eitaa logo
حسینی کمال آبادی
120 دنبال‌کننده
322 عکس
9 ویدیو
4 فایل
یادداشت های تحلیلی انتقادی
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در طول روز همه با یک ساعت کار می کنیم با هم قرار می گذاریم و آن را از همديگر می پرسیم ظاهرا همه ما انسان ها یک ساعت داریم و مقداری تفاوت به خاطر مبدا گرینویچ وجود دارد که به منطقه جغرافیایی مربوط است که در آن زندگی می کنیم ولی اگر بیشتر دقت کنیم هر کس ساعت مخصوص به خود را دارد. نه، منظورم این ساعت مچی و ساعت دیواری و رو میزی تیک تاکی نیست که هر کس برای خودش داره یه ساعت دیگه است که ساعت حیاته، ساعت رشد، ساعت پیشرفته که بسته به عملکرد من و تو ثانیه شمارش کار می کنه سن واقعی ما ادم ها رو اون اندازه ميگیره میگن یک روز يك ادمی رو بردن تو یه قبرستونی دید رو قبرها مقدار سن همه رو نوشته مقداری نگاه کرد و گفت الهی بمیرم اینها همه نوازاد و كودك هستند اینجا قبرستان آنهاست! بهش گفتند نه اینجا سن واقعی افراد براساس گردش ساعت خصوصی خودشون نوشته شده و گرنه براساس اون ساعت عمومی که تو میشناسی اینها همه شصت هفتاد سال عمر کردن ولی رشدشون یکی دو ماه بیشتر نبوده هزار هزار جنازه ميارن که یکیشون رشد درست نداشته و همه از مادر دنيا به اخرت ناقص متولد شدن و در انجا با مشکلات زيادی دست و پنجه نرم می کنند. اره رفیق به ساعت خودت برس بگذار گردش داشته باشه توقف نکنه، دو درجا نزنه ساعت خصوصی ما هر روز بهتر از ديروز حسينی کمال آبادی @hkamal
حسینی کمال آبادی: شنيدی به برخی یه مثل میگن: کاسه داغ تر از آش نشو یا کاتولیک تر از پاپ نشو به نظر من یه مثل برای برخی باید درست کنیم و بهشون بگیم: خدا نشو!!! اونم بیشتر به اونهایی که معصوم جدید درست می کنن بگیم اخه حجت را خداوند قرار میده و انسان معصوم را خداوند معرفی میکنه اینکه من و تو هر انسان اندک خوبی را عنوان عارف و ولی الله و امثال ذلک بدیم و بعد به خودش و حرفاش متعبد بشیم و پشت سرش راه بیفتیم یک حجت به حجت های خداوند اضافه کرده ایم. اینجاست که باید گفت خدا نشو! در قران کریم آیات زيادی است که از اين تبعیت های بدون حجت نهی کرده است و عذر پیروان که این رهبران ما را گمراه کرده اند را نپذیرفته و پاسخ می دهند که چرا کورکورانه از پی کسی دویدی و حجت های مرا که یکیش عقل باشد را کنار گذاشته و متعبد به این مدعی و ان مدعی شدی. یک روایت است که امام علی علیه السلام به شاگرد عرفانی خودش جناب می گوید: پشت سر کسی راه نیفت! کمیل تعجب می کند و می گوید من اگر چیزی هم بلد باشم بیشترش از پیش این استاد و ان استاد یاد گرفتم. حضرت می فدمایند نه منظورم ( گریزی) نبود منظورم این بود که فردی را بدون حجت چنان جلو چشمت بزرگ نکن که در هر گفتاری اونرو کنی(تعبد به غیر حجت). خواهشا خدا نشویم. فقط نبود که خواست شود ان پرستانی که بت را برای پرستش قرار می دادند نیز خدا شده بودند بلکه بدتر. به اون هایی هم که به اسم و ، ی را مکانتی چنان می دهد باید گفت که خواهشا خدا نشو و جدید نتراش. @hkamal
از «منطق استدلال» تا «منطق استظهار» یکی از مهارت هایی که ذهن های قویم و استوار دارند، عدم توجه به احتمال های بعید است. احتمال هایی که صرفا یک احتمال، بدون خاستگاهی صحیح است. این مهارت را دانش پژوهان دروس خارج باید از فقیهان فرا بگیرند تا در فهم روایات و متون علمی احتمال هایی را طرح نکنند که غیر از اتلاف وقت هیچ ثمره علمی بر آن مترتب نیست. حضرت استادم آیت الله علیدوست برای آموزش این مهم همیشه تکه کلامی جالب داشتند و آن اینکه در جواب طرح احتمال هایی آنچنان می فرمودند: «احتمال، بی عار است!!» مراد ایشان این بود که احتمال از ورود به هر جا ابایی ندارد هر چند مکانتی در آن ورود نداشته باشد، باز به این کار ناشایست تن در می دهد، این شما هستید که در مقام فهم و فکر باید به احتمال های معقول و با پشتوانه اجازه ورود به صحنه استنباط را بدهید تا پرداخت بدان ارزش علمی داشته باشد. یک تکه عبارت بود اما دریایی از تعلیم و مهارت افزایی با خود داشت. «اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال» قاعده ای معروف است و شاید این قاعده برخی را بر آن می دارد که با طرح هر احتمالی، توقع زمین خوردن هر استدلالی را داشته باشند، ولی دانستنی است که این قاعده در باب برهان در مباحث عقلی کاربست دارد، در آنجا است که جهت قضیه باید ضرورت باشد و هر آنچه جهت قضیه را به امکان بتواند تبدیل کند، استدلال را با مشکل مواجه می کند، اما در باب استنباط و فهم آیات و روایات و متون نباید به هر احتمالی تن در داد و به صرف آنکه یک احتمال است، احتمال هایی که منشأ در عبارت... دارند، ارزش ارزیابی را دارند. در کنار قاعده «اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال» باید گفت: «بعض المحتملات عارٌ» و هر یک را در باب خود به کاربست. نگارنده در یادداشت «پوشش های پست رفت» به این مسأله از زاویه ای دیگر نگریسته بود که ذکر آن در این یادداشت نیز مناسبت دارد: « برخی ذهن‌ها، به بهانه پیشرفت به هر رطب و یابسی تن در می‌دهند، هم‌درسی داشتم که علاقمند به نقل وقایعی غریب بود که در قوطی هیچ عطاری پیدا نمی‌شود و سندی هم ندارد و فایده‌ای هم بر آن مترتب نبود. باری نصیحتش کردم که عمر گرانمایه را خرج این امور نکند، در پاسخم گفت: باید سراغ مطالبی رفت که تا کنون انگشت اشاره‌ای سمت آن نرفته است تا به پیشرفت رسید، بدو گفتم: برخی جاها که انگشت اشاره و عمر دانشمندان به سمت آن نرفته به علّت بی‌ارزشی و اباطیل بود آنها است نه کشفی نو از جهان دانش» (نگارنده، پوشش های پس رفت) مرحوم شیخ انصاری ره در مبحث شروط صحت شرط از کتاب مکاسب می فرماید: درج قیود در موضوع برای خارج کردن اعمالی که اساسا هیچ عاقلی مرتکب آن نمی شود و حکم بعدم جواز آن اعمال، از شأن فقیهان به دور است (ج4 ص 305، مکاسب با حاشیه مرحوم پایانی) وی بر این اساس فهم کلام علامه و دیگران فقیهان را به سمت و سوی دیگر می برد (همان). به قدری که کتاب های فقهی و اصولی از قاعده «اذا جاء الاحتمال ...» پر است نمی دانم ارباب معقول بدین پایه از آن بهره برده اند یا خیر؟! شایسته است که به این قواعد و ضوابط کاربست آن در علوم منقول توجه ای دوباره شود از معدود افرادی که به این مساله به اندازه دو خط پرداخته مرحوم شیخ جواد طارمی در حاشیه بر قوانین اصول است: «ان هذا الاحتمال لا يضرّ لان الاحتمال انما يضرّ فى استدلالات ارباب المعقول حيث قالوا اذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال و لا يضر فى استدلالات الاصوليين و الفقهاء » (ج2، ص7). و صاحب بدایة الوصول نیز اشاره ای به پیشنهادی بسیار مختصر دارد و آن -به بیان و پردازش این قلم-ا ینکه در علوم منقول، هنگامی از احتمال و مخل بودن آن در استدلال سخن می گوییم، مراد اجمال است، یعنی باید چیزی باشد که با ظهور جمله درگیر شود و ظهور زدایی کند و آن را به عرصه اجمال بکشاند و این در توان هر احتمالی نیست. (ر.ک: شیخ محمد طاهر آل راضی، بدایة الوصول فی شرح کفایة الاصول، ج 2، ص7). نگارنده بر آن است که به تغییر معنایی در قاعده «إذا جاء الاحتمال بطل الاستدلال» نیازی نیست بلکه کافی است آن را به گستره ای که بدان تعلق دارد وانهیم و از قاعده «کل ما یضرّ بالظهور یوجب الاجمال» و مانند آن استفاده کنیم، البته در مکتب فکری اطمینان، ظهور جای خود را به اطمینان می دهد و از «کل ما یضرّ بالاطمئنان یوجب الاجمال» در گستره فهم متون سخن می گوییم و در نتیجه در محتمل ها، توانی خاص باید باشد، تا در صحنه استنباط اثر گذار شود. سید مرتضی حسینی کمال آبادی پژوهشکده ادیب فقه جواهری 28/7/1398ش= 20/2/1441ق https://eitaa.com/hkamal
❄️ سخن روز ✅ آقایان باید در هر قدمی که برای تحصیل برمیدارید،اگر نگویم دو قدم، لااقل یک قدم در تهذیب بردارید. تمام رؤسای مذاهب باطله، عالم بوده اند، ولی مهذب نبوده اند. امام خمینی (ره)  🔰 @hkamal
بسم الله الرحمن الرحیم انا لله و انا الیه راجعون ارتحال عالم عظیم الشأن، مورخ شیعی حضرت استاد سید جعفر مرتضی عاملی قدس سره را تسلیت می گویم. پژوهش های ایشان در تاریخ را در اثر گذاری و اهمیت باید با الغدیر علامه امینی مقایسه کرد. تاریخ نویسی جامع از منظر امامیه کاری ویژه از او است که خدمتی بزرگ شمرده می شود و طلاب و دانشجویان جوان را از غوطه خوردن در منابعی که صحیح و سقیم در هم آمیخته شده است، در امان می دارد. در کار خود آنقدر ویژه دان است که تحریف های واقع شده در کتاب ها را براساس چاپ های مختلف اثبات کرده و تاریخ اسلام را از تحریف و انحراف مصون داشته است؛ وی در ماجرای سوزاندن کتابخانه اسکندریه که از مثالب خلیفه دوم است بر آن است که ابن العبری مورخ مسیحی در کتاب مختصر الدول طبع آکسفورد شبیه همین روایت را آورده است؛ اما این مطلب از طبع کاثولیکیه بیروت، سال 1958م حذف شده، با اینکه در مقدمه تصریح کرده اند که سقطات طبع آکسفورد را با نسخه های دیگر تصحیح کرده اند (ر.ک: الصحیح من سیرة النبی الاعظم ص، ج1، ص71). با این وجود پژوهش های منتشره از خود را در حد پیش نویس یا به عبارت خود در حد مسوده اولی می دانست که از حساسیت و دقت بالا حکایت دارد. نام او بر تارک تدوین و تحقیق تاریخ اسلام و امامیه جاودان خواهد ماند و راه او برای دانش پژوهان علوم اسلامی و مستعدان دانش تاریخ الگو خواهد بود که ره چنان روند که سید جعفر مرتضی رفت. نور چشمان من، در کتابخانه ام در بخش تاریخ آثار او است که حشر و نشر بسیار با آن دارم و امید وارم که خداوند بزرگ او را قرین رحمت کند و در جوار حضرت ختمی مرتبت ص و امیرالمومنین ع مکانت دهد. سید مرتضی حسینی کمال آبادی پژوهشکده ادیب فقه جواهری 28 صفر 1441 5 آبان 1398 @hkamal