eitaa logo
اشعار و سبک های حسن کردی
697 دنبال‌کننده
71 عکس
8 ویدیو
0 فایل
زندگی بی تو هست آخر هیچ عشق یعنی حسین و دیگر هیچ
مشاهده در ایتا
دانلود
⇦🕊*روضه و ذکر توسل _ ویژۀ ایامِ شهادت امام باقر علیه السلام _حاج محمود کریمی*↯ ┄┅═══••↭••═══┅┄ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┄┅═══••↭••═══┅┄ آمدم در پناه چشمانت زائر هفت آسمان باشم باقر علمِ آل پیغمبر آمدم در کلاستان باشم تو الفبای شیعه بودن را صرف کردی و یادمان دادی و به دنیای تیره از تردید یک بغل عشق ارمغان دادی با کلامی صمیمی و محکم فقه تاریخ را بنا کردی با زلال حدیث و تفسیرت باورم را پر از خدا کردی ای که در شهرِ مادری ، عمری غربت از حرف هات پیدا بود وقت دلواپسی توسل تو یا الهی...به حق زهرا بود تو چهل سال دیده ای هر روز گریه ی بی امان بابا را می گذشت از مقابل چشمت روضه های مدام عاشورا دیده ای با نگاه اشک آلود که غریبی ز صدر زین افتاد وَ در آغوش خاکی گودال ناگهان عرش بر زمین افتاد گر چه از زهر ، خون جگر گشتی تا سه روزی که ناله می کردی بی گمان لحظه های آخر را یاد طفل سه ساله می کردی "شاعر : حسن کردی" ╰━═━⊰✾••✾⊱━═━╯ ☑️ وبلاگ↶ babolharam.mihanblog.com ✘سروش JOin↶ http://sapp.ir/babolharam.ir ✘ایتا JOin↶ @babolharam_ir غزل گریه https://eitaa.com/hkordy
حاج محمود کریمی@MAHMOUDKARIMMI_SHAB_12_RAMAZAN_1401_HARAM_EMAM_REZA_AUDIO_03.mp3
زمان: حجم: 21.63M
📌 مناجات شب‌ دوازدهم رمضان ۱٤٤٣ 🎙 بامــــدّاحی: 🕌 حــرم مطهر امام رضا (علیه‌السّلام) شاعر:
39.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
یوسف من چاه را با نیزه ها حس کرده ای... شب ۸رمضان 1402 حرم مطهر حضرت رضا علیه السلام مداح : شاعر:
حاج محمود کریمیمناجات (با دلی خسته رسیدم به امانات حرم) - حاج محمود کریمی.mp3
زمان: حجم: 12.17M
📌 مراسم قرائت دعای کمیل ۱۴۰۴ 🎙 بامدّاحی: 🕌 حرم امام رضا (علیه‌السّلام) 🔉 با دلی خسته رسیدم به امانت حرم با دلی خسته رسیدم به امانات حرم خواستم خستگی ام را به رواقی ببرم با خودم گفتم اگر بغض مجالی بدهد و اگر رأفت تو اذن وصالی بدهد با تو ای کاش که بی واسطه صحبت بکنم به تو از تلخی ایام شکایت بکنم گفتم این بار به تو حرف دلم را بزنم ساعتی حرف دل مشتعلم را بزنم گفتم این بار بگویم که پر از دردم من به تو این دفعه بگویم که کم آوردم من... ولی از عطر حریم تو که آکنده شدم آبی از حوض به صورت زدم و زنده شدم مشتی از حوض ؛ نه ؛ اکسیر حیاتم دادند ""دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند"" ....... می سوخت زیر نور تن زخم دیده اش تاراج گشته پیکر نیزه چشیده اش جاری ست رود سرخ هنوز از گلوی او رد گشته یک سپاه یکایک ز روی او بر پهلویش سیاهی یک چکمه مانده است بر جای جای پیکر او صدمه مانده است خالی ست جای سر، به روی این بدن چرا؟ مانده است روی خاک، تنش بی کفن چرا؟ یعنی کدام نیزه سرش را ربوده است قربانی ِ کدام گناهِ نبوده است؟ پس آن عقیق سرخ سلیمانی اش چه شد؟ با ساربان بگو که مسلمانی اش چه شد؟ بیش از هزار شعله ی زخم است بر تنش رد های بوسه مانده به رگ های گردنش از نعل های تازه تنش بی نصیب نیست این پیکر مقطع الاعضا عجیب نیست؟ تا که سرش به نیزه ی دشمن سوار شد دیگر حریم خیمه به غارت دچار شد نامحرمان دویده به دنبال خیمه ها نزدیک می شوند به خلخال خیمه ها غیرت نمانده است به مردان این دیار با بچه ها بگو که علیکُنَ بالفرار https://eitaa.com/hkordy