلِیٍّ(ع) وَ هُوَ جَالِسٌ وَ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَیْنُ(ع) بَیْنَ یَدَیْهِ یَبْکِیَانِ‏ فَبَکَى النَّاسُ لِبُکَائِهِمَا》 ♦️و مردان هم به حضور على(ع) رسیدند که نشسته بود و حسن(ع) و حسین(ع) هم جلو پدر نشسته بودند و مى‏ گریستند و مردم از گریه آن دو مى‏ گریستند. 📋《وَ اجْتَمَعَ النَّاسُ فَجَلَسُوا وَ هُمْ یَرْجُونَ وَ یَنْظُرُونَ أَنْ تُخْرَجَ الْجِنَازَهُ فَیُصَلُّونَ عَلَیْهَا وَ خَرَجَ أَبُو ذَرٍّ فَقَالَ : انْصَرِفُوا فَإِنَّ ابْنَهَ رَسُولِ اللَّهِ(ص) قَدْ أُخِّرَ إِخْرَاجُهَا فِی هَذِهِ الْعَشِیَّهِ! فَقَامَ النَّاسُ وَ انْصَرَفُوا》 ♦️مردم جمع شدند و نشستند و منتظر بودند که جنازه را بیرون آورند و بر آن نماز بگزارند. ابوذر از درون خانه بیرون آمد و گفت : بروید که بیرون آوردن جنازه دختر رسول خدا(ص) به تأخیر افتاد. مردم برخاستند و رفتند. 📚منبع : ۱)روضة الواعظین ابن فتّال نیشابوری، ج۱، صص۱۵۱-۱۵۰ @TarikhEslam
✅امام باقر(علیه السلام) روایت می کند که؛ امام علی(علیه السلام) فرمود : 📋《أَوْصَتْ إِلَیَّ فَاطِمَهُ(س) أَنْ لَا یُغَسِّلَهَا غَیْرِی، وَ سَکَبَتْ عَلَیَّ الْمَاءَ أَسْمَاءُ بِنْتُ عُمَیْسٍ》 ♦️فاطمه(س) به من سفارش کرد؛ غیر از من، کسی او را غسل ندهد و اسماء بنت عمیس، آب بریزد.(۱) حضرت فاطمه(س) قبل از شهادتشان فرموده بودند که : 📋《فَلَا يَكْشِفْنَ أَحَدٌ لِي كَتِفاً》 ♦️پس پس از مرگم، مبادا کسی پوشش روی کتفم را کنار بزند.(۲) مولا علی(ع) خود در این باره مى‏ فرمايد : 📋《لَقَدْ أَخَذْتُ فِي أَمْرِهَا وَ غَسَّلْتُهَا فِي قَمِيصِهَا وَ لَمْ أَكْشِفْهُ عَنْهَا》 ♦️من متصدى امر غسل فاطمه(س) شدم و بدن وى را از زير پيراهن غسل دادم.(۳) در نقلی از ورقه بن عبدالله آمده است که؛ هنگام غسل حضرت فاطمه(س) توسط امام(ع)، من به همراه تنی چند از یاران، مقابل درب خانه مولا(ع) ایستاده بودیم و منتظر تشییع بودیم. 📋《فَإذَا سَمِعتُه یَبکِی بُکَاءً عَالِیَاً لَم أَعهُد نَظِیرَهُ مِنهُ! فَتَعَجَّبتُ مِنهُ وَ قُلتُ : سُبحانَ اللهَ! أ هَکَذا یَصنَعُ عَلیِِ(ع) مَعَ شِدِّةِ صَبرِهِ وَ حِلمِهِ وَ سُکُونِهِ؟!》 ♦️پس در این هنگام بود که شنیدم، علی(ع) بلند می گرید، در حالی که نظیر آن را از ایشان نشنیده بودم. پس تعجب کردم و با خود گفتم : سبحان الله! آیا این گریه ی علی(ع) است، در حالی که ایشان، خیلی صبور و حلیم بودند! پس وقتی که امیرالمؤمنین(ع) از غسل حضرت زهرا(ع) فارغ شد و گریان بیرون آمدند، از ایشان پرسیدم : 📋《مَا یَبکِیکَ یَاأباالحَسَن(ع)؟ أَ مِن فَقدِ الزَهرَاء(س)؟!》 ♦️اى اباالحسن(ع)! چرا گریه مى کنى؟ آیا از فراق زهراست؟ ایشان فرمود : 📋《لَا یَا وَرَقَة! مَا یُبکِینِی إِلَّا أَثَرُ السِّیَاطِ بِجِسمِهَا؛ اَسوَدُّ کَأنَّهُ النَیلِ!》 ♦️نه ای ورقه! آنچه مرا به گریه درآورده، اثر تازیانه ها بر جسم زهرای اطهر(س) است که همچون نیل کبود شده است.(۴) 📚منابع : ۱)اسد الغابه ابن اثیر، ج۷، ص۲۲۶ ۲)الطبقات الکبری ابن سعد، ج۸، ص۲۷ ۳)بحارالانوار مجلسی، ج۴۳، ص۱۷۹ ۴)الموسوعة الكبرى انصاری، ج۱۱، ص۹۶ @TarikhEslam
✅در روایتی آمده است که امام علی(ع) می فرماید : وقتی از غسل فاطمه(س) فارغ شدم، پيكر مباركش را در ميان كفن هايش جاى دادم و وقتی تصميم گرفتم، بندهای كفن او را گره بزنم، صدا زدم : 📋《يَا أُمَّ كُلْثُومٍ! يَا زَيْنَبُ! يَا سُكَينَةُ! يَا فِضَّةُ! يَا حَسَنُ! يَا حُسَيْنُ! هَلُمُّوا تَزَوَّدُوا مِنْ أُمِّكُمْ فَهَذَا الْفِرَاقُ‏ وَ اللِّقَاءُ فِي الْجَنَّةِ》 ♦️اى امّ كلثوم، زينب، سكينه، فضّه، حسن و حسين! بياييد و مادر خود را براى آخرين بار ببينيد، روز فراق آمد و ملاقات شما در بهشت خواهد بود. حسن(ع) و حسين(ع) در حالى آمدند كه فرياد مى‏ زدند : 📋《وَا حَسْرَتَا! لَا تَنْطَفِئُ أَبَداً مِنْ فَقْدِ جَدِّنَا مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفَى(ص) وَ أُمِّنَا فَاطِمَةَ الزَّهْرَاءِ(س) يَا أُمَّ الْحَسَنِ(ع) يَا أُمَّ الْحُسَيْنِ(ع) إِذَا لَقِيتِ جَدَّنَا مُحَمَّداً الْمُصْطَفَى(ص) فَأَقْرِئِيهِ مِنَّا السَّلَامَ وَ قُولِي لَهُ إِنَّا قَدْ بَقِينَا بَعْدَكَ يَتِيمَيْنِ فِي دَارِ الدُّنْيَا》 ♦️آه از اين حسرتى كه هيچ وقت به علّت از دست دادن جدّمان، پيامبر خدا و مادرمان، فاطمه زهرا از بين نخواهد رفت. اى مادر حسن و حسين! هنگامى كه جدّ ما حضرت محمّد مصطفى(ص) را ملاقات نمودى، سلام ما را به آن حضرت(ص) برسان و به آن بزرگوار بگو : ما بعد از تو در دار دنيا يتيم مانديم! حضرت على(علیه السلام) مى‏ فرمايد : 📋《إِنِّي أُشْهِدُ اللَّهَ أَنَّهَا قَدْ حَنَّتْ وَ أَنَّتْ وَ مَدَّتْ يَدَيْهَا وَ ضَمَّتْهُمَا إِلَى صَدْرِهَا مَلِيّاً وَ إِذَا بِهَاتِفٍ مِنَ السَّمَاءِ يُنَادِي : يَا أَبَا الْحَسَنِ(ع)! ارْفَعْهُمَا عَنْهَا فَلَقَدْ أَبْكَيَا وَ اللَّهِ مَلَائِكَةَ السَّمَاوَاتِ فَقَدِ اشْتَاقَ الْحَبِيبُ إِلَى الْمَحْبُوب‏》 ♦️من خداوند را شاهد مى‏ گيرم كه فاطمه زهرا(ص) آه و ناله كرد، دستهاى خود را دراز نمود و حسنين(ع) را چند لحظه‏ اى به سينه خود چسبانيد. ناگاه هاتفى از آسمان ندا در داد : اى ابو الحسن(ع)! حسن و حسين را از روى سينه فاطمه(س) بردار، به خداوند سوگند كه ملائكه آسمانها را گريان كردند، زيرا دوست مشتاق لقاى دوست است. اینجا بود که مولا(ع) با محبت پدرانه خود، در حالی که آنها را به آغوش می کشید، و اظهار همدردی می کرد، آنها را از روى سينه زهرای مرضیه(س) برداشت و دست نوازش بر سرشان کشید و بندهاى كفن فاطمه اش را بست.(۱) 📚منبع : ۱)بحارالأنوار مجلسی، ج‏۴۳، ص۱۷۹ @TarikhEslam
✅ابن فتال نیشابوری می نویسد : 📋《فَلَمَّا أَنْ هَدَأَتِ الْعُیُونُ وَ مَضَى مِنَ اللَّیْلِ أَخْرَجَهَا عَلِیٌّ(ع) وَ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَیْنُ(ع) وَ عَمَّارٌ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَقِیلٌ وَ الزُّبَیْرُ وَ أَبُوذَرٍّ وَ سَلْمَانُ وَ بُرَیْدَهُ وَ نَفَرٌ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ وَ خَوَاصِّهِ صَلُّوا عَلَیْهَا وَ دَفَنُوهَا فِی جَوْفِ اللَّیْلِ وَ سَوَّى عَلِیٌّ حَوَالَیْهَا قُبُوراً مُزَوَّرَهً مِقْدَارَ سَبْعَهٍ حَتَّى لَا یُعْرَفَ قَبْرُهَا》 ♦️وقتی شهر آرام گرفت و پاسى از شب گذشت، امام على(ع) به همراه حسن(ع) و حسین(ع) و عمار و مقداد و عقیل و زبیر و ابو ذر و سلمان و بریده و تنى چند از بنى هاشم و خواص دوستان على(ع) جنازه را بیرون آوردند و بر آن نماز گزاردند و در دل شب به خاک سپردند و امام على (ع) اطراف آرامگاه فاطمه(س) صورت هفت گور دیگر هم پدید آورد تا آرامگاه آن حضرت شناخته نشود.(۱) به نقل از ابن شهرآشوب، آمده است که؛ طبری نقل می کند؛ 📋《إِنَّ فَاطِمَةَ(س) دُفِنَتْ لَیْلًا وَ لَمْ یَحْضُرْهَا إِلَّا الْعَبَّاسُ وَ عَلِیٌّ وَ الْمِقْدَادُ وَ الزُّبَیْرُ》 ♦️حضرت فاطمه زهرا(س) شبانه دفن شد، و غیر از عبّاس و على(ع) و مقداد و زبیر كسى در تشیع جنازه آن بانو حاضر نشد.(۲) و در روایات ما نیز وارد شده است که؛ 📋《صَلَّى عَلَیْهَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ(ع) وَ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَیْنُ(ع) وَ عَقِیلٌ وَ سَلْمَانُ وَ أَبُوذَرٍّ وَ الْمِقْدَادُ وَ عَمَّارٌ وَ بُرَیْدَةُ》 ♦️حضرت على(ع)، حسن(ع)، حسین(ع)، عقیل، سلمان، ابوذر، مقداد، عمار و بریده بر حضرت فاطمه(س) نماز خواندند.(۳) و در روایتی دیگر علاوه بر اینان؛ نام عبّاس و پسرش فضل و حذیفه و ابن مسعود دیده می شود.(۴) در روایتی آمده است که اصبغ بن نباته؛ 📋《سَأَلَ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ(ع) عَنْ دَفْنِهَا لَیْلًا فَقَالَ إِنَّهَا كَانَتْ سَاخِطَةً عَلَى قَوْمٍ كَرِهَتْ حُضُورَهُمْ جِنَازَتَهَا》 ♦️از امام على(ع) درباره اینكه فاطمه(س) شبانه دفن گردید جویا شد، که ایشان فرمود : به علّت اینكه فاطمه(س) بر گروهى خشمناك بود و راضى نبود كه آنان براى تشییع جنازه‏ اش حاضر شوند.(۵) 📚منابع : ۱)روضة الواعظین ابن فتّال نیشابوری، ج۱، صص۱۵۱-۱۵۰ ۲-۳-۴)مناقب ابن شهرآشوب، ج۳، ص۳۶۳ ۵)امالی شیخ صدوق، ص۶۵۸ @TarikhEslam
✅بعد از شهادت حضرت فاطمه(سلام اله علیها)، شعری است منسوب به امام على(علیه السلام) که در فراق ایشان این شعر را سرود : «كُنَّا كَزَوجٍ حَامَّةٍ فِى أَيكَةٍ مُتَمتِّعينِ بِصِحَّةٍ و شَبَابٍ دَخَلَ الزَّمَانُ وَ فَرَّقَ بَينَنَا إِنَّ الزَّمَانَ مُفَرِّقُ الأَحبَابِ» ♦️ما همانند یک جفت کبوتر در یک آشیانه بودیم که از نشاط، سلامت و جوانی برخوردار بودیم. روزگار آمد و ميان ما جدايى انداخت. و این عادتِ روزگار است که بین دوستان جدایی می افکند. گاهى امام على(علیه السلام) از تاريكی شب بهره می برد و به زیارت قبر مطهر حضرت فاطمه(سلام الله علیها) می رفت و از دور مى ايستاد و با ایشان سخن مى گفت، و سلام مى كرد، سپس از خودش گله مى كرد و بعد گله ی خودش را از زبان حضرت زهرا(سلام الله علیها) جواب مى داد : «مَا لِى وَقَفتُ عَلى القُبوُرِ مُسَلِّمَاً قَبرَ الحَبِيْبِ فَلَمْ يَرُدَّ جَوَابِي» ♦️چرا من ايستاده ام به قبر حبيبم سلام مى كنم، درحالی که او به من جواب نمى دهد؟ «حَبِيبُ مَا لَكِ لا تَردُّ جَوَابَنَا أَنسَيتَ بَعدِى خُلَّةَ أَلأَحبابِ؟» ♦️اى دوست! چرا جواب ما را نمى دهى؟  آيا وقتی از پيش ما رفتى دوستى را فراموش كردى؟ ديگر ما در دل تو جايى نداريم؟ سپس خود ایشان، از زبان حضرت زهرا(سلام الله علیها) جواب مى دهد : «قَالَ الحَبِيبُ : وَكَيفَ لِى بِجَوَابِكُم؟ وَ أَنَا رَهِينُ جَنَادِلٍ و تُرَابٍ» ♦️دوست به من پاسخ گفت : اين چه انتظارى است كه از من دارى؟ مگر نمى دانى كه من در زير صخره ها و خاك محبوس هستم؟ «أَكلُ التُرَابُ مَحَاسِني فَنَسِيتُكُم وَ حَجَبتُ عَن أَهلِي وَ عَن أَبرَابِي» ♦️خاك همه خوبيها و زيبايي هايم را پوشانيد تا جايی كه شما را فراموش كردم و از خانواده و همسالان خود پنهان گشتم.(۱) در جایی دیگر نقل است که وقتی امیرالمؤمنین علی‌(علیه السلام) از دفن دختر رسول اکرم(ص) فراغت یافت، بر سر قبر ایشان ایستاد و این دو بیت را خواند : «لِكُلِّ إِجْتِمَاعٍ مِنْ خَلِيْلَينِ فُرْقَةً وَ كُلُِّ ألذِيْ دُوْنَ المَمَاتِ قَلِيْلُ وَ إِنَّ أفْتِقَادِي فَاطِمَاً بَعْدَ أَحْمَدِ دَلِيْلٌ عَلَى أَنْ لَا يَدُومُ خَلِيْلُ» ♦️برای هر دوستی جدایی و فراقی است و این دوری ها و فراق است که پایان ناپذیر است. فقدان فاطمه(سلام الله علیها) بعد از رحلت رسول خدا(ص) تنها دلیل برای کوتاه بودن دوستی ها است.(۲) امام علی(علیه السلام) در جایی دیگر سروده است : «حَبِیبٌ لَیسَ یَعدِلُهُ حَبِیبٌ وَ مَا لِسَواهُ فِی قَلبِی نَصِیبٌ حَبِیبٌ غَابَ عَن عَینی وَ جِسمِی وَ عَن قـَــــلبِی حَبِـــیبِی لَا یَغیِبُ» ♦️معشوق من كسیست كه همانندش پيدا نمی شود. و جز او هيچ كس سهمی از قلبم ندارد. اگرچه كسی كه دوستش داشتم از كنارم رفت. اما هرگز از قلبم بيرون نخواهد رفت!(۳) 📚منابع : ۱)دیوان امام علی(ع)، ص۱۵ ۲)الاخبار الموفقیات ابن بکار، ص۱۹۴ ۳)دیوان امام علی(ع)، ص۸۹ @TarikhEslam