قبلا کلیپاشو تو #اینستا دیده بودم حسرت میخوردم چرا ندارم🤤💦 کسایی که مشکل قلبی دارن نیان😍😂👆

روزی خواجه ای توانگر بهلول را طلبید که افسرده و اندوگینم بیا و ما را بخندان. بهلول گفت: آیا شما را هیچ آئینه ای در خانه نباشد ؟؟! خواجه گفت: در خانه ی من آئینه فراوان است. بهلول گفت: دیگر به من نیاز نباشد ، در آنها بنگرید، خندیدنی ها را خواهند گفت! حکایت @hkaitb

د یابتی ها⭕ بخاطر درخواست زیادتون دوباره گذاشتم و مجبورم زود پاکش کنم چون پذیرششون محدوده تو هر خونه ای یه دیابتی دیگه هست که کلی داره سختی میکشه متأسفانه ❌ چند ساله که درمانش وجود داره و ۳هزار نفر هم تو کانال زیر تا الان شکر خدا نتیجه گرفتند 👇👇💚💚 همین الان عضو کانال شو تا بدونی برای پایین اومدن قندت چی باید بخوری 👇 https://eitaa.com/joinchat/840302861Ce92ce4f9c6 👆

روزی خواجه ای توانگر بهلول را طلبید که افسرده و اندوگینم بیا و ما را بخندان. بهلول گفت: آیا شما را هیچ آئینه ای در خانه نباشد ؟؟! خواجه گفت: در خانه ی من آئینه فراوان است. بهلول گفت: دیگر به من نیاز نباشد ، در آنها بنگرید، خندیدنی ها را خواهند گفت! حکایت @hkaitb

** 🔴 #دخترجوان_درقبرستان دختری سوار تاكسي شد و کنار يك جوان مومن و زيبا نشست او به جوان نظر داشت ولی جوان مومن از قصد دختر با خبرشد و زود پیاده شد... راننده تاكسي که متوجه شده بود به دختر جوان گفت: این جوان شبها درقبرستانی مشغول عبادت است... توامشب بالباس فرشته ها برو و بگو من از طرف خدا آمده ام........... وقتی دختر به قبرستان رفت..... ادامه داستان سنجاق در کانال زیر👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/4196139185Cb5fa66866a **

ﻭﻗﺘﯽ ﺍﺭﻧﺴﺖ ﭼﮕﻮﺍﺭﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﭘﻨﺎﻫﮕﺎﻫﺶ ﺑﺎ ﮐﻤﮏ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺧﺒﺮﭼﯿﻦ ﺩﺳﺘﮕﯿﺮ ﮐﺮﺩﻧﺪ، فردی ﺍﺯ ﭼﻮﭘﺎﻥ ﭘﺮﺳﯿﺪ: ﭼﺮﺍ ﺧﺒﺮﭼﯿﻨﯽ ﮐﺮﺩﯼ؟ ﺩﺭﺣﺎﻟﯽ ﮐﻪ ﭼﮕﻮﺍﺭﺍ ﺑﺮﺍﯼ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﺷﻤﺎ ﻫﺎ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﻣﯽﮐﺮد؟! ﭼﻮﭘﺎﻥ ﺟﻮﺍﺏ ﺩﺍﺩ: ﺑﺎ ﺟﻨﮕﻬﺎﯾﺶ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪﺍﻥ ﻣﺮﺍ ﻣﯽﺗﺮﺳﺎﻧﺪ!! حکایت @hkaitb

داستان عجیب کاهش وزن این پسر جوان غوغا کرده 😱 16کیلو توی 2ماه بدون هیچ رژیم و ورزشی اگه توام میخوای راحت لاغربشی بزن روی لینک زیر👇🏻 https://landing.getz.ir/yUF47 https://landing.getz.ir/yUF47

📚 خیرخواهی وزیر خردمند صـاحــب بـن عیاد ، وزیر فخرالدوله دیلمی بزرگ مردی صاحب تدبیر بود، در پیری چنان بیمار و رنجور گشت که نمی توانست از جای برخیزد. صاحب، چون از بهبود خویش ناامید گشت به فخرالدوله گفت: من در تمام مدت وزارت کار های مهم، امور را چنان به تدبیر و درستی انجام دادم که نامِ نیکو تو در اطرف کشور مشهور شد، اگر چنان کنی که پس از مرگ من، امور پادشاهی بر همین روش بگذرد، مردم گویند که این نیکویی‌ ها و رسم‌های پسندیده همه از تدبیر سلطان بود، و مرا اندک اندک فراموش می کنند اما اگر این قواعد ستوده، رها و امور مهم نابسامان گردد، همه گویند این آبادانی و آراستگی و نظم امن کشور به اندیشه و تدبیر "صاحـب" بستگی داشته، من مورد شکر و سپاس می مانم، و تو را سرزنش می کنند و نام نیکت از بین می رود. فخرالدوله پند سودمند صاحــب را گوش کرد، اما چنان باید و شاید به آن عمل نکرد. حکایت @hkaitb

واقعا به چه قیمتی اینکارو کردین؟😳😳 وقتی میشه با یه روش کاملا ساده و بدون عوارض لبهارو برجسته کرد چرا تن به کارهای خطرناک میدین؟؟؟؟😐 ✅کاملا گیاهی،دارای مجوز وزارت بهداشت،مناسب ترین هزینه جهت دریافت اطلاعات بیشتر بابت این فیلر جذبی لب روی لینک زیر کلیک کنید👇🏻👇🏻👇🏻 https://landing.getz.ir/PEnxD https://landing.getz.ir/PEnxD

✍️حکایتِ «شغالی که طاووس شد» حکایت @hkaitb

پردردسرترین مشکل پوستی چیه؟؟؟☹️☹️ توی این کلیپ بازیگرا اعتراف میکنن که چجوری با وجود گریم های سنگین پوستشون همیشه صافه و شادابه😍 فک نمیکردم راهکارشون اینقدر آسون باشه😳 اگه توام میخوای از این روش ساده و خونگی استفاده کنی بزن روی لینک زیر👇🏻👇🏻 https://landing.getz.ir/SdVEF https://landing.getz.ir/SdVEF

سیاستی که اسکندر مقدونی بر ایرانیان وارد کرد ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌ حکایت @hkaitb

😭 🩸مگه ما کم مدیون سردار سلیمانی هستیم که کانالش خالی بمونه🔻 این‌ همه کانال های طنز و .... عضو هستیم ولی کانال سردار خالیه 😓😓😓 همه با هم عضو کانال سردار دل‌ها میشیم با ذکر یک صلوات کلیک کنید 🌸👇👇 http://eitaa.com/joinchat/597426210Cb150e92607

بزن روی این آدم ظاهرا افسرده سوپرایز داره 😁🙊👇 . 〆⌒⌒ヽ 彡 / / / 入ヽ / / ＿ ＿ ミ ) d ａ ａ ミ ) ｜ " ι " | ) ) ＼ ー 人 ) / ` ー′ ゝ / Ｖ ) / /__ ｙ / (_____ミ__/ / | 🚷 بچه ها نزنن لطفا 😒😝

روزی حکیمی به فرزندش گفت: اي پسـرکم! دانش را از دهان مردان علم بگیر! چون آنها بهترین شنیده هاي خود را می نویسند، و بهترین نوشته هاي خود را به خاطر می سپرند، و بهترین محفوظات خود را بیان می دارند. حکایت @hkaitb

در میان کاروانی، که همراه شیخ رجبعلیِ خیاط به زیارت رفته‌ بودند، زن و شوهری بودند که به نظر می‌رسید رابطۀ خوبی با هم ندارند. آن روز هم وقتی همه از زیارت برگشتند، این دو، وسط راه، بگو مگویشان شده بود و خانم، زخم زبان آزار دهنده‌ و تلخی، نثار همسرش کرده بود. وقتی همه‌ی کاروان برای استراحت، وارد منزل شدند، شیخ رجبعلی به همه، زیارت قبول گفتند؛ ولی وقتیکه نوبت این خانم رسید، گفتند: «شما که هیچ...! شما همه‌ی اعمال و زیارتت را ریختی زمین ...» زن، با تعجب پرسید: «چطور مگر آقا ؟! من اینهمه راه آمده‌ام برای زیارت ... » شیخ رجبعلی خیاط، گفتند: «بله، ولی آن نیشی که امروز به همسرت زدی، همۀ آنها را با خودش برد» حکایت @hkaitb

#ماه_رجب #لیله_الرغائب ❓چرا اولین پنجشنبه ماه رجب را ليلةالرغائب گویند؟ 💠 ليلةالرغائب به معنای شبی است که در آن رغبت و توجه به خدا زیاد است و یا شبی است که در آن بخشش و عطای فراوان از ناحیه خدا به بندگان می شود. شبی که فرشتگان از آسمان سرازیر شده و در زمین سکنی می‌گزینند و نیت‌های پاک بندگان را به سوی خدای متعال می‌برند؛ بنابراین علاوه بر تأکید بر به جا آوری اعمال این شب (که مهم ترین اعمال این شب روزه گرفتن و خواندن دوازده رکعت نماز می باشد)، فرصت و امکان درخواست آرزوهای دست‌یافتنی و به حق را نمی‌شود از دست داد. .

برآورده شدن حـاجـات محــال در شب لیلة الرغائب بهترین شب برای گرفتن حاجات و برآورده شدن آرزوها در طول سال شب لیلة الرغائب هست چنتا ذکر قرآنی اینجا واست گذاشتم مخصوص حاجت گرفتن در شب لیلة الرغائب هست بزن رو لینک زیر ببین 😍👇🏻👇🏻 http://eitaa.com/joinchat/1867382803C75dfd5079d خیلیا پارسال این موقع اولین شب جمعه لیلة الرغائب حاجت گرفتن 🥺

برآورده شـــدن حاجات محــال در شـب لیلة الرغـائب🙈 چند تا ختم مخصوص امشب انجام بده حاجتت رو بگیر از خدا امشب اگر حاجت نگیری کِی می خوای بگیری⁉️ بهـت قــول میدم کـل زندگیت تغـیـیـر کـنـه 😎 http://eitaa.com/joinchat/1867382803C75dfd5079d #ویژه_امشب 😍

ﺩﺭ ﺯﻣﺎﻥ ﻗﺪﯾﻢ ﺷﻬﺮﯾﺎﺭﯼ(پادشاهی) ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﺎﻝ ﻭ ﻣﮑﻨﺖ (ثروت) ﻭ ﺧﺰﺍﺋﻦ ﻓﺮﺍﻭﺍﻥ ﺩﺍﺷﺖ، ﭘﺴﺮﺵ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﺎﻟﻤﯽ ﺩﺍﻧﺎ ﺳﭙﺮﺩ ﺗﺎ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻋﻠﻢ ﻭ ﺍﺩﺏ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯﺩ، ﻭ تاکید نمود که آﻥ ﺍﺳﺘﺎﺩ، تمام وقت ﺧﻮﺩ ﺭﺍﺑﺮﺍﯼ ﻫﺮﭼﻪ ﺑﻬﺘﺮ ﺗﺮﺑﯿﺖ ﮐﺮﺩﻥ ﺍﻭ ﺻﺮﻑ کند. ﺭﻭﺯﯼ آت ﭘﺴﺮ ﺯﯾﺮﮎ ﺑﻪ ﺍﺳﺘﺎﺩ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺖ : ﻣﺮﺍ ﭼﯿﺰﯼ ﺑﯿﺎﻣﻮﺯ ﮐﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻧﺠﺎﺕ ﻣﻦ ﺩﺭ ﻫﺮ ﺩﻭ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺸﻮﺩ. ﺍﺳﺘﺎﺩﺵ ﮔﻔﺖ: ﺧﺎﻣﻮﺷﯽ ﺍﺧﺘﯿﺎﺭ ﮐﻦ ﺗﺎ ﺭﺳﺘﮕﺎﺭ ﺷﻮﯼ. ﺍﺯ ﺁﻥ ﺭﻭﺯ ﺑﻪ ﺑﻌﺪ ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﻟﺐ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﺑﺎﺯ ﻧﮑﺮﺩ ﻭ ﺩﯾﮕﺮ ﻫﯿﭻ ﺳﺨﻦ ﻧﮕﻔﺖ. ﭘﺪﺭﺵ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﺩﻥ ﭘﺴﺮ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺷﺪﻩ ﺑﻮﺩ ﻓﮑﺮ ﮐﺮﺩ ﮐﻪ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺑﯿﻤﺎﺭﯼ ﺳﺨﺘﯽ ﺩﭼﺎﺭ ﺷﺪﻩ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﻧﺰﺩ ﺣﮑﯿﻢ ﺑﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﻭ ﺭﺍ ﻣﻌﺎﻟﺠﻪ ﮐﻨﺪ. ﺣﮑﯿﻢ ﮔﻔﺖ: ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺷﮑﺎﺭ ﺑﺒﺮﯾﺪ ﺗﺎ ﺯﺑﺎﻧﺶ ﺑﺎﺯ ﺷﻮﺩ. ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺑﺎ ﮔﺮﻭﻫﯽ ﻋﺎﺯﻡ ﺷﮑﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻫﻤﭽﻨﺎﻥ که ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺻﯿﺪﯼ ﻣﯽﮔﺸﺘﻨﺪ ﻧﺎﮔﺎﻩ ﺍﺯ بین ﺩﺭﺧﺘﺎﻥ ﺻﺪﺍﯼ ﻃﻮﻃﯽﺍﯼ ﺷﻨﯿﺪﻩ ﺷﺪ، ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ: ﺁﻥ ﻃﻮﻃﯽ ﺭﺍ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ ﻣﻦ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﯿﺎﻭﺭﯾﺪ. ﻃﻮﻃﯽ ﺭﺍ ﮔﺮفته ﻭ ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﮐﺮﺩﻧﺪ. ﺷﺎﻫﺰﺍﺩﻩ ﮐﻪ ﺷﺎﻫﺪ ﺍﯾﻦ ﻣﺎﺟﺮﺍ ﺑﻮﺩ ﮔﻔﺖ: ﺍﮔﺮ ﻃﻮﻃﯽ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﯽ ﺑﺴﺖ ﺩﺭ ﮐﺎﻡ ﻧﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﻔﺲ ﺩﯾﺪﯼ ﻧﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﻡ ﭘﺪﺭ ﺍﺯ شدت ﺧﻮﺷﺤﺎﻟﯽ ﻭ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﻋﺼﺒﺎﻧﯿﺖ ﺳﯿﻠﯽ ﻣﺤﮑﻤﯽ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ ﭘﺴﺮ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ: ﭼﺮﺍ ﻣﻬﺮ ﺳﮑﻮﺕ ﺑﺮ ﺯﺑﺎﻥ ﺯﺩﻩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﭘﺮﯾﺸﺎﻥ ﺣﺎﻝ ﮐﺮﺩﻩﺍﯼ؟ ﭘﺴﺮ ﮔﻔﺖ: ﻫﺮ ﮐﻪ ﺧﺎﻣﻮﺵ ﻣﺎﻧﺪ ﻧﺠﺎﺕ ﯾﺎﻓﺖ، ﺍﮔﺮ ﻟﺐ ﺑﻪ ﺳﺨﻦ ﻧﮕﺸﻮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻡ ﺳﯿﻠﯽ ﻧﻤﯽﺧﻮﺭﺩﻡ ﮐﻪ ﮔﻔﺘﻪﺍﻧﺪ: ﻫﺮ ﺯﯾﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﺁﺩﻡ ﻣﯽ ﺭﺳﺪ ﺍﺯ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﻭﺳﺖ. ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺳﺮﺥ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻣﯽﺩﻫﺪ ﺑﺮ ﺑﺎﺩ. حکایت @hkaitb