56 - داستان ماهی و ماهیگیر و تابه کوچک !.mp3
5.4M
🎙حجت الاسلام لقمانی
🌺 داستان ماهی و ماهیگیر و تابه
حکایت
@hkaitb
#داستان_آموزنده
🔆سيره و روش تشكيل حكومت جهانى
پنجمين اختر ولايت حضرت باقرالعلوم عليه السلام ضمن يك سخن طولانى چنين اظهار فرمود:
مهدى موعود عليه السلام همچون حضرت موسى عليه السلام با حالتى بين خوف و رجاء ظهور و خروج مى نمايد و چون وارد مكّه معظّمه گردد، لشكر سفيانى در بيابانى به نام بيداء در زمين فرو مى رود و اثرى از آن ها باقى نمى ماند.
امام زمان بين ركن و مقام ، نماز به جا مى آورد و قيام خود را با اين كلمات شروع مى نمايد:
اى مردمان ! ما بر عليه كسانى كه بر ما ظلم و تجاوز كردند و حقّ ما را غصب و چپاول كردند، طلب كمك مى كنيم و يارى مى جوئيم ، من نسبت به آدم ، نوح ، ابراهيم و همه پيامبران اولويّت دارم ، من از تمامى افراد نسبت به كتاب خدا آشناتر هستم .
امروز همه افراد را شاهد و گواه مى گيرم كه ما - اهل بيت رسالت - مظلوم و مطرود شده ايم ، حقّ ما و شيعيان ما را غارت كرده اند و ماها را از ديار خود رانده اند؛ پس ، از همه مسلمان ها يارى و كمك مى خواهيم تا بر حقّ خود نائل آئيم .
سپس امام باقر عليه السلام افزود: سيصد و چند نفر مرد و پنجاه نفر زن از نقاط مختلف ، در مكّه معظّمه تجمّع مى كنند كه هر كدام نسبت به ديگرى تابع و متواضع خواهد بود.
عهدنامه و سلاح و پرچم جدّش رسول خدا صلى الله عليه و آله همراه امام زمان سلام اللّه عليه است و منادى بين زمين و آسمان با نام آن حضرت ، فرياد مى زند و تمامى اهل زمين خواهند شنيد، كه حجّت خدا و قائم آل محمّد ظهور و قيام كرده است .
پس از آن به سوى مدينه و از آن جا به سمت كوفه حركت مى نمايد و در كوفه مدّتى طولانى را سپرى خواهد نمود.
و چون حكومتش در كوفه مستقرّ گردد، تمامى انسان ها طبق احكام اسلام آزاد خواهند بود، و مشكلات اقتصادى تمام تهى دستان و درماندگان را حلّ خواهد نمود، و هركس كه به هر نوعى حقّش غصب شده باشد، جبران مى گردد.
هركس محكوم به اعدام گردد، خون بهاى او را به خانواده اش مى پردازند؛ و عدالت از هر جهت در جامعه حكم فرما خواهد شد.
حضرت با خانواده اش در محلّى به نام رحبه - كه محلّ سكونت حضرت نوح عليه السلام بوده است - سكونت و منزل مى گزيند.
📚 تفسير عيّاشى : ج 1، ص 64 - 66، ح 17
حکایت
@hkaitb
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
اگه جنبه داری بزن رو خانومه 😂👻👇🏿
////////\\\\\\\
////☆☆☆☆\\\
/////(👁 | 👁)\\
\_ 👄_/
🖐 / \
\ \/ \
\ /| | |
\_/ | / | |
17 ساله ها حملههههه👀🔞☝️🏻
#داستان_آموزنده
🔆حوادث ظهور و خروج نور
حضرت باقرالعلوم عليه السلام به بعضى از دوستان خود فرمود: دست از پا خطا نكنيد و مشغول انجام وظايف خود باشيد تا زمانى كه علائم و نشانه هائى كه برايت مطرح مى كنم آشكار شود۰
قبل از ظهور امام زمان عليه السلام بين مردم يك درگيرى وسيعى انجام خواهد شد و جمع بسيارى كشته مى شوند، بعد از آن شخصى به عنوان سُفيانى ، لشكرى را متشكّل از هفتاد هزار مرد جنگى و مسلّح ، به سوى كوفه بسيج مى كند و در نتيجه آن خونريزى و غارت اموال و نفوس بسيارى رُخ مى دهد.
در همين بين ، لشكرى از سمت خراسان با در دست داشتن پرچم هاى مخصوصى حركت مى كنند كه در بين آن ها تعدادى از ياران امام زمان عليه السلام نيز وجود دارد.
سپس لشكر خراسانى با لشكر سفيانى در بين شهر حيره و كوفه با يكديگر درگير مى شوند.
سپس سفيان متوجّه خواهد شد كه مهدى موعود عليه السلام ظهور كرده است و آن حضرت در حال حركت به سوى مكّه مى باشد، به همين جهت گروه عظيمى را جهت تعقيب آن حضرت روانه مى كند.
پس چون لشكر سفيانى هنگامى كه در محلّى به نام بيداء - بين مكّه و مدينه - برسند و فرود آيند، ندائى از آسمان به زمين خطاب مى شود كه : تمامى نيروهاى سفيانى را به جز سه نفر در خود فرو بِبَر، كه اثرى از آن ها باقى نباشد.
و امّا آن سه نفر را خداوند متعال ، صورت هايشان را به پشت بر مى گرداند و به صورت و قيافه سگ در مى آيند و مسخ مى شوند.
سپس در يك چنين زمانى حضرت ولىّ عصر، امام زمان عليه السلام در كنار كعبه الهى قرار گرفته و بر ديوار آن تكيه زده و به اهل زمين خطاب مى نمايد و مى فرمايد:
اى مردم ! ما براى يارى دين خدا آمده ايم و هركس مايل باشد، مى تواند به گروه ما بپيوندد.
و به دنباله آن مى افزايد: ما اهل بيت پيغمبر صلى الله عليه و آله هستيم ؛ و از هر فردى نسبت به خداوند متعال و رسولش نزديك تر و اولى تر مى باشيم ، پس هركس بخواهد كه نسبت به حضرت آدم ، نوح و ابراهيم ؛ و همچنين نسبت به تمامى پيامبران الهى ، حتّى حضرت محمّد صلوات اللّه عليهم با من مذاكره و احتجاج كند، آماده ام .
پس از آن ، مى فرمايد: آيا خداوند متعال در قرآن نفرموده است : إنَّ اللّهَ اصْطَفى آدَمَ وَ نُوحاً وَ آلَ إبْراهى م وَ آلَ عِمْرانَ عَلَى الْعالَمينَ ذُريَّةً بَعْضُها مِنْ بَعْضِ وَاللّهُ سَميعٌ عَليمٌ.(۱)
من تداوم بخش و خلف آدم و نوح هستم ، من برگزيده ابراهيم و محمّد صلوات اللّه عليهم هستم ، هر كه مى خواهد پيرامون قرآن و يا پيرامون سنّت حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله با من احتجاج و مناظره نمايد، آماده ام ؛ چون از هركس ديگرى به آن ها نزديك تر و به آن ها آشناتر هستم .
بعد از آن ، در ادامه فرمايشات خود مى افزايد: آن هائى كه كلام مرا شنيدند و متوجّه شدند، خداوند آن ها را هدايت نمايد.
ضمناً شنوندگان حاضر، اين مطالب و مسايل را به ديگران كه غايب هستند گزارش دهند ... .
امام محمّد باقر عليه السلام فرمود: در چنين موقعيّتى خداوند متعال اصحاب و ياران حضرت حجّت عليه السلام را كه تعداد آن ها سيصد و سيزده نفر مى باشند، جمعشان مى نمايد، همان طورى كه در قرآن چنين فرموده است :
أيْنَما تَكُونُوا يَاءتِ بِكُمُ اللّهُ جَميعا إنَّ اللّهَ عَلى كُلِّ شَيْى ءٍ قَديرٌ.(۲)
سپس اين تعداد افراد با امام زمان عليه السلام بيعت مى كنند؛ و عهد و ميثاق حضرت رسول صلى الله عليه و آله نزد اوست كه از پيامبران يكى از پس ديگرى به إرث نهاده شده است .
حضرت باقر العلوم عليه السلام در پايان افزود: امام زمان عليه السلام از فرزندان حسين بن علىّ عليهماالسلام مى باشد كه خداوند متعال قضيّه قيام آن حضرت را در يك شب تنظيم و اصلاح مى نمايد و نام مبارك و گرامى او همانند نام جدّش رسول خدا صلى الله عليه و آله خواهد بود.(۳)
📚۱- سوره آل عمران : آيه 33 و 34.
۲- سوره بقرة : آيه 148.
۳- اختصاص شيخ مفيد: ص 255 257، بحارالا نوار: ج 52، ص 305، ح 78
حکایت
@hkaitb
جابر جُعفی نزد امام باقر سلام الله علیه دلش گرفت و به ایشان عرض کرد:
فدایت گردم! گاه بی آنکه مصیبتی یا گرفتاری خاصی به من برسد، اندوهگین و ناراحت میشوم؛ چندان که همسر و دوستم آن را در چهره ام میخوانند. آن حضرت ضمن تأیید وی چنین فرمود: خدای بزرگ مؤمنان را از طینت بهشتی آفرید و از نسیم روح خود در آنان جاری ساخت، از این رو مؤمن برادر حقیقی مؤمن است، پس هرگاه به یکی از آن ارواح در شهری اندوهی رسد، آن روح دیگر هم غمگین شود، زیرا وی نیز از جنس اوست:
«جُعِلْتُ فِدَاكَ! رُبَّمَا حَزِنْتُ مِنْ غَيْرِ مُصِيبَةٍ تُصِيبُنى أو أمر ينزِلُ بی حَتَّى يعْرِفَ ذَلِكَ أَهْلِی فِي وَجْهِی وَ صَدِيقِی. فَقَالَ: نَعَمْ يا جَابُر! إِنَّ اللهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَلَقَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ طِينَةِ الْجِنَانِ وَ أجرى فيهِمْ مِنْ رِيح رُوحِهِ؛ فَلِذَلِكَ الْمُؤْمِنُ أَخُو الْمُؤْمِنِ لِأَبِيهِ وَ أُمِّهِ، فَإِذَا أَصَابَ رُوحاً مِنْ تِلْكَ الْأَرواح فى بَلَدٍ مِنَ الْبُلْدَانِ حُزْنٌ، حَزِنَتْ هَذِهِ لِأَنَّهَا مِنْهَا.»
الکافی ج۲ ص۱۶۶
ادب فنای مقربان ج۱۱ ص۴۵۶
#آیت_الله_العظمی_جوادی_آملی
حکایت
@hkaitb
.
✅ بالاترین لذتها را از عبادت
✍️ استاد شهید شیخ مرتضی مطهری :
☘ عابدان عارف که عبادتشان توأم با حضور و خضوع و استغراق است بالاترین لذتها را از عبادت میبرند. در زبان دین از «طعم ایمان» و «حلاوت ایمان» یاد شده است. ایمان حلاوتی دارد فوق همه حلاوتها.
👌 لذت معنوی آنگاه مضاعف میشود که کارهایی از قبیل : کسب علم، احسان، خدمت، موفقیت و پیروزی، از حس دینی ناشی گردد و برای خدا انجام شود و در قلمرو «عبادت» قرار گیرد.
📚 استاد مطهری ؛ انسان و ایمان ، صفحه 43 .
حکایت
@hkaitb
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
🚷 ۲ دختر ۱۷ و ۱۵ ساله به جرم گذاشتن یک عکس در اینستاگرام به ۱۲۰ سال حبس محکوم شدن واقعا که خیلی بی حیان‼
‼️ دیدن عکس شرم آور👇👇👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2094530851C7dc7ef393e
هدایت شده از خانواده با نشاط ما
اگه جنبه داری بزن رو خانومه😂👻👇🏿
////////\\\\\\\
////☆☆☆☆\\\
/////(👁 | 👁)\\
\_ 👄_/
🖐 / \
\ \/ \
\ /| | |
\_/ | / | |
17 ساله ها حملههههه👀🔞☝️🏻
#داستان_آموزنده
🔆رسوائى توطئه گر
روزى عَمرو بن عاص نزد معاوية بن ابى سفيان آمد؛ و پس از بدگوئى بسيار از امام حسن مجتبى صلوات اللّه و سلامه عليه ، گفت :
حسن بن علىّ مردى خجول و كم حرف است ، اگر بتوانى كارى كنى كه بالاى منبر رود، خيلى خوب است ؛ چون نمى تواند سخنرانى كند و با شرمندگى از منبر فرود آيد و مردم نسبت به او بدبين و بى اعتماد شوند.
به همين جهت معاويه جلسه مفصّلى با حضور انبوه مردم تشكيل داد و به امام حسن عليه السلام گفت : چنانچه ممكن باشد بالاى منبر بروى و قدرى ما را موعظه فرمائى ؟
حضرت پيشنهاد معاويه را پذيرفت و بالاى منبر رفت ؛ و پس از حمد و ثناى الهى و تحيّت و درود بر جدّ بزرگوارش ، فرمود:
من حسن ، فرزند ساقى كوثر، علىّ بن ابى طالب ؛ و فرزند سرور زنان عالم ، فاطمه دختر رسول اللّه مى باشم .
و سپس آن حضرت ، خطبه اى مفصّل در كمال فصاحت و بلاغت بيان نمود؛ و تمام چشم ها و افكار را متوجّه خود ساخت .
ناگاه معاويه به وحشت افتاد و در وسط خطبه و سخنرانى حضرت - مجتبى سلام اللّه عليه - گفت : اى ابو محمّد! اين سخنان را كنار بگذار و پيرامون اوصاف خرماى تازه اندكى سخن بگو.
حضرت با صراحت و خونسردى ، فرمود: و امّا رطب ، پس همانا وزش باد آن را بى محتوا مى سازد، گرماى خورشيد آن را مى پزد، و خنكى شب آن را خوش طعم و گوارا مى گرداند؛ و سپس به ادامه مطالب قبل پرداخت .
در اين هنگام معاويه سخت به وحشت افتاد، كه مبادا مردم بر عليه او شورش كنند و آشوبى برپا شود، لذا دستور داد: اى ابو محمّد! آنچه گفتى كافى است ، از منبر فرود آى .
و چون حضرت از منبر فرود آمد، معاويه گفت : آيا گمان كرده اى با اين حرف ها مى توانى خليفه شوى ؟!
بدان كه هرگز به چنين آرزوئى نخواهى رسيد.
حضرت فرمود: اى معاويه ! خليفه كسى است كه به كتاب خدا - قرآن - و سيره و روش رسول خدا عمل نمايد، نه آن كه با ظلم و جور و تعطيل احكام و حدود الهى بر جامعه ، مسلّط شود و يك لذّت و آسايش زودگذرى را براى خود تامين كند.
در اين ميان كه مرد جوانى از بنى اميّه در آن مجلس حضور داشت ، دهان به ناسزا گشوده و به اميرالمؤ منين علىّ و امام حسن مجتبى صلوات اللّه عليه بسيار توهين و جسارت كرد.
پس حضرت دست به دعا بلند نمود و اظهار داشت : خداوندا، نعمتى را كه به او داده اى ، دگرگون ساز و او را براى عبرت و بيدارى ديگران تبديل به زن گردان .
ناگهان آن جوان متوجّه خود شد كه ديگر نشان مردى در او نيست ، ريش و محاسنش به يك باره فرو ريخت ؛ و عورتش همانند عورت زنان مبدّل گشت .
در اين لحظه حضرت به او خطاب كرد و فرمود: تو زن هستى در مجلس مردان چه مى كنى ، اين جا جاى تو نيست .
و هنگامى كه مجلس خاتمه يافت و امام حسن مجتبى سلام اللّه عليه خواست كه از مجلس خارج شود، عمرو بن عاص جلو آمد و از حضرت چند سؤ ال - كه به نظر خودش مشكل بود - پرسيد؛ و حضرت يكايك آن سؤ ال ها را بى تامّل پاسخ داد؛ و سپس از مجلس خارج شد.
معاويه به عمرو گفت :اى عمرو! فسادى عجيب بر پاكردى و مردم شام را به فتنه كشاندى ؛ عمرو در جواب به معاويه گفت : ناراحت مباش ، مردم شام با تو هستند و تا زمانى كه آنها را سير نگه دارى از تو حمايت مى كنند.
جوان اموى كه به شكل زن تبديل شد و خبرش در شهر شام و ديگر شهرها منتشر گرديد، بعد از گذشت چند روز از اين واقعه ، همسر آن جوان نزد امام حسن مجتبى عليه السلام آمد و بسيار گريست و از آن حضرت درخواست كرد تا شوهرش همانند ديگر مردها به حالت طبيعى خود باز گردد؟
و در نهايت ، دل حضرت به حال همسر آن جوان سوخت و به درگاه خداوند دعا نمود و آن جوان اموى به حالت اوّل خود بازگشت (1).
1-الخرايج والجرايح : ج 1، ص 236، مدينة المعاجز: ج 3، ص 414، ح 947، بحارالا نوار: ج 44، ص 88، ح 2.
📚منبع: چهل داستان وچهل حدیث از امام حسن مجتبی علیه السلام ، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی
حکایت
@hkaitb
🔴 زیارت امام زمان علیه السلام در روز جمعه
🔵 اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا حُجَّةَ اللهِ في اَرْضِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ اللهِ في خَلْقِهِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا نُورَ اللهِ الَّذي يَهْتَدي بِهِ الْمُهْتَدُونَ، وَيُفَرَّجُ بِهِ عَنِ الْمُؤْمِنينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْمُهَذَّبُ الْخآئِفُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ اَيُّهَا الْوَلِيُّ النّاصِحُ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا سَفينَةَ النَّجاةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا عَيْنَ الْحَيوةِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ صَلَّي اللهُ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ الطَّيِّبينَ الطّاهِرينَ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ عَجَّلَ اللهُ لَكَ ما وَعَدَكَ مِنَ النَّصْرِ وَظُهُورِ الاَْمْرِ، اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يامَوْلايَ، اَنـَا مَوْلاكَ عارِفٌ بِاُوليكَ وَاُخْريكَ، اَتَقَرَّبُ اِلَي اللهِ تَعالي بِكَ وَبِآلِ بَيْتِكَ، وَاَنْتَظِرُ ظُهُورَكَ، وَظُهُورَ الْحَقِّ عَلي يَدَيْكَ، وَاَسْئَلُ اللهَ اَنْ يُصَلِّيَ عَلي مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد، وَاَنْ يَجْعَلَني مِنَ الْمُنْتَظِرينَ لَكَ وَالتّابِعينَ وَالنّاصِرينَ لَكَ عَلي اَعْدآئِكَ، وَالْمُسْتَشْهَدينَ بَيْنَ يَدَيْكَ في جُمْلَةِ اَوْلِيآئِكَ، يا مَوْلايَ يا صاحِبَ الزَّمانِ صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي آلِ بَيْتِكَ، هذا يَوْمُ الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ، الْمُتَوَقَّعُ فيهِ ظُهُورُكَ، َالْفَرَجُ فيهِ لِلْمُؤْمِنينَ عَلي يَدَيْكَ، وَقَتْلُ الْكافِرينَ بِسَيْفِكَ، وَاَنَا يا مَوْلايَ فيهِ ضَيْفُكَ وَجارُكَ، وَاَنْتَ يا مَوْلايَ كَريمٌ مِنْ اَوْلادِ الْكِرامِ، وَمَأْمُورٌ بِالضِّيافَةِ وَالاِْجارَةِ، فَاَضِفْني وَ اَجِرْني، صَلَواتُ اللهِ عَلَيْكَ وَعَلي اَهْلِ بَيْتِكَ الطّاهِرينَ.
#امام_زمان
🆔 eitaa.com/emame_zaman
#داستان_آموزنده
🔆سوالهاى بيهوده
بعضى از سؤ الات ، سؤ الهايى است كه اساسا جواب ندارد. بدين معنى كه شما اگر جواب صحيحش را هم بدهيد براى طرف قابل اثبات نيست . به عنوان مثال مطلبى يادم آمد و آن اينكه :
وقتى اميرالمؤ منين على (علیه السلام ) بر فراز منبر فرمود كه :
- سلونى قبل ان تفقدونى
يعنى : قبل از آن كه مرا از دست دهيد هر چه مى خواهيد از من بپرسيد.
يك شخصى منافقى از پاى منبر بلند شد و گفت :
- اگر تو حالا همه چيز را مى دانى بگو! عدد اين موهاى سر و ريش چقدر است ؟
حالا فرض كنيد عدد معينى دارد مثلا فرض كنيد موهاى سر و ريش او 15496 تا باشد. حالا اگر كسى عدد ديگرى را گفت مگر اين عملا قابل اثبات است كه اين عدد درست است يا خير؟ مى شود موهاى سر و ريش يك نفر را يكى يكى بشماريم بعد ببينيم اين جور درمى آيد يا نه ؟
على - عليه السلام - جواب ديگرى واضح و روشن داد فرمود:
- اين سؤ الى نيست كه كسى بخواهد بپرسد. يك جواب واضح من به تو مى دهم و آن اينكه يك توله توى خانه ات دارى - يعنى يك بچه كوچك - كه اين قاتل فرزند من خواهد بود.
به جاى جواب ، يك امرى كه قابل اثبات يا انكار براى طرف نيست چيز ديگرى در جوابش فرمود كه همه مردم بدون اين كه احتياجى به اين جور جريانها داشته باشند، بعدها بطور روشن قضيه را درك كنند.
📚تفسير قرآن ، سوره قيامت ، صفحه 66.
حکایت
@hkaitb