eitaa logo
حسینی کمال آبادی
127 دنبال‌کننده
322 عکس
9 ویدیو
4 فایل
یادداشت های تحلیلی انتقادی
مشاهده در ایتا
دانلود
✔️پاسخ به یک نامه و دعوت به بررسی یک مسأله🔻 آقای حسینی کمال آبادی در پی نامه سرگشاده آقای اکبرنژاد و دعوت به مناظره کردن برخی از مجتهدان، یادداشتی را به شرح ذیل نگاشته اند و در پایان ایشان را به بررسی روش شناسانه مدل های تحول علوم دینی دعوت کرده است: بسم الله الرحمن الرحیم نقدها را بود آیا که عیاری گیرند. قال الوصیّ امیرالمومنین علیه السلام: «رحم الله امرءً عرف قدره و لم یتعد طوره» (غررالحکم و دررالکلم، ص 373) 🔹آقای اکبرنژاد در تازه ترین اقدام خود، یکی از اساتید شناخته شده‌ی دروس خارج فقه و اصول را به مناظره دعوت کرده و این دعوت خود را در فضای عمومی حوزه منتشر کرده است. نکته اینجا است که از نظر معادلات متعارف حوزوی جناب آقای اکبرنژاد در حد شاگرد برخی شاگردان آن استاد محترم تلقی میشود در حالیکه اصولا وقتی شخصی دیگری را به مناظره دعوت و این دعوت را به اطلاع افکار عمومی میرساند، میخواهد به دلالت اقتضا یا دلالت تنبیه (اگر دلالت شناسی را از "زوائد دانش اصول" ندانیم!) به افکار عمومی بفهماند که ایها الناس باور کنید که من با فلانی همسنگ و هموزن شده‌ام.. هرچند جناب آقای اکبرنژاد خودش میتواند خودش را در وزن و وزان استادان شناخته شده و با سابقه‌ی خارج فقه و اصول بداند (در عالم ثبوت) اما حقیقت این است که برای حفظ ظاهر هم که شده بهتر است شتابزده عمل نکند بلکه اجازه بدهد تا این هم‌وزنی در یک فرایند طبیعی و خود به خود به اثبات برسد! ایشان باید به خاطر داشته باشد که کرم برای پروانه شدن باید شکیبایی پیشه کند تا پیله آرام آرام و با فرایند طبیعی باز شود و اگر عجله کند و پیله را زودتر از زمان طبیعی خودش پاره کند هرگز پروانه نخواهد شد! 🔹در نوشتارهای گوناگون از افراد مختلف، نقاط ضعف و آسیب هایی که در روش مواجهه ایشان وجود دارد، بارها بیان شده است، اما.... 🔹اگر بزنگاه های پیشرفت در جهان دانش به ویژه علوم اسلامی را در نظر بگیریم به روشنی در خواهیم یافت که روشی که ایشان پیش گرفته، آسیب زا و گذرا (غیر ماندگار) است و نتیجه آن هر چه باشد، پیشرفت علمی حوزه علمیه نخواهد بود،تاریخ دگرگونی علوم بویژه دانشهای حوزوی نشان میدهد که موجها را نباید جدی گرفت چون حق با دریا است. او اولین نفری نیست که این روش را اختیار می کند و آخرین نفری نیست که از آن طرفی نخواهد بست. 🔹مدل تشتت در عنفوان کار خود، اصول اخلاقی را زیر پا می گذارد و با پایین آوردن شأن اشخاص به دنبال بالا کشیدن خود یا دیدگاه های مورد نظر خود است که در هر سده به فراخور امکانات انجام می شود. 🔹اخلاقِ احترام به پیش کسوتان و آنان که عُمر خود را در دانش یا پیشه ای گذرانده اند، پیش از آنکه اسلامی باشد، اخلاقی انسانی است که در آکادمی های جهان و در کارگاه های صنعتی فضیلت، و خلاف آن رذیلت محسوب می شود. 🔹در این بزنگاه، یادآوری سخنی از امام خمینی رحمة الله علیه مفید می نماید: «هر علمى مبادى و مقدماتى دارد كه بدون علم به مقدمات، فهم نتيجه ميسور نيست، خصوصا مثل چنين مسئله دقيقه [وحدت وجود] كه پس از عمرها زحمت باز فهم اصل حقيقت و مغزاى آن بحقيقت معلوم نشود. چيزى را كه چندين هزار سال است حكما و فلاسفه در آن بحث كردند و موشكافى نمودند، تو مى‌خواهى با مطالعه يك كتاب يا شعر مثنوى مثلا با عقل ناقص خود ادراك آن كنى! البته نخواهى از آن چيزى ادراك كرد- رحم اللّه امرأ عرف قدره و لم يتعدّ طوره» (شرح چهل حدیث، ص390). 🔹سادگی است که اگر این تذکر اخلاقی را ویژه دانشی خاص بدانیم و غرض آن است که وصول به مغزای دانش، زمان بر است و آنان که عمر خود را برای وصول به این مقصد اسنی صرف کرده اند، مورد احترام هستند و شأن دانش پژوهان و متوسطان شأن پرسش و استفاده است نه دعوت به مناظره و ایجاد تشتت. برنامه ای که اقتضائات اجتماعی پیشرفت در آن لحاظ نشود، به پَس رفت منجر خواهد شد و جز خسارت بر جای نخواهد گذاشت. 🔹ما طلاب و روحانیون،باید همت و جوانی خود را در مسیر صحیح پیشرفت، بگماریم تا ضمن اغتنام فرصت، به امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف خدمت کنیم و گرنه محضر مقدس حضرت حق متعال چه جوابی داریم بدهیم؟ جز آنکه سر خجلت به زیر افکنیم و به تعبیر امام خمینی رحمة الله علیه:« البته این عذر پذیرفته نیست که «من پیش خود چنین گمان کردم»» (همان). 🔹با تمام آنچه قبلا گفته شده و با سخن کنونی، بنده در نشستی برادرانه و صمیمی حاضر هستم تا انواع مدل های پیشرفت دانش و نظام آموزشی را تبیین کرده و با روش جریان زوائد تطبیق دهیم. نقدها را بود آیا که عیاری گیرند. سید مرتضی حسینی کمال آبادی پژوهشکده ادیب فقه جواهری 1397/10/13 به کانال پژوهشکده ادیب فقه جواهری بپیوندید: @hkamal
✔️پاسخ به نامه ای سر گشاده🔻 آقای محمد عشایری از شاگردان آیت الله علیدوست به نامه آقای اکبر نژاد مبنی بر دعوت به مناظره پاسخ دادند: بسم الله الرحمن الرحیم جناب حجت الاسلام و المسلمین آقای محمدتقی اکبرنژاد سلام علیکم 🔹اخیرا در نامه‌ی سرگشاده‌ای به اطلاع عموم حوزویان رسانده‌اید که آیت الله علیدوست را به مناظره درباره روش‌شناسی فقهی شیخ اعظم انصاری دعوت کرده‌اید. فارغ از اینکه علنی کردن چنین نامه‌ای مدلول‌های التزامی خاصی دارد که من این مدلولهای التزامی را برازنده شما نمی‌دانم، چند نکته را بردارانه به محضرتان متذکر می‌شوم: 1) درست است که برای سوال کردن و پاسخ شنیدن در اغلب موارد نیازی به هم‌وزنی بین سوال کننده و پاسخ دهنده وجود ندارد اما برای مناظره، لازم است یک هم‌سانی نسبی بین دو طرف مناظره وجود داشته باشد. با این حال پیشنهاد این جانب آن است که جنابعالی به جای دعوت به مناظره، مانند دیگر هم‌رده‌هایتان که فروتنانه ذُلّ تعلّم را بر خود هموار می‌کنند، مدتی در دروس آیت الله علیدوست شرکت کنید تا از سویی با دیدگاه‌های ایشان آشناتر شوید و از سوی دیگر با اشکالهایتان دیدگاه‌های ایشان را تحت تأثیر قرار بدهید! البته اگر هم خودتان را از حد شاگردی آیت الله علیدوست بالاتر می‌دانید باز هم برای حل مسائلی که دارید، از شرکت در درس ایشان ابا نکنید؛ به‌هرحال صاحب مدارک هم در درس صاحب معالم شرکت می‌کرد!! 2) آیت الله علیدوست شاگردان شناخته‌شده‌‌ای دارند که برخی از آنها کرسی درس خارج دارند، اگر پیشنهاد فوق به هر دلیلی برایتان مقبول نیست، با این بزرگواران که قطعا با دیدگاه‌های استادشان آشنایی کامل دارند ‌گفتگوهای علمی و دور از هیجانات رسانه‌ای را تجربه کنید و در مواردی که با آنها به تفاهم نرسیدید، از آنان بخواهید که امکان فراهم شدن گفتگوهایی با آیت الله علیدوست را نیز برایتان فراهم کنند. 3) اگر به دنبال روشن شدن مسائل علمی و کمک به تحقق هویت بین الاذهانی دانش هستید، یکی از دو پیشنهاد فوق شما را به هدف خواهد رساند اما اگر به دنبال هدف دیگری هستید، آن هدف دیگر را آشکارتر مطرح کنید. غفر الله لنا و لکم محمد عشایری منفرد @hkamal
بسم الله الرحمن الرحیم موارد تطبیق روایات بر مصادیق در تاریخ شواهدی بسیار دارد، مصداق یابی روایات آخرالزمان کاری است که برخی به آسانی، قاطعانه و یا با استظهار انجام می دهند و هیچ گاه از مصداق یابی هایی که با همین روش انجام شده و گذر زمان ناصحیح بودن آن را روشن ساخته است، عبرت نمی‌گیرند. بریده از گذشته و عدم توجه به روشی ناکارآمد، آسیب است. این گونه تطبیق ها _هرچند به صورت احتمالی_ از سویی برخی فقیهان و محدثان نیز صورت گرفته است: مرحوم علامه مجلسی ذیل روایت ابوخالد کابلی منطبق دانستن آن را با دولت صفویه بعید نمی شمارد (بحارالانوارجلد ۵۲ صفحه ۲۴۳) و مرحوم آیت الله منتظری همان روایت را بر انقلاب اسلامی ایران محتمل انطباق می داند (دراسات فی ولایة الفقیه جلد ۱ صفحه ۲۹۳ ). حسینی کمال آبادی بهمن ۱۳۹۷ @hkamal
پاسخ حسینی کمال آبادی به نقدها درباره موضع گیری اخیرش/ بیان چرایی عدم اجابت دعوت به مناظره از سوی آیت الله علیدوست/ بسم الله الرحمن الرحیم مشک آن است که ببوید نه آنکه عطار بگوید! ضمن تبریک ایام ولادت حضرت صدیقه طاهره سلام الله علیها و آرزوی سرافرازی و سربلندی همه خادمان و مشتاقان حق و عدالت، در مورد موضع گیری اخیر اینجانب در ارتباط با این مساله که «برخی استادم حضرت آیت الله علیدوست را به مناظره دعوت کردند» نکاتی چند بیان می شود؛ به قصد تبیین مراد خود و به امید آنکه برخی از دیدگاه های بیان شده در ‌این موضوع را پاسخ داده باشم: یکم . برخی با تمسک به سیره معصومان علیهم السلام بر آن هستند که حضرت استاد باید هرگونه دعوت به مناظره را از هر کسی در هر شرایطی بپذیرند؛ چون معصومان علیهم السلام حتی با کافران نیز هم سخن می‌شدند و در هدایت آنان کوشش می‌کردند، -گذشته از نکاتی که در ادامه خواهد آمد- خوب است نگاهی بیفکنیم به فعالیت هایی که حضرت استاد در رابطه با جریان زائد صورت داده اند، بدین قرار: 1.حضور در مرکز این جریان و آشنا شدن با فعالیت ها از نزدیک. 2.تلاش بر طرح شدن این ادعاها در فضای کرسی های نظریه پردازی با وجود مخالفت همه اعضا ، تصویب آن – با رأی رییس- و به اجرا گذاشتن کرسی برای این ادعا. 3.تلاش مجدد برای طرح شدن این مسائل در فضای علمی و دور از جنجال رسانه ای در مرکز فقهی ائمه اطهار علیهم السلام. 4.پاسخ گویی به ادعاها در خلال سخنرانی ها و دروس. 5.تشویق شاگردان برجسته خود به مواجهه روشمند و آرام با این جریان. حال اگر سخنان این جریان شنیده شده است و از سوی محققان، اساتید، ناقدان و داوران از عیار علمی برخوردار نبوده و امتیاز لازم را کسب نکرده است؛ بر تلاش حضرت استاد در رابطه با این جریان، گردی نمی نشاند بلکه کوشش ایشان در خور تشکر است؛ چنانکه خود این جریان بدان اذعان دارد و ابراز کرده است. دوم.دوستانی که به سیره معصومان علیهم‌السلام تمسک کرده اند، خوب است که به چند نکته توجه بفرمایند: الف) آنکه بنده سخنان خود را با حدیثی از امیر مومنان امام علی علیه السلام آغاز کردم که «رحم الله امرءً علم قدره و لم یتعد طوره» و این حدیث وزین – و البته مورد ادراک عقل- را با شرحی که از بیانات حضرت امام خمینی رحمه‌الله همراه کردم. حداقل انتظار آن بود که دوستان خود را در تعارض میان نص و سیره می دیدند و برای آن فکری می اندیشیدند البته با توجه تلاش های گزارش شد و اگر اطلاع از آن داشتند، شاید فعالیت های ایشان را ذیل هدایت خواهی معصومان علیه السلام تعریف می‌کردند و آن نقد را -که عدم اجابت ایشان با سیره معصومان هماهنگ نیست - ناروا می‌دیدند. ب). وانگهی ما تشخیص موضوع را باید به خود فردی که درگیر آن است، واگذار کنیم. به این معنا که ما نمی توانیم دعوتی را هدایت علمی و مانند آن تلقی کنیم و دیگری را به این کار دعوت کنیم و عدم پذیرش او را نقد کنیم در حالی که او این مصداق را مصداق «بحث علمی» یا «هدایت علمی» نمیداند بلکه آن را «مناظره برای مناظره»؛ «جنجال رسانه ای» و مانند آن می داند. به نظر شما در این مورد باید چه کرد؟ بعد از آن که تلاش بسیاری صورت داده ای و برای شما احراز شده است که با این اجابت دعوت، نه تنها هدایتی حاصل نمی شود بلکه آب آسیا به جریانی ناصحیح ریخته می شود! سوم. دوستان گرامی! آیا تا به حال به این اندیشیده اید که باید به چه نقطه ای برسیم تا جریان زوائد به نتیجه برسد و مانند هزاران بحث علمی دیگر از تشتت اجتماعی دست بردارد و اینگونه کباده کشیدن ها را -شما بخوانید جهل در بوق و کرنا کردن را- رها کند. مگر با ایشان کم مناظره شد، مگر به سخنان ایشان کم گوش داده شد، مگر هیچ کس پاسخی نداد! آیا برخی منتظر هستند که ایشان در فضای مجازی اعلام کنند که ای طلاب بنده اشتباه کردم! تا دوستان باور کنند که برای ایشان وقت گذاشته شده و به حرف های او گوش داده شده و پاسخ داده شده است؟ آیا اقناع شخص ایشان ملاک تشخیص حق از باطل است؟ یا مطالب بیان می شود و مخاطبان به سنجه دانش و خرد آن را تحلیل می کنند حال یا می پذیرند یا نمی پذیرند. ادامه در پیام بعدی👇👇👇👇 @hkamal
بعد از پاسخ اخیری که به ایشان داده شد، بنده ایشان را به پژوهشکده ادیب فقه جواهری دعوت کردم و به همراه صدیق گرامیم جناب استاد عشایری جلسه ای را با عنوان «روش تحول خواهی» به دور از هیاهوی رسانه ای برگزار کردیم. سخنان او را شنیدیم و او با دیدگاه های ما آشنا شد و البته قرار بود که ایشان لختی تأمل کنند و برای جلسه های بعدی با موضوعات جدید نیز وقت بگذارند اما چون این جریان جلسه به دور از هیاهوی رسانه ای بود، ظاهراً مطلوب این جریان نبود. سخن آخر آن است که مشک آن است که ببوید نه آنکه عطار بگوید ایشان اگر هلیله پروریده باشد -هرچند خود در بوق و کرنا نکند- مورد مطالعه اهل فن قرار می گیرد و اگر سخنی خام بر روشی سست عرضه شده باشد، هیچ فرهیخته ای برای آن وقت نخواهد گذاشت؛ هرچند هزاران دعوتنامه برای مطالعه این کتاب ها به این طرف و آن طرف ارسال شود. ره رها کرده ایم از آنیم گم عزّ ندانسته ایم از آنیم خوار جز به دست و دل محمد ص نیست حل و فصل خزینه اسرار ارادتمند- حسینی کمال آبادی 7/12/1397 @hkamal
هدایت شده از به سوی سماء
جانا ز غمت، قرار نتوانم کرد احسان تو را شمار نتوانم کرد گر بر تن من زبان شود هر مویی یک شکر تو از هزار نتوانم کرد @sooyesama
«رساله عملیه بایسته» یادداشتی از استاد حسینی کمال آبادی @hkamal
«رساله عملیه بایسته» رساله عملیه، کتابی مهم است که در آن، دیدگاه‌های مراجع تقلید منعکس می شود و حاصل یک عمر، دقت نظر های آنان در منابع و اسناد شرعی است. این کتاب را می توان کتاب بالینی مقلدان برشمرد که بر اساس آن با شریعت اسلام و فقه آشنا می گردند و وزندگی خود را بر اساس آن سامان می دهند. ورود صنعت چاپ و نشر و افزایش تدریجی سطح سواد، به شکل گیری سنت رساله عملیه نویسی برای مقلدان انجامید و احکام فقهی را از سطح تخصصی یا بیان شفاهی خارج ساخت. به رغم شکل گیری سنت رساله عملیه نویسی، رساله ها عمدتا مشتمل بر تعداد زیادی از تعابیر پیچیده فقهی بود که استفاده از آنها توسط عموم، مردم را با دشواری هایی مواجه می ساخت؛ این مشکل با انتشار نخستین توضیح المسائل به سبک فعلی در زمان حیات آیت الله بروجردی تا حدودی رفع شد. این توضیح المسائل توسط یکی از فضلای حوزه به نام حاج شیخ علی اصغر علامه کرباسچیان (موسس مدارس علوی در تهران) بر مبنای آرای فقهی آیت الله بروجردی تدوین شد و پس از تأیید ایشان بارها چاپ شد و بدین ترتیب به شکل رسمی متداول بین مراجع در آمد. اما پیشرفته سازی رساله های عملیه هنوز جای کار دارد و شاید اولین مسئله ای که به ذهن عموم برسد ظرفیت ساده سازی بیشتر رساله عملی باشد اما به نظر می رسد از ابعاد دیگر نیز بتوان به این مسئله نگاه کرد مثلا بُعد موضوعی رساله ها آیت الله ابوالقاسم علیدوست در مصاحبه ها و سخنرانی های خود بر این نکته تأکید کرده است که ما در کنار رساله های موجود که وظیفه مقلدان را بیان می کند؛ به رساله عملیه دیگری نیز نیاز داریم که وظیفه عاملان حکومت نسبت به مردم و امور آنان را تبیین کند. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی چندی پیش کتابی را ذیل عنوان «احکام فقهی رفتار های حکومتی» از نویسنده محترم جناب آقای جهان بزرگی منتشر کرد؛ هرچند این کتاب موضوع مورد نظر خود را از منظر اخلاقی پیگیری کرده است؛ می‌تواند در تحریر رساله های عملیه مورد نیاز، قدمی رو به جلو باشد. در این سنخ مسائل جمع‌آوری افکار گوناگون بسیار ضروری است. اگر دیدگاه های مختلف در خصوص آینده رساله نگاری جمع آوری شود و مورد ارزیابی قرار گیرد، بر اساس آن می‌توان به طرحی جامع رسید که توان پیشرفت بالایی را به ارمغان آورد و گرنه اکتفاء به مسائل خرد و حرکات فردی پیشرفت های محدودی را به دنبال خواهد داشت. بر این اساس، پیشنهاد می کنم که نهادهایی که این مسئله در رسالت آنها تعریف شده است، جشنواره‌ای علمی_ پژوهشی در خصوص «رساله عملیه بایسته» طراحی کنند و افکار صحیح را در این مسئله از اقصا نقاط جهان جمع آوری کنند تا بر اساس آن بتوان به طرحی جامع رسید. سید مرتضی حسینی کمال آبادی پژوهشکده ادیب فقه جواهری فروردین ماه ۱۳۹۸ @hkamal
تو درک نمی کنی یا من مهارتش را ندارم؟ @hkamal
بسم الله الرحمن الرحیم تو درک نمی کنی یا من مهارتش را ندارم؟ تبلیغ، یکی از شئون بنیادین روحانیت است والبته کاری بسیار پیچیده است. علاوه بر دانش دینی بالا، فهم اجتماعی عمیق و انسان شناسی نیز لازم دارد. یکی از فنون و مهارتهایی که یک مبلغ باید بدان مسلط باشد، زبان کودکان و نوجوانان است. قدرت تنزل دادن مطالب اعتقادی به قدرت فهم و درک یک جوان و نوجوان برای یک مبلغ ضرورت دارد. داشتم کتاب استیو جابز نوشته والتر ایزاکسون را مطالعه می کردم -حال چرا بنده این کتاب را مطالعه می کنم به پای علاقه و استفاده هایی که از این نوع کتاب‌ها میبرم بگذارید- در صفحه بیست و هشتم این کتاب آمده است: والدین استیو جابز میخواستند که فرزندشان از تربیت مذهبی برخوردار باشد، پس اغلب یکشنبه ها او را به کلیسای لوتران می‌برده‌اند در ژوئیه ۱۹۶۸ مجله لایف عکس حیرت‌آوری روی جلد خود چاپ کرد که یک جفت کودک گرسنه یافرایی را نشان می دهد.جابز این عکس را به کلیسا برد و مقابل کشیش ایستاد « اگر من بخواهم انگشتم را بلند کنم خداوند پیش از بلند کردن انگشتم خواهد دانست کدام انگشت بالا خواهد رفت؟» کشیش جواب داد: «البته خداوند همه چیز را میداند» جابر عکس را بیرون کشید و پرسید خداوند در مورد این کودکان چیزی می داند؟ چه بر سر آنها خواهد آمد؟» « استیو، می دانم که تو درک نمی‌کنی اما بله خداوند از همه چیز آگاه است» جابز اعلام کرد که علاقه‌ای به پرستش هیچ چیز ندارد و از آن زمان دیگر به کلیسا نرفت. هرچند به دشواری این کار ایمان دارم ولی اگر آن کشیش به مهارت گفتگو با فردی که گمان می کند سطح درکش پایین است مجهز بود پاسخ تو درک نمی کنی را به او نمی داد و شاید چنان واکنشی را هم شاهد نبود در همان صفحه از این کتاب شاهد هستیم که آن جوان صدای طبیعت را درک می کند به حیرت فرو می رود: استیو تولد یک گوساله را تماشا کرد و زمانی که این حیوان کوچک پس از چند لحظه از جا بلند شد و شروع به راه رفتن کرد استیو غرق حیرت شد؛ «این عمل به حیوان تعلیم داده نشده بود اما در او برنامه ریزی شده بود، نوزاد انسان قادر به این کار نیست، من سخت تحت تاثیر قرار گرفته بودند اگر چه این صحنه برای دیگران عادی بود» او از مفاهیم سخت افزار و نرم افزار برای توجیه این پدیده استفاده می‌کرد انگار چیزی در ذهن و جسم حیوان طراحی شده بود که بلافاصله به گونه ای هماهنگ به کار بیافتد بدون آن که آموزشی در کار باشد تصدیق می‌فرمایید که ذهن یک مهندس و فردی که استعداد مهندسی دارند بسیار عمیق این نکته را در خواهد کرد که این علم و توانایی را کسی در وجود او تعبیه کرده است که قابل پرستش است البته من نمی خواهم بگویم که در این کتاب از آن پرستش آمده است اما این حیرت ها در بیشتر مواقع فطرت را بیدار می کند. غرض آن است که وقت گذاشتن برای فرا گرفتن مهارت های ارتباط با کودکان و آشنا شدن با زبان کودکان و آشنا شدن با پاسخ های اعتقادی که به زبان کودکانه قابل عرضه اند ضرورت دارد و البته منشوراتی از نشر جمال به قلم آقای ابهری در این عرصه تولید شده است که قابل استفاده ترویج و حمایت است. سید مرتضی حسینی کمال آبادی پژوهشکده ادیب فقه جواهری فروردین ماه ۱۳۹۸ @hkamal
رویکرد جدید انتشارات علامه حسن زاده آملی در چاپ کتب حوزه/ حسینی کمال آبادی گفت: انتشارات "الف لام میم" امسال با بیش از ۱۰۰ عنوان کتاب در نمایشگاه بین المللی کتاب به فعالیت می‌پردازد اما رویکردی جدید نسبت به سال‌های گذشته در پیش گرفته‌ است. سید مرتضی حسینی کمال آبادی مدیر پخش آثار علامه حسن زاده آملی در گفت ‌و گو با خبرنگار خبرگزاری «حوزه» در تهران با اعلام این خبر، افزود: انتشارات "الف لام میم" امسال با بیش از ۱۰۰ عنوان کتاب در نمایشگاه بین المللی کتاب به فعالیت می‌پردازد اما رویکردی جدید نسبت به سال‌های گذشته در پیش گرفته‌ است. وی اظهار داشت: در این رویکرد سه شاخه اصلی وجود دارد اول این که چون علامه حسن زاده آملی در کتاب هایشان بسیار ارجاعات مختلف به دیگر آثار خودشان و بزرگان دیگر دارند به همین علت جهت دسترسی آسان مخاطبان، آن ارجاعات به ملحقات آخر کتاب اضافه شده است. دوم؛ برای مخاطبان فارسی زبان که قسمت های عربی کتاب را متوجه نمی‌شوند، ترجمه به صورت پاورقی انجام شده است. و سوم؛ کتب جدید، با صحافی بهتر و با کیفیت بالا چاپ و به بازار عرضه شده است. حسینی کمال آبادی بیان داشت: کتاب های اتحاد عاقل به معقول، نور و علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور، طب و طبیب با همین رویکرد جدید به چاپ رسیده‌اند. وی در ادامه افزود: دیوان اشعار و معرفت نفس علامه چاپ مجدد شده و کتاب "نامه ها و برنامه ها" و "نور و علی نور در ذکر و ذاکر و مذکور" از پر فروش ترین‌های غرفه بوده است. از آثار دیگر انتشارات که در غرفه الف لام میم وجود دارد می توان به ارمغان آسمان، تکمله شرح صد کلمه در معرفت نفس، و تشنه دانش درباره روش تحصیلی علامه اشاره کرد. حسینی کمال آبادی از همکاری الف لام میم با دیگر انتشارات گفت و تصریح کرد: کار دیگری که امسال کرده‌ایم همکاری با دیگر انتشاراتی بوده‌ است که آثار علامه را چاپ می کردند لذا سعی کردیم با جمع آوری همه آن‌ها در این غرفه دسترسی و خرید مخاطبان را راحت تر کنیم تا پراکندگی وجود نداشته باشد. خبرنگار: فاطمه اسماعیلی @hkamal
هدایت شده از کتابگاه| arabadib.ir
کتاب تشنه دانش راهنمای دانش پژوهی بر اساس نامه علامه حسن زاده آملی به قلم سید مرتضی حسینی کمال آبادی چاپ دوم ویراست دوم انتشارات پژوهشکده ادیب فقه جواهری ۴۵۰۰۰ تومان خرید آنلاین: http://yon.ir/dh04S سفارش تلفنی: 02537749660
هدایت شده از کتابگاه| arabadib.ir
کتاب تشنه دانش به چاپ دوم رسید. کتاب تشنه دانش باموضوع راهنمای دانش پژوهی بر اساس زیست نامه علامه حسن زاده آملی به قلم سید مرتضی حسینی کمال آبادی به چاپ دوم رسید. این کتاب علاوه بر آنکه چاپ جدیدی را تجربه کرده است از ویراست و افزودن مطالب جدید بهره مند است و به طور کلی شاکله ظاهری آن نیز تغییر کرده است. این کتاب در ویراست دوم خود مورد بررسی و تصحیح کلمه به کلمه حجت الاسلام عبدالله حسن زاده آملی مسئول حفظ و نشر آثار علامه حسن زاده آملی قرار گرفته است. تشنه دانش در ۳ قسمت کلان به بررسی مدیریت تحصیل در عالم طلبگی پرداخته است. قسمت یکم مقام های تحصیل است در این قسمت به راهبردها و راهکارهای تحصیل دانش و تدبیر آموخته ها پرداخته شده است مقامهای مطرح شده در بخش یکم عبارتند از استاد کتاب مطالعه پرسش مباحثه تکرار قلم تقریر شرح تحقیق نقد حاشیه نویسی جهت گیری در قبال نظام آموزشی و مدیریت نابسامانی بخش دوم ذیل عنوان منزل ها به ده منزل معنوی پرداخته شده است این منزل ها بیشتر به روحیاتی اشاره دارد که تخلق دانش پژوه بدان ها ضروری است. باعث می‌شود تا راهبردها و راهکارهای تحصیل دانش را به بهترین وجه محقق کنند این منزل ها عبارت است از عطش و طلب امید (مثبت اندیشی) همت صبر استقامت اغتنام فرصت ترویح قلب مصاحبت توقف و تثبت نظم مزاج محاسبه خانواده بخش سوم ذیل عنوان هدف ها به ۵ هدف اشاره شده است. تحصیل علوم دینی پروراندن عالمان دینی ترمیم، پالایش و پیشرفت تبلیغ تحقق مقاصد دین نویسنده در تمام مباحث کتاب همت بر آن داشته تا از خاطرات تحصیلی علامه حسن زاده آملی به عنوان الگو بهره ببرد و در واقع دفتری از خاطرات تحصیلی آن بزرگمرد را جمع آوری کرده است. برخی از این خاطرات تا زمان جمع آوری در این مجموعه در جایی ثبت نشده بود و از مجموعه فایل های صوتی درس های معظم الله و شاگردان ایشان جمع آوری شده است. تشنه دانش در ۴۶۲ با جلد گالینگور و در قطع رقعی از سوی انتشارات پژوهشکده ادیب فقه جواهری با قیمت ۴۵۰۰۰ تومان عرضه شده است. علاقه مندان می توانند این کتاب را از راه های ذیل دریافت کنند: 1. بازار اینترنتی کتابگاه با تخفیف به کمک لینک ذیل دریافت کنند: http://yon.ir/dh04S 2. مراکز فروش: تهران، خیابان انقلاب، روبروی دانشگاه تهران، پاساژ فروزنده، طبقه همکف، واحد 312. 02166951534 قم، چهارراه شهدا، خیابان حجتیه، پلاک 73. تلفن:02537749660 قم: خیابان معلم، مجتمع ناشران، طبقه همکف، پلاک 47. تلفن:02537842394 علاقه مندان جهت پخش کتاب «تشنه دانش» در سراسر کشور می توانند به شماره ذیل پیامک دهند: 09197459063 🌐www.arabadib.ir 🆔
به نظر من همه انسان ها نویسنده اند. خداوند به همه انسان ها لوح و قلم داده نا آنچه را می فهمند در صفحه وجود خود بنگارند. شبانه روز در حال نوشتن کتاب وجودی خود هستیم. بعد از اینکه مقداری از عمر ما می گذرد، این کتاب قطری خاص پیدا می کند، از این اثر رونمایی می کنیم و شروع می کنیم برای دیگران تعریف کردن و اگر نویسنده به معنای مصطلح باشیم آن را به قلم در می آوریم و به دست صنعت چاپ می دهیم تا هزاران نسخه از آن را منتشر کنند تا دیگران بخوانند و بهره ببریند. عرب های اصطلاحی دارند می گویند: ـفلان رجل کنتی» یعنی فلان مردی است که دائما می گوید من چنین و چنان بودم، این حال را بیشتر پیران دارند که تا اندکی نزد آنان توقف کنی و همنشین آن ها شوی، کتاب زندگی خود را به صورت صوتی برای تو بازگو می کنند، البته شاید برای تو شایان دقت نباشد و مقداری کلافه کنند باشد. بیش از همه خود انسان است که به کتاب زندگی خود مسلط است و بهترین قاضی و حسابرس اعمال خود، خود اوست به تعبیر حساب شده قرآن کریم: اقرء کتابک کفی بنفسک الیوم علیک حسیبا. آقای حداد عادل در یکی از شعرهای خود به زیبایی وجود امام زمان عج را به کتابی تشبیه کرده و از او خواهش کرده است که وی را به مطالعه صفحه ای از آن میهمان کند: کتاب حُسن تو مجموعه ای تماشایی است مرا به صفحه از آن کتاب میهمان کن آری در سینه هر انسانی کتاب هایی وحود دارد، تعداد کمی از این بی شمار کتاب توفیق قلمی شدن را پیدا می کند. امان از آن لحظه ای که این توفیق عملی شود و آن کتاب بسان رودی با شدت جاری شود و آن گاه است که دردی چون درد زایمان زنان، فرد را فرا می گیرد و کتاب چنان بر سینه می کوبد که پتک آهنگران بر سندان فرود می آید. آنگاه است که برای این درد، مسکّنی جز قلم و کاغذ و کنج خلوتی وجود نخواهد داشت تا به تعبیر شیوای امام صادق علیه السلام دل با نوشتن آرام می گیرد.
تقریری از ملاقات با آیت الله مددی حفظه الله به قلم حسینی کمال آبادی @HKAMAL
تقریری از ملاقات با آیت الله مددی حفظه الله به قلم حسینی کمال آبادی @HKAMAL
تقریری از ملاقات با آیت الله مددی حفظه الله حسینی کمال آبادی بسم الله الرحمن الرحیم با آیت‌الله سیداحمد مددی، اولین بار هنگامی آشنا شدم که مصاحبه‌ای از ایشان را در کتاب جایگاه‌شناسی علم اصول مطالعه کردم مطالبی بسیار زیبا و کاربردی با رویکرد تاریخی در آن وجود داشت و مرا شیفته پرس‌وجو از ایشان قرار داد. بعد چندی از صوت‌های ایشان در مورد تاریخ تدوین حدیث استفاده کردم و با چندی از شاگردان ایشان نشست‌هایی را داشتیم؛ تا توفیق دیدار ایشان به همت دوستان فقه حکومی در اول مرداد 1398 در بیت ایشان میسر شد با اینکه مشغله فراوان داشتم، همه را برای دیدن ایشان کنار گذاشتم و به جلسه شتافتم. همچنان که اعلام شده بود جلسه به صورت گعده علمی و براساس پرسش و پاسخ‌ها برگزار می‌شد. توفیق شد تا پرسشی را از ایشان به شرح ذیل بپرسم: آیا کارهای انجام شده در فقه حکومی، بیشتر در وقت تزاحم احکام است یا ما در استنباط احکام اولیه نیز در این بخش جای کار داریم؟ پاسخ صریح از استاد، که بیشتر درخور مخاطب کم حوصله است ،انتظار نمی‌رود ولی پاسخ را در ضمن مطالب خود بیان می‌کنند از مجموع مطالب ایشان فهمیدم که ایشان بر آن مستندند: 1. ما فقه ولایی داریم و باید به سمت آن برویم و فقه حکومی بخشی از فقه حکومی است. 2. ما در بخش احکام اولی نیز در فقه حکومی نیاز به کار داریم به ویژه در بحث اراضی و اموال. بعد در سخنان خود بحث مفصلی را در مورد اراضی خراجیه (سرزمین‌های سودآور) مانند عراق مطرح کردند. در ادامه سخنان بحث بر (قیاس) رسید، ایشان برداشت عمومی از قیاس را که همان تمثیل منطقی است را قسمتی از نهاد قیاس دانستند و فرمودند قیاس در معنای کلان خود به معنای فضاسازی است به این معنا که اگر حکم مصداقی در شریعت روشن نیست، از فضای موجود آن می‌توان پی برد که حکم مصداق مجهول چیست و حکمی را بدان سرایت داد. ایشان در پاسخ پرسشی از بنده، مبنای مخالفت با قیاس را نه ظن‌گرایی!! بلکه این اندیشه که در مسائل شرعی حکم وجود ندارد دانستند و فرمودند این در حالی است که شیعه بر آن بود که حکم شرعی وجود دارد. بر این اساس پرسشی دیگر مطرح کردم و آن اینکه اگر اساس طرد و مذمت، قیاس، نادیده گرفتن احکام موجود و مصادر فهم آن است نه ظن‌گرایی الان در زمان غیبت که روشن است حکم برخی از مصادیق ... به ما نرسیده است و آن نادیده گرفتن وجود ندارد می‌توان از قیاس استفاده کرد؟ ایشان فرمودند: بله!! برای بنده خیلی جای تعجب بود و تا آخر جلسه این قسمت از سخنان ایشان رهایم نکرد، بعد از جلسه باز این مسئله را با ایشان مطرح کردم: ایشان فرمودند آن تعریفی که بنده از قیاس به معنای فضاسازی مطرح می‌کنم از سیر تاریخی و پدیده‌هایی که وجود داشته است عرض می‌کنم. و چیزی شبیه نظام است که امروزه مطرح می‌شود که در صورتی که علم و اطمینان بیاورد می‌تواند مورد تمسک قرار بگیرد و با ظن‌گرایی نمی‌توان. و نهاد قیاس را شبیه نهاد استصحاب دانستند با این تفاوت که در قیاس حکم از موضوعی بر موضوعی دیگر می‌رود و در استصحاب از حالت موضوعی بر حالت دیگر از همان موضوع می‌رود. در ادامه یکی از دوستان از مسئله فقه و مصلحت پرسش کردند ایشان فرمودند که اولاً مشکلاتی که از اجرای برخی از فروع شرعی پدیدار می‌شود را نباید نادیده گرفت و یا گفت که آمار دروغ است و... . ثانیاً نباید با وجود مشکلات، احکام شرعی را کنار گذاشت. مثلاً خلیفه دوم در مسئله متعه با مشکلی مواجه بود. حال علل متعددی را بیان کردند از جمله اینکه مردان عجم با زنان عرب نیامیزند ... . برای این مشکل آمد با اصل حکم درگیر شد و گفت متعتان کانتا محللتان فی عهد رسول الله إنی احرمهما و اعاقب علیهما ... . در صورتی که برای مدیریت آن مشکل باید دنبال راه چاره رفت مثلاً قبلاً که از مجتهدان دستنوشته محرمیت دریافت می‌کردند این رویه مشکلاتی را به وجود آورد، و ما به جای درگیر شدن با اصل مسئله و حکم شرعی دفاتر ثبت رسمی نکاح را چاره‌اندیشی کردیم. لذا نباید به بهانه مصلحت، احکام شرعی را کنار گذاشت. پایان قسمت یکم @HKAMAL