eitaa logo
اشعار و سبک های حسن کردی
635 دنبال‌کننده
63 عکس
7 ویدیو
0 فایل
زندگی بی تو هست آخر هیچ عشق یعنی حسین و دیگر هیچ
مشاهده در ایتا
دانلود
118.2K
چقدر سخته یک مرد غریب گیر بیافته
عشق بدون روضه ات رنگ سراب می شود نفس برای نوکرت بی تو عذاب می شود عطر بهشت می وزد از تن و جان سینه زن قطره ی اشک گریه کن رود گلاب می شود اهل نماز می شود هر که تو را شناخته گرچه نماز دشمنت کفر حساب می شود هر که دل هوایی اش روضه نشین عشق شد نقشه ی نفس سرکشش نقش بر آب می شود در تب و تاب زندگی وقت طلوع رنج ها با هیجان نام تو درد جواب می شود با تو همیشه حال من خوب تر از گذشته است بی تو امید در دلم خانه خراب می شود آمده ای که خاک را وصل کنی به آسمان جز تو کدام حادثه عشق خطاب می شود @qazalegerye @hkordy
@qazalegerye غم اگر هست در دلم غم توست همه ی سال من محرم توست تو به این چشم ها نظر داری که حسینیه های اعظم توست شهر آلوده از تباهی ها سایه سارش نسیم پرچم توست پشت پلک فرشته های خدا چشمه در چشمه اشک زمزم توست روضه ات را همیشه می بارم با همین اشک ها که مرهم توست موج در موج گریه ام وقتی روضه ی سخت آخرین دم توست زودتر کاش خواهرت برسد ساربان در خیال خاتم توست آه ای غیرت قبیله ی عشق چشم نامحرمان به محرم توست زخمی نیزه های دین داران مادرت روضه خوان ماتم توست @qazalegerye @hkordy
مرثیه عاشورایی @qazalegerye می بینم از نسیم سبک تر شده تنت از بسکه تکه تکه مکرر شده تنت با سی هزار حرمله تنها شدی و بعد تصویر چند تا علی اصغر شده تنت دل کند می شوند مگر از تو نیزه ها بر دست های نیزه کبوتر شده تنت هرگز کسی به اربن و اربایی تو نیست بدتر ز پیکر علی اکبر شده تنت دورت هزار نیزه ی وحشی کمین زده در کینه زار حمزه ی دیگر شده تنت تا هر قبیله مشق نویسد به پیکرت چون صفحه های پاره ی دفتر شده تنت یک ضربه نه دو ضربه نه وقتی که ضربه ها رأس دوازده شده بی سر شده تنت @qazalegerye @hkordy
مرثیه عاشورایی @qazalegerye زخم بر زخم نشست و بدنت را پر کرد فرش خون پهن شد و حجم تنت را پر کرد نیزه پیچید به اعماق تنت از پهلو یاد مادر همه ی پیرهنت را پر کرد روضه مکشوف شد آن وقت که از دست کمان ناگهان تیر پرید و دهنت را پر کرد غیرت بادیه جوشید از این عریانی خاک برخواست و جای کفنت را پر کرد نعل ها محض تن و پیرهنت تازه شدند سمِّ مرکب همه ی دشت تنت را پر کرد غارت از خیمه زمانی که به گودال رسید ساربان چشم عقیق یمنت را پر کرد @qazalegerye @hkordy
مرثیه عاشورایی دلت می لرزد از فریادهای آخرم برگرد دلم می لرزد از خون گریه های خواهرم برگرد مرا بگذار در گودال با سر نیزه ها تنها نبینی نیزه کاری تا شود بال و پرم برگرد برو جان تو و جان صلابت های معجرها تویی بعد از من و عباس امید حرم برگرد نگاهت را بگیر از چشم های من خداحافظ ببین که شمر پرسه می زند دور و برم برگرد نفس هایم به آخر میرسد طاقت نداری تو ببینی کُندی خنجر به زیر حنجرم برگرد برایت سخت خواهد بود از نزدیک این صحنه چه خواهد کرد تاب پنجه با موی سرم برگرد هنوز از ضربه هایش چند تای دیگری مانده شده وقت حسینم وا حسین مادرم برگرد گلی گم کرده بودی گر که امشب در دل صحرا بیا گودال دنبالش بیا با دخترم برگرد @qazalegerye @hkordy
مرثیه عاشورایی نیرو نمانده است به بازو برادرم تا نیزه های در بدنت را درآورم ای عمر من چگونه تنت اینچنین شده بالا بلند قامت تو چون نگین شده با تیغ و تیر پیرهنت ریز ریز شد از نعل های تازه تنت ریز ریز شد ای پاره پاره تن به زمین ریختی حسین از دست های من به زمین ریختی حسین یک لحظه قلب من متحیر شد و شکست بردند نیزه ها بدنت را به روی دست دستی سیاه پیرهنت را ربوده است هر نیزه قسمتی ز تنت را ربوده است نشناختم اگر که تو را حق بده حسین آه ای مرملٌ البدما حق بده حسین چون چاره نیست از بدنت دور می شوم با تازیانه ها ز تنت دور می شوم زخمی ترین بدن به که بسپارمت حسین؟ تنهاترین من به که بسپارمت حسین؟ از لحظه ای که گرگ صفت ها رها شدند خلخال ها روانه ی بازارها شدند غربت ببین چگونه سفر می برد مرا فریادهای حرمله سر می برد مرا خولی برای بردن تو کیسه جور کرد گویا هوای کوفه و نان تنور کرد @qazalegerye @hkordy
مرثیه شب عاشورا امشب برای گریه زمان کم میاوریم در مقتل تو کاش که جان کم نیاوریم امشب مسیر روضه به مقتل رسیده است اشک خدا به صفحه ی مقتل چکیده است کار غریب روضه به گودال می کشد ما را برای روضه به دنبال می کشد امشب چقدر غم زده در راهی ای حسین از خوار پشت خیمه چه میخواهی ای حسین با زینبت ز مجلس نامحرمان نگو از شمرها و حرمله ها و سنان نگو فردا بگو که از سر تو خون نمی چکد از بند بند پیکر تو خون نمی چکد پای سنان بگو به حرم وا نمی شود هرگز سرت به نیزه هویدا نمی شود فردا سرت بگو که ز جسم تو دور نیست با من بگو که جای سرت در تنور نیست امشب که با تو حال دلم خوب می شود فردا غروب بی تو در آشوب می شود فردا کسی به نیزه زمین می زند تو را مانند روز کوچه کمین می زند تو را @qazalegerye @hkordy
مرثیه عاشورایی هل من معین بی کسی اش تا شنیده شد رنگ جمال پرده نشینان پریده شد تا شاه بی رمق شد و افتاد روی خاک افسار گرگ های حرامی دریده شد "چون ماهی فتاده به صحرای خون"تنش بر روی خارهای مغیلان کشیده شد میگفت تشنه ام جگرم سوخته ولی با سنگ و نیزه ناز دهانش خریده شد هر کس رسید زخم به زخمش اضافه کرد اعمال کشتنش به درازا کشیده شد وقتی سه شعبه بوسه به قلب حسین زد دنیا خراب،قامت زینب خمیده شد @qazalegerye @hkordy
مرثیه شام غریبان @qazalegerye ناگهان دشت بلاخیز پر از هلهله شد کوفه با شام سر غارت ما یک دله شد تب غارت به همه دشت سرایت می کرد با سرت خولی نامرد تجارت می کرد از خدا بی خبران هیچ ندارند احساس معجرم دل نگران است کجایی عباس؟ آتش و دود که سمت حرمت می امد نیزه ای بود که سمت حرمت می امد جای یک نیزه به پهلوی سکینه می سوخت خیمه در آتش کینه ی مدینه می سوخت دست از جیب خیانت همه بیرون کردند گوش ها را به خشونت پر از خون کردند هر که در غائله بی بهره ز گودال شده دست او طالب ارزانی خلخال شده در هیاهوی حرم پیرهنت را بردند نیمه شب بود عقیق یمنت را بردند قطره ای آب حرم را چه مشوش کرده این رباب است سر قبر علی غش کرده گرد خیمه خبر تلخ تری می گردد نیزه ی حرمله دنبال سری می گردد @qazalegerye @hkordy