eitaa logo
تاریخ تحلیلی ایران و اسلام
69 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
751 ویدیو
111 فایل
بررسی تاریخ ایران و اسلام با هدف جهاد تبیین
مشاهده در ایتا
دانلود
1️⃣شیخ مفید(متوفی۴۱۳ قمری) : 📋«وَ قُبِضَ‏ بِالْمَدِينَةِ مَسْمُوماً يَوْمَ الْإِثْنَيْنِ لِلَيْلَتَيْنِ بَقِيَتَا مِنْ صَفَرٍ سَنَةَ عَشَرَةٍ مِنَ الْهِجْرَةِ وَ هُوَ ابْنُ ثَلَاثٍ وَ سِتِّينَ سَنَةً» ♦️حضرت رسول اکرم(ص) در روز دوشنبه بیست و هشت صفر سال ده هجری در مدينه در سن شصت و سه سالگی در حالى كه مسموم شده بود، از دنيا رفت.(۱) 📚منبع : ۱)المقنعه شیخ مفید، ص۳۴۲ @TarikhEslam
2️⃣شیخ طوسی(متوفی۴۶۰ قمری) : 📋«وَ قُبِضَ‏ بِالْمَدِينَةِ مَسْمُوماً» ♦️حضرت رسول اکرم(ص) در مدينه در حالى كه مسموم شده بود، از دنيا رفت.(۱) 📚منبع : ۱)تهذیب الاحکام شیخ طوسی، ص۵ @TarikhEslam
3️⃣داود بن يزيد می گويد : از شعبى شنيدم كه مى‌گفت : 📋«وَاللهِ لَقَد سَمَّ رَسُولُ اللهِ(ص)» ♦️به خدا قسم که رسول خدا(ص) مسموم از دنیا رفته است.(۱) 📚منبع : ۱)المستدرک علی الصحیحین نیشابوری، ج۳، ص۶۱، ح۹۹ @TarikhEslam
4️⃣از عبدالله بن مسعود نقل شده است که گفته است : 📋«لِأَنْ أَحْلِفَ تِسْعاً ان رَسُولَ اللَّهِ(ص) قُتِلَ قَتْلاً أَحَبُّ الي من أَنْ أَحْلِفَ وَاحِدَةً انه لم يُقْتَلْ وَذَلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ جَعَلَهُ نَبِيًّا وَاتَّخَذَهُ شَهِيداً» ♦️اگر نُه بار قسم بخورم كه رسول خدا(ص) كشته شده است برايم محبوب تر است از اين كه يك بار قسم بخورم كه او كشته نشده است؛ زيرا خداوند او را پيامبر و شهيد قرار داده است.(۱) 📚منبع : ۱)المصنف عبد الرزاق صنعانی، ص۲۶۹ @TarikhEslam
5️⃣بخاري و مسلم و بسياري ديگر از بزرگان اهل سنت نوشته اند که؛ 📋«قالت عَائِشَةُ : لَدَدْنَاهُ في مَرَضِهِ فَجَعَلَ يُشِيرُ إِلَيْنَا أَنْ لَا تَلُدُّونِي فَقُلْنَا كَرَاهِيَةُ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ فلما أَفَاقَ قال أَلَمْ أَنْهَكُمْ أَنْ تَلُدُّونِي قُلْنَا كَرَاهِيَةَ الْمَرِيضِ لِلدَّوَاءِ فقال لَا يَبْقَي أَحَدٌ في الْبَيْتِ إلا لُدَّ وأنا أَنْظُرُ إلا الْعَبَّاسَ فإنه لم يَشْهَدْكُمْ» ♦️عايشه گفته است در دهان رسول خدا(ص) در زمان مريضي ايشان به زور دوا ريختيم، پس با اشاره به ما فهماندند كه به من دوا نخورانيد، ما با خود گفتيم اين از آن جهت است كه مريض از دوا بدش مي آيد و وقتي حضرت(ع) بهتر شد، فرمودند : آيا من شما را از اين كه به من دوا بخورانيد نهي نكردم؟ پس فرمودند : بايد در دهان هر كسي كه در اين خانه است، در جلوي چشم من دوا ريخته شود؛ غير از عباس كه او شاهد ماجرا نبوده است.(۱) 📚منبع : ۱)صحيح بخاری، ج۴، ص۱۶۱۸ @TarikhEslam
✅حضرت رسول اکرم(ص) از مصیبت هایی که قرار بود؛ برای اهل بیتشان اتفاق بیافتد، آگاه بود و همواره با دیدن آنها، به یاد آن مصیبت های پیش روی آنها می افتادند و گریه می کردند. روایات زیادی این صحنه ها را به تصویر کشیده است. 1⃣گریه برای :👇 در روایتی آمده است که حضرت رسول اکرم(ص) به همراه امام علی(ع) از مکانی عبور می کردند که به مناسبتی حضرت رسول اکرم(ع) بلند بلند گریستند. امام علی(ع) علت را جویا شدند و پرسیدند : 📋《يَا رَسُولَ اَللَّهِ(ص)! مَا يُبْكِيكَ؟ ♦️یا رسول الله(ص)! علت گریه شما چیست؟ پیامبر اکرم(ص) فرمود : 📋《یَا اَخِی! ضَغَائِنُ فِي صُدُورِ أَقْوَامٍ لاَ يُبْدُونَهَا إِلاَّ بَعْدِي》 ♦️ای برادرم علی جان! كينه ها و حقدهایی را مى‌بينم كه در سينه‌هاى این مردم نسبت به تو پنهان داشته اند، و آن را اظهار نخواهند كرد مگر بعد از من!(۱) 2⃣گریه برای :👇 از ابن عباس روایت شده است که؛ در زمان حیات حضرت رسول اکرم(ص) وقتی که زمان رحلت ایشان نزدیک شد؛ 📋《بَكَى حَتَّى بَلَّتْ دُمُوعُهُ لِحْیَتَهُ فَقِیلَ لَهُ : یَا رَسُولَ اللَّهِ(ص)! مَا یُبْكِیكَ؟》 ♦️آن حضرت(ص) به قدرى گریست كه محاسن مباركش تر شد. عرض شد : یا رسول الله(ص)! چرا گریه مى كنى؟ حضرت(ص) فرمود : 📋《أَبْكِی لِذُرِّیَّتِی وَ مَا تَصْنَعُ بِهِمْ شِرَارُ أُمَّتِی مِنْ بَعْدِی كَأَنِّی بِفَاطِمَةَ(س) بِنْتِی وَ قَدْ ظُلِمَتْ بَعْدِی وَ هِیَ تُنَادِی : یَا أَبَتَاهْ! فَلَا یُعِینُهَا أَحَدٌ مِنْ أُمَّتِی!》 ♦️براى ذرّیّه و فرزندانم و آن ستم هایى كه از جفاكاران امّتم بعد از من به ایشان مى رسد، مى گریم. گویا مى بینم دخترم فاطمه زهرا(ص) بعد از من مظلوم واقع شده، هر چه صدا مى زند : یا ابتاه! احدى از امّت من به فریاد او نمى رسد.(۲) 3⃣گریه برای :👇 از امام علی(ع) نقل شده است که فرمود : 📋《بَيْنَا أَنَا وَ فَاطِمَةُ(س) وَ الْحَسَنُ(ع) وَ الْحُسَيْنُ(ع) عِنْدَ رَسُولِ اللهِ(ص) إِذِ الْتَفَتَ إِلَيْنَا فَبَكَى فَقُلْتُ مَا يُبْكِيكَ يَا رَسُولَ اللهِ؟!! فَقَالَ : أَبْكِي مِمَّا يُصْنَعُ بِكُمْ بَعْدِي! فَقُلْتُ وَ مَا ذَاكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ؟》 ♦️من، فاطمه(س)، حسن(ع) و حسین(ع)، پیش رسول خدا(ص) بودیم که ناگهان، نگاهی به ما کرد و گریست. گفتم : یا رسول الله(ص)! برای چه می گریید؟ فرمود : به آن چه پس از من بر شما فرود خواهد آمد. گفتم : یا رسول الله(ص)! آن چیست؟ بعد حضرت(ص) درباره امام حسن فرمود : 📋《قَالَ : أَبْكِي من طَعْنَةِ الْحَسَنِ(ع) فِي الْفَخِذِ وَ السَّمِّ الَّذِي يُسْقَى》 ♦️گریه ام از آن نیزه ای است که بر پای حسن(ع) می زنند و از زهری که او را مسموم می سازد!(۳) 4⃣گریه برای :👇 ابن قولویه روایتی را از امام باقر(ع) نقل می کند که ایشان می فرماید : 📋《كَانَ رَسُولُ الله(ص) إِذَا دَخَلَ الْحُسَيْنُ(ع) اِجْتَذَبَهُ إِلَيْهِ》 ♦️هرگاه سيّدالشهداء(ع) نزد حضرت رسول اکرم(ص) می آمد، حضرت(ص) تمام آغوش خود را می گشود و او را دنبال می کرد. سپس به امام علی(ع) می فرمود : 📋《أَمْسِكْهُ! ثُمَّ يَقَعُ عَلَيْهِ فَيُقَبِّلُهُ وَ يَبْكِي》 ♦️او را نگاه دار! سپس پیامبر(ص) روی حسین(ع) می افتاد و او را پیوسته می بوسید و گریه می کرد. امام حسین(ع) عرض کرد : 📋《يَا أَبَهْ! لِمَ تَبْكِي؟》 ♦️پدر جان! علت گریه ی شما چیست؟ پیامبر اکرم(ص) می فرمود : 📋《يَا بُنَيَّ! أُقَبِّلُ مَوْضِعَ السُّيُوفِ مِنْكَ وَ أَبْكِي》 ♦️پسرم! جای شمشیرها را می بوسم و گریه می کنم.(۴) 5⃣گریه برای :👇 هنگامی که حضرت زینب(س) به دنیا آمد، قنداقه ایشان را خدمت حضرت رسول اکرم(ص) بردند. در این هنگام؛ 📋《فَهَبَطَ جِبرَائِيلُ يَقرَأُ عَلَى النَّبِيِّ(ص) السَّلَامَ مِن اللهِ الجَلِيلِ وَ قَالَ لَهُ : سَمِّ هَذِهِ المَولَودِةِ زَینَبُ(س)!》 ♦️جبرائیل بر رسول اکرم(ص) نازل شد و از طرف خداوند متعال سلام رساند و گفت : نام این مولود را زینب(س) نامگذاری کن! 📋《ثُمَّ أَخبَرَهُ بِمَا يَجرِي عَلَيهَا مِن المَصَائِبِ فَبَكَى النَبِیُّ(ص)》 ♦️سپس جبرائیل به مصائبی که در آینده برای زینب کبری(س) رخ خواهد داد را به رسول اکرم(ص) خبر داد، سپس رسول اکرم(ص) گریستند و فرمودند : 📋《مَنْ بَكَی عَلَی مُصَابِ هَذِهِ الْبِنْتِ، كَانَ كَمَنْ بَكَی عَلَی اَخَوَیْهَا الْحَسَنِ(ع) وَ الْحُسَیْنِ(ع)》 ♦️كسی كه بر مصیبتهای این دختر گریه كند، همانند كسی است كه برای برادرش، امام حسن(ع) و امام حسین(ع) گریسته است.(۵) 📚منابع : ۱)المسترشد طبری شیعی، ص۳۴۱ ۲)امالی شیخ طوسی، ص۱۸۸ ۳)امالی شیخ صدوق، ص۱۳۴ ۴)اللهوف ابن طاووس، ص۱۱۴ ۵)زینب الکبری(س) من المهد الی اللحد قزوینی، ص۳۵ @TarikhEslam
«کَرِیمُ السَّجَایَا، جَمِیلُ الشِّیَم نَبِیُّ البَرَایَا، شَفِیعُ الاُمَمِ» 💠وصف زیبای اخلاق حضرت رسول اکرم(ص) در بیان :👇 @TarikhEslam
✅مردی از اميرالمؤمنين امام علی(علیه السلام) درخواست كرد که اخلاق حضرت رسول اكرم(ص) را برايش وصف کند و بشمارد! حضرت(ع) فرمود : تو نعمتهاي دنيا را بشمار تا من نيز اخلاق آن حضرت(ص) را برايت بشمارم! آن مرد عرض كرد: چگونه ممكن است نعمتهای دنيا را احصاء كرد و به شمارش آورد، در حالی که خداوند در قرآن کریم مي فرمايد: 📋«وَ اِنْ تَعُدُّوا نِعْمَةَ اللهِ لا تَحْصُوهَا» ♦️اگر نعمت های خداوند را بشماريد، نمی توانيد آن را به پايان برسانيد.(نحل ۱۸) اميرالمؤمنين(ص) فرمود : خداوند تمام نعمت های دنيا را قليل و كم می داند، در اين آيه كه مي فرمايد : 📋«قُلْ مَتاعُ الدُّنْيا قَلِيلٌ» ♦️بگو متاع دنيا اندك است!(نساء ۷۷) در حالی که خداوند متعال اخلاق رسول اكرم(ص) را در اين آيه عظيم شمرده و چنانچه مي فرمايد: 📋«اَنَّكَ لَعَلَي خُلُقٍ عَظِيمٌ» ♦️تو را خوئی بسيار بزرگ است.(قلم ۴) اينك تو چيزی كه قليل است نمی تواني بشماري، من چگونه چيزي كه عظيم و بزرگ است شمارش كنم! ولی همين قدر بدان، تمام پيامبران مظهر يكي از اخلاق پسنديده بودند، چون نوبت به آن حضرت(ص) رسيد تمام اخلاق پسنديده را جمع كرد و از اين رو فرمود: 📋«اِنِّي بُعِثْتُ لِأُتَمّمَ مَكارِمَ الْاَخلَاقِ» ♦️من برانگيخته شدم تا اخلاق نيكو را تمام كنم و به کمال برسانم.(۱) 📚منبع : ۱)السُنن الکبری بیهقی، ج۱۰، ص۳۲۳ @TarikhEslam
9⃣1⃣برگزاری «سقیفه بنی ساعده» و بیعت گرفتن از مردم مدینه برای خلافت «ابوبکر بن ابی قحافه» :👇 @TarikhEslam
✅در حالی که هنوز بدن مطهر حضرت رسول اکرم(ص) دفن نشده بود، که غاصبین خلافت در صدد فتنه برآمدند. بعد از رحلت رسول اکرم(ص) مردم سه دسته شدند: 🔹۱)گروهی در منزل امام علی(ع) که مشغول آماده سازی مقدمات تشییع رسول اکرم(ص) بود، تجمع کردند. 🔹۲)مهاجرین در مسجد به رهبری ابوبکر بن ابی قحافه تجمع کردند. 🔹۳)انصار در سقیفه بنی ساعده به رهبری سعد بن عباده رئیس قبیله خزرج تجمع کردند. [سقیفه بنی ساعده جایگاه و ایوانی سرپوشیده و دارای سقف در مدینه بود، که مربوط به قبیله بنی ساعده بوده و مردمان در مشاوراتشان در آن گرد می‌آمدند.] پس بدین ترتیب؛ مدعیان خلافت سه نفر بودند: 👤امیرالمومنین امام علی(ع)! 👤ابوبکر بن ابی قحافه! 👤سعد بن عباده! اهل مسجد بعد از مطلع شدن از تجمع مردم در سقیفه، سریعا خود را به سقیفه رساندند و با آنان به مذاکره نشستند، هر دو گروه مدعی برتری خود بودند و به نوعی خود را می ستودند و خویش را لایق خلافت می دیدند و همه واقعه غدیر را از یاد برده بودند. مهاجرین مدعی بودند که خلیفه باید از مهاجرین مکه باشد، چون رسول اکرم(ص) خود از مهاجرین بوده و چون قریش بوده، پس غیر قریش بر قریش نمی تواند حکومت کند! اما انصار مدعی بودند که آن زمان که مردم مکه رسول اکرم(ص) را راندند، این انصار بود که حضرت(ص) را حمایت کرد، پس انصار به این سِمَت خلافت لایق ترند تا مهاجرین! تا اینکه شخصی گفت: که دو امیر برای خلافت انتخاب گردد! یک امیر از مهاجر و امیری از انصار! مهاجرین گفتند که دو شمشیر در یک غلاف نگنجد. پس هیاهو بالا گرفت تا اینکه در این میان، عمر از ابوبکر خواست که دستش را جلو بیاورد، تا با او بیعت کنند و ابوبکر چنین کرد و عمر با او بیعت نمود. به‌دنبال او سایر مهاجرین و انصار نیز با ابوبکر بیعت نمودند. سقیفه کاملاً به نفع ابوبکر تمام شد و کسی در این میان به سعد بن عباده اعتنایی نکرد و همگی به سمت مسجد برای ادامه بیعت روانه شدند. ابوبکر بن ابی قحافه بر فراز منبر نشست و مردم با او بیعت می کردند.(۱) 👤سلیم بن قیس هلالی نقل می کند : بعد از شهادت حضرت رسول اکرم(ص)، امام علی(ع) در حال آماده سازی مقدمات غسل و تکفین و تدفین رسول اکرم(ص) بود که سلمان فارسی خبر آورد که، ای علی(ع)! مردم در مسجدالنبی(ص) جمع شده و ابوبکر از آنان به عنوان خلیفه ی رسول خدا(ص) بیعت می گیرد! امام على(ع) فرمود : 📋《هَلْ تَدْرِي أَوَّلَ مَنْ بَايَعَهُ عَلَى مِنْبَرِ رَسُولِ اَللَّهِ(ص)؟》 ♦️اى سلمان! هیچ مى‏ دانى نخستین کسى که بر منبر رسول اکرم(ص) با او بیعت کرد، چه کسى بود؟ سلمان گفت : 📋《لاَ! وَ لَكِنِّي رَأَيْتُ شَيْخاً كَبِيراً مُتَوَكِّئاً عَلَى عَصَاهُ بَيْنَ عَيْنَيْهِ سَجَّادَةٌ شَدِيدُ اَلتَّشْمِيرِ صَعِدَ إِلَيْهِ أَوَّلَ مَنْ صَعِدَ وَ هُوَ يَبْكِي وَ يَقُولُ : اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي لَمْ يُمِتْنِي مِنَ اَلدُّنْيَا حَتَّى رَأَيْتُكَ فِي هَذَا اَلْمَكَانِ، اُبْسُطْ يَدَكَ فَبَسَطَ يَدَهُ فَبَايَعَهُ، ثُمَّ نَزَلَ فَخَرَجَ مِنَ اَلْمَسْجِدِ》 ♦️نه! ولى پیرى کهنسال را دیدم که بر عصاى خویش تکیه زده بود و میان دو دیده‏ اش اثر سجده زیادى بود و او نخستین کسى بود که از پله منبر بالا رفت؛ در حالی که مى‏ گریست و مى‏ گفت : ستایش خدایى را که مرا از دنیا نبرد تا تو را در این جایگاه ببینم، دستت را باز کن! ابوبکر دستش را باز کرد و پیرمرد با او بیعت نمود و سپس از منبر پایین آمد و از مسجد بیرون رفت. امام علی(ع) فرمود : 📋《هَلْ تَدْرِي مَنْ هُوَ؟》 ♦️آیا شناختی او چه کسی بود؟ سلمان گفت : 📋《لاَ! وَلَقَدْ سَاءَتْنِي مَقَالَتُهُ كَأَنَّهُ شَامِتٌ بِمَوْتِ اَلنَّبِيِّ(ص)!》 ♦️نه! ولى از کلامش بدم آمد؛ زیرا گویى از مرگ پیامبر(ص) خوشحالى مى‏ کرد. امام(ع) فرمود : 📋《ذَاكَ إِبْلِيسُ لَعَنَهُ اَللَّهُ》 ♦️او ابلیس بود.(۲) 📚منابع: ۱)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۶، صص۵_۱۰ ۲)کتاب سلیم بن قیس هلالی، ص۱۴۴ @TarikhEslam
✅قبیله بنی اسلم عشیره ای بودند که هر ساله برای تهیه آذوقه به مدینه می آمدند. از طرفی هم بنی اسلم دشمنی دیرینه با انصار داشتند. 👤شیخ مفید می نویسد : در آن زمان، صحرانشينانِ عرب براي خريد خوار وبار، به صورت قبيله اي، به شهر مي آمدند؛ چون صحرا نا امن بود و اگر تعداد کمي از آنان مي آمدند، بارشان را مي گرفتند و خودشان را مي کشتند. لذا افراد قبيله، همه با هم، براي خريد خواروبار حرکت مي کردند. مردان قبيله اسلم از صحرا به مدينه آمده بودند تا آذوقه تهيه کنند. در آن زمان که وارد مدينه شدند، بيعت با ابوبکر در سقيفه انجام شده بود. عمر و بقيه به آنان گفتند : بياييد کمک کنيد براي خليفه پيامبر اکرم(ص) بيعت بگيريم، آن وقت ما هم خوار وبار رايگان به شما مي دهيم. آنها خوشحال شدند و اول خودشان ريختند و بيعت کردند، و بعد دار و دسته ابوبکر شدند؛ دامن هاي عربي خود را به کمر زدند و کوچه هاي مدينه را پُر کردند. به هر جا مي رسيدند، در بازار، کوچه، و.. هر کس را که می ديدند براي بيعت با ابوبکر مي آوردند. بدين ترتيب، ابوبکر به کمک قبيله اسلم خليفه شد.(۱) 👤طبری در تاریخ خود می نویسد : 📋《وَ أَقبَلَت أَسلَمُ بِجَمَاعَتِهَا حَتَّی تَضَایَقَت بِهِم السَکَکُ فَبَایَعُوهُ! فَکَانَ عمرُ یَقُولُ : مَا هُوَ إِلَّا أَن رَأَیتُ أَسلَمَ فَأَیقَنَت بِالنَصرِ》 ♦️قبیله اسلم همگی در مدینه گرد آمدند تا با ابوبکر بیعت کنند، آن قدر جمعیت زیاد بود که حتی بازارها نیز گنجایش ایشان را نداشت. عمر در این هنگام می گفت : قبیله اسلم را که دیدم یقین به پیروزی پیدا کردم.(۲) بدین ترتیب ابوبکر خلیفه شد و اکثریت مسلمانان با وی بیعت کردند، اما در این میان ابوبکر نیاز به شرعی کردن بیعت خود را دارد که این مهم فقط با بیعت کردن امام علی(ع) و همراهان وی از قبیل سلمان و ابوذر و مقداد و عمار و زییر و ابن عباس و..عملی می شد. پس باید برای بیعت علی(ع) را هم به مسجد بخوانند. 👤ابن ابی الحدید معتزلی درباره نقش قبیله اسلم می گوید : 📋《قَد بُویِعَ أَبُوبَکرِِ فَلَم أَلبَث وَ إِذَاً أنَا بِأَبِی بَکرِِ قَد أَقبَلَ وَ مَعَهُ عُمَرُ وَ أَبُوعُبَیدَةِِ وَ جَمَاعَةُ مِن أَصحَابِ السَّقِیفَةِ وَ هُم مُحتَجِزُونَ بِالأَزَرِ الصَنعَانِیَّةِ لَایَمُرُّونَ بِأَحَدِِ إِلَّا خَبطَوَهِِ وَ قَدَّمُوهُ فَمَدُّوا یَدَهُ فَمَسَحُوهَا عَلَى یَدِ أَبِی بَکرِِ یُبَایِعُهُ شَاءَ ذَلِکَ》 ♦️پس از سقیفه أبوبکر و عمر و ابوعبیده جراح و گروهی چماق به دست را دیدم که ژست حمله و تهاجم بخود گرفته و به هر کس مى‌رسیدند وى را کتک مى‌زدند و به زور دست او را گرفته، بعنوان بیعت ، چه بخواهد و چه نخواهد، بر روى دست ابوبکر مى‌کشیدند.(۳) 📚منابع : ۱)الجمل شیخ مفید ، ص۴۳ ۲)تاریخ طبرى، ج۲، ص۴۵۸ ۳)شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج۱، ص۲۱۹ @TarikhEslam