eitaa logo
حکایتهای بهلول و ملا نصرالدین
6.3هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
16 فایل
بسم الله الرحمان الرحیم مرکز خرید و فروش کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/223674416C035f1536ee اینجا میتونی کانالتو بفروشی یا کانال مناسب بخری👆 تبلیغات انبوه در بهترین کانال های ایتا 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/926285930Ceb15f0c363
مشاهده در ایتا
دانلود
( پدر شوهر و عروسش🔞) مهران به ناچار به خواسته پدرش تن درداد وعقد ازدواج میان خانم مهندس و مهران تحت نظارت پدر عاشق جاری شد. روزها گذشت و رابطه ی میان خانم مهندس و پدرشوهرش دوباره شروع شد، خانم (س_و) حامله شد، در حالی که نمیدانست از مهران حامله شده یا از پدرش! خانم (س_و) همچنان ارتباط حرامش را با پدر شوهر ادامه می داد یک روز پسر فریب خورده که به ماموریت رفته بود قبل از موعد مقرر به خانه برگشت و ماشین پدرش را در پارکینگ دید. از پله های طبقه بالا که اتاق خواب در آنجا بود بالا رفت و..... 🚫 ادامه داستان در لینک زیر👇👇 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹بهترین روز 🌹بهترین سرنوشت 🌹بهترین دنیا 🌹بهترین آخرت 🌹بهترین دوست 🌹بهترین زندگی... 🌹از هرچیزی امروز بهترینش را 🌹براتون از درگاه پروردگار آرزومندم🙏 🌹🍃🌹 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📚 شخصی بر سفره امیری مهمان بود، دید که در میان سفره . دو کبک بریان قرار دارد، پس با دیدن کبک ها شروع به خندیدن کرد . امیر علت این خنده را پرسید، مرد پاسخ گفت: در ایام جوانی به کار راهزنی مشغول بودم. روزی راه بر کسی بستم آن بینوا التماس کرد که پولش را بگیرم و از جانش در گذرم اما من مصمم به کشتن او بودم. در آخر آن بیچاره به دو کبک که در بیابان بود رو کرد و گفت: شما شاهد باشید که این مرد، مرا بی گناه کشته است. اکنون که این دو کبک را در سفره شما دیدم یاد کار ابلهانه آن مرد افتادم امیر پس از شنیدن داستان رو به مرد میکند و میگوید: کبکها شهادت خودشان را دادند. پس از این گفته امیر دستور داد سر آن مرد را بزنند 👤شیخ بهایی 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
🍀❗️عجب درگهى است درگه او ❗️🍀 ❗️❗️هرگز درگاه الهى را با بندگانش مقايسه نكنيد؛زيرا براى خلوت با پروردگار: 🍃١-نيازى نيست كه وقت قبلى بگيريد،شما آنقدر عزيز هستيد كه خودتان وقت را تعيين كنيد.🌸 🍃٢-نيازى نيست كه بابت تأخير و عدم هماهنگى نگران باشيد،هر وقت برسيد از شما به گرمى استقبال مى شود.🌸 🍃٣-نيازى نيست كه عذرخواهى كنيد و بگوييد:ببخشيد وقت شما را گرفتم ،وقت براى شماست.🌸 🍃٤-نيازى نيست كه عذز خواهى كنيد كه ببخشيد حرفهايم تكرارى بود،اگر هزار بار هم تكرار كنيد،شنوا داريد.🌸 🍃٥-نيازى به چرب زبانى هم نيست،او واقعيت ها و وضعيت شما را بهتر مى داند.🌸 🍃٦-نيازى نيست عذرخواهى كنيد كه ببخشيد صدايم گرفته بود،او گفته ها و ناگفته هاى شما را مى داند.🌸 🍃٧-نيازى به واسطه هم نيست،شاه و گدا در بارگاه او برابرند.🌸 🍃٨-در پيشگاه او از اعتراف به گناه هراسى نداشته باش،اعتراف به گناه نزد او هـيچ گونه تبعات سوئى ندارد.🌸 🍃٩-در بارگاه الهى نيازى به فرياد زدن نيست،اوحتى نجواى شما را هم مى شنود.🌸 🍃١٠-در بارگاه الله هيچ حاجتى بى پاسخ نمى ماند،البته او تصميم مى گيرد كه اولويت هاى شماچيست.🌸 و صلى الله على نبينا محمد و على آله و صحبه و سلم. 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📚 سلطان محمود،پیری ضعیف را دید که پشتواره خار میکشد بر او رحمش آمد گفت: ای پیر دو سه دینار زر میخواهی یا درازگوشی یا دو سه گوسفند یا باغی که به تو دهم،تا از این زحمت خلاصی یابی پیر گفت: زر بده تا در میان بندم و بر درازگوش بنشینم و گوسفندان در پیش گیرم و به باغ روم و به دولت تو در باقی عمر آنجا بیاسایم سلطان را خوش آمد و فرمود چنان کردند 👤 ❖ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📕 یک شکارچی، پرنده‌ای را به دام انداخت. پرنده گفت: ای مرد بزرگوار! تو در طول زندگی خود گوشت گاو و گوسفند بسیار خورده‌ای و هیچ وقت سیر نشده‌ای. از خوردن بدن کوچک و ریز من هم سیر نمی‌شوی. اگر مرا آزاد کنی، سه پند ارزشمند به تو می‌دهم تا به سعادت و خوشبختی برسی. پند اول را در دستان تو می‌دهم. اگر آزادم کنی پند دوم را وقتی که روی بام خانه‌ات بنشینم به تو می‌دهم. پند سوم را وقتی که بر درخت بنشینم. مرد قبول کرد. پرنده گفت: پند اول اینکه: سخن محال را از کسی باور مکن. مرد بلافاصله او را آزاد کرد. پرنده بر سر بام نشست.. گفت پند دوم اینکه: هرگز غم گذشته را مخور.برچیزی که از دست دادی حسرت مخور. پرنده روی شاخ درخت پرید و گفت : ای بزرگوار! در شکم من یک مروارید گرانبها به وزن ده درم هست. ولی متاسفانه روزی و قسمت تو و فرزندانت نبود. و گرنه با آن ثروتمند و خوشبخت می‌شدی. مرد شگارچی از شنیدن این سخن بسیار ناراحت شد و آه و ناله‌اش بلند شد. پرنده با خنده به او گفت: مگر تو را نصیحت نکردم که بر گذشته افسوس نخور؟ یا پند مرا نفهمیدی یا کر هستی؟پند دوم این بود که سخن ناممکن را باور نکنی. ای ساده لوح ! همه وزن من سه درم بیشتر نیست، چگونه ممکن است که یک مروارید ده درمی در شکم من باشد؟ مرد به خود آمد و گفت ای پرنده دانا پندهای تو بسیار گرانبهاست. پند سوم را هم به من بگو. پرنده گفت : آیا به آن دو پند عمل کردی که پند سوم را هم بگویم. پند گفتن با نادان خواب‌آلود مانند بذر پاشیدن در زمین شوره‌زار است. ✍برگرفته از: مثنوی معنوی 📔دفتر چهارم 🕊 ❖ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📔 بازرگانی را شنیدم که صد و پنجاه شتر🐪🐫🐪🐫 بار داشت و چهل بنده خدمتکار... 🤵👨‍🍳👨‍🌾 شبی در جزیره مرا به حجره خویش در آورد. همه‌ی شب نیارمید (نخوابید) از سخنهای پریشان گفتن؛ که فلان انبازم به ترکستان و فلان بضاعت به هندوستان است و این قباله فلان زمین است و فلان چیز را فلان ضمین. گاه گفتی خاطر اسکندری دارم که هوایی خوشست. باز گفتی نه که دریای مغرب مشوشست!!! سفری دیگرم در پیشست اگر آن کرده شود بقیه عمر خویش به گوشه بنشینم. گفتم: آن کدام سفرست؟ گفت: گوگرد پارسی خواهم بردن به چین که شنیدم قیمتی عظیم دارد و از آنجا کاسه چینی به روم آرم و دیبای رومی به هند و فولاد هندی به حلب و آبگینه حلبی به یمن و برد یمانی به پارس و زان پس تَرک تجارت کنم و به دُکانی بنشینم!!! انصاف ازین ماخولیا (اختلالات ذهنی و روانی، توهم، زوال عقل...) چندان فرو گفت که بیش طاقت گفتنش نماند!!! گفت: ای سعدی! تو هم سخنی بگوی از آنها که دیده‌ای و شنیده‌ای. گفتم: ⚘آن شنیدستی که در اقصای غور بار سالاری بیفتاد از ستور ⚘گفت چشم تنگ دنیادوست را یا پر کند یا 📕 ✍باب سوم ❖ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📔 روزی به پسرش گفت امروز به تو سه پند می‌دهم که کامروا شوی: اول اين که سعی کن در زندگی بهترين غذای جهان را بخوری دوم اين که در بهترين بستر و رختخواب جهان بخوابی و سوم اين که در بهترين کاخها و خانه های جهان زندگی کنی. پسر لقمان گفت پدر ما يک خانواده بسيار فقيری هستيم چطور من می توانم اين کارها را انجام دهم؟ لقمان جواب داد: اگر کمي ديرتر و کمتر غذا بخوری هر غذایی که مي خوري طعم بهترين غذاي جهان را مي دهد. اگر بيشتر کار کنی و کمی ديرتر بخوابی در هر جا که خوابيده‌ای احساس می‌کنی بهترين خوابگاه جهان است. و اگر با مردم دوستی کنی، در قلب آنها جاي می‌گيری و آن وقت بهترين خانه های جهان مال توست. ❖ 📚مجموعه حکایتها و داستانهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📚 #حکایت_خروس_ملانصرالدین یک روز شخصی خروس ملانصرالدین را دزدید و در کیسه اش گذاشت, ملا که دزد را دیده بود او را تعقیب نمود و به او گفت:خروسم را بده! دزد گفت: من خروس ترا ندیده ام, ملا دفعتا دم خروس را دید که از کیسه بیرون زده بود به همین جهت به دزد گفت درست است که تو راست می گویی ولی این دم خروس که از کیسه بیرون آمده است چیز دیگری می گوید😄 📗کانال حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
🔴 #اولین کتاب پیرامون بیانیه رهبر انقلاب در گام دوم انقلاب اسلامی 💯 با مجوّز دفتر‌ رهبری ✅ شامل:👇 💠متن‌بیانیه #رهبری درصفحات زوج 💠 #دسته‌بندی مطالب در صفحات فرد 💠 فهرست بزرگ #الفبایی 💠 شامل ۲۰۰۰ موضوع الفبایی 💠 مناسب #تدریس و تبلیغ ♻️ ۱۶۸ صفحه قطع #رقعی 💯 با این کتاب به بیانیه گام دوم، #تسلط آسان و #سریع پیدا کنید! 🔰 قیمت ۲۸ هزار تومان با ارسال #رایگان به سراسر کشور 💰 برای خریدِ تعداد بالا ۴۵٪ تخفیف (۱۵۵۰۰ تومان) ☎️ تلفن تماس ۰۹۱۹۶۶۶۳۶۷۸ 🎥 #فیلم معرفی کتاب👇 http://eitaa.com/joinchat/3844341782C1d3396f3c3
هدایت شده از از
دعوا بر سر ⁉️⁉️ 🚫حتما شنیدید که بعضیا میگن جنگ بین امام حسین و یزید سر یک بوده‼️ چرا این تهمت رو به میزنن⁉️⁉️ 🔥تابحال اصل داستان رو خوندی که چی بوده؟؟ ♨️اینجا کامل هست بیا ببین👇👇 http://eitaa.com/joinchat/72220686Ca8374d104b ♥️عاشقای امام حسین همه اینجا جمعن👆 جانمونی🏴