#السلام_علیک_یا_علی_ابن_الحسین
مرثیه حضرت علی اکبر علیه السلام
#شب_هشتم
با خداحافظی ات جان ز جهانم می رفت
رفتی و پشت سرت روح و روانم می رفت
آتشی از لب خشکت به لبم آوردی
من چنین پیر نبودم که، تو پیرم کردی
آخرین مرتبه در پیش پدر راه برو
تا تو را سیر ببینم به نظر راه برو
می روی قلب پدر پشت سرت می ریزد
آهِ بابا ز لب خون جگرت می ریزد
خوش قد و قامت من، آرزوی دنیایم
کمی آرام برو بالاخره بابایم
تا به این جا برسی پیر شدم اکبر من
بی تو از زندگی ام سیر شوم دلبر من
لب تفدیده ات از داغ، سنان خواهد خورد
پهلویت هم نفس کوچه نشان خواهد خورد
دشت از عطر دل انگیز تنت پر شده است
کربلا لاله ی من از بدنت پر شده است
ای مکسر شده ی سوخته ی زهرایی
هر کجا می نگرم پر پرِ من آنجایی
از لب سوخته ات یک پدر دیگر گو
صبر کن تا بکشم خون دلت را ز گلو
برگ برگی و ز نیزه خبرت می گیرم
تو نگفتی که من از رفتن تو می میرم
گر چه چون برگ گلی نقش زمین ریز به ریز
تا نیاید ز حرم عمه ز جایت برخیز
تا تنت جمع کنم خون جگرها خوردم
طعنه از لشکر خوشحال پدر ها خوردم
نیزه ها را به هوای بدنت می گردم
با قد تا شده دنبال تنت می گردم
نیزه نیزه شدنت بیشتر از ممکن شد
اربا اربا بدنت در همه جا ساکن شد
قاتلت لشکری از نیزه و از شمشیر است
قد کمان آمده ام پیش تو اما دیر است
پسرم مثل سقیفه به سرت ریخته اند
یادگاران خلیفه به سرت ریخته اند
برسان پیش علی خسته گی ام را بابا
بعد تو، هستی من، خاک سر این دنیا
خون ز زخم بدنت می رود و میبینم
جان به سختی ز تنت می رود و میبینم
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#اللهم_العن_الجبت_والطاغوت
#اثر_جدید
#حسن_کردی
https://eitaa.com/hkordy