eitaa logo
اشعار و سبک های حسن کردی
697 دنبال‌کننده
71 عکس
8 ویدیو
0 فایل
زندگی بی تو هست آخر هیچ عشق یعنی حسین و دیگر هیچ
مشاهده در ایتا
دانلود
@qazalegerye زمزمه شهادت امام حسن علیه السلام هنوز تو نگاهت یه بغضی نشسته دل تو نه از زهر که از غم شکسته می دونم که این زهر نشد قاتل تو بگو که چه رازی سوزونده دل تو چه رازی سوزونده جوونیت و یک جا بگو که چه دیدی دور از چشم ماها موهات و سفید کرد چرا تو جوونی برا من بگو تو هر انچه می دونی ۲ یه روز دوشنبه یه روز سیا که می رفتم با مادر من از راه کوچه همون کوچه ای که سیا بود و تاریک با دیوار سنگی با یک راه باریک دلم ریخت یه باره تنم لرزه افتاد دیدم دشمن پست به سمت ما میاد زبونه می زد از تو چشماش شرارت انگار نقشه داشتش برای جسارت دلم عقده داره از اون پست نامرد برا مادر من صداشو بلند کرد یه هو وحشیانه به سمت ما اومد تا خواستم بجنبم جلوم مادرو زد @qazalegerye @hkordy
مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن نفسم گفت حسین و جگرم گفت حسن گریه بر فاطمه را ارث ز مادر بردم فاطمی گشته ام از بس پدرم گفت حسن کار دنیا همه بر کام دلم شد وقتی اولین بار که دیدم پسرم گفت حسن وسط صحن غریب الغربا، یا زهرا حرف غربت و شد چشمان ترم گفت حسن حرف تنهایی یک مرد میان یک شهر بود هر جا، تپش پر شررم گفت حسن مادری چادر خود بر سر طفلش انداخت تا که دیدم جگر نوحه گرم گفت حسن سوختم در وسط روضه ی کوچه همه عمر غیرت سوخته ی محتضرم گفت حسن تلگرام https://telegram.me/joinchat/BE87JT3IMXezIJ9xe7T-EA ایتا https://eitaa.com/hkordy
نا امیدی نبود نزد گدایان حسن دست ما را برسانید به دامان حسن نشنیده است کسی خواهش روزی از ما می رسد روزی ما صبح و شب از خوان حسن حاجتم نیست در این شهر به احسان کسی عادتم داده خداوند به احسان حسن نشکند گوشه ای از نان کسی را همه عمر آنکه یک روز نمک گیر شد از نان حسن بنویسید جذامی زمین خورده نشست سر یک سفره کنار لب خندان حسن حُسن رفتار چنان داشت که از رحمت او مرد شامی شده یکباره غزل خوان حسن حرف او را نخریدند سپاهش غم نیست آمده خیل ملک گوش به فرمان حسن سفرایش همه رفتند و یکی بازنگشتت در عوض این همه نوکر همه قربان حسن و بدانند همه کوفه صفت های زمان که فروشی نبود عشق محبان حسن می رسد صبح ظهوری که بنا خواهد شد مثل ایوان نجف گنبد و ایوان حسن ایتا https://eitaa.com/hkordy تلگرام https://telegram.me/joinchat/BE87JT3IMXezIJ9xe7T-EA
مادرم گفت حسین و پدرم گفت حسن نفسم گفت حسین و جگرم گفت حسن گریه بر فاطمه را ارث ز مادر بردم فاطمی گشته ام از بس پدرم گفت حسن کار دنیا همه بر کام دلم شد وقتی اولین بار که دیدم پسرم گفت حسن وسط صحن غریب الغربا، یا زهرا حرف غربت و شد چشمان ترم گفت حسن حرف تنهایی یک مرد میان یک شهر بود هر جا، تپش پر شررم گفت حسن مادری چادر خود بر سر طفلش انداخت تا که دیدم جگر نوحه گرم گفت حسن سوختم در وسط روضه ی کوچه همه عمر غیرت سوخته ی محتضرم گفت حسن تلگرام https://telegram.me/joinchat/BE87JT3IMXezIJ9xe7T-EA ایتا https://eitaa.com/hkordy
حُسن بی انتها فقط حسن است بی نهایت عطا فقط حسن است آبشار همیشه سر‌شار از لطف و جود و سخا فقط حسن است جای دیگر نمی روم هرگز دستگیر گدا فقط حسن است در هیاهوی این جهان غریب با غمم آشنا فقط حسن است دست بی منتی که می گردد پیِ هر بی نوا فقط حسن است با جذامی گوشه گیر شهر آنکه شد هم غذا فقط حسن است حسرت زر شدن اگر داری نظر کیمیا فقط حسن است آنکه دنبال دوستان خودش هست روز جزا فقط حسن است صاحب روح و جان عاشق من از همان ابتدا فقط حسن است آنکه مانند دست های پدر شده دست خدا فقط حسن است https://eitaa.com/hkordy