شنید امالبنین، گفت نام من این نیست..
چرا که امالبنین، لااقل پسر دارد :)
مادرگفت:نرو،بمان!
دلممیخواهدپسرم
عصاۍدسٺمباشد
گفت:چشمهرچہتوبگویۍ
فقطیڪسؤال!
میخواهۍپسرتعصاۍ
ایندنیایتباشدیاآندنیا؟!
مادرشچیزۍنگفت
وبااشڪبدرقہاشڪرد(:!
#شھیداحمدمشݪب"
#شهیدانه
نوشتهبود:
رفیقاونیهستکهبهرشد
دینتکمککنه،نهاینکه
تورونسبتبهدینتبیتفاوتکنه؛)!
| شهیدارمانعلیوردی |
‹🫀→ #شهیدانه›
2_144200951312958356.mp3
533K
ای مادر اباالفضل
میشناسی منو اسممه نوکر اباالفضل
خب منم بگردون صدقه سر اباالفضل
ای دنیای اباالفضل من روضه میخونم
واسه چشمای اباالفضل :))🕊️🫀
◖🖤✨◗
کاروان به مدینه رسیده بود،
امالبنین سلاماللهعلیها جلو آمد؛
گفت: از حسین چه خبر؟
گفتند: خدا صبرت دهد، چهار فرزندت به شهادت رسیدند.
گفت: فرزندانم و هرکه زیر آسمان است به فدای حسین سلاماللهعلیه، از او به من خبر دهید.
‹ 🖤⇢ #وفاتحضرتامالبنین ›
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
منآبروتوبردم..💔