🔹وﻗﺘﯽ ﺑﭽﻪ ﺑﻮﺩﻡ ﻣﻮﺵ ﻫﺎﯼ ﺻﺤﺮﺍﺋﯽ ﺑﻪ ﻣﺰﺭﻋﻤﻮﻥ ﺣﻤﻠﻪ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺗﻤﺎﻡ ﻣﺤﺼﻮﻝﻣﻮﻥ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻧﺪ.
🔸ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮔﻢ ﭼﻨﺪ ﺗﺎﺷﻮﻥ ﺭﺍ ﺍﻧﺪﺍﺧﺖ ﺗﻮﯼ ﯾﮏ ﻗﻔﺲ ﻭ ﺑﻬﺸﻮﻥ ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩ ﺗﺎ ﺍﺯ ﮔﺸﻨﮕﯽ ﺷﺮﻭﻉ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﻫﻢ ﺩﯾﮕﻪ ﺭﺍ ﺑﺨﻮﺭﻧﺪ .
ﺩﻭ ﺳﻪ ﺗﺎ ﻣﻮﺷﯽ ﮐﻪ ﺁﺧﺮ ﺳﺮ ﻣﻮﻧﺪﻧﺪ ﺭﺍ ﺁﺯﺍﺩ ﮐﺮﺩ. ﺑﻬﺶ گفتم: ﻣﺎﺩﺭ ﺑﺰﺭﮒ ﭼﺮﺍ ﺁﺯﺍﺩﺷﻮﻥ ﻣﯿﮑﻨﯽ؟
ﮔﻔﺖ: ﺍﯾﻦ ﻫﺎ ﺩﯾﮕﻪ ﻣﻮﺵ ﺧﻮﺭ ﺷﺪﻧﺪ ﻭ ﻫﺮ ﻣﻮﺷﯽ ﻭﺍﺭﺩ ﻣﺰﺭﻋﻪ ﺑﺸﻪ ﺗﯿﮑﻪ ﺗﯿﮑﻪ ﺍﺵ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ!
🔻این ﺣﮑﺎیت ﺗﻠﺦ مثالی برای جوامع ﺁﻓﺖ ﺯﺩﻩ است
ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺑﺎﺷﯿﻢ برای یک لقمه نان
به چاپیدن همدیگر عادت نکنیم👌
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
🦉
چینی های قدیم برای اینکه از شر حمله ی دشمنان در امان باشند دیوار بزرگ چین را ساختند؛ اما در صد سال اول ساخت دیوار
سه بار دشمنانشان بدان نفوذ کرده و با
چینی ها جنگیدند.
دشمنان از دیوار بالا نرفتند بلکه
به دربانها رشوه داده و از آنها گذشتند.
چینی ها به ساخت بنای سد استوار پرداختند
اما برای ساخت نگهبانهایش کاری نکردند
غافل از اینکه نیروی انسانی
مهمترین مسئله است.
یکی از شرق شناسان می گوید:
برای انهدام یک تمدن ، سه چیز
را باید منهدم کرد:
اول) خانواده
دوم) نظام آموزشی
سوم) الگوها و اسوه ها
برای اولی منزلت مادر به عنوان مربی
کودکان را متزلزل کن تا مادر از اینکه
مربی کودکان خویش باشد خجالت بکشد.
برای دومی از منزلت معلم بکاه
و در جامعه او را بی ارزش کن.
برای سومی منزلت نخبگان و دانشمندان
را هدف قرار ده تا کسی آنها را الگوی
خویش قرار ندهد.
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
📔#حکایتی_از_بهلول_دانا
✍داستان :کور کر لال
بهلول بر جمعی وارد شد. یکی از او پرسید:کدام یک زین سه بر تو سخت تر می بود؟ کور بودن، کر بودن و یا لال بودن؟
بهلول گفت: از قضا من به هر سه دچارم و مرا خیالی نیست!
جماعت پرسیدند چگونه اینچنینی؟ وانگهی کوری و کری و لالی همزمان بسیار نامحتمل است!
بهلول پاسخ چنین داد که: آن هنگام که پایمال شدن حق خویش را ببینم و هیچ نکنم، ندای مظلومی که حقش ادا نشده را بشنوم و یاری نرسانم و به خیال عافیت دم ز گفتن حتی کلامی فرو بندم، هم کورم هم کرو هم لال!
وین فقره چون من در این روزگار بسیار است...
✓
📚کانال حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🗯🗯🗯🗯🗯🗯🌹🗯🗯🗯
🗯
آنگاه که خداوند پیامبرش ﷺ را توصیف می کند،
🗯
از مال و زیبایی واصل و نسبش حرف نمی زند،
🗯
بلکه می فرماید « وانک لعلیٰ خلق عظیم »
🗯
“براستیکه تو دارای اخلاق عظیمی هستی”
🗯
🌹🗯🗯🗯🗯🗯🗯 @dastanvpand
📘#داستان_کوتاه
چارلی چاپلین :
وقتی بچه بودم کنار مادرم میخوابیدم و هرشب یک آرزو میکردم.
مثلاً آرزو میکردم برایم اسباب بازی بخرد؛ میگفت «میخرم به شرط اینکه بخوابی.» یا آرزو میکردم برم بزرگترین شهربازیِ دنیا؛ میگفت «میبرمت به شرط اینکه بخوابی.» یک شب پرسیدم «اگر بزرگ بشوم به آرزوهایم میرسم؟» گفت «میرسی به شرط اینکه بخوابی.» هر شب با خوشحالی میخوابیدم. اِنقدر خوابیدم که بزرگ شدم و آرزوهایم کوچک شدند.
دیشب مادرمو خواب دیدم؛ پرسید «هنوز هم شبها قبل از خواب به آرزوهایت فکر میکنی؟» گفتم «شبها نمیخوابم.» گفت «مگر چه آرزویی داری؟» گفتم «تو اینجا باشی و هیچ آرزویی نداشته باشم.» گفت «سعی خودم را میکنم به خوابت بیایم به شرط آنکه بخوابی.
❤️تقدیم به تمامی مادران
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
🌿تفاوت "رُک" بوﺩن ﻭ "بیشعور" بودن 🌿
رُک یا Frank به معنای ابراز نظر شخصی در مورد مسائلی است که مربوط به خود ما میشود!
مثلا "من بستنی دوست ندارم" و این موضوع را به صراحتاً بازگو میکنم؛ یا دوستی از من میپرسد "میای بریم بیرون؟" بهراحتی میگویم نه، الان حوصله ندارم...
این میشه نظر شخصی من در مورد خودِ من!
و اما Rude به معنای گستاخی یا وقاحت است که نظرات ما در مورد دیگران است؛
مثلا من به دوستم میگویم "چقدر چاق هستی!" یا میگویم "بینی تو شبیه بینی عقاب است!" ببخشیدا من رک هستم!
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
📚#جملات_پندآموز
من که نابینا هستم،
شما بینایان را پند میدهم:
از چشمان خود آنچنان بهره بگیرید که گويى فردا بهیکباره کور خواهید شد.
موسیقی نهفته در صداها،
نغمهی پرندگان و آهنگ نوازندگان را
آنگونه گوش دهید،
گویی فردا بهیکباره کر خواهید شد.
آنچه را میخواهید، چنان لمس کنید،
گویی فردا بهیکباره لامسهی خود را از دست خواهید داد.
رایحهی گلها را ببوئید
و هر لقمه را چنان مزه مزه کنید،
گویی فردا بهیکباره شامه و ذائقهی خود را از کف میدهید ...
👤 #هلن_کلر
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
📘#حکایت_بهلول_دانا
فردی چند گردو به بهلول داد و گفت:
بشکن و بخور و برای من دعا کن،
بهلول گردوها را شکست و خورد،
اما دعا نکرد!
مرد گفت:
گردوها را می خوری نوش جان،
ولی من صدای دعای تو را نشنیدم…
بهلول گفت:
مطمئن باش اگر در راه خدا
داده ای، خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنیده است…!
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
داره ادای مامانشو در میاره⛔️
از مادر شوهر و خواهر شوهر و جاری غیبت میکنه😂😂😂
📙کانال حکایتهای بهلول و ملانصرالدین 👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
🌷#تلنگر
عكسي تامل برانگيز ؛👆
از كوچ إنسان
به سوی پروردگار خًويش ؛
ميروی بی آنكه بدانی
با چمدانی از هيچ….😔
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
✴️حضرت آدم پنج وصیت به فرزندش شیث کرد ودستور داد او هم این وصیت ها را به فرزندانش بکند.
1- به دنیا مطمئن نشوید که من به بهشت جاوید اطمینان یافتم خدا این اطمینان را نپسندید وبیرونم کرد.
2- به رای زنان رفتار نکنید که من به میل زن عمل کردم از درخت خوردم وپشیمان شدم.
3- هر کاری می خواهید بکنید اول عاقبتش را بنگرید که من اگر عاقبت اندیشی کرده بودم به این مصیبت دچار نمی شدم.
4- کاری را که دل در انجامش ارام ندارد ،نکنید؛که من هنگام خوردن از آن درخت دلم می لرزید اما اعتنا نکردم ،خوردم وپشیمان شدم.
5- در کارها مشورت کنید که اگر من با ملا ئکه شور کرده بودم،گرفتار نمی شدم
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
📚#حکایت
ثروتمندی همه هستی خود را به زن و فرزندان می بخشد و چون از هستی تهی میشود کم کم از او رو برگردانیده تا از خانه نیز اخراجش می کنند.
وی با مشورت یک دوست دانا با اندک اندوخته ای که داشت جعبه خاتم اعلائی خریده در آن را قفل زده با خود حمل میکند بصورتی که لحظه ای آن را از خود جدا نمیکرد و چو میاندازد که اصل ثروتم که جواهرات گرانقیمتی است درون این جعبه میباشد.
خبر به گوش فرزندان رسیده کم کم خود را به او نزدیک می کنند روزی این پسر وی را به خانه اش برده پذیرائی میکند روز دیگر آن داماد تا بر سر نوبت که کدام یک حق نگهداری از پدر پیرشان را دارند به نزاع با هم بر می خیزند.
پدر به میانشان کلانتری نموده و ماهی خدمت خود را بعهده یکی و ماه دیگر به عهده دیگری میگذارد و هر کدام نیز تا رضایت پدر را بدست آورند برایش سنگ تمام می گذارند.
تا روزی پدر همه را جمع نموده و میگوید بر شما روشن است که من حق پدری را بر شما تمام کرده ام، این جعبه و هر چه در آن است نزد معتمد محل میگذارم تا بعد از مرگ به تساوی بین شما قسمت شود. مدتها می گذرد تا این که پدر فوت میکند.
و بعد از مراسم فرزندان به اتفاق نزد معتمد رفته و خواستار تقسیم جواهرات جعبه میشوند و چون درب آن را باز می کنند می بینند که درون آن یک آلت الاغ و تکه کاغذی است که در آن نوشته شده:
این آلت الاغ در ماتحت کسی که تا زنده است اموال خود را به زن و فرزند بدهد...🤦♂
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁🍂
بیا ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯿﻢ ﺩﻧﯿﺎ ﻣﺜﻞ شب ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ،ﺯﻣﯿﻨﺶﻫﺴﺖ
ﻫﻮﺍﯾﺶﻫست
ﺧﺪﺍﯾﺶ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺑﺎ ﻣﺎ
ﺑﯿﺎ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻨﯿﻢ ﺩﻧﯿﺎ ﺑﺮﺍﯼ ﺯﻧﺪﮔﯽ ﺯﯾﺒﺎﺳﺖ....
⚜شبتان در پناه خدا⚜
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin࿐
هدایت شده از به سمت کربلا
🔵اعمال اوّل هر #ماه_نو_قمری
⭕چند چيز است:
1⃣اوّل، خواندن دعاهاى منقوله در وقت رؤيت هلال، كه بهترين آن ها دعاى چهل و سوم صحيفه كامله (سجّادیّه) است
2⃣دوم، خواندن7 هفت مرتبه سوره حمد براى دفع درد چشم
3⃣سوم، اندكى پنير خوردن؛ روايت است كه هر كس مقيد كند خود را به خوردن آن در اوّل هر ماه، اميد است كه حاجتش در آن ماه رد نشود.
4⃣چهارم : در روز اول دو رکعت نماز کند
🌑 نــماز اول مــاه
🔻2 رکعت
🔹رکعت اول:
۱ مرتبه حمد و ۳۰ مرتبه سورۀتوحید
🔹رکعت دوم:
۱ مرتبه حمد و ۳۰ مرتبه سورۀ قدر
🔻 بعد از نماز این دعا خوانده می شود :
🔹بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَ مَا مِنْ دَابَّةٍ فِی الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُهَا وَ یَعْلَمُ مُسْتَقَرَّهَا وَ مُسْتَوْدَعَهَا کُلٌّ فِی کِتَابٍ مُبِینٍ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ وَ إِنْ یَمْسَسْکَ اللَّهُ بِضُرٍّ فَلَا کَاشِفَ لَهُ إِلَّا هُوَ وَ إِنْ یُرِدْکَ بِخَیْرٍ فَلَا رَادَّ لِفَضْلِهِ یُصِیبُ بِهِ مَنْ یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ سَیَجْعَلُ اللَّهُ بَعْدَ عُسْرٍ یُسْراً مَا شَاءَ اللَّهُ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَکِیلُ وَ أُفَوِّضُ أَمْرِی إِلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحَانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ رَبِّ إِنِّی لِمَا أَنْزَلْتَ إِلَیَّ مِنْ خَیْرٍ فَقِیرٌ رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْداً وَ أَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ
🔸سپس هر مقدار که برایتان مقدور بود صدقه بدهید . اگر این کار را انجام دهید ، ان شاءالله سلامتی خود را در این ماه خریده اید .
📚 بلدالأمین : ص۱۴۹
📚 بحارالأنوار : ج۹۴ ، ص۱۳۳
📚 زادالمعاد : ص۲۸۵
@dl_bekhooda_bespar
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
یه نامه دهه شصتی ناب😁
ارتباط برقرار کردن اون موقع ها خیلی سخت بود. معمولا نامه مینوشتن. اینکه اون نامه رو چه جوری برسونن به دست طرف مقابل خودش یه داستان دیگه داشت. اصلا اگه اون شمع و قلب تیر خورده و .... این چیزها تو نامه قید نمیشد انگار اون نامه کاغذ خالی بود و اعتباری نداشت.
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
📚#داستان_تاریخی_واقعی
در زمان ساسانیان مردی در تیسفون زندگی میکرد که بسیار میهمان نواز بود و شغلش آب فروشی بود.
روزی بهرام پنجم شاهنشاه ایران (ساسانی) با لباسی مبدل به در خانه ی این مرد میرود و می گوید که از راه دوری آمده و دو روز جا می خواهد .
آن مرد بهرام را با شادی می پذیرد و می گوید بمان تا بروم و پول در بیاورم.
مرد میرود و تا میتواند آب میفروشد و سپس با میوه و خوراک نزد بهرام باز میگردد.
بهرام به میهمان نوازی مرد اطمینان پیدا میکند ولی می خواهد آن مرد را بیشتر امتحان کند.
بنابراین تا قبل از آمدن مرد به دربار رجوع می کند و می گوید :
دستور دهید که هیچ کس حق ندارد از این مرد در سطح شهر آب بخرد.
فردای آن روز مرد آب فروش به بهرام میگوید که بمان تا بروم و قدری پول در بیاورم.
مرد آب فروش هرچه در بازار گشت هیچ کس از او آب نخرید.
در آخر مرد آب فروش که دید نمیتواند برای میهمان خویش آب تهیه کند مشک آبش را فروخت و میوه و خوراک نزد بهرام برد.
بهرام او را گفت : تو چگونه پول در آوردی ؟
مگر نگفتی که کسی از تو آب نخرید ؟
مرد گفت : مشک آب خویش را فروختم ، تو نگران نباش و میل کن فردا رود برای خویش فکری خواهم کرد .
بهرام پس از این واقعه فردای آن روز به دربار رجوع کرد و باز با لباسی مبدل نزد پولدارترین تاجر شهر که از اشراف نیز بود رجوع نمود و گفت من میهمانم و امشب را جا می خواهم .
مرد نه تنها بهرام را نپذیرفت بلکه با ضرب تازیانه او را از منزل بیرون کرد .
فردای آن روز بهرام در حالی که بر تخت سلطتنت جلوس کرده بود آن دو مرد یعنی تاجر و آب فروش را اظهار کرد.
هر دوی آنان که دیدند آن مرد شخص شاه شاهان – امپراطوری ایران بوده بسیار هراسیدند.
بهرام از مرد آب فروش بسیار تشکر و سپاسگزاری کرد و او را به سبب رفتار نیکویش با مهربانی پذیرفت.
بهرام دستور داد که تمام اموال مرد تاجر را بگیرند و به مرد آب فروش بدهند تا یا بگیرد که انسان حتی اگر در اوج تنگدستی و فقر باشد باید شرافت ، مردانگی و مهمان نوازی خویش را حفظ کند
📗حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
📔#حرف_حساب
و باز هم پول، همه چیز پول است. همه ی
روابط انسانی را باید با پول خرید. اگر
پول نداشته باشی، مردها به تو اهمیت
نمی دهند، زن ها عاشقت نمی شوند، نه
نمی شوند؛ یعنی توجه و عشق به تو
آخرین چیزی است که اهمیت خواهد
داشت و در نهایت توجه و عشق تا چه
اندازه حقیقی خواهند بود! اگر پول
نداشته باشی، دوست داشتنی نیستی!
حتی اگر با زبان آدم ها و فرشته ها سخن
بگویی. اگر پول نداشته باشی، آن موقع
دیگر زبانی که با آن صحبت میکنی به
نظر دیگران، زبان انسان ها یا فرشتگان
نخواهد بود.
چقدر ناعادلانه است که انسان مملو از
خواهش های زجرآور باشد؛ اما ارضای
این خواهش ها برایش ممنوع باشد!
چرا باید انسان فقط به خاطر نداشتن
پول در محرومیت باشد؟برآورده کردن
این آرزوها بسیار طبیعی، بسیار ضروری
و از اجزا جداناشدنی حقوق انسان هاست.
همه جا پای پول در میان است
✍#جورج_اورول
📗حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
📔#تلنگر
👌اینجا ایران است
من در کشوری زندگی می کنم که
دویدن سهم کسانی است که هرگز
نمیرسند و رسیدن سهم کسانی
که هرگز نمی دوند...
ارزش مردگانش چندین برابر
زندگانش است..
در سرزمین من مردمانش با نفرت
بیشتری به بوسیدن دو عاشق نگاه
میکنند تا صحنه ی اعدام یک
انسان در سرزمین من.
کشوری که دل به دست آوردن
سخت است و دل شکستن هنر می باشد !
کشوری که من دوست دارم هوای تو را داشته باشم ، و تو هوای من را ، اما نه به معنی حمایت! به این معنی که هیچ کدام نمی خواهیم در هوای خودمان نفس بکشیم .
کشوری که مرگ حق است و حق گرفتنی!
کشوری که برنده یعنی کسی
که کمتر از بقیه می بازد!
کشوری که کف اتوبانش دست انداز دارد !
کشوری که همه فکر می کنند
فقط خودشان می فهمند !
کشوری که همه مشکل
را در کس دیگر می جویند !
کشوری که هنوز نفهمیدم من
در آن به دنیا آمدم یا درآن مُردم !
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
📔#حکایت_و_پند
مردی خسیس تمام داراییاش را فروخت و طلا خرید.
او طلاها را در گودالی در حیاط خانهاش پنهان کرد.
مدت زیادی گذشت و او هر روز به طلاها سر میزد و آنها را زیر و رو میکرد.
تکرار هر روزه این کار یکی از همسایگانش را مشکوک کرد.
همسایه، یک روز مخفیانه به گودال رفت و طلاها را برداشت.
روز بعد مرد خسیس به گودال سر زد اما طلاهایش را نیافت.
او شروع به شیون و زاری کرد و مدام به سر و صورتش میزد.
رهگذری او را دید و پرسید:
«چه اتفاقی افتاده است؟»
مرد حکایت طلاها را بازگو کرد.
رهگذر گفت: «این که ناراحتی ندارد. سنگی در گودال بگذار و فکر کن که شمش طلاست.
تو که از آن استفاده نمیکنی، سنگ و طلا چه فرقی برایت دارد؟»
ارزش هر چیزی در داشتن آن نیست
بلکه در استفاده از آن است.
چه بسیار افرادی هستند که پولدارند
اما ثروتمند نیستند
و چه بسیار افرادی که ثروتمندند
ولی پولدار نیستند.
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
🌺دو شخص رو هرگز فراموش نکنید:
شخصی که همه چیزش رو باخته تا شما برنده شوید (پدرتون)❤️
شخصی که در تمام رنج ها کنارتون بوده (مادرتون) ❤️
خدایا مواظبشون باش🙏🙏
📗حکایتهای بهلول و ملانصرالدین👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
🌷#تلنگر_زیبا
قیمت فرغون رسد روزی به نیسان غم مخور
یا دوچرخه می شود هم نرخ پیکان غم مخور
می رسد روزی که با یک گونی پر اسکناس
می روی دربست از قم تا دلیجان غم مخور
می شود روزی که با ششصد هزار و خرده ای
می خوری بشقابی از مرغ وفسنجان غم مخور
می رسد روزی که مای بیبی شود پانصدهزار
تا که آب بندی کنی نسرین و سامان غم مخور
می رسد وقتی که با نیسان پر از اسکناس
در صف ثبت پراید گردی تو ویلان غم مخور
ثروت بسیار باید تا که اندر آن زمان
خاله و عمه کنی یک شب تو مهمان غم مخور
با چنین پولی که شش کارتون توتون می خری
فوق فوقش میزنی یک پُک به قلیان غم مخور
گر بِبُرّد چاقویی سبابه دست تورا
میرسدتاهشت ملیون نرخ درمان غم مخور
قیمت یک گوسفند چاق وچلّه این زمان
می شود نرخ فلافل های لبنان غم مخور
با همین پولی که الان گاو نر را می خری
می خری تو صدگرم ماهیچه و ران غم مخور
می رسد حق و حقوق تو به ده ملیون تومن
خرج تو بالاتر از هشتاد ملیان غم مخور
قیمت پنت هاوس از بازار مسکن ها بگیر
با چنین پولی بخوابی در خیابان غم مخور
خانه خواهی تو بگیری چاه نفتی تو بیار
یا که ضامن کن تو آنگه شاه عجمان غم مخور
نرخ آب و برق و گازت آنچنان بالا رود
سوی صحرا رفته و گردی تو چوپان غم مخور
تا که فرزندت شود وارد به دانشگاه ها
یک تریلی پول آور تو به میدان غم مخور
جای سکّه ، شمش باید کرد مهر همسران
می روی از روز اول سمت زندان غم مخور
می شود قطعا نجومی نرخ های آن زمان
صفرها گردد از اینجا تا به کیهان غم مخور
بس که گنده می شود غول گرانی آن زمان
می شود مغلوب آن سام نریمان غم مخور
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
وقتی دوتا آدم مغرور با هم بحثشون میشه و یا همدیگرو میخوان و به هم نمیگن، کودک درونشون تمام سعیشو میکنه دوباره اونا رو با هم روبرو کنه.
ولی اگر والدِ درونشون قوی تر باشه این اجازه رو نمیده.
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
◍⃟🍁🍂
هیچ شبی، پایان زندگی نیست
از ورای هر شب دوبارہ
خورشید طلوع می ڪند
و بشارت صبحی دیگر می دهد.
این یعنی امید هرگز نمی میرد🍃
⚜شبتان در پناه خدا⚜
✓
📗مجموعه داستانها و حکایتهای آموزنده👇
📚 @Bohlol_Molanosradin