eitaa logo
ܣࡅ࡙ـࡐ‌ߊ|𝐇𝐢𝐯𝐚
516 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
573 ویدیو
10 فایل
هیوا :به معنای امید و ارزو🌱 محتوا؟هرچیزی که به دل بشیند. ¹⁹آبان¹⁴⁰² تجمع چندتا رفیق ! (حاشیه سازان شاهد) کپی؟!باشه ولی فرهنگ فوروارد قشنگ تره ! (از پست‌هایی که نام هیوا پایینشونه بدون‌ذکر منبع نه‌لطفا) کپی از پست های مذهبی با ذکر صلوات حلاله:)
مشاهده در ایتا
دانلود
‌‌✨ حضور تو کافی است تا همه جا بی مکان شود آمدن تو کافی ست تا همه ی لحظه ها بی زمان شود...
‏لأن كتفكِ كان بمثابةِ غيمةٍ أتّكئُ عليها، لم أذبل، حتّى عندما صارت الأيام جَفافاً قِفاراً، لم أذبل، لأن المطر لم يكن في السماء، بل في أعماق قلبي... شانه‌هایت به سانِ ابری‌ست، بر آن‌ها تکیه می‌کنم، پژمرده نمی‌شوم، حتی اگر خشکسالی باشد، پژمرده نمی‌شوم، زیرا باران نه در آسمان، که در اعماقِ قلبِ من است... ‌
اگر برای تو خیری داشت،میماند اگر دوست دارت بود،حرف میزد و اگر مشتاق دیدنت بود،می آمد..💔
أحبني و قل! لا أريدك أن تحبني بصمت. نعم لا اريد الحب في قبر الصمت. دوستم داشته باش و بگو! نمی‌خواهم بی‌صدا دوستم داشته باشی. من آری عشق را، در گوری از سکوت نمی‌خواهم ...!
آیا شک داری که بخشی از وجود منی؟ •°• من از چشمان تو آتش را دزدیدم و مهم‌ترین انقلاب‌ها را رقم زدم... تو ماهی هستی که در آب حیات من شنا می‌کنی تو ماهی هستی که هر شب از پنجره کلمات من طلوع می‌کنی تو بزرگ‌ترین فتح در میان فتوحات منی •°• تو آخرین وطنی که در آن زاده شدم و در آن دفن خواهم شد...!
‏يداك سحابتان ربيعيتان لولاهما لمات العالم عطشًا... دستان تو ابرهای بهاری‌اند اگر نبودند جهان از تشنگی می‌مرد...
آیا شک داری که بخشی از وجود منی؟ من از چشمان تو آتش را دزدیدم و مهم‌ترین انقلاب‌ها را رقم زدم... تو ماهی هستی که در آب حیات من شنا می‌کنی تو ماهی هستی که هر شب از پنجره کلمات من طلوع می‌کنی تو بزرگ‌ترین فتح در میان فتوحات منی تو آخرین وطنی که در آن زاده شدم و در آن دفن خواهم شد...! 💙
اونجا که میگه: عشق یعنی؛ بین او و دیگران از چند جهت باید فرق بگذاری: «حدیثاً و شعوراً و اهتماماً» اول: نوع کلامت با او فرق کند نسبت به کلامت با دیگران. دوم: احساست به او منحصر به فرد باشد. و سوم: و مهم‌ترین‌شان، «توجه».
فقط اونجا که میگه: چرا دوستت دارم؟! از من نپرس... مرا اختیاری نیست!
اونجا که میگه: آیا بگویم دوستت دارم؟! کاش جرأت گفتن بیابم که در این دنیا چیزی برایم نمانده‌ است به‌جز اندوه‌هایم و چشم‌هایت!
از آداب سخن گفتن با یک بانـو این است که «اول به چشمانش گوش فرا دهـے» -
‏به تـو قول دادم که دوستت نداشته باشم سپس در برابر این تصمیم بزرگ وحشت کردم! به تـو قول دادم که برنگردم و قول دادم از اشتیاق نمیرم اما مردم و بارها برگشتم بارها تصمیم گرفتم که دست بردارم اما یادم نمی‌آید دست برداشته باشم :) -