eitaa logo
نوروزی | مسیر موفقیت
1.2هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
606 ویدیو
24 فایل
﷽ #آموزش 🔹 موفقیت_توسعه فردی 🔸 ارتباط موثر 🔹فن بیان 🔸اعتماد به نفس_عزت نفس اینجا ادبیات آموزش فرق داره😊 💠پیش به سوی شخصیت قدرتمند🏃🏼 ارتباط با ادمین_ثبت نام در دوره ها👇 @Adminnoroozino نتایج دوره ها: @doreostad کانال نوروزینو: @noroozino
مشاهده در ایتا
دانلود
دیگر دلم به سیر چمن وا نمی‌شود  دیگر نشاط، هم نفس ما نمی‌شود  حتی اگر مسیح، طبیب دلم شود  دارد جراحتی که مداوا نمی‌شود  موسی اگر کند گذری سوی کاظمین  دیگر روان به وادی سینا نمی‌شود  از زخم‌های سلسله چون یاد آورم  زنجیر شعله از جگرم وا نمی‌شود  یک تن نگفت سلسله در آن سیاه چال  درمان زخم گردن مولا نمی‌شود  حبس و شکنجه، قعر سیه چال و سلسله  این احترام یـوسف زهرا نمی‌شود  گویی که آن ستمگر حق ناشناس را  جز با شکنجه عقده دل وا نمی‌شود  معصومه تسلیت که نصیب تو بعد از این  دیـگر زیـارت رخ بـابا نمی‌شـود  مولای من کسی است که در حبس سال‌ها  غـافل دمی ز حی تعـالی نمی‌شود  "میثم"هر آنچه بر سر عبد خدا رود  عبد خداست، بنـدۀ دنیـا نمی‌شود 🔸شاعر: ========================== 🔹 سرای سخن🔹 http://eitaa.com/Saraye_sokhan_h
کیست این مرد که اوصاف پیمبر دارد از قدم تا به سرش هیبت حیدر دارد بی عصا آمده و حضرت موسی شده است ریشه در سلسله ی حضرت جعفر دارد بی سبب نیست اگر حاجت ما را داده به لبش زمزمه ی سوره ی کوثر دارد دلم از سوز غمش در تب و تاب افتاده دلم از سوز غمش داغ مکرّر دارد چند وقتی است که دنبال اجل می گردد کنج زندان بلا روضه ی مادر دارد چند وقتی است تنش سخت به هم ریخته است اینقَدَر زخم، روی پیکر لاغر دارد از روی تخته ی در، پیکر او بردارید چند تا خاطره ی سوخته از در دارد با عبا زود بپیچید به هم پایش را اینکه اینگونه تنش ریخته دختر دارد پیکرش از چه چنین بین گذر افتاده یک نفر نیست تنش را ز زمین بر دارد لااقل چند کفن بهر تنش آوردند دست کم روی تن سوخته اش سر دارد پسرش آمده بالای سرش اما باز روضه خوانِ دل من روضه ی اکبر دارد همه جا را تن صد چاک علی می بینم بس که در پیکر خود زخم ز خنجر دارد 🔸شاعر: ========================== 🔹سرای سخن🔹 http://eitaa.com/Saraye_sokhan_h
آسمان روی زمین جایی به جز زندان نداشت غربتش را، آشنایی غیر زندانبان نداشت بی‌ملاقاتی‌ترین زندانی قعر زمین وقت تنهایی به جز از آسمان مهمان نداشت ارثِ مَحبس بود، از زندان به زندان می‌رسید عمرِ زندان‌ سر می‌آمد؛ حبس او پایان نداشت «ربِّ خَلِّصنی» پرِ پرواز از دیوار بود جان برای پر کشیدن از تن او جان نداشت روزهایش شب، شبش شب، کورسویی هم نبود صفحه‌ی تقویمِ عمرش جز شب هجران نداشت اشک‌هایش سیلی و شلاق را مغلوب کرد آسمان در چله‌اش چیزی به جز باران نداشت نور در زنجیرِ ظلمت هم پر از تنویر بود آفتابی که فرار از نور او امکان نداشت در عبایش داشت چترِ «اَلَّذینَ آمَنوا» می‌گشود آن‌ را برای هر کسی ایمان نداشت «لَن‌ترَانی» پاسخِ موسای آل‌الله نیست نورِ مطلق چیزی از آیینه‌اش پنهان نداشت 🔸شاعر: رضا_قاسمی ========================== 🔹سرای سخن🔹 http://eitaa.com/Saraye_sokhan_h
غمی ویران‌تر از بغض گلو افتاده در جانش بزرگی که زبانزد بود در این شهر ايمانش کسی که از خلیفه تا گدای کوچه‌گرد شهر نمک‌پرورده بود از سفره‌های فضل و احسانش به حکمت، آیه آیه از لبش والعصر جاری بود به رحمت، هر سحر فوج ملک بودند مهمانش سكوت اشک زهرا بود و باید خواند دریایش شکوه نام حیدر بود و باید خواند طوفانش کسی از پشت این در دست خالی برنمی‌گردد مگر بخشیده باشد حضرت موسی دوچندانش به عطر ربنای جاری بین قنوت خود بهشتی آفریده گوشۀ تاریک زندانش نگاهش قبلهٔ خورشید و از زیبایی‌اش این بس، بگویم هست ماه آسمان آیینه‌گردانش دلش آشفته‌تر از تشنه کامی‌های عاشوراست عطش پشت عطش می‌ریزد از لب‌های عطشانش گلو می‌داند این بغض نفس‌گیر صدایش را که حتی کوه باشد می‌کند این داغ ویرانش... 🔸شاعر: مهدی_حنیفه ========================== ▪️سرای سخن▪️ http://eitaa.com/Saraye_sokhan_h