#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
شور
یا سیدالشهدا
به تو بدهکارم به قدر یک دنیا
گذشته توو روضه ات جوونی ام آقا
پناه آوردم من به جمع نوکرهات
دلم سیاه شد از فراق کربلات
شبای جمعه توو دلم چه آشوبه
فقط توی روضه ت حال دلم خوبه
به یاد تو با این چشم ترم میگم
با هر نفس ذکر حرم حرم میگم
هر شب جمعه باز زهرا پریشونه
هزار و چند ساله روضه ت و می خونه
اگر کشتند چرا آبت ندادند...
یه لشکر افتاده تو آخرین لحظه
به جون تو با سنگ و چوب و با نیزه
کشون کشون بردن تنت رو تا گودال
توو دست و پا اسبا چقد شدی پامال
به تو جسارت کرد جسارت بسیار
با پا برت گردوند یه بار دوبار چند بار
صدام گرفت از بس تو رو صدا کردم
تنت رو از رو سر نیزه جدا کردم
سر تو می چرخید به دست یک نامرد
سر و برا جایزه برد و تو خورجین کرد
غریب شدن سخته برای زن بیشتر
جلوی چشم تو منو زدن بیشتر
بعد تو کی اینجا هوامونو داره
حالا که رو خیمه آتیشه می باره
#امام_حسین_علیه_السلام
#شور
#اثر_جدید
#حسن_کردی
@hkordy
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
مرثیه حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
#شب_ششم
شب ششم شد و قلبم در اضطراب شده
ز حجم مرثیه در سینه انقلاب شده
هوای مرثیه امشب خراب و طوفانی ست
بخوان که روضه از آن روضه های بارانی ست
حسین گفتم و این بهترین عمل شده است
دوباره روضه ی احلی من العسل شده است
کشیده ام نفسِ اعتقادیه روضه
زدم به نام حسن دل به وادیه روضه
دوباره روضه ی مردی کریم میخوانم
شب ششم ز بلایی عظیم میخوانم
کسی که در دل میدان زره نپوشیده
چو شیر شرزه ی در تاب و تب خروشیده
دل حسین از این حُسن عارضش لرزید
دل سپاه ز هل مِن مبارزش لرزید
ز اهل کوفه به جنگش چه آبروها برد
به غیرتی_که ندارند_ کوفیان برخورد
همینکه شعله ی ان تنکرونی اش پیچید
اجل به دور سر نحس کوفیان چرخید
نشست تیغ نگاهش به پیکر ازرق
پرید زود به یک ضربه اش سر ازرق
حکایت ضرباتش به مرتضی رفته
غرور سرخ نگاهش به مجتبی رفته
ولی چه حیف زمان حماسه کوتاه است
بخوان به روضه که باران سنگ در راه است
ز سنگ ها خطِ سرخی روی جبین افتاد
به نیزه ای بدنش بی هوا زمین افتاد
چه زخم ها که نشسته به دست و بازویش
رسیده پنجه ی یک بی حیا به گیسویش
چقدر خم شده این جسم زخمیِ درهم
نمای چهره اش از تیغ ها شده مبهم
چه زخم های مهیبی زده بر این پیکر
شکسته تر شده حتی ز قامت اکبر
چقدر جای سُمِ مرکب است روی تنش
چقدر کم شده از حجم کوچک بدنش
غبار کوچه نشسته است روی گیسویش
کشیده نیزه عمو از شکاف پهلویش
#قاسم_ابن_الحسن_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حسن_کردی
@hkordy
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدلله
مرثیه حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
#شب_ششم
چشم هایت حدیث مهجوری
مثل زهرا تو سرِّ مستوری
آیه در آیه نور علی نوری
از پلیدی هر آینه دوری
تو و یک کهکشان فداکاری
سیزده ساله میر و سرداری
چون پدر صورتت تماشایی ست
چهره ات آفتاب زهرایی ست
دل بخشنده ی تو دریایی ست
شهره ات تا همیشه آقایی ست
وقت احسان شبیه بارانی
چون پدر عزت کریمانی
بین سرها سری به تنهایی
تو خودت لشکری به تنهایی
حیدر دیگری به تنهایی
شمس روشنگری به تنهایی
برندار از رخت نقاب آقا
می شود شمس در عذاب آقا
می روی کاش که زمین نخوری
مثل کوچه تو هم کمین نخوری
سنگ بر صفحه ی جبین نخوری
زیر سم ستور چین نخوری
مادرت بین خیمه خون جگر است
نازکی تن تو درد سر است
کوچه وا شد برای کشتن تو
چند تا نیزه رفته در تن تو؟
رد تیغ است دور گردن تو
شده گرد و غبار جوشن تو
شده جانت اسیر مرکب ها
تن تو مانده زیر مرکب ها
ناگهان رفت تیغ ها بالا
برد یک نیزه ای تو را بالا
رفت از پهلوی تو تا بالا
پیکرت رفت بی هوا بالا
خوب مهمان شدی عزیز من
تیر باران شدی عزیز من
کوفه در تو مدینه را می دید
هر که زد ضربه ای به تو خندید
تن بی جوشنت ز هم پاشید
بدنت روی نیزه ها چرخید
چه سبک گشته پیکرت حالا
قد کشیدی ز نعل مرکب ها
واشده بند بند پیکر تو
می چکد خون ز پای تا سر تو
شده تکثیر جسم پرپر تو
چه شکافی ست روی حنجر تو
نازنینم ببین مرا کشتی
پا نکش بر زمین مرا کشتی
#قاسم_ابن_الحسن_علیه_السلام
#حسن_کردی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
ایتا
https://eitaa.com/hkordy
تلگرام
https://telegram.me/joinchat/BE87JT3IMXezIJ9xe7T-EA
حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
#شب_ششم
تو که نزدیک تر از من به منی
لاله ی چاک شده پیرهنی
ای گل اندام عمو غرق به خون
مانده ام این که تویی یا حسنی
فرش خون پهن شده بر بدنت
غارت نیزه شده پیرهنت
پاره پاره پیکری مانده ز تو
دانه دانه شده تسبیح تنت
بدنت نیزه بی جا خورده
قامت کوچک تو تا خورده
اسب ها رو به تنت اوردند
چقدر صورت تو پا خورده
دور تو بزم به پا گردیده
تنت اماج جفا گردیده
بس که با سنگ جوابت دادند
بدنت سنگ نما گردیده
#حسن_کردی
#قاسم_ابن_الحسن_علیه_السلام
ایتا
https://eitaa.com/hkordy
تلگرام
https://telegram.me/joinchat/BE87JT3IMXezIJ9xe7T-EA
حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام
#شب_ششم
می رود مثل حسن، حیدر دیگر باشد
انتقام نفس خسته ی مادر باشد
همه ی جنگ سرِ دشمنیِ با علی است
بی نقاب آمده تا که خودِ حیدر باشد
ذوالفقاری ست دوباره به سر مرهب ها
قاسم ابن پسر فاتح خیبر باشد
سیزده ساله ولی خوب به او می آید
که به فرزند علی مالک اشتر باشد
آرزو داشته تا چند صباحی دیگر
ضرب تیغش به ابوالفضل برابر باشد
نوجوانیِ ابالفضل به صفین شده
کشته هایش ولی امروز فراتر باش
ازرق شام نفهمید که در محضر او
لحظاتی ست که می چرخد و بی سر باشد
آنچنان میمنه و میسره را ریخت بهم
همه گفتند که شاید علی اکبر باشد
کسی از ضربه ی تیغش به سلامت نگذشت
اجل کوفه و شام است و مقدر باشد
#قاسم_ابن_الحسن_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اثر_جدید
#حسن_کردی
@hkordy
@qazalegerye
مرثیه حضرت علی اصغر ع
بی هوا تیر سه پر بوسه به حلقومت زد
دست من هست اگر نه سر تو می افتد
گردنت بند به مویی شده بر دستانم
بدنم بی حرکت مانده و سرگردانم
موجی از خون گلویت به رخم پاشیده
اثر شدت این تیر سرت چرخیده
چهره ات زود در این فاجعه تغییر نمود
شمر با خنده ای از حرمله تقدیر نمود
مانده ام تیر چگونه به گلویت جا شد
ناگهان پشت سرت مثل شکافی وا شد
مادرت کاش سر قبر تو زایر نشود
کوچه کوچه به هوای تو مسافر نشود
#حضرت_علی_اصغر_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حسن_کردی
ایتا
https://eitaa.com/hkordy
تلگرام
https://telegram.me/joinchat/BE87JT3IMXezIJ9xe7T-EA
شب هشتم حضرت علی اکبر علیه السلام
#علی_اکبر_علیه_السلام
یوسف من چاه را با نیزه ها حس کرده ای
پنجه ناپاک صدها گرگ را حس کرده ای
چشم هایم را تماشای تو غافل گیر کرد
عضوهای اربأ اربایت پدر را پیر کرد
چشمهایت در میان موجی از خون غرق بود
بین زخم پهلویت با زخم هایت فرق بود
دیدمت جسم تو را بر نیزه ها اویختند
ذره ذره پیکرت را بر زمین می ریختند
تا تنت را لمس کردم غصه ها اغاز شد
هر کجا دستم رسید انجا شکافی باز شد
پیکرت با تیغ های داغ جراحی شده
هر کدام از عضوهایت یک طرف راهی شده
قاتل تو نیزه ها و قاتل من خنده ها
لااقل برخیز با عمه بگو اینجا میا
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حسن_کردی
@hkordy
مرثیه حضرت علی اکبر علیه السلام
#شب_هشتم
آینه دار شکوه است علی جانِ حسین
همچنان سلسله کوه است علیِ جان حسین
آمده مثل ابالفضل پناهش بشود
یک تنه آمده تا اینکه سپاهش بشود
زلف بر شانه به سیمای نبی می آید
به اُحد می رود و جای نبی می آید
صفت سرو بر این قد رسا کم باشد
قامتش جلوه ای از عرش معظم باشد
لشکرِ ابروی او تیغ زنان می آید
دشمن از کثرت کشته به فغان می آید
میرود تا که ولی زنده بماند بی شک
اشهَدُ اَنَّ علی زنده بماند بی شک
تیر از چله ی ابروی کجش می بارد
برق چشمش اثر صاعقه ها را دارد
میمنه میسره را ساده بهم می ریزد
دسته دسته جلویش دست قلم می ریزد
دست در قبضه شمشیر شبیه علی است
پدرش گفت که این شیر شبیه علی است
لشکری پیش قدمهاش زمین می افتد
چقدر سر جلوی پاش زمین می افتد
کوفه را کشت رجز خواندن بی مانندش
همه گفتند علی آمده یا فرزندش
جبرییل آمده فضل علی اکبر می خواند
به جوانمردی او آیه مکرر می خواند
می رود میمنه تا میسره را مثل علی
زرهش پشت ندارد بخدا مثل علی
چین می افتد به صف لشکر اگر تیغ کشد
شامْ مرگی برسد اکبر اگر تیغ کشد
از عطش حیف نمانده ست رمق در جانش
دستش از خستگی افتاد چو مادر جانش
اسب او خواست به خیمه برود،عکسش شد
خواست از حادثه ها دور شود، عکسش شد
برد با حوصله در کوچه دشمن او را
می سپارد به دم تیزی آهن او را
ذره ذره تنش از اسب زمین می ریزد
اربأ اربا بدنش مثل نگین می ریزد
زخم ها پشت سر هم به بدن باز شدند
عضو های تنش انگار که مقراض شدند
روی زانو پدر از راه خمیده آمد
از همه زندگی اش دست کشیده آمد
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#اثر_جدید
#حسن_کردی
@hkordy
زمزمه مرثیه ای حضرت ابوالفضل علیه السلام
#شب_تاسوعا
حضرت ابالفضل علیه السلام
چقد سخته یک مرد غریب گیر بیافته
جلو چشم نامردا یک شیر بیافته
ببین پشت من بدتر از تو خمیده
امید حسینت دیگه ناامیده
کحا رفته دستات چی شد پرچم تو
پر از خون شده چشمای پر غم تو
بلند شو که بی تو جری میشه دشمن
نباشی همه میریزن رو سر من
رو فرقت میبینم جا پای عموده
سرت منشق از ضربه های عموده
با این وضعی که داره حالا سر تو
بعیده رو نیزه بشه جا سر تو
شکاف سرت اومده تا به ابرو
سرت میره رو نیزه اما ز پهلو
تا اینکه بسوزند دل خواهرت رو
می بندن با پارچه به نیزه سرت رو
باید که بسازی با نیزه نشینی
شاید که علی مو رو نیزه ببینی
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#حسن_کردی
#زمزمه
@hkordy
#زمزمه_حضرت_عباس_علیه_السلام
@qazalegerye
مگه قول ندادی می ری آب میاری
مگه قول ندادی که تنهام نذاری
پاشو آبرویم پاشو لشکر من
بدون تو غم ها میریزه سر من
پاشو که نباشی جسور میشه دشمن
بدون تو غرق غرور میشه دشمن
کی بعد از تو داره هوا خواهر تو
جلو او می بندن رو نیزه سر تو
۲
هنوز رو لب تو رد بنده مشکه
یه چشم تو خونو یه چشمت پر اشکه
فدای سرت که نشد آب بیاری
تنت آب شده از غم و بی قراری
چقد سخته بی دست ز رو اسب بیافتی
جلو چشم دشمن یه آخم نگفتی
هزارتا پره تیر میبینم تو جسمت
باقی مونده عباس فقط از تو اسمت
۳
پاشو ای علمدار غرورم شکسته
ببین مادر من کنارت نشسته
یه لشکر جری شد با افتادن تو
دارم جون می دم من با جون دادن تو
پاشو که براتو حرم بی قراره
رقیه پس از تو النگو نداره
چه جور رفته تاراج قد و قامت تو
چه بد جور شکسته شده هیبت تو
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#حسن_کردی
#زمزمه
@hkordy
#السلام_علیک_یا_ابالفضل_العباس
گفتم عباس و غم فراری شد
چار فصل دلم بهاری شد
هر کجا که گره به کارم خورد
نام عباس ذکر کاری شد
آرزوهای ما بزرگ شدند
بسکه از او جواب آری شد
بین دنیایی از رفیقانم
دست عباس دست یاری شد
تا که بر نوکری قبولم کرد
روزگارم چه روزگاری شد
سنگ او را به سینه ام زدم و
این برای من اعتباری شد
من که در سایه ی علمدارم
به مدد های او بدهکارم
بی ابالفضل کارها سخت است
نه فقط کارها، شفا سخت است
برکت زندگی نوکرها
زندگی بی غم شما سخت است
ما که عادت به روضه ات داریم
بی عزای تو حال ما سخت است
بی تو و ذکر کاشف الکربت
حاجتی می شود روا؟ سخت است
بی مدد از دم ابوفاضل
کار هر روز این گدا سخت است
زائر اربعین هر سالم
نروم باز کربلا سخت است
جان ما در پناه عباس است
مستمند نگاه عباس است
با تو تقدیر روشنی دارم
تکیه گاه سترونی دارم
فرش راهت کن این دلم را که
زیر پای تو گلشنی دارم
من که دلداده ی توام یعنی
مادر پاک دامنی دارم
من به شوق فدایی ات شدن است
بر تن خویش گردنی دارم
سایه سار دلم بود علمت
تا علم هست مأمنی دارم
مُهر بر لب زدم ولی با تو
یک جهان حرف گفتنی دارم
ساقی کربلا ابوفاضل
حضرت عشق یا ابوفاضل
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#حسن_کردی
@hkordy