eitaa logo
تاریخ تحلیلی ایران و اسلام
69 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
751 ویدیو
111 فایل
بررسی تاریخ ایران و اسلام با هدف جهاد تبیین
مشاهده در ایتا
دانلود
✅نقل است که در دوران نوجوانی امام حسین(ع) در حالی که خلیفه دوم عمر بن خطاب بر فراز منبر بود، از منبر بالا رفت و به عمر گفت : 📋«اِنزِلْ عَنْ مِنْبَرِ أَبِی وَ اذْهَبْ إِلَى مِنْبَرِ أَبِیْکَ» ♦️از منبر پدرم پایین بیا و به منبر پدرت برو! عمر گفت : پدرم منبری نداشت! سپس عمر مرا پیش خودش نشاند. هنگامی که از منبر پایین آمد گفت : 📋«أَیْ بُنَیَّ! مَنْ علَّمَکَ هَذَا؟» ♦️ای پسرم! چه کسی این کار را به تو یاد داده است؟ امام حسین(ع) فرمود : 📋«مَا عَلَّمَنِیْهِ أَحَدٌ!» ♦️ هیچ کس به من یاد نداده است! عمر از حاضر جوابی و شجاعت امام حسین(ع) تعجب کرد.(۱) در روز عاشورا؛ بعد از شهادت یاران و اصحاب، امام حسین(ع) مهیای نبرد شد. پیاده نظام دشمن حمله را شروع کردند و امام حسین(ع) نیز با شمشير به آنان حمله می كرد و آنان نیز از راست و چپ می گريختند. عده زیادی از نیروهای دشمن را به جهنم فرستاد تا اینکه هیچ‌ کس جرأت به میدان آمدن نداشت. در این هنگام عمر سعد فریاد زد كه مادرتان به عزايتان بنشيند، به مبارزه چه کسی رفته ايد؟ 📋«هَذَا ابنُ قَتَّالِ العَرَبُ! فَاحمِلُوُا عَلیَه مِن کُلِّ جَانِبِ!» ♦️اين پسر كشنده عرب، علي بن ابيطالب(ع) است! از هر طرف او را احاطه کنید و به تنهايی به جنگ او نرويد.(۲) 📚منابع : ۱)سیر اعلام النبلاء ذهبی، ج۳، ص۲۸۵ ۲)مناقب ابن شهر آشوب، ج۴، ص۱۱۰ @TarikhEslam
✅امام حسین(علیه السلام) می فرماید : روزی غلامی را دیدم که در حین غذا خوردنش، به سگی نیز غذا می داد. علت این کار را پرسیدم. غلام گفت : 📋«يَا اِبْنَ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)! إِنِّي مَغْمُومٌ أَطْلُبُ سُرُوراً بِسُرُورِهِ لِأَنَّ صَاحِبِي يَهُودِيٌّ أُرِيدُ أُفَارِقُهُ» ♦️ای فرزند رسول خدا(ص)! من دلم گرفته و ناراحتم، و می خواهم با مهربانی به این سگ و شادکردنش شاد شوم، چون صاحب من یهودی است و من نمی‌خواهم به او خدمت کنم. امام حسین(ع) به قصد خریداری غلام نزد صاحبش رفت و خواست او را به دویست دینار بخرد.  یهودی گفت : 📋«اَلْغُلاَمُ فِدَاءٌ لِخُطَاكَ وَ هَذَا اَلْبُسْتَانُ لَهُ وَ رَدَدْتُ عَلَيْكَ اَلْمَالَ» ♦️این غلام فدای قدم شما و این باغ هم برای او؛ پولتان (دویست دینار) را هم به شما باز می‌گردانم. امام(ع) فرمود : من این پول را به تو می بخشم. یهودی گفت: من نیز آن را به غلام بخشیدم. امام حسین(ع) غلام را آزاد کرد و همه اموال را نیز به او بخشید.  زن آن یهودی گفت : 📋«أَسْلَمْتُ وَ وَهَبْتُ مَهْرِي لِزَوْجِي» ♦️من مسلمان شدم و مهر خود را به شوهرم بخشیدم. 📋«أَنَا أَيْضاً أَسْلَمْتُ وَ وَهَبْتُهَا هَذِهِ اَلدَّارَ» ♦️من نیز مسلمان شدم و این خانه را به زن بخشیدم.(۱) 📚منبع :  ۱)بحار الانوار مجلسی، ج۴۴، ص۱۹۴ @TarikhEslam
✅امام حسین(ع) همواره عزتمندانه زیست و عزتمندانه به شهادت رسید. عزت همواره با نهضت امام حسین(ع) توام بود و صحنه کربلا صرفا تقابل دو سپاه یا دو لشکر نبود، بلکه تقابل نور و ظلمت، تقابل کفر و ایمان و تقابل بین عزت و ذلت بود. این طرف، وجود مبارک امام حسین(ع) که شعارش این بود : 📋«هَیهَاتَ مِنَّا الذِّلَّة» ♦️ذلّت و خواری از ما به دور است.(۱) و همچنین؛ 📋«مَوْتٌ في عِزٍّ خَيْرٌ مِنْ حَياةِِ في ذُلٍّ» ♦️مرگ با عزّت بهتر از زندگى با ذلّت است.(۲) امام حسین(ع) حتی لباس تنش ربوده شد، اما حاضر نشد، لباس ذلت بپوشد! امام حسین(ع) بدنش زیر سُمّ اسبان رفت، اما حاضر نشد، زیر بیرق طاغوت و کفر و ذلت برود! این است ! 📚منابع : ۱)اثبات الوصیة مسعودی، ص۱۶۶ ۲)بحار الانوار مجلسی، ج۴۴، ص۱۹۲ @TarikhEslam
✅امام حسین(ع) هنگامی که دید بنی امیه و مخصوصا یزید بر کرسی حکومت تکیه زده اند و از اسلام جز اسمش چیزی باقی نگذاشتند، بر خود تکلیف دید که این درخت اسلام را با خون خود آبیاری کند. او در مقابل یزید و دستگاه ظالم حکومتی بنی امیه ایستاد. در تاریخ هست که وقتی مروان بن حکم در مدینه، به امام حسین(ع) پیشنهاد بیعت با یزید را داد، حضرت(ع) در این هنگام آیه استرجاع خواند و فرمود : 📋《وَ عَلَى اَلْإِسْلاَمِ اَلسَّلاَمُ إِذْ قَدْ بُلِيَتِ اَلْأُمَّةُ بِرَاعٍ مِثْلِ يَزِيدَ》 ♦️چه مصيبتى بالاتر از اين كه مسلمانان به سرپرستى هم‌ چون يزيد دچار شدند! پس بايد با اسلام وداع نمود.(۱) در روایتی دیگر آمده است که امام حسین(ع) فرمود : 📋《عَلَی الْاِسْلامِ السَّلامُ اِذْ بُلِیتِ الْاُمَّةُ بِراعٍ مِثْلَ یزِیدَ وَیحَکَ یَا مَرْوانَ اَتَاْمُرُنِی بِبَیعَةِ یزِیدَ وَهُوَ رَجُلٌ فاسِقٌ!》 ♦️فاتحه اسلام را باید خواند آن زمانی که امت گرفتار امیری چون یزید گردد. وای بر تو ای مروان! آیا مرا به بیعت یزید فرمان می دهی، در حالی که او مرد فاسقی است! سپس فرمود : من خود از پیامبر خدا(ص) شنیدم که می فرمود : 📋《اَلْخِلاَفَةُ مُحَرَّمَةٌ عَلَى آلِ أَبِي سُفْيَانَ الطُلَقَاءُ وَ أَبنَاءُ الطُلَقَاءُ، فَإذَا رَأَیتُم مُعَاویَةَ عَلَى مِنبَری فَابقَرُوا بَطنَهُ فَوَ اللّهِ لَقَد رَآهُ أَهلُ المَدِينَةِ عَلَى مِنبَرِ جَدِّي رَسُولِ اللّهِ(ص) فَلَم يَفعَلُوا مَا أَمَّرَهُم بِهِ فَابتَلاهُم اللّهُ بِاِبنِهِ يَزِيدَ》 ♦️اگر معاویه را بر فراز منبر من دیدید، بی درنگ شکم او را پاره کنید. به خدا سوگند که مردم مدینه او را بر فراز منبر جدّم مشاهده کردند؛ ولی به آنچه مأمور شدند، عمل نکردند و خدا آنان را به پسرش یزید مبتلا ساخت‌.(۲) امام(ع) در شهامتی عجیب هیچ گاه با اینان بیعت نکرد و خود را فدای اسلام و پایداری این مکتب ناب محمدی نمود. 📚منابع : ۱)اللهوف ابن طاووس، ص۲۲ ۲)تسلیة المُجالس کرکی حائری، ج۲، ص۱۵۲ @TarikhEslam
8⃣سوم شعبان سال ۶۰ هجری قمری ورود امام حسین(ع) به شهر «مکه معظمه» :👇 @TarikhEslam
✅سرانجام کاروان امام حسین(ع) به مکه رسید. 👤شیخ مفید می نویسد : 📋《لَمَّا دَخَلَ اَلْحُسَيْنُ(ع) مَكَّةَ كَانَ دُخُولُهُ إِلَيْهَا لَيْلَةَ اَلْجُمُعَةِ لِثَلاَثٍ مَضَيْنَ مِنْ شَعْبَانَ دَخَلَهَا وَ هُوَ يَقْرَأُ [وَ لَمّٰا تَوَجَّهَ تِلْقٰاءَ مَدْيَنَ قٰالَ عَسىٰ رَبِّي أَنْ يَهْدِيَنِي سَوٰاءَ اَلسَّبِيلِ] ثُمَّ نَزَلَهَا وَ أَقْبَلَ أَهْلُهَا يَخْتَلِفُونَ إِلَيْهِ وَ مَنْ كَانَ بِهَا مِنَ اَلْمُعْتَمِرِينَ وَ أَهْلِ اَلْآفَاقِ》 ♦️امام حسین(ع) پس از پنج روز در روز سوم شعبان سال ۶۰ هجری قمری به مکه رسید در حالی که آیه فوق را قرائت می فرمود. و وابستگان و ساکنان مکّه و زائران بیت الله الحرام با شنیدن خبر ورود امام حسین(ع) به مکه بسیار شادمان شدند و به استقبال ایشان آمدند. مردم در این مدت اقامت امام حسین(ع) در مکه، صبح و شام، نزد حضرت(ع) در حال رفت و آمد بودند. 📋《وَ هُوَ أَثْقَلُ خَلْقِ اَللَّهِ عَلَى اِبْنِ اَلزُّبَيْرِ قَدْ عَرَفَ أَنَّ أَهْلَ اَلْحِجَازِ لاَ يُبَايِعُونَهُ مَا دَامَ اَلْحُسَيْنُ(ع) فِي اَلْبَلَدِ وَ أَنَّ اَلْحُسَيْنَ(ع) أَطْوَعُ فِي اَلنَّاسِ مِنْهُ وَ أَجَلُّ》 ♦️و این امر بر عبداللّه بن زبیر، سخت گران می‌آمد؛ چرا که امید داشت مردم مکّه با وی بیعت کنند و می‌دانست که تا امام حسین(ع) در مکّه هست، کسی با او بیعت نمی‌کند؛ زیرا جایگاه امام حسین(ع) در نزد مردمان مکّه، بسیار بالاتر از جایگاه پسر زبیر بود.(۱) اما در میان مخالفان یزید در مدینه، وجود شخصیت ممتازی چون امام حسین(ع)، همانند خورشید تابان، تمام ستارگان و سیارگان را بی فروغ می‌نمود و به عنوان تنها یادگار جدش حضرت محمد(ص) و جانشین پدر و برادر مظلومش حسن بن مجتبی(ع)، در رسیدن به مقام خلافت و رهبری مسلمانان، شایسته‌تر از همه بود و نگاه همگان به سوی او معطوف بود. بدین لحاظ، یزید بیش از همه، از ایشان واهمه داشت و درصدد تسلیم کردنش برآمد. بنابراین، امام حسین(ع) با توجه به نامناسب بودن شرایط مدینه برای اظهار مخالفت علنی و قیام و نیز در خطر بودن جان خود در این شهر بدون امکان حرکتی مؤثر، تصمیم به ترک آن گرفت و از آیه‏‌ای که در هنگام خروج از مدینه قرائت کرد، این نکته که ترک این شهر به علّت عدم احساس امنیت بوده است آشکار می‏‌شود. امام حسین(ع) در این مدت ۶۵ روزه اقامتش در مکه در حضور مردم به صورت علنی مشغول سخنرانی و افشای ماهیت پلید یزید بود و جلسات تفسیر قرآن خود را دائر نمود. 📚منابع : ۱)الارشاد شیخ مفید، ج۲، ص۳۶ @TarikhEslam
جلد05_710636819120652757.pdf
2.1M
📚✍📚✍📚✍📚✍📚 کتاب «سید الشهداء» @TarikhEslam