#قربة_الي_الله
#واحد_سنگین
نوحه واحد ده شب
#دهه_اول_محرم
@qazalegerye
سربند هر شب دهه اول محرم
1
اومدم دوباره با دل حزینم
با اجازه اقا می زنم به سینم
قلبم و می شورم این شبا با گریه
اخرش میگیرم کربلا با گریه
من اومدم تا به ارباب
ثابت کنم بندگیمو
تو دستای تو بزارم
هستیمو زندگیمو
اقا قلبم نداره قابل شما
اقا هر دم جلو چشامه کربلا
صلی اللهُ عليكَ مولا يا حسين
٢
تو شبای هیأت من تو اسمونم
من خودم و دیگه از شما می دونم
مهربونی تو عالم و گرفته
جذبه ی نگاهت قلبم و گرفته
یادش به خیر باشه بابام
عشق تو رو یاد من داد
با تربتت روز میلاد
مهر تو در قلبم افتاد
اقا مهرت تو سینه مادر زادیه
اقا قلبم اهل حسین ابادیه
صلي اللهُ عليكَ مولا يا حسين
#حسن_کردی
#شب_اول
کوچه های غربت دست منو بسته
شهر بی وفایی قلبم و شکسته
غصه ی خودم نیست من غم تو دارم
افتخاره سر در راه تو بزارم
این کوفه شهر هزار رنگ
شهر دروغ شهر نیرنگ
معلومه از خون لبهام
قانون ندارن توی جنگ
اقا کوفه شهر اشباحُ الرجاله
اينجا خون علی اصغر هم حلاله
ای وای اقا کوفه نیا حسین جان
۲
کوفه نیا برگرد که وفا نداره
کوچه کوچه کوفه شهر نیزه زاره
کوچیک و بزرگش فکر انتقامن
از حالا به فکر سنگ و پشت بامن
مرداش به فکر طنابن
زنهاش تو فکر ثوابن
اینها از اول همیشه
توی حساب و کتابن
جان زهرا مولا که نعم الامیری
برگرد اقا زینب کجا و اسیری
ای وای اقا کوفه نیا حسین جان
#شب_دوم
کاروان گلها با دل خدایی
قربةً الي الله میشه کربلایی
تا عقیله اینجا شد پایین ز مرکب
لرزه افتاده بر جون و دل زینب
میگه حسین جان کجایی
برادر کربلاییی
بیا برگردیم از اینجا
حرفی نزن از جدایی
داداش چشمام از دوری تو تار میشه
بی تو خواهر اسیر و بی قرار میشه
ای وای داداش بیا برگردیم مدینه
۲
هشت روز بعد اینجا جنگ کفر و دینه
هفتاد و دو تا گل نقش رو زمینه
دامن بیابون رنگی میشه از خون
پیکر عزیزت میشه نیزه بارون
ای زینت دوش نبی
بپوشون از اینها روتو
این نیزه ها تشنه هستن
خیای به خون گلوتو
بیا برگرد تا اربن اربا نشوی
توی گودال زخمی و تنها نشوی
ای وای داداش...
#شب_سوم
گرچه که این روزا کم سو شده چشمام
کشته منو امشب زخم چشم بابام
خوب نشده چرا زخم رو پیشونیت
من بمیرم برا این لبای خونیت
از زندگی بی تو سیرم
برا گلویت بمیرم
با دست لرزون نمیشه
خاک موهات و بگیرم
بابا موهات چرا بهم دوخته شده
انگار مثل موهای من سوخته شده
بابا حسین مَنِ الذي ايتَمَني
۲
کاش می شد که از تو روم و بپوشونم
تا نبینی ردِ سرخیِ رو گونم
بی بابا که باشی درد تو زیاده
دشمن تو من رو زجر بدی داده
درد از تنم رفتنی نیست
زخمای من گفتنی نیست
عمه میدونه کبودی
از رو تنم شستنی نیست
بابا عمه میگه شدم چون مادرش
جان بابا منو ببر به محضرش
بابا حسین...
حسن کردی:
#شب_چهارم
تو نباشی داداش زندگی نباشه
پای تو کی خواهر فکر بچه هاشه
جان این پسر ها قابل شما نیست
زنده موندنشون بی شما روا نیست
من که به مهرت عجینم
از من نخواه که بشینم
این افتخاره تو راهت
داغ جوون من ببینم
باید داداش هر دو تاشون فدات بشن
جلو چشمام فدای بچه هات بشن
ای وای اقا غریب مادر یا حسین
۲
بهتره نباشن توو زمان غارت
بهتره نبینن کوفه و اسارت
بهتره براشون روی نیزه پیر شن
تا که شاهدی بر مادرِ اسیر شن
خواهر تو بی قراره
برا غم تو می باره
غصش اینه تو بساطش
بیشتر از اینها نداره
دیگه نگو از غم بی حبیبی ات
کشته منو فریادای غریبی ات
ای وای...
@qazalegerye
#حسن_کردی
#شب_پنجم
ناله ات عمو جون جونمو می گیره
حیفه عبدلله توو راه تو نمیره
داره چیده میشه سفره ی شهادت
سخته برای من مردنْ توو اسارت
من با شهادت عجینم
فرزند ماه مدینم
مگه میشه زنده باشم
عموم و کشته ببینم
جانم عمو بی تو بهایی نداره
بر زخم من شمشیرا مرهم می زاره
ای وای عمو حسین غریب کربلا
۲
تا که از توو گودال ناله تو شنیدم
دیگه بی اختیار سمت تو دویدم
با تن پاک تو شمشیرا چه کردن
نیزه های نامرد دور تو می گردن
جای پدر در هوایت
باید سپر شم برایت
بابام کجاست که ببینه
اخر شدم من فدایت
اخر دستم شد سپر گلوی تو
خون من هم پاشیده شد به روی تو
ای وای عمو...
#شب_ششم
باشه مبارکت این شهادت تو
پیر شده عمویت از خجالت تو
ای امانت من باز کن این چشاتو
خاک و خون گرفته غنچه ی لباتو
پاتو نکش رو زمینا
اتیش نزن قلب من را
کاری ازم بر نمی یاد
دارم می میرم همینجا
ای وای عمو به خاک و خون کشیدنت
ای وای عمو سخته اینجور ببینمت
ای وای عمو امانت برادرم
۲
بی زره که باشی توو مصاف دشمن
شرحه شرحه میشه پیکرت با اهن
قد کشیدن تو وای که چه سریع شد
زیر سم مرکب پیکرت وسیع شد
با سنگا پیراهن تو
گشته یکی با تن تو
کشته منو قاسم من
لحن بابا گفتن تو
ای وای عمو بی زره از هم پاشیدی
ای وای عمو داری به سختی جون میدی
ای وای عمو
#قربة_الي_الله
#واحد_سنگین
نوحه واحد ده شب
#دهه_اول_محرم
@qazalegerye
سربند هر شب دهه اول محرم
1
اومدم دوباره با دل حزینم
با اجازه اقا می زنم به سینم
قلبم و می شورم این شبا با گریه
اخرش میگیرم کربلا با گریه
من اومدم تا به ارباب
ثابت کنم بندگیمو
تو دستای تو بزارم
هستیمو زندگیمو
اقا قلبم نداره قابل شما
اقا هر دم جلو چشامه کربلا
صلی اللهُ عليكَ مولا يا حسين
٢
تو شبای هیأت من تو اسمونم
من خودم و دیگه از شما می دونم
مهربونی تو عالم و گرفته
جذبه ی نگاهت قلبم و گرفته
یادش به خیر باشه بابام
عشق تو رو یاد من داد
با تربتت روز میلاد
مهر تو در قلبم افتاد
اقا مهرت تو سینه مادر زادیه
اقا قلبم اهل حسین ابادیه
صلي اللهُ عليكَ مولا يا حسين
#حسن_کردی
#شب_اول
کوچه های غربت دست منو بسته
شهر بی وفایی قلبم و شکسته
غصه ی خودم نیست من غم تو دارم
افتخاره سر در راه تو بزارم
این کوفه شهر هزار رنگ
شهر دروغ شهر نیرنگ
معلومه از خون لبهام
قانون ندارن توی جنگ
اقا کوفه شهر اشباحُ الرجاله
اينجا خون علی اصغر هم حلاله
ای وای اقا کوفه نیا حسین جان
۲
کوفه نیا برگرد که وفا نداره
کوچه کوچه کوفه شهر نیزه زاره
کوچیک و بزرگش فکر انتقامن
از حالا به فکر سنگ و پشت بامن
مرداش به فکر طنابن
زنهاش تو فکر ثوابن
اینها از اول همیشه
توی حساب و کتابن
جان زهرا مولا که نعم الامیری
برگرد اقا زینب کجا و اسیری
ای وای اقا کوفه نیا حسین جان
#شب_دوم
کاروان گلها با دل خدایی
قربةً الي الله میشه کربلایی
تا عقیله اینجا شد پایین ز مرکب
لرزه افتاده بر جون و دل زینب
میگه حسین جان کجایی
برادر کربلاییی
بیا برگردیم از اینجا
حرفی نزن از جدایی
داداش چشمام از دوری تو تار میشه
بی تو خواهر اسیر و بی قرار میشه
ای وای داداش بیا برگردیم مدینه
۲
هشت روز بعد اینجا جنگ کفر و دینه
هفتاد و دو تا گل نقش رو زمینه
دامن بیابون رنگی میشه از خون
پیکر عزیزت میشه نیزه بارون
ای زینت دوش نبی
بپوشون از اینها روتو
این نیزه ها تشنه هستن
خیای به خون گلوتو
بیا برگرد تا اربن اربا نشوی
توی گودال زخمی و تنها نشوی
ای وای داداش...
#شب_سوم
گرچه که این روزا کم سو شده چشمام
کشته منو امشب زخم چشم بابام
خوب نشده چرا زخم رو پیشونیت
من بمیرم برا این لبای خونیت
از زندگی بی تو سیرم
برا گلویت بمیرم
با دست لرزون نمیشه
خاک موهات و بگیرم
بابا موهات چرا بهم دوخته شده
انگار مثل موهای من سوخته شده
بابا حسین مَنِ الذي ايتَمَني
۲
کاش می شد که از تو روم و بپوشونم
تا نبینی ردِ سرخیِ رو گونم
بی بابا که باشی درد تو زیاده
دشمن تو من رو زجر بدی داده
درد از تنم رفتنی نیست
زخمای من گفتنی نیست
عمه میدونه کبودی
از رو تنم شستنی نیست
بابا عمه میگه شدم چون مادرش
جان بابا منو ببر به محضرش
بابا حسین...
حسن کردی:
#شب_چهارم
تو نباشی داداش زندگی نباشه
پای تو کی خواهر فکر بچه هاشه
جان این پسر ها قابل شما نیست
زنده موندنشون بی شما روا نیست
من که به مهرت عجینم
از من نخواه که بشینم
این افتخاره تو راهت
داغ جوون من ببینم
باید داداش هر دو تاشون فدات بشن
جلو چشمام فدای بچه هات بشن
ای وای اقا غریب مادر یا حسین
۲
بهتره نباشن توو زمان غارت
بهتره نبینن کوفه و اسارت
بهتره براشون روی نیزه پیر شن
تا که شاهدی بر مادرِ اسیر شن
خواهر تو بی قراره
برا غم تو می باره
غصش اینه تو بساطش
بیشتر از اینها نداره
دیگه نگو از غم بی حبیبی ات
کشته منو فریادای غریبی ات
ای وای...
@qazalegerye
#حسن_کردی
#شب_پنجم
ناله ات عمو جون جونمو می گیره
حیفه عبدلله توو راه تو نمیره
داره چیده میشه سفره ی شهادت
سخته برای من مردنْ توو اسارت
من با شهادت عجینم
فرزند ماه مدینم
مگه میشه زنده باشم
عموم و کشته ببینم
جانم عمو بی تو بهایی نداره
بر زخم من شمشیرا مرهم می زاره
ای وای عمو حسین غریب کربلا
۲
تا که از توو گودال ناله تو شنیدم
دیگه بی اختیار سمت تو دویدم
با تن پاک تو شمشیرا چه کردن
نیزه های نامرد دور تو می گردن
جای پدر در هوایت
باید سپر شم برایت
بابام کجاست که ببینه
اخر شدم من فدایت
اخر دستم شد سپر گلوی تو
خون من هم پاشیده شد به روی تو
ای وای عمو...
#شب_ششم
باشه مبارکت این شهادت تو
پیر شده عمویت از خجالت تو
ای امانت من باز کن این چشاتو
خاک و خون گرفته غنچه ی لباتو
پاتو نکش رو زمینا
اتیش نزن قلب من را
کاری ازم بر نمی یاد
دارم می میرم همینجا
ای وای عمو به خاک و خون کشیدنت
ای وای عمو سخته اینجور ببینمت
ای وای عمو امانت برادرم
۲
بی زره که باشی توو مصاف دشمن
شرحه شرحه میشه پیکرت با اهن
قد کشیدن تو وای که چه سریع شد
زیر سم مرکب پیکرت وسیع شد
با سنگا پیراهن تو
گشته یکی با تن تو
کشته منو قاسم من
لحن بابا گفتن تو
ای وای عمو بی زره از هم پاشیدی
ای وای عمو داری به سختی جون میدی
ای وای عمو
#قربة_الي_الله
#زمینه
زمینه دهه اول محرم
@qazalegerye
سربند هر شب دهه اول محرم
روشن شده شب سیاهم
بازم نگاته تکیه گاهم
شکر خدا دوباره اقا
مهر تو شد رفیق راهم
بازم بلند شد پرچم روضه
چه عالمیه عالم روضه
زنده میشم من از دم روضه
حسین جان(دست مرا هم بگیر)۳
۲
ای همه ی زندگی من
دوست دارم تا پای مردن
الحمدلله اسم من رو
جزو دیونه هات نوشتن
منم غلام و تو امام من
اسم تو اخرین کلام من
یه بار بده جواب سلام من
حسین جان...
۳
فدای غصه ی دل تو
جون که نداره قابل تو
توو دنیای به این بزرگی
هیچ کسی نیست معادل تو
تویی صدای قلب بی تابم
اولین و اخرین اربابم
تو شبهای زندگی مهتابم
حسین جان...
۴
روضه
دوباره روضه خونه خسته
می خونه از تنی شکسته
دوباره خواهری تو گودال
چشمشو به چشم تو بسته
می زدی دست و پا جلو خواهر
دوباره روضه خون شده مادر
گریه می کرد برا تن بی سر
بُنَيَّ(غریب مادر حسین)۳
#زمینه
#شب_دوم
دیدی از اخر کربلاتو
نگیر ازم ناز نگاتو
داداش بیا بریم از اینجا
شور میزنه دلم براتو
نگو به من که اینجا می مونی
غزل رفتن چرا می خونی
عجب ما رو اوردی مهمونی ۲
حسین جان(بیا از اینجا بریم)۳
۲
مواظب بال و پرت باش
بیا کنار خواهرت باش
ببین چقدر نیزه و شمشیر
خیلی مواظب سرت باش
لرزه نشست تو جون من بد جور
بگو که عباس نشه از من دور
داد بزنه چش حرامی کور ۲
حسین جان...
#حسن_کردی
#شب_سوم
@qazalegerye
دلم برات خیلی گرفته
برا نگات خیلی گرفته
دلم برا نوازشات و
برا صدات خیلی گرفته
کجا بودی وقتی زمین خوردم
تو خیمه های سوخته پژمردم
کاشکی منم با عمو می مردم
بابایی(منو ببر با خودت)۳
۲
حرف بزن ای سر بریده
بگو موهاتو کی کشیده
ریخته بهم محاسن تو
اتیش توی موهات دویده
مثل پدر موی منم سوخته
گوشه ی ابروی منم سوخته
جای النگوی منم سوخته
بابایی...
۳
بزار برات بگم یه چیزی
قول بده دیگه اشگ نریزی
نزار بفهمه عمو جونم
من کجا و بابا کنیزی
یادمه که به عمه حساسی
اگه ببینی اش نمی شناسی
پیر شده خیلی حضرت عباسی
بابایی...
#شب_چهارم
تاج سرم برادر من
ای یادگار مادر من
اصلا نداره قابل تو
جون دو تا کبوتر من
بیا و هدیه هام و رد نکن
حال خوب خواهر و بد نکن
راه ارادتم و سد نکن
حسین جان(زینب فدای غمت)۳
۲
ببین شدن هواییِ تو
می خوان بشن فدایی تو
بیا بگیر دستای این دو
عاشق کربلایی تو
می خوام تمام فکر من اصلا
باشه فقط به تو داداش من
فدا سرت که بچه هام رفتن
حسین جان...
۳
هر دو تا عاشق کفن پوش
تو سرشون فکر حسینه
نمی شناسن دیگه سر از پا
رو لبشون ذکر حسینه
گرچه بزرگ نگشته ان اسون
ولی فدا تو از دل و از جون
شوقه شهادته تو چشماشون
حسین جان...
#حسن_کردی
@qazalegerye
#شب_پنجم
از صبح تا حالا بی قرارم
عمه دیگه طاقت ندارم
باید برم تا دیر نشده
جونمو تو راهش بزارم
به خدا که لحظه ی پروازه
باب شهادتم هنوز بازه
این برا من نقطه ی اغازه
عمو جان(منو ببر با خودت)۳
۲
شمشیرا راهشو گرفتن
نیزه ها از دورش نرفتن
غریب گیر اوردن عمو مو
برا سرش نقشه کشیدن
باید تو دامن تو بی سر شم
تا ابروی ال حیدر شم
شکسته بازو مثه مادر شم
عموجان...
۳
سپر میشم برا گلویت
خون گلوم اب ِ وضويت
دست منو گلوم عمو جون
فدا تو و یک تار مویت
توو خاک و خون اگه میشینم من
عمه اگه خون شده بالینم
خوبه اسیری تو نمی بینم
عمو جان...
#شب_ششم
گرفته خون دور لباتو
نمی شنوم دیگه صداتو
بیا به خاطر عمویت
نکش روی زمینا پاتو
شوکه شدم این تنِ قاسم نیست
روی تنت یک جای سالم نیست
اعضات روی همدیگه قائم نیست
الهی(برات بمیرم عمو)۳
۲
اسبا تا به تنت رسیدن
گلاب جونتو کشیدن
یکی شده تن تو با خاک
بسکه رو پیکرت دویدن
چشماتو یک دفعه دیگه باز کن
زخمی من برا عمو ناز کن
برا عمو درداتو ابراز کن
الهی...
۳
بوی مدینه میده جونت
فدای چشم لاله گونت
قد کشیده تن ظریفت
پوشیده پیکرت با خونت
نمونده پیکری برای تو
خیلی عظیم بوده بلای تو
تنگه دلم برا صدای تو
الهی...
#حسن_کردی
@qazalegerye
#زمینه #محرم
#شب_هفتم
ناخن نکش به قلب مادر
شیر ندارم یه قطره دیگر
ابی اگه ندارم امروز
اب میشم از غم تو یک سر
خیال اب و در بیار از سر
باید بسازی با چشای تر
من زودتر از تو شده ام پرپر
لالایی(لالالالالالایی)۳
۲
لرزه گرفته دست و پاتو
نبند دیگه رو من چشاتو
زبونتم خونی شد از بس
مکیده ای زخم لباتو
تلظی هات کشته منو مادر
بگیر بخواب یه کم گل پرپر
می گیرنت از دست من اخر
لالایی...
۳
برگشتی با گلوی پاره
از قنداق تو خون می باره
کسی نبود بگه که بچه م
طاقت این تیر و نداره
حرمله زندگی منو خون کرد
قلب منو با خنده داغون کرد
حسین چه جوری تیر و بیرون کرد
لالایی...
#شب_هشتم
ببین علی بهم میخندن
چشماشو نو به روم می بندن
کنار جسم اربن اربات
قبر منو میخوان بکندن
تن رشیدت شده نخ نما
چه جوری بردارمت از اینجا
ترسم اینه بریزی رو خاکا
علی جان(ای اربن اربای من)۳
۲
شمشیرا رو تنت دویده
که پیکرت از هم پاشیده
تا بشناسم من بدنت رو
اول کاری طول کشید
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
زمینه ده شب
دهه اول محرم
#شب_اول
حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام
کوفه نامردیشو کامل کرده در حق من مولا
نیا کوفه
دیگه از من گذشت اما تو حسین جان نیا اینجا
نیا کوفه نیا کوفه
همه درها به روم بستن همه از دور من رفتن
همه رفتن
چشم اهل مدینه از بدِ کوفه شده روشن
شده روشن شده روشن
لبها خونی دستام بسته
میگم با این دل خسته نیا کوفه
2
غریب کشتن برا کوفی یه کار عادی و سهله
نیا کوفه
دارم اون روزُ میبینم به رو نیزه سرت رحله
نیا کوفه نیا کوفه
توی دستا پر از سنگ و توی چشما حیایی نیست
نیا کوفه
برا زینب و بچه ها بدتر از اینجا جایی نیست
نیا کوفه نیا کوفه
لبها خونی دستام بسته
میگم با این دلِ خسته نیا کوفه
#شب_دوم
ورود کاروان
چقد دلگیره این صحرا میلرزه پای من اینجا
بیا برگرد
قسَمت تا ندادم من به جون مادرم زهرا
بیا برگرد بیا برگرد
تا که از کربلا گفتی دیدم اسمش نفس گیره
حسین جانم
بیا برگردیم از اینجا خواهرت داره می میره
حسین جانم حسین جانم
اینجا مرزه جداییه
کرب و بلا چه جاییه چه جاییه
حسین جانم
2
از همین حالا می بینم مصیبت های سنگینم
بیا برگرد
چند روزه دیگه تو گودال پای جسم تو میشینم
بیا برگرد بیابرگرد
میبینم که تنت بی سر پاره پاره و پاماله
حسین جانم
مادرم رو می بینم که روضه خونه تو گوداله
حسین جانم حسین جانم
اینجا مرزه جداییه
کرب و بلا چه جاییه
حسین جانم
#شب_سوم
حضرت رقیه سلام الله علیها
سلام آروم جون من بابای مهربون من
بابا جونم
چق لبهات شده مثلِ لبای پر ز خون من
بابا جونم بابا جونم
چقد خوب گفته ان بابا یتیمی درد بی درمان
امون ای دل
اینو بعد از تو فهمیدم یتیمی خواری دوران
امون ای دل امون ای دل
تنها ماندم تنها رفتی
با ما بودی بی ما رفتی بابا جونم
بابا جونم بابا جونم
2
منو تنها گذاشتی و خودت رفتی کجا بابا
کجا بابا
داداش اصغرَمُ بردی منو اما چرا بابا
چرا بابا چرا بابا
کجا بودی که هو کردن منو با پیرهن پارم
توی بازار
توی بازار می خندیدن به گوشای بی گوشوارم
هزاران بار هزاران بار
تنها ماندم تنها رفتی
با ما بودی بی ما رفتی بابا جونم
بابا جونم بابا جونم
3
صبر من رو محک می زد به زخم من نمک می زد
نمک می زد
منو از لج جلو چشم عمو عباس کتک می زد
کتک می زد کتک می زد
سرت من رو عذاب می ده نگات داره جواب می ده عزیز من
از بس توو طشت زر بودی موهات بوی شراب می ده
عزیز من عزیز من
تنها ماندم تنها رفتی
با ما بودی بی ما رفتی بابا جونم
بابا جونم بابا جونم
#شب_چهارم
طفلان حضرت زینب سلام الله علیها
بیا از خیمه ها بیرون ببین نور دو چشماتو
بیا خواهر
روی دستان خونینم آوردم دسته گلهاتو
ولی پر پر ولی پر پر
اونیکه توی این لحظه داره آب میشه پا تا سر
منم خواهر
برا من هر دوتا بودن مثل بچه م علی اکبر
علی اکبر علی اکبر
مثلِ مردا می جنگیدن
به زخم و خون می خندیدن می خندیدن
زینب زینب زینب زینب
2
شدن از ضرب شمشیرا پر از زخم و جراحت ها
جراحت ها
اونا رفتن و من موندم منو زخم خجالت ها
خجالت ها خجالت ها
امانت ها تو آوردم برات از زیر دست و پا
امانت ها
باشه وعده ی دیدارت با اونها روی نیزه ها
اسارت ها اسارت ها
مثلِ مردا می جنگیدن
به زخم و خون می خندیدن می خندیدن
زینب زینب زینب زینب
#شب_پنجم
حضرت عبدلله ابن الحسن علیه السلام
ببین عمه گیر افتاده عمو تو دست نامردا
رهایم کن
نمی تونم ببینم من تنش رو زیر شمشیرا
رهایم کن رهایم کن
شده چه ازدحامی و چه بلوا و چه غوغایی
توی گودال
ببین عمه زیر سنگا عمو با زخم تنهایی
می ره از حال می ره از حال
ابن الحسن عبدللهم
دلداده ی ثاراللهم عمو حسین
عمو حسین عمو حسین
2
مگه من مرده باشم که سرت از تن جدا باشه
عمو جونم
بزار که دست عبدلله سپر کربلا باشه
عمو جونم عمو جونم
اگر که دست من افتاد جلو چشمات روی خاکا
شده پر پر
ببخشم که یادت اومد یاد کوچه با وا اُمّا
یاد مادر یاد مادر
ابن الحسن عبدللهم
دلداده ی ثاراللهم عمو حسین
عمو حسین
عمو حسین
#امام_حسین_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#زمینه
#اثر_جدید
#محرم
#حسن_کردی
@hkordy
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
مرثیه طفلان حضرت زینب سلام الله علیها
#شب_چهارم
خلوت شده دور و برت جانم فدایت
ای جان زینب، جان طفلانم فدایت
فرزند ها هستند بی شک جان مادر
من جان برایت هدیه آوردم برادر
ای کعبه ی من رنجشی از زائرت نیست؟
قربانیان من قبول خاطرت نیست؟
افسوس، من، از این دو گل بهتر ندارم
باید برایت عاشقانه سر بیارم
آه ای سلیمان هدیه ای ناچیز دارم
از هدیه ام حالی غرور انگیز دارم
در پیش مادر سربلندت می کنم من
عون و محمد را پسندت میکنم من
بر قامت این کودکان حق پرستم
با دست های خود لباس رزم بستم
از نیزه ها بر جانشان باکی ندارم
از کینه ی شمر و سنان باکی ندارم
شرط مواسات من است این جان خواهر
باید به خون غلطند این دو مثل اکبر
شاید که کارت با عدو بالا نگیرد
بگذار تا فرزند من جایت بمیرد
حتی تن این ها اگر شد اربآ اربا
هرگز نخواهی دید اشک خواهرت را
من از همین دم دست از آنها کشیدم
از تو نه اما از پسرها دل بریدم
بر آسمان نیزه ها باید نشینند
بهتر که عصر غارت ما را نبینند
وقتی که دست مادر آنجا بسته باشد
خوب است چشم غیرتی ها بسته باشد
بهتر که جولان سنان ها را نبینند
بر صورت مادر نشان ها را نبینند
آنجا که دست و پای طفلانت بسوزد
آنجا که معجرهای طفلانت بسوزد
بر ناقه های بی حجاب افتاده باشیم
آنجا که در بزم شراب افتاده باشیم
باشد که در خیرات نان آنها نباشند
دروازه ی ساعات را آنجا نباشند
بهتر مرا با چادر پاره نبینند
در کوچه های شام آواره نبینند
تا دور بینم از سرت سنگ بلا را
نذر سپر کردم برایت بچه ها را
تا سنگ ها شان سمت این دو سر بیافتد
شاید سرت از نیزه ها کمتر بیافتد
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#طفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی
#اثر_جدید
@hkordy
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
#شب_چهارم
طفلان حضرت زینب سلام الله علیها
نور چشمم فدای طفلانت
جان زینب همیشه قربانت
زندگی من و تب و تابم
دست من خالی است دریابم
حیف شد بیش از این توانم نیست
حاصلی جز دو نوجوانم نیست
تو که دریای رحمتی آقا
تحفه ام را عنایتی آقا
این دو فرزند نازنین،هدیه
من و شرمندگی از این هدیه
این دو گرچه تعلقات منند
حاصل عمر من حیات منند
تو ولی زندگی و جان منی
من زمینم تو آسمان منی
دوست دارم به راه تو بروند
پیش مرگ سپاه تو بروند
لحظه لحظه اگر سترگ شدند
این دو با عشق تو بزرگ شدند
من نبینم غریب خواهی شد
لحظه ای بی حبیب خواهی شد
فکر این دو نشسته بر آهم
فکر غیر از تو را نمی خواهم
بعد از این خستگی نباید داشت
جز تو وابستگی نباید داشت
ای که آهنگ التماس منی
بعد از این تو فقط حواس منی
می شوم بی سپر فدای سرت
مادری خون جگر فدای سرت
سر تو نازنین سلامت باد
سر این دو پسر فدای سرت
اشک هایم فقط به خاطر توست
این همه چشم تر فدای سرت
سر طفلم اگر شود فردا
روی نی جلوه گر فدای سرت
تن اینها اگر ز هم پاشید
آه من را کسی نخواهد دید
نوه ی مرتضی همان بهتر
که نبیند اسیری مادر
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#طفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی
ایتا
https://eitaa.com/hkordy
زمینه شبهای دهه اول محرم
#محرم_1401
#شب_اول
حضرت مسلم ابن عقیل علیه السلام
دروغ بودن نامه های نامرد_نامرد
قسم میدم به مرتضی برگرد_برگرد
حیا ندیدم توی این کوفه_کوفه
دلم رو ناسزاها شون خون کرد_خون کرد
لبخنداشون چون تیره سنگاشون چون شمشیره
گلوی سه شعبه در پیش اصغرت گیره
کوفه نیا حسین جان
2
بچه کشی یه عادته اینجا_اینجا
برگرد جون بچه های زهرا_زهرا
خجالتی ندارن از اینکه_اینکه
دست روی زن بلند کنند اینها_اینها
خواهرت و اسارت بمیرم و نبینم
کاش روی نی همسرِ اسیرم و نبینم
کوفه نیا حسین جان
#شب_دوم
ورود کاروان
با اسم کربلا دلم لرزید لرزید
دل حرم هم با دلم لرزید لرزید
اعوذُ بللهِ مِنَ الغربت غربت
با گریه ی شما دلم لرزید لرزید
بین دشمن هلهله ست چه شوری تو قافله ست
بیا برگردیم داداش اینجا پر از حرمله ست
حسین حسین یا مظلوم
2
رسیده کربلا به دلدارش_یارش
علقمه هم دیده علمدارش_یارش
توو دامن رباب علی آروم_آروم
پیاده شد خدا نگهدارش_یارش
یا قتیل العبرات محروم میشی از فرات
تو خون شنا می کنی ای سفینة النجات
حسین حسین یا مظلوم
#شب_سوم
حضرت رقیه سلام الله علیها
خوش اومدی خوش قول ترین بابا_بابا
عزیز من زخمی جبین بابا_بابا
معجر نیافتاد از سرم بگو_بگو
به غیرت من آفرین بابا_بابا
سیلی خوردم ولیکن آه من رو ندیدن
روسریم سوخت ولی باز آستین شد معجر من
بابا حسین مظلوم
2
از تو هرآنچه کینه داشت دشمن_دشمن
گرفته انتقامشو از من_از من
این ردِ پنجه ها رو که دیدی_دیدی
مال همین امروزه که زدن_زدن
زخمام از حد فزونه دو چشمم پر ز خونه
خونِ لبِ من از سنگ از تو از خیزرونه
بابا حسین مظلوم
#شب_چهارم
طفلان حضرت زینب سلام الله علیها
مگه میشه ساکت باشه خواهر_خواهر
وقتی تویی بی کس و بی یاور_یاور
اول بزار فدات بشن این دو_این دو
بعداً منم فدات شم ای دلبر_دلبر
جون این نوجونام فدای نوجونات
توو عزاشون چشم من نمی افته به چشمات
حسین حسین یا مظلوم
2
بیا بخر آبروی منو _داداش
بیا کنار بزار نه گفتنو_داداش
تو ای عزیز تر از جونم بزار _کنم
پیش کشی هر دو پاره ی تنو_داداش
به خدا که اگر هم تو خون پرپر بشینن
هرگز هرگز دشمنات آه من رو نبینن
حسین حسین یا مظلوم
#شب_پنجم
حضرت عبدالله ابن الحسن علیه السلام
عمه ببین قیامته گودال_گودال
تن عمو داره میشه پامال_پامال
ببین زیر بارون تیغ و تیر_ای وای
توو قتله گاه رفته چه جور از حال_از حال
من مگه می تونم دست روی دست بزارم
باید تیغو از روی گلو عمو بر دارم
عمو حسین یا مظلوم
2
دستم فدای راه تو عمو_عمو
میگیرم از خونْ بغلت وضو_وضو
صدای خورد شدن دست من _حالا
دلت رو برده تا کجا بگو_بگو
ای کاش بابا می بود و می دید این لحظه ها رو
روی خونین و دستِ سپر عبدالا رو
عمو حسین یا مظلوم
#شب_ششم
حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
حال عجیبمو ببین عمو_عمو
غم نده من رو اینچنین عمو _عمو
خیلی خجالت می کشم وقتی_وقتی
پا می کشی روی زمین عمو_عمو
امانت داداشم با نیزه تابت دادند
تشنه بودی و سنگا بد جوری آبت دادند
یا قاسم ابن الحسن
2
فقط یه پیرهن از تو موند اینجا_اینجا
یه خط خون منو کشوند اینجا_اینجا
صدای تو از زیر این سنگا_سنگا
عزیز من منو رسوند اینجا_اینجا
چی اومده سر تو بی زره پیکر تو
من موندم و خجالت قاسم از مادر تو
یا قاسم ابن الحسن
#شب_هفتم
حضرت علی اصغر علیه السلام
صدای خنده هاتو گم کردم_مادر
گریه نکن که با تو هم دردم_مادر
ببین برا یه قطره آب از صبح_از صبح
همه ی کربلا رو می گردم_مادر
لالالالالالایی بخواب آروم جونم
عمو با آب میادش بابات گفته می دونم
لالالالالالایی
2
می دونی که جون منه حسین_حسین
می ره برات رو بزنه حسین_حسین
برای آخرین دفه بزار _بزار
دستاتو دور گردن حسین_حسین
دعا کردم برای اینکه سالم بمونی
از رو نیزه یه روزی روضه برام نخونی
لالالالالالایی
#شب_هشتم
حضرت علی اکبر علیه السلام
آبروی کرببلا علی _علی
پاشو غرور خیمه ها علی_علی
دق می کنم کنار تو بدون_بدون
نفس بکش عمر بابا علی_علی
یک حرم منتظرند تا با تو برگردم من
بگو چه کنم با این پیکر اربن اربن
ولدی علی علی
2
نشونی های پیکرت پخش ند_اینجا
تو کربلا بال و پرت پخش ند_اینجا
حرومیا با نیزه دور من_اکبر
برای جایزه ی سرت پخش ند_اینجا
دل بریدم پس از تو از این دنیای فانی
بعد از تو لذتی نیست دیگر در زندگانی
ولدی علی علی
#محرم_1401
#اثر_جدید
#زمینه
#امام_حسین_علیه_السلام
#حسن_کردی
@hkordy
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
مرثیه طفلان حضرت زینب سلام الله علیها
#شب_چهارم
خلوت شده دور و برت جانم فدایت
ای جان زینب، جان طفلانم فدایت
فرزند ها هستند بی شک جان مادر
من جان برایت هدیه آوردم برادر
ای کعبه ی من رنجشی از زائرت نیست؟
قربانیان من قبول خاطرت نیست؟
افسوس، من، از این دو گل بهتر ندارم
باید برایت عاشقانه سر بیارم
آه ای سلیمان هدیه ای ناچیز دارم
از هدیه ام حالی غرور انگیز دارم
در پیش مادر سربلندت می کنم من
عون و محمد را پسندت میکنم من
بر قامت این کودکان حق پرستم
با دست های خود لباس رزم بستم
از نیزه ها بر جانشان باکی ندارم
از کینه ی شمر و سنان باکی ندارم
شرط مواسات من است این جان خواهر
باید به خون غلطند این دو مثل اکبر
شاید که کارت با عدو بالا نگیرد
بگذار تا فرزند من جایت بمیرد
حتی تن این ها اگر شد اربآ اربا
هرگز نخواهی دید اشک خواهرت را
من از همین دم دست از آنها کشیدم
از تو نه اما از پسرها دل بریدم
بر آسمان نیزه ها باید نشینند
بهتر که عصر غارت ما را نبینند
وقتی که دست مادر آنجا بسته باشد
خوب است چشم غیرتی ها بسته باشد
بهتر که جولان سنان ها را نبینند
بر صورت مادر نشان ها را نبینند
آنجا که دست و پای طفلانت بسوزد
آنجا که معجرهای طفلانت بسوزد
بر ناقه های بی حجاب افتاده باشیم
آنجا که در بزم شراب افتاده باشیم
باشد که در خیرات نان آنها نباشند
دروازه ی ساعات را آنجا نباشند
بهتر مرا با چادر پاره نبینند
در کوچه های شام آواره نبینند
تا دور بینم از سرت سنگ بلا را
نذر سپر کردم برایت بچه ها را
تا سنگ ها شان سمت این دو سر بیافتد
شاید سرت از نیزه ها کمتر بیافتد
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#طفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی
@hkordy
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
#شب_چهارم
طفلان حضرت زینب سلام الله علیها
نور چشمم فدای طفلانت
جان زینب همیشه قربانت
زندگی من و تب و تابم
دست من خالی است دریابم
حیف شد بیش از این توانم نیست
حاصلی جز دو نوجوانم نیست
تو که دریای رحمتی آقا
تحفه ام را عنایتی آقا
این دو فرزند نازنین،هدیه
من و شرمندگی از این هدیه
این دو گرچه تعلقات منند
حاصل عمر من حیات منند
تو ولی زندگی و جان منی
من زمینم تو آسمان منی
دوست دارم به راه تو بروند
پیش مرگ سپاه تو بروند
لحظه لحظه اگر سترگ شدند
این دو با عشق تو بزرگ شدند
من نبینم غریب خواهی شد
لحظه ای بی حبیب خواهی شد
فکر این دو نشسته بر آهم
فکر غیر از تو را نمی خواهم
بعد از این خستگی نباید داشت
جز تو وابستگی نباید داشت
ای که آهنگ التماس منی
بعد از این تو فقط حواس منی
می شوم بی سپر فدای سرت
مادری خون جگر فدای سرت
سر تو نازنین سلامت باد
سر این دو پسر فدای سرت
اشک هایم فقط به خاطر توست
این همه چشم تر فدای سرت
سر طفلم اگر شود فردا
روی نی جلوه گر فدای سرت
تن اینها اگر ز هم پاشید
آه من را کسی نخواهد دید
نوه ی مرتضی همان بهتر
که نبیند اسیری مادر
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#طفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی
ایتا
https://eitaa.com/hkordy
#السلام_علیکِ_یا_عقیلة_العرب_یا_زینب
#شب_چهارم
کربلا چشم به راه زینب
آمده وقت سپاه زینب
مثل خورشید به تابندگی اش
این دو هستند همه زندگی اش
می چکد عشق ز آه زینب
این دو طفل اند سپاه زینب
عشق را تا که تک و تنها دید
تکیه بر نیزه ی غربت را دید
گفت غم را به دلت راه مده
به لبت فرصت یک آه مده
دو نفر دل به هوایی داری
تو هنوز عشق فدایی داری
عهد و پیمان من از یادت رفت؟
نوجوانان من از یادت رفت؟
نوجوانند ولی دلداده
به حسین بن علی دلداده
پیش عباس سیاهی لشکر
هر دو قربان علیِ اکبر
هر دو تا حیدری و کرارند
از دلت کاش غمی بردارند
هر دو از عشق سبک بار شدند
جلوه ی جعفر طیار شدند
وای اگر پس بزنی هدیه ی من
تویی و آه من و گریه ی من
من و وابستگی غیری نیست
زندگی بی تو در آن خیری نیست
بهتر این است پس از تو مردن
پسر بی تو نمی خواهم من
جسم را فارغِ از جان می کرد
عشق را راهیِ میدان میکرد
باز در دل هیجان ها افتاد
نام حیدر به زبان ها افتاد
نفس کوفه شماره افتاد
پرچم شام دوباره افتاد
از هیاهوی دو آقازاده
ترس بر کوفه و شام افتاده
کینه اما ز علی اوج گرفت
تیرها سمت گلو موج گرفت
نیزه افتاد به جان هر دو
ضرب شد پیکر هر دو بر دو
سنگ ها پر زده بر دامن شان
نیزه ها کاشته شد در تن شان
تا حسین آن دو گل پر پر برد
زینب از خیمه تکان خورد نخورد
در دل عرش مقرّب شده است
اینچنین است که زینب شده است
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#طفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اثر_جدید
#حسن_کردی
https://eitaa.com/hkordy
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
حسین جان...
جنس بی قیمت و افتاده ته بازارم
تو بیا باز ضرر کن، بخرم، بردارم
جز ضرر گرچه برای تو ندارم اما
چون همیشه پدری کن، به کسی نسپارم
تو چنان بوده ای ای عشق، که من از اینکه
به کسی جز تو بدهکار شوم بیزارم
ما که گفتیم غلامیم شما هم مولا
لطف کن بین غلامان خودت بشمارم
پسرم از پدرم نوکری ات برده به ارث
پدرم، من، پسرم، عاشق این تکرارم
آنچنانم که بدون تو بهشتم نروم
فکر بی تو شدنم سخت دهد آزارم
چندمین مرتبه اش نیست به یادم که چه خوب
دست پر مهر تو برداشت گره از کارم
از ضریحت دو سه تا بوسه طلبکارم من
تا ضریحت طلبم را ندهد، بیمارم
#امام_حسین_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#شب_چهارم
#حسن_کردی
https://eitaa.com/hkordy
#السلام_علیکِ_یا_عقیلة_العرب_یا_زینب
#شب_چهارم
کربلا چشم به راه زینب
آمده وقت سپاه زینب
مثل خورشید به تابندگی اش
این دو هستند همه زندگی اش
می چکد عشق ز آه زینب
این دو طفل اند سپاه زینب
عشق را تا که تک و تنها دید
تکیه بر نیزه ی غربت را دید
گفت غم را به دلت راه مده
به لبت فرصت یک آه مده
دو نفر دل به هوایی داری
تو هنوز عشق فدایی داری
عهد و پیمان من از یادت رفت؟
نوجوانان من از یادت رفت؟
نوجوانند ولی دلداده
به حسین بن علی دلداده
پیش عباس سیاهی لشکر
هر دو قربان علیِ اکبر
هر دو تا حیدری و کرارند
از دلت کاش غمی بردارند
هر دو از عشق سبک بار شدند
جلوه ی جعفر طیار شدند
وای اگر پس بزنی هدیه ی من
تویی و آه من و گریه ی من
من و وابستگی غیری نیست
زندگی بی تو در آن خیری نیست
بهتر این است پس از تو مردن
پسر بی تو نمی خواهم من
جسم را فارغِ از جان می کرد
عشق را راهیِ میدان میکرد
باز در دل هیجان ها افتاد
نام حیدر به زبان ها افتاد
نفس کوفه شماره افتاد
پرچم شام دوباره افتاد
از هیاهوی دو آقازاده
ترس بر کوفه و شام افتاده
کینه اما ز علی اوج گرفت
تیرها سمت گلو موج گرفت
نیزه افتاد به جان هر دو
ضرب شد پیکر هر دو بر دو
سنگ ها پر زده بر دامن شان
نیزه ها کاشته شد در تن شان
تا حسین آن دو گل پر پر برد
زینب از خیمه تکان خورد نخورد
در دل عرش مقرّب شده است
اینچنین است که زینب شده است
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#طفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#حسن_کردی
https://eitaa.com/hkordy
#السلام_علیک_یا_عقیلة_العرب
مرثیه طفلان حضرت زینب سلام الله علیها
#شب_چهارم
میرود دست به دامان برادر زینب
شده هر لحظه به قربان برادر زینب
غم تنها شدن از لحن برادر خوانده
می برد شمع وجودی که برایش مانده
دو گل خرمن جان نذر برادر آورد
تا پذیرد قسم حضرت مادر آورد
گفت بعد از تو وجودم به جهان اینهایند
این دو با عشق فدایی شدنت اینجایند
این دو از کودکی از عشق شما دم بزنند
کوفه را با رجز نام تو بر هم بزنند
عشق را از ادب درس من آموخته اند
عمری از خاطره ی مادرمان سوخته اند
انتقام است فقط در نظر این هر دو
یاد حیدر برسد از جگر این هر دو
حرف آتش بشود مثل حسن می سوزند
برسد خاک روی چادر من می سوزند
غیرتی آخته بر معجر مادر دارند
این دو جنگ آور من ارث ز حیدر دارند
هر دو یک کوچه غم از واژه ی سیلی دارند
اسم کوچه بشود صورت نیلی دارند
بگذار عشق من اینگونه به اثبات رسد
من نباشم که غباری به سر و پات رسد
تکیه بر نیزه غربت بزنی میمیرم
حرفی از این دو امانت بزنی میمیرم
به فدای سر تو حنجره ی این دو پسر
هم به دنبال تو آیند روی نی دو سپر
بپذیر از منِ مادر همه ی هستم را
رد نکن ای پسر فاطمه ام دستم را
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#طفلان_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#اثر_جدید
#حسن_کردی
https://eitaa.com/hkordy