22.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥عنایت حضرت زهرا (سلام الله علیها) به خانمی که روضه امام حسین (علیه السلام) را برپا کرده بود.
🎙حجت الاسلام رفیعی
#ایام_فاطمیه
#فاطمیه
حکایت
@hkaitb
“همه وجود خود را به که می سپاری؟!”
💌به هر چیزی که توجه کنی، به هر چیزی که خود را بسپاری، به اسارتش رفته ای و بی آنکه بدانی بنده اش گشته ای.
💚 همه وجود خود را که مجرای اصلی دریافت هایت است، تنها به مطلق لایتناهی بسپار و در همه حال او را دریاب، که این بندگی عین آزادی است.
💌 فاصله میان انسان و خدا، نه فیزیکی است و نه متافیزیکی.
💚بلکه معیار آن، میزان عشق و تسلیم است.
آن که دوستدار “حقیقت” و تسلیم راستی و درستی است _هر جا که باشد_ نزدیک خدا و در قُرب اوست.
💌و آن که چنین نباشد -اگرچه ظاهراً عابد و معبدنشین باشد- دورترین است از خدا.
💌إِنِّي وَجَّهْتُ وَجْهِيَ لِلَّذِي فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ حَنِيفًا ۖ وَمَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِكِينَ ﴿٧٩﴾
من به دور از انحراف و با قلبی حق گرا همه وجودم را به سوی کسی که آسمان ها و زمین را آفرید، متوجه کردم و از مشرکان نیستم.
سوره انعام 🪴
#آرامش_با_قرآن
حکایت
@hkaitb
#داستان_آموزنده
🔆نسوختن انگشت در ديگ حريره
اءنس بن مالك حكايت كند:
روزى حجّاج بن يوسف ثقفى مرا نزد خويش احضار كرد و درباره جريان به هم زدن و مخلوط كردن غذاى داخل ديگ به وسيله دست ، كه توسّط حضرت فاطمه زهراء سلام اللّه عليها انجام گرفته بود، سؤ ال كرد.
گفتم : روزى عايشه به حضور فاطمه زهراء عليها السلام وارد شد و ديد كه آن حضرت مشغول پختن حريره براى دو فرزندش حسن و حسين عليهما السلام مى باشد.
و مقدارى آرد و شير و روغن داخل ديگ ريخته بود و آن را روى اجاقى كه آتش زير آن شعله ور بود قرار داده ؛ و با انگشت خود، حريره داخل ديگ را در حالى كه مى جوشيد و غُل غُل مى كرد، به هم مى زد و مخلوط مى نمود.
عايشه با ديدن چنين صحنه اى بُهت زده گشت و با حيرت و تعجّب ، از منزل دختر پيامبر خدا صلّلى اللّه عليه و آله خارج شده و به سوى منزل پدرش ، ابوبكر حركت كرد.
و چون به منزل پدرش وارد شد، گفت : اى پدر! هم اكنون جريان عجيبى را از فاطمه زهراء مشاهده كردم ، كه مرا به حيرت و تعجّب واداشته است .
او را ديدم در حالى كه ديگ حريره ، روى اجاق آتش مى جوشيد، با انگشت خويش آن ها را به هم مى زد و مخلوط مى نمود.
ابوبكر گفت : اى دخترم ! اين موضوع را مخفى و كتمان دار، مبادا كسى متوجّه شود، كه اين امر بسيار مهمّ و عظيم است .
ولى همين كه پيامبر اسلام صلّلى اللّه عليه و آله از اين جريان آگاه شد، بالاى منبر رفت و پس از حمد و ثناى الهى ، فرمود:
مردم از ديدن صحنه جريان ديگ و آتش تعجّب مى كنند و آن را جريانى عظيم و غير قابل قبول مى پندارند.
و سپس افزود: سوگند به آن كسى كه مرا به رسالت مبعوث كرده و به نبوّت خويش بر انگيخته است ، بايد بدانيد كه خداوند متعال آتش و حرارت آن را بر جسد فاطمه و بر خون و مو و تمام اجزاء بدنش حرام گردانيده است .
همانا فاطمه و شيعيانش (پيروان واقعى در عمل و گفتار) از حرارت آتش در اءمان خواهند بود، و بلكه آتش و خورشيد و ماه و ستارگان و كوه ها، همه و همه در طاعت فاطمه و نسل او يعنى ؛ اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام مى باشند.
و همچنين جنّيان در ركاب آخرين فرزندش ، امام زمان عليه السلام با مخالفان و ظالمان مى جنگند.
و در آن هنگام ، زمين تمام بركات و گنجينه ها و مخازنش را تسليم مهدى موعود عجّل اللّه تعالى فرجه الشّريف خواهد نمود.
پس واى به حال كسى كه در فضائل ومناقب بى شمار فاطمه شكّ كند، خداوند لعنت كند آن كسانى را كه به هر عنوانى ، كينه و دشمنى شوهرش ، علىّ بن ابى طالب را در دل دارند و امامت او و ديگر فرزندانش را نپذيرند و انكار كنند.
ودر پايان افزود: بدانيد و آگاه باشيد كه فاطمه عليها السلام در صحراى محشر بيش از ديگران شفاعت مى نمايد و شفاعتش پذيرفته و مقبول درگاه خداوند متعال قرار خواهد گرفت .
📚الثّاقب فى المناقب : ص 293، ح 250.
حکایت
@hkaitb
#داستان_آموزنده
🔆داستان ابوطلحه انصارى
يكى از ياران پيامبر صلى الله عليه و آله بنام ابوطلحه انصارى در مدينه نخلستان و باغى داشت بسيار مصفا و زيبا، كه همه در مدينه از آن به سخن مى گفتند، در آن چشمه آب صافى بود كه هر موقع پيامبر صلى الله عليه و آله به آن باغ مى رفت از آن آب ميل مى كرد و وضو مى ساخت ، و علاوه بر همه اين ها آن باغ درآمد خوبى براى ابوطلحه داشت ، پس از نزول اين آيه ، به خدمت پيامبر صلى الله عليه و آله آمده و خطاب به حضرت عرض كرد:
آيا مى دانى كه محبوبترين اموال من همين باغ است و من مى خواهم آن را در راه خدا انفاق كنم تا ذخيره اى براى رستاخيز من باشد.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: آفرين بر تو، اين ثروتى است كه براى تو سودمند خواهد بود، سپس فرمود: من صلاح مى دانم آن را به خويشاوندان نيازمند بدهى .
ابوطلحه به دستور پيامبر صلى الله عليه و آله عمل كرد و آن را در ميان بستگان خود تقسيم كرد
📚تفسير نمونه ، ج 3، ص 43.
حکایت
@hkaitb
🔆درخواست انصار از حضرت رسول (صل الله علیه وآله و سلم )
در منهج اليقين گويد: كلينى از امام صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود: جمعى از انصار خدمت حضرت رسول صلى الله عليه و آله شرفياب شده سلام كردند و آن حضرت هم جواب فرمودند.
عرض كردند: يا رسول الله ، ما را به شما حاجتى است .
فرمود: حاجت خود را بگوئيد.
گفتند: حاجتى بزرگ است .
فرمود: بگوئيد آن چيست ؟
عرض كردند: حاجت ما آن است ضامن شوى كه خداوند عالم ما را به بهشت برد.
حضرت صلى الله عليه السلام سر به زير انداخت و چنان چه عادت متفكران است چيزى بر زمين مى زد، بعد از آن سر برداشت و فرمود: ضامن مى شوم به شرط آن كه از هيچ چيزى سؤ ال (طلب ) نكنيد.
بعد از آن ، روش انصار اين بود كه اگر كسى از آن ها در سفرى بود و تازيانه از دستش مى افتاد راضى نمى شد كه به ديگرى بگويد كه تازيانه را به من ده ، براى اين كه به گفته حضرت صلى الله عليه و آله عمل كرده باشد و از كسى سؤ ال (طلب ) نكرده باشد، لذا خودش پائين مى آمد و تازيانه را بر مى داشت .
در جامع الاخبار آمده است كه رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود:
((من ساءل الناس و عنده قوت ثلاثة اءيام ، لقى الله يوم يلقاه و ليس على وجهه لحم ؛ كسى كه از مردم طلب كند و در حالى كه خوراك سه روز در نزد او باشد، روزى كه همه مردم خدا را ملاقات مى كنند، در حالى خدا را ملاقات مى كند كه در صورتش گوشت نباشد.))
🔸بحارالانوار، ج 7، ص 227، روايت 134.
حکایت
@hkaitb
#داستان_آموزنده
🔆داستانى از زمان پيامبر(صل الله علیه وآله و سلم )
آورده اند كه در زمان حضرت رسول صلى الله عليه و آله ، ثروتمندان از انصار، وقتى كه درختان خرماى آن ها به ثمر مى نشست ، از ميان آن ها آن چه رسيده تر و بهترين بود به مسجد پيامبر صلى الله عليه و آله آورده و در گوشه ى قرار مى دادند تا فقراى مهاجر از آن استفاده كنند.
در همين روزها بود كه روزى يكى از مالداران و ثروتمندان مدينه ، مقدارى خرما كه بى ارزش بود(يعنى از نوع پست و دور ريختنى بود) را آورد و در ميان خرماهاى نيكوى ديگران ريخت (و كالاى پست خود را با كالاهاى پاكيزه و نيكوى ديگران مخلوط كرد) كه در اين هنگام خداوند متعال از اين عمل نهى فرمود كه : ((و لا تيمموا الخبيث منه تنفقون ؛ براى انفاق سراغ چيزهاى ناپاك نرويد))(1) شما قصد مى كنيد از چيزهاى پست و فاسدى را كه نزدتان هست انفاق كنيد و حال آن كه اگر چنين چيزى را به خودتان بدهند نمى پذيريد.
البته حالات و سيره معصومين عليه السلام اين بوده است كه از بهترين اموال خود انفاق مى كردند از جمله :
در جنات الخلود گويد: كه حضرت امام صادق عليه السلام با برادران دينى خود مواسات مى كرد و آن چه را كه بهتر و خوب تر از چيزهايى كه در منزلش بود در راه خدا مى داد و اگر هم چيزى نداشت به فقير بدهد، لااقل سائل و فقير را تسلى مى داد.
و در كتاب وقايع الايام است كه معمولا امام صادق عليه السلام براى تسلى دادن سائل به اين ابيات مبادرت مى فرمود:
فلا تجزع فان اءعسرت يوما فقد اءيسرت فى زمن طويلفلا تيئس فان الياءس كفر لعل الله يغنى عن قليلفلا تظنن بربك ظن سوء فان الله اءولى بالجميلاگر روزى در سختى و فشار قرار گرفتى جزع و ناراحتى نكن ، به تحقيق در زمان طولانى بر تو آسان خواهد شد.
از درگاه خداوند نااميد مباش كه نااميدى از درگاه او كفر است ، شايد خداوند بسيار كم ، تو را بى نياز كند.
نسبت به خداوند سوءظن نداشته باش ، براى اين كه خداوند از همه به زيبائى ها اولى و برتر است .(۲)
📚۱- قرآن مجيد، سوره بقره ، آيه 267.
۲- وقايع الايام ، ص 165.
حکایت
@hkaitb
#داستان_آموزنده
🔆درخواست ابوسعيد خدرى از رسول خدا(صل الله علیه وآله و سلم )
ابوسعيد خدرى گفت :
سال سختى بر ما رسيد و من حركت كردم و نزد رسول خدا صلى الله عليه و آله رفتم براى اين كه از او چيزى طلب نمايم ، همين كه حضرت صلى الله عليه و آله من را ديد فرمود:
((من استعف اءعفه الله و من استغنى اءغناه الله و من سالنا لم ندخر شيئا نجده ؛ هركسى كه عفت كند، خداى تعالى او را عفيف گرداند، يعنى ؛ هر كس طلب نكند (سؤ ال نكند) خداى تعالى او را از سؤ ال بى نياز گرداند و هركس از ما چيزى بخواهد و آن چيز نزد ما هم باشد بر او بخل نورزيم )) و من با توجه به اين سخن ديگر از حضرت هيچ نخواستم ، و به آن عمل كردم ، آن گاه خداوند مرا كفايت كرد و پس از آن چندان ثروتمان زياد شد كه ما و قوم ما در آن غرق شديم .
📚سيماى صدقه ، ص 26.
حکایت
@hkaitb
دلجوئى از درماندگان و اصلاح بين آن ها
سعيد بن قيس همدانى ، روزى على عليه السلام را در جلو منزلى مشاهده نمود، عرض كرد: يا اميرالمؤ منين شما را در اين جا مشاهده مى نمايم ؟
حضرت فرمود: از خانه بيرون نيامدم جز آن كه مظلومى را كمك نموده و به فرياد بيچاره اى برسم ؛ در همين گيرودار ناگهان زنى نزد آن حضرت ظاهر شد. در حالى كه او سخت متزلزل بود. عرض كرد:
يا اميرالمؤ منين شوهرم به من ظلم و بيدادگرى مى كند و سوگند ياد كرده است كه مرا كتك بزند استدعا مى كنم با من بيائيد تا نزد او رويم و مانع كتك خوردن من شويد.
حضرت لحظه اى سر به زير افكند و پس از آن فرمود: نه به خدا قسم به جائى نروم تا اين كه داد مظلوم را از ظالم بگيرم بعد حضرت عليه السلام به زن فرمود منزلت كجاست ؟
آن گاه آن زن نشانى و آدرس منزل خود را داد و حضرت عليه السلام با او به سوى منزلش روانه گشت تا به درب منزل آن زن رسيد، حضرت درب منزل را كوبيد، جوانى بيرون آمد كه لباس زنگين دربر داشت حضرت سلام كرد و فرمود: اى جوان از خدا بترس زيرا تو زن خود را ترسانده اى ! جوان خشمگين شد و گفت : شما را به اين موضوع چه كار است ! به خدا قسم و سوگند مى خورم به خاطر گفتار شما اين زن را آتش مى زنم .
سعيد مى گويد: حضرت عليه السلام از آن جا رفت و بعد از دقايقى ناگهان پيدا گشت در حالى كه تازيانه و شمشير در دستش بود نزديك آن جوان آمد جوان وقتى ديدگانش به شمشير خورد لرزه بر اندامش افتاد حضرت عليه السلام فرمود:
من ترا امر به معروف و نهى از منكر مى نمايم و تو گستاخى مى كنى !! از گفتار و كردار خود دست بردار و توبه كن و گرنه ترا با اين شمير مى كشم .
سعيد مى گويد مردمى كه از آن جا عبور مى كردند جمع گشته و از آن حضرت عليه السلام خواهش كردند و عذرخواهى نمودند.
وقتى كه جوان حضرت را شناخت از كردار و گفتار خود نادم و پشيمان گشت و عرض كرد يا اميرالمؤ منين از من درگذر، خداوند از شما در گذرد، به خدا سوگند خشنودم به آن چه كه فرمان داده ايد، آن گاه حضرت عليه السلام به آن زن فرمود وارد خانه ات شو و آن زن وارد خانه اش شد.
در اين هنگام آن حضرت عليه السلام فرمود: شكر خدايى را كه به سبب من و كوشش من بين زن و شوهر را سازش داد و خداوند در قرآن كريم مى فرمايد: لا خير فى كثير من نجويهم الا من امر بصدقة او معروف او اصلاح بين الناس من يفعل ذلك ابتغاء مرضات الله فسوف نؤ تيه اجرا عظيما؛(120)
در بسيارى از سخنان در گوشى (و جلسات محرمانه ) آن هاخير و سودى نيست مگر كسى كه (به اين وسيله ) امر به كمك به ديگران و يا كار نيك و يا اصلاح در ميان مردم نمايد، و هركس براى خشنودى خداوند بزرگ چنين كند پاداش عظيمى به او خواهيم داد.(121)
120- قرآن كريم ، سوره نساء، آيه 114.
121- نمونه معارف ، ج 1، ص 219
حکایت
@hkaitb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖌 داستان عجیب گلایه از امام زمان (علیه السلام) و مشاهده خانه حضرت زهرا (سلاماللهعلیها)
🎥 حجه الاسلام استاد عالی
حکایت
@hkaitb
8.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چرا حضرت زهرا(س)علیه طاغوت زمان خود سکوت نکرد؟
حجت الاسلام👇
#حامد_کاشانی🎙
#سخنرانی📺
#ایام_فاطمیه🏴
♨️
🏴 تصاویری از پذیرایی زائران و مجاوران حرم مطهر امیرالمومنین علی (ع) توسط موکبهای صلواتی #ایام_فاطمیه 1403
♨️