✔️ والدین نباید توقع داشته باشند که کودک همه چیز را ببیند ولی هیچکدام را یاد نگیرد!
💠 همانطور که زبان مادری را می آموزد، لجبازی، خشونت و توهین را هم یاد می گیرد
👨👩👦👦 فرزند پروری را بیاموزید
📚 @hkorshidmehr 📚
❣#سلام_امام_زمانم❣
📖السَّلامُ عَلَیْکَ یا حُجَّةَ اللَّهِ عَلی مَنْ فِی الْأَرْضِ وَ السَّمآءَ...
سلام بر تو ای مولایی که با آمدنت حجّت را بر اهل زمین و آسمان تمام می کنی.
سلام بر تو و بر روزی که با آمدنت، زمین و آسمان غرق نور می شوند.
📚بحار الأنوار، ج99، ص 117.
#امام_زمان
#اللهمعجللولیکالفرج
6.01M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹نکاتی که به طول عمر کولر ماشین کمک میکند
#دانستنی
📚 @hkorshidmehr 📚
چرا در دعای عاشورا دشمنان امام حسین علیه السلام را لعنت می کنیم؟
بعد از تولی در فروع دین، تبری است. به معنی بیزاری جستن از دشمنان خدا. دشمنان امام حسین علیه السلام دشمنان خداجون هستند. وقتی دشمنان امام حسین را لعنت می کنیم احساس نزدیکی بیشتر با دوستان خدا داریم.
سوره مسد سوره ای است که در آن از دشمن رسول خدا تبری می جوییم.
📚 @hkorshidmehr 📚
لینک ما را به دوستانتون هدیه بدهید.
🌈🌾شغال آبی🌈🌾
یک روز، شغالی بسیار گرسنه که دنبال غذا می گشت، به شهری رسید. لحظه ای ایستاد و به اطراف نگاه کرد. او می دانست وارد شدن به شهر برایش خیلی خطرناک است. اما چاره ی دیگری نداشت. شغال داشت فکر می کرد که ناگهان صدای پارس چند سگ را شنید. ترسید و شروع به دویدن کرد. سگ ها که متوجه او شده بودند به دنبالش دویدند. شغال همان طور که می دوید داخل ظرف رنگ افتاد. سگ ها او را پیدا نکردند و از آن جا دور شدند.
شغال از ظرف رنگ بیرون آمد و از دیدن خودش با آن رنگ آبی تعجب کرد. او که هنوز می ترسید دوباره سگ های شهر به سراغش بیایند، با عجله به سوی جنگل دوید، ولی حیوانات جنگل که تا آن روز حیوانی به رنگ آبی ندیده بودند، ترسیدند و فرار کردند.
شغال این موضوع را فهمید و خیلی زود نقشه ای کشید. او فریاد زد: چرا از من فرار می کنید؟ جلو بیایید و به حرف های من گوش دهید.
حیوانات ایستادند و او را نگاه کردند. شغال گفت: به همه دوستانتان بگویید به این جا بیایند. من می خواهم چیز بسیار مهمی را به آن ها بگویم.
حیوانات یکی یکی به آن جا آمدند و دور شغال آبی جمع شدند.
شغال گفت: شما نباید از من بترسید. من از طرف خداوند به این جا آمده ام تا شاه شما باشم و از شما مواظبت کنم.حیوانات حرف های او را باور کردند و گفتند: ما از خداوند به خاطر این که شما را برای پادشاهی ما فرستاده است، سپاسگزاریم. حالا بفرمایید ما برای شما چه کاری می توانیم انجام بدهیم.
شغال گفت: باید از من اطاعت کنید و هر روز غذایم را آماده نمایید.
حیوانات یک صدا گفتند: چشم قربان! دیگر چه امری دارید؟
شغال جواب داد: شما باید به من وفادار باشید. آن وقت من هم در برابر دشمنانتان از شما محافظت می کنم.از آن روز به بعد، حیوانات، بهترین غذاها را برای شغال می آوردند و هر چه او می گفت اطاعت می کردند. شغال مانند یک پادشاه زندگی می کرد تا این که یک روز از دورست ها صدای چند شغال بلند شد.
شغال آبی که مدت ها بود صدای هم جنسان خود را شنیده بود، با شادی از جایش بلند شد و زوزه کشید.حیوانات وقتی شغال را در حال زوزه کشیدن دیدند، همه چیز را فهیمدند. آن ها از این که شغال مدت ها آن ها را گول زده بود، عصبانی شدند تصمیم گرفتند او را بگیرند و به سزای کارش برسانند، اما دیگر دیر شده بود و شغال از آن جا رفته بود.
📚 @hkorshidmehr 📚
لینک ما را به دوستانتون هدیه بدهید