eitaa logo
حکایتهای بهلول و ملا نصرالدین
6.3هزار دنبال‌کننده
6.7هزار عکس
2.4هزار ویدیو
16 فایل
بسم الله الرحمان الرحیم مرکز خرید و فروش کانال در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/223674416C035f1536ee اینجا میتونی کانالتو بفروشی یا کانال مناسب بخری👆 تبلیغات انبوه در بهترین کانال های ایتا 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/926285930Ceb15f0c363
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹سه جمله زیبا از چارلی چاپلین🌹 🌼 هيچ چيز در اين جهان جاودانه نيست حتى مشكلات و بد بيارى هاى ما 🌼 من قدم زدن تو بارون را دوست دارم چون كسى نميتونه اشكامو ببينه 🌼 بيهوده ترين روز در زندگى اون روزيه كه ما نخنديم ✅ لبخند بزنيد و اين پيام رو به هر كى كه دوست دارين خندشو ببينن بفرستين 🌺 چارلى ميگويد : پس از كلى فقر، به ثروت و شهرت رسيدم. آموخته ام كه با پول ... ميتوان ساعت خريد، ولى زمان نه ... ميتوان مقام خريد، ولى احترام نه ... ميتوان كتاب خريد، ولى دانش نه... ميتوان دارو خريد ولى سلامتى نه، ميتوان رختخواب خريد، ولى خواب راحت نه 🌺 ارزش آدمها به دارايى انها نيست به معرفت آنهاست ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 📔داستان بسیار زیبا و عبرت انگیز ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📕 روزی بهلول بر هارون‌الرشید وارد شد خلیفه گفت: مرا پندی بده! بهلول پرسید: اگر در بیابانی بی‌آب ، تشنگی بر تو غلبه نماید چندان که مشرف به موت گردی در مقابل جرعه‌ای آب که عطش تو را فرو نشاند چه می‌دهی؟ هارون الرشید گفت: صد دینار طلا بهلول پرسید: اگر صاحب آب به پول رضایت ندهد؟ هارون الرشید گفت: نصف پادشاهی‌ام را بهلول گفت: حال اگر به حبس‌البول مبتلا گردی و رفع آن نتوانی چه می‌دهی که آن را علاج کنند؟ هارون الرشید گفت: نیم دیگر سلطنتم را بهلول گفت: پس ای خلیفه، این سلطنت که به آبی و بولی وابسته است تو را مغرور نسازد که با خلق خدای به بدی رفتار کنی! ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💜✨ صبح تون پر طراوت ،،، 🌺✨ روزتون پر نشاط... 🌼✨ امروزتون زیبا ،،، ❤️✨ و قلب هاتون پر امید... ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📔 شیخی وارد شهری شد و سراغ مسجد را گرفت به او گفتند که در این شهر مسجدی وجود ندارد! شیخ گفت مگر شما خدا پرست نیستید؟ گفتند آری هستیم پرسید مگر عبادت خدا را بجا نمی آورید؟ گفتند آری خدا را عبادت میکنیم شیخ گفت اگر مسجد و یا عبادتگاهی ندارید پس چگونه خداوند را عبادت میکنید؟ شخصی به وی گفت فردا صبح به میدان شهر بیا تا به تو نشان دهم چگونه خدا را عبادت میکنیم. شیخ فردا صبح اول وقت به میدان شهر رفت و آن شخص او را با خود به محل کارش برد و مشغول کار شد و از شیخ نیز خواست که به او کمک کند. شیخ از آنجا که به کار کردن عادت نداشت خیلی زود خسته شد و دست از کار کشید و به کناری نشست. هنگام ناهار که شد مرد مقدار کمی به او غذا داد و خود نیز مشغول خوردن غذا شد شیخ گفت که این مقدار غذا خیلی کم است و او را سیر نمیکند. مرد پاسخ داد چون تو خیلی زود خسته شدی و کاری انجام ندادی همین مقدار غذا بیشتر به تو تعلق نمیگیرد و پس از خوردن ناهار و کمی استراحت دوباره مشغول به کار شد و در غروب هم دست از کار کشید و یک سکه به شیخ داد و گفت دستمزد یک روز کار ۱۵ سکه است چون تو خیلی کم کار کردی یک سکه بیشتر حق تو نیست و سپس شیخ و آن مرد به سمت میدان شهر حرکت کردند.. در میدان شهر که تعدادی از مردم نیز جمع بودند شیخ پرسید پس عبادت خداوند چه شد؟ آن مرد به او پاسخ داد ما کار کردن را عبادت خداوند میدانیم بنابراین سعی میکنیم کار خود را به بهترین شکل انجام دهیم. مثلا شخصی که بنا است و کارش ساختن خانه برای مردم است چون کارش را عبادت میداند سعی میکند این کار را به بهترین شکل انجام دهد و یا کسی که شغلش خرید و فروش است تلاش میکند که بهترین اجناس را به مردم بفروشد و خلاصه هرکس به بهترین شکل کار خودش را انجام میدهد. شیخ فریاد کشید پس جهان آخرت چه؟ شما برای ثواب و آن دنیای خود چه میکنید؟ شخصی که اتفاقأ فرد فاضل و دانشمندی هم نبود و کسی بود مانند بقیه مردم در پاسخ به شیخ گفت تو خود کار این دنیایت را به درستی و خوبی انجام نمیدهی، آن وقت ادعای جهان آخرت و دنیایی دیگر را داری؟ و این طور بود که آن شیخ سرافکنده و شرمسار آن شهر و دیار را ترک کرد و دیگر هیچ وقت به آنجا برنگشت. و چه زیبا گفت آن معلم اخلاق سعدی شیرین سخن : عبادت بجز خدمت خلق نیست به تسبیح و سجاده و دلق نیست. ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
🌹سه جمله زیبا از چارلی چاپلین🌹 🌼 هيچ چيز در اين جهان جاودانه نيست حتى مشكلات و بد بيارى هاى ما 🌼 من قدم زدن تو بارون را دوست دارم چون كسى نميتونه اشكامو ببينه 🌼 بيهوده ترين روز در زندگى اون روزيه كه ما نخنديم ✅ لبخند بزنيد و اين پيام رو به هر كى كه دوست دارين خندشو ببينن بفرستين 🌺 چارلى ميگويد : پس از كلى فقر، به ثروت و شهرت رسيدم. آموخته ام كه با پول ... ميتوان ساعت خريد، ولى زمان نه ... ميتوان مقام خريد، ولى احترام نه ... ميتوان كتاب خريد، ولى دانش نه... ميتوان دارو خريد ولى سلامتى نه، ميتوان رختخواب خريد، ولى خواب راحت نه 🌺 ارزش آدمها به دارايى انها نيست به معرفت آنهاست ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📕 مردی مست به خانه آمد. آنقدر مست بود که گلدان قیمتی که زنش به آن خیلی علاقه داشت را ندید و به گلدان خورد و گلدان شکست... پیش خودش گفت: حتما زنم فردا واسه گلدون کلی داد و بیداد میکنه همونجا خوابش برد. صبح که ازخواب بیدارشد یادداشتی را روی یخچال دید: "عزیزم صبحونه مورد علاقتو روی میزچیدم، الانم رفتم بیرون تا برای ناهار مورد علاقت کمی خرید کنم دوست دارم عشقم” مرد با تعجب از پسرش پرسید: این یادداشت چیه؟ چرا مامانت ناراحت نشده؟! پسر گفت: دیشب که مست بودی و اومدی، مامان بغلت کرد بذارتت رو تخت، تو عالم مستی گفتی: "خانم به من دست نزن من متاهلم" بعضی از چیزا اینقدر با ارزشن که خیلی از کارهای بدو میپوشونن ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 📔داستان بسیار زیبا و عبرت انگیز ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📽 📔داستان بسیار زیبا و عبرت انگیز ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📕 🦁شیری گرسنه از میان تپه‌های کوهستان بیرون پرید. و گاوی را از پای درآورد. سپس در حالی که غذا میخورد، هر ازگاهی یکبار سرش را بالا می گرفت. و مستانه نعره می کشید. صیادی که در آن حوالی در جستجوی شکار بود صدای نعره های مستانه شیر را شنید، و پس از ردیابی با گلوله ای آن را از پای درآورد. هنگامی که مست پیروزی هستیم، بهتر است دهانمان را بسته نگه داریم. غرور، منجلاب موفقیت است. موفقیت برای اشخاص کم ظرفیت، مقدمه گستاخی است! ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin
📕 اعرابی را گفتند: تو پیر شده‌ای و عمری تباه کرده‌ای. توبه کن و به حج رو. گفت: خرج سفر حج نباشدم. گفتند: خانه‌ات را بفروش و هزینه کن. گفت: چون باز گردم کجا سکونت گزینم؟ و اگر باز نگردم و مجاور خانه‌ی کعبه مانم، خدایم نمی‌گوید: ای ابله نادان از چه رو خانه‌ی خود بفروختی و در خانه‌ی من منزل گزیدی؟ ✍عبید زاکانی ✓ 📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇 📚 @Bohlol_Molanosradin